مهاجرت قوم آریایی ها به ایران

مهاجرت قوم آریایی به ایران

مهاجرت قوم آریایی به ایران

آریا ها قومی گله دار بودند که در فاصله زمانی میان ۱۸۰۰ تا۱۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح از هند تا بالکان پراکنده بودند. مدارک موجود نشان می دهد مسیر مهاجرت قوم آریایی ها از شمال ایران به سمت جنوب بود وطبق تحقیقات می توان گفت آنها به زبانی از ریشه هند و اروپایی سخن می گفتند . آن دسته از این قوم که  راه جنوب شرقی را درپیش گرفتند وارد سرزمین هند و شاخۀ دیگر بسوی مغرب ایران سرازیر شدند ؛ ولی در کوههای زاگرس متوقف نشدند و به مهاجرت ادامه دادند و اقوام در دل فلات را مقهور خویش ساختند .

مسیر-کوچ-کردن-قوم-آریایی-به-ایران

مسیر مهاجرت قوم آریایی ها به ایران

جامعۀ آنها مشتمل برسه طبقه یعنی ، اشراف ، مردم عامه و بردگان بود . در مورد باورهای دینی ، تشکیلات و آیین های ویژه ای نداشتند . رسم اسب داری و سوارکاری و شکار خاص خاندان اشراف بود.  قوم ماد Medes یک قوم آریایی از نژاد هند و اروپایی بود . آتروپاتس یا آتروپاته نامی است که بر روی ماد آتروپاتن گذاشته شد . نخستین دولت ائتلافی ماد در سال ۷۰۵ پیش از میلاد تشکیل شد که نخستین دولت سلطنتی آریایی در جهان بود . « رقیه بهزادی – آریاها… ص۸»

عباس قدیانی در کتاب تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در مورد مهاجرت قوم آریایی ها چنین می گوید : ایرانیان و هندیان پیش از آنکه در سرزمین ایران و هند سکنی گزینند ، با یکدیگر می زیستند . عصر با هم زیستی ایرانیان و ودائیان  را بنا به کتاب ودا که قدیمی ترین کتاب های آریایی است عصر ودائی گویند . قدیمی ترین قسمت کتاب   ودا « ریگ ودا» نام دارد . ریگ ودا در عصری سروده شده که آریاهای ایرانی و هندی با هم می زیستند و یا تازه ازهم جدا شده بودند . در ریگ ودا به مسکن اصلی آریاهای ابرانی و هندی اشاره شده و از آن به آریا ورته ( یعنی چراگاههای آریا) یاد گردیده است .

ق ، ائریاناوئجا جایی بوده که رود (وانگوهی و دائی تیک) از آنجا می گذشته و یکی از کوههای آن سرزمین کندراس نام داشته است  . محققان معاصر رود ( وانگوهی درای تا) را با اکسوس یا جیحون یکی می دانند و گویند تاعصر ساسانی کلمۀ وانگوهی به شکل پهلوی خود در مورد جیحون بکار می رفته است . رودخانۀ دوم که بندهش آمده همان دراگا است که آنرا با رودخانۀ زرافشان امروزی یا به احتمال قوی با رود سیحون که به قول سرپرسی سایکس در قدیم آرانگ گفته می شده در اوستا ( رنگه) تطبیق می کند . بنابراین ایرانویچ در سرزمین بین سیحون وجیحون و دامنه های جبال هندوکش واقع بوده است . بنابه تحقیقات گیگر آلمانی و کشفیاتی که در نیمۀ قرن اخیر در ازبکستان نزدیک سمرقند بعمل آمده ، محققان مزبور محل ایرانویچ را در فرغانۀ علیا دانسته اند . بعضی از دانشمندان تاریخ این مهاجرت را در حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد می دانند . راجع به این که آریاها پس از ورود به فلات ایران چگونه منتشر شدند ، بنابه نوشتۀ  وندیداد این ممالک شانزده گانه خط سیر آنها بوده است .

۱- ائیریان وئجه  ۲- سوعده (سغد)  ۳- مورو (مرو)  ۴- باخذی ( باختر)  ۵- نیسایه ( در حوالی سرخس یا نیشابور ) ۶- هرای وی ( هرات )  ۷- وای کرته   ( کابل)   ۸- اوروه ( طوس یا غزنه ) ۹- وهرگان ( گرگان )  ۱۰- هرهواتی ( رخج در جنوب افغانستان )  ۱۱- ای تومنت ( وادی هیرمند ) ۱۲- رگه ( ری) ۱۳- شخره یا چخره ( شاهرود ) ۱۴- ورنه ( صفحۀ البرز یا خوار ) ۱۵- هپته هندو  ( پنجاب هند )  ۱۶- ولایاتی که در کنار رود رنگه واقع بوده است .  «عباس قدیانی : تاریخ فرهنگ ، ص۸۳»

نمونۀ مُهر آریاها

نمونۀ مُهر آریاها پس ازمهاجرت قوم آریایی ها

گیرشمن می گوید از آنجا که آریایی ها قبایل دامداری بودند ،  در حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح که احتمالاً بدلیل خشکسالی هایی که بصورت مکرر استپ های اروسیا را تهدید می کرد ، برای یافتن سر زمینهای جدید ، دارای چرا گاههای بهتر به تدریج از یکدیگر جدا شدند . ( گیرشمن ۱۹۵۴- ۷۶) گیمبوتاس علت مهاجرت آنها راناشی از افزایش جمعیت و ثروت (بویژه احشام) ، اختراع گردونه و ارابه جنگی و استفاده از اسب برای سواری می داند. ( گیمبوتاس ۱۹۷۰ – ۱۹۱)

گریسولد معتقد است که شواهد حاکی از آن است که در حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد هندو آریایی ها از سرزمین اصلی خود حرکت را آغاز کردند .  آنها در مسیر خود از بخش شرقی ایران به شمال افغانستان نفوذ کردند و پس از آن با گذر از کوههای هندوکش ، میان ۱۷۰۰ تا۱۳۰۰سال پیش از میلاد مسیح ، به منطقۀ پنجاب وارد شدند و اقوام بومی را شکست دادند و کم کم به سمت جنوب پیش رفتند « گریسولد : ۱۹۸۷ : ۳۵،۳۶»

عباس قدیانی در کتاب خود بنام تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران می گوید :

آریایی ها سرزمینی را که وارد آن شده بودند ، ایران نامیدند که به معنی سرزمین آریایی ها می باشد . آنها شامل سه گروه بزرگ ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها درشمال شرقی فلات ایران ساکن شدند . این سه گروه از آن پس به نام ایرانیان نامیده شدند .

ایرانیان تا مدت ها به زندگی کوچ نشینی و دامداری ادامه دادند . گروهی از آنان که در نواحی کوهستان زندگی می کردند ، در تابستان به نواحی مرتفع کوهها و در زمستان به دامنۀ کوهها می رفتند . گروهی دیگر که در دشت ها زندگی می کردند ، زمستان را در نواحی مرتفع جنوبی و تابستان را در نواحی شمالی می گذراندند . کمبود بارندگی و طولانی بودن فصل های گرم سال و نیز وضع جغرافیایی ایران به آنان امکان می داد تا همچنان زندگی دامداری را ادامه دهند . اما با گذشت زمان ، رفته رفته به اهمیت کشاورزی نیز پی بردند ؛ بطوری که کم کم شیوۀ زندگی آنها به ترکیبی از دامداری و کشاورزی تبدیل شد .

پس از مدتی زرتشت در میان ایرانیان پیدا شد و آئینی جدید آورد . او مردم را به پیروی از اهورامزدا و جