تیره-ونژاد-لرهاسایت مهر میهن

  اتابک جهانگیر

اتابک جهانگیر وشاه رستم دوم  (۹۴۰ الی ۹۷۸  ه.ق)

جهانگیر اتابک فرزند کوچک تر شاه رستم ، ظاهراً در همان سال ۹۴۰ ه.ق در لرستان بر اساس جلب موافقت و حمایت رؤسا و رهبران طوایف و قبایل لرستان به حکومت رسید . شاه تهماسپ صفوی به دلایلی چند حکومت وی را بر لر کوچک به رسمیت شناخت . این مسئله مشروعیت حکومت وی را در نزد قبایل لر نشان می داد . اقدام مزبور شاه تهماسپ ترس از پیوستن لرها به ترکان عثمانی بود .

سکه عصر اتابکان کوچک

سکه عصر اتابکان کوچک

جهانگیر اتابک بمدت ۹سال در حکومت لرستان باقی بود ؛ اما روایت مورخان دربارۀ اتابک جهانگیر آشفته است . در  سال ۹۴۷ ه.ق در جریان سفری که شاه تهماسپ ، پس از تصرف بغداد ، برای نبرد با والی دزفول ، علاءالدوله عناشی ، از لرکوچک عبور می کرد ، جهانگیر اتابک را درخرم آباد به حضور پذیرفت . و وی را مورد لطف و نوازش قرارداد . «اسکندر بیک :۹۱- قاضی احمد قمی :۲۹۵»

درسال ۹۴۹ ه.ق شاه تهماسپ عبدالله خان استاجلو حاکم همدان را بر سر جهانگیر اتابک فرستاد. بر اثر جنگی که واقع شد ، جهانگیر بقتل رسید . «غفاری ، جهان آرا : ۱۷۴- بدلیسی : ۴۷» دربارۀ علت حملۀ شاه تهماسپ به جهانگیر روایت مشخصی در دست نیست . اسکندر بیک منشی از اولاد شاه رستم گفته است ؛ بدین جهت تهماسپ ، جهانگیر  را که بی عدالتی را از حد گذرانده بود ، تنبیه کرد .

نقل است عبدالله خان استاجلو چنان در قلع و قمع آنان کوشید که خانوادۀ ایشان به باد غارت و تاراج رفته و دقایقی از بی حرمتی فرو نگذاشت . «اسکندر بیک : ۴۶۹ ،۴۷۰» بدلیسی دربارۀ جانشینان جهانگیر اتابک به فرمان شاه تهماسپ سخن می گوید . «بدلیسی :۴۷» دربارۀ جانشینان جهانگیر روایات مختلف است . به گفتۀ غفاری قزوینی پس از جهانگیر شاه ، پسرش شاه رستم دوم به حکومت رسید . « غفاری قزوینی:۱۷۴» او دو فرزند پسر بنامهای شاه رستم و محمدی داشت . پس از قتل وی ، ابومسلم گودرزی لَلِه شاه رستم ، وی را به میل یا به اکراه ، به نزد شاه تهماسپ برد . شاه نیز او را روانۀ قلعۀ الموت کرد . ابومسلم گودرزی نیز بخاطر این خدمت ، منصب میرآخوری خاصۀ شاه را دریافت کرد . اما محمدی فرزند دیگر جهانگیر که خردسال بود ، توسط گروهی از رؤسای قبایل به قلعۀ چنگله برده شد و از معرض دید عموم دور نگاه داشته شد . « بدلیسی : ۴۷»  در نتیجۀ این وضع طوایف و قبایل مقیم آن حدود به حال خود رها شدند ، و شرایط سیاسی اجتماعی در لرستان رو به وخامت نهاد . التهاب اوضاع سبب گردید فرصت برای ماجراجویانی که قصد بهره برداری از اوضاع را داشتند، فراهم شود .  از جمله شخصی از جماعت لرها که شباهت زیادی به شاه رستم داشت ، اعلام کرد که شاه رستم خود اوست که توانسته از قلعۀ الموت گریخته و خود را نجات دهد . وی سپس به نزد خانوادۀ شاه رستم رفت تا با تبانی با همسر شاه خود را تثبیت کند . رؤسای طوایف لرستان نیز به گرد او جمع آمدند . «بدلیسی : ۴۷» شاه تهماسپ بناچار شاه رستم واقعی را از قلعۀ الموت آزاد نمود و فرمان لر کوچک را بنام او صادر کرد . شاه رستم به لرستان رفت و مدعی دروغین را دستگیر و بقتل رسانید .

پس از استقرار مجدد شاه رستم در لر کوچک ، محمدی برادر او از پذیرش حاکمیت سرباز زد و بین آن دو جنگی درگرفت . اما نتیجۀ مشخصی حاصل نشد . از این رو دو طرف ترجیح دادند از طریق مذاکره و سازش با یکدیگر کنار بیایند . « بدلیسی : ۴۸»

نقشه-قلمرو-اتابکان-لر-کوچک

نقشه-قلمرو-اتابکان-لر-کوچک

بنا به روایتی با توافق طرفین امیر شاه قاسم ، که یکی از خواهران آنان را در زوجیت داشت و از سادات بزرگ بشمار می رفت ، برای کسب مصلحت به دربار شاه تهماسپ رفت . « میرخواند : ۲۷۱» شاه نیز لرستان را بین دو برادر تقسیم کرد . اما این ترتیب برای مدت زیادی کارآمد نبود و بار دیگر روابط خصمانه ای بین دو برادر پدید آمد ؛ اما برای رعایت شاه تهماس مدت ها یکدیگر را تحمل نمودند . در این میان شاه رستم روابط بهتری با دربار شاه تهماسپ برقرار کرده بود. « اسکندربیک :۱۴۱» بگونه ای که نزد دیوان مرکزی کفالت میرجهانگیر بختیاری را که مسئول پرداخت مال دیوان از منطفۀ لر بزرگ بود برعهده داشت . « بدلیسی :۴۹» شاه رستم در جریان رقابت خود با برادرش محمدی ، عاقبت از موقعیت نزدیکی خود با شاه تهماسپ و دربارۀ او و یکی از امرای صفوی استفاده کرد و کوشید تا رقیب را از سر راه کنار بزند . در سال ۹۷۴ ه.ق این فرصت بدست او آمد .« غفاری جهان آرا :۱۷۴» از سوی شاه تهماسپ امیر خان موصللو حاکم ترکمان همدان برای حل و فصل مشکلی که دربارۀ وصول مالیات مقرر از برخی نواحی خوزستان که در قلمرو مشعشعیان بود ، از طریق خاک لرکوچک بسوی دزفول و شوشتر رفت . وی در جریان دیدار با شاه رستم ، قراری برعلیه محمدی می گذارد .  در این مورد بدلیسی آورده است که شاه پرور ، دختر اغور و همسر شاه رستم بصورت مخفیانه حکمی خطاب به امیرخان موصللو گرفت که بر اساس آن محمدی دستگیر و به دربار صفوی فرستاده شود . امیرخان موصللو در ادامۀ مسیرخود ، در خرم آباد اطراق کرد و محمدی را به اتفاق صدنفر از اعیان لر که همراه وی در ضیافت خان شرکت کرده بودند ، دستگیر کرد و به دربار شاه فرستاد . شاه صفوی نیز دستور به حبس او در قلعۀ الموت داد . « بدلیسی : ۴۸»  محمدی ظاهراً تا سال ۹۴۸ ه.ق در آنجا بسر برد و در این مدت شاه رستم توانست موقعیت خود را در لر کوچک بعنوان تنها حاکم مورد تأیید حکومت صفوی تثبین کند . در این هنگام شاه تهماسپ به شاه رستم لقب (خانی) عطا کرد و للگی شاهزاده شهربانوخانم ، دخترش را به وی سپرد . «نویدی :۱۴۳،۱۴۴»

مقبره-شجاع-الدین-خورشید-و قبرستان اتابکان لر در-روستای-گوشه-۱۶-کیلومتری-خرم-آباد

مقبره-شجاع-الدین-خورشید-و قبرستان اتابکان لر در-روستای-گوشه-۱۶-کیلومتری-خرم-آباد

روایت غفاری دربارۀ اتابکان لر دراینجا به پایان می رسد . «اقبال آشتیانی :۴۵۱» اما چهار فرزند محمدی بنامهای علی خان ، اسلمز، جهانگیر وشاهوردی که در قلمرو پدر پیوسته حضور داشتند ، بتدریج مزاحمت هایی را برای شاه رستم ایجاد کردند ، شاه رستم و سایر امرای قزلباش آن حدود بارها کوشیدند که آنان را از ارتکاب به چنین اعمالی باز دارند لیکن توفیقی نیافتند . سرانجام به این نتیجه رسیدند کسی بجز خود محمدی نخواهد توانست از این نوع اعمال آنها جلوگیری کند . « بدلیسی : ۴۹ ، ۵۰»

بنابراین به وی در قلعۀ الموت پیام فرستادند که او می بایستی فرزندان سرکش خود را بصورت گروگان در دربار صفوی گذارده و همچنین ، سی هزار اسب و استر و گوسفند به نمایندۀ شاه تحویل دهد تا آزاد گشته و مراجعت کند . محمدی نیز با این شرایط موافقت نمود و به فرزندان خود نامه ای نوشت و از آنان خواست تا مال تعهد شده را برداشته و به قزوین بیایند . دو تن از فرزندان وی بهمراه اموال مورد نظر به قزوین آمدند . محمدی پس از جلب اعتماد امرای مراقب خود ، آنان را به بهانۀ اطمینان یابی از درست بودن مقدار مال مقرر، به خارج از قزوین کشاند . سپس موفق شد شبانه آنان را اغفال کرده و با فرزندانش به سوی لرستان بگریزد . « تفصیل ماوقع بدلیسی :۵۱»

کاسۀ-سفالی---زرین-فام---محل-کشف-،-گرگان---سدۀ-هفتم-ه-ق

کاسۀ-سفالی—زرین-فام—محل-کشف-،-گرگان—سدۀ-هفتم-ه-ق

شاه رستم پس از اطلاع از این حادثه حکومت لر کوچک را ترک کرد و عازم قزوین شد و بقیۀ عمر وی به فلاکت گذشت و هیچگاه به حکومتی که شایستگی آنرا نداشت ، بازنگشت . از تاریخ درگذشت او اطلاعی در دست نیست . برخی اشارات در منابع آن دوران حیات وی را تا پس از مرگ شاه تهماسپ در سال ۹۸۴ ه.ق ذکر کرده اند . « حسینی استرآبادی: ۹۶- همو: ۵۳۹»

 

 

منابع :

بدلیسی ، شرف خان ، شرفنامه ، به اهتمام ولادیمیر ولییا منیوف زرنوف ، تهران ، ۱۳۷۷ شمسی

همو ، خاندان برسقیان لرستان ، نامۀ مینوی ، مجموعۀ ۳۸ گفتاردر ادب و فرهنگ ایرانی ، به اهتمام ایرج افشار و حبیب یغمایی و مهر روشن ، تهران ، ۱۳۵۰ شمسی

اسکندر بیک منشی ، تاریخ عالم آرای عباسی ، به کوشش ایرج افشار ، تهران ، ۱۳۵۰شمسی

اقبال آشتیانی ، عباس ، تاریخ مغول ، تهران ، ۱۳۶۵ شمسی

نویدی، شیرازی ، زین العابدین ، تکامه الاخبار ، به اهتمام عبدالحسین نوایی ، تهران ، ۱۳۶۹ شمسی

قاضی احمد قمی ،ذ خلاصه التواریخ ، به اهتمام احسان اشراقی ، تهران ، ۱۳۵۹ شمسی

حسینس استرآبادی ، حسین ، از شیخ صفی تا شاه صقی ، به اهتمام احسان اشراقی ، تهران ، ۱۳۶۶ شمسی

میرخواند ، محمد ، روضه الصفا ، به اهتمام جمشید کیان فر، تهران ، ۱۳۸۰ شمسی

غفاری قزوینی ، قاضی احمد ، تاریخ جهان آرا ، تهران ، ۱۳۳۴ شمسی

خلاصه شدۀ مبحث اتابکان لر ، تاریخ جامع ایران ، جلدنهم ، شهرام یوسفی فر

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *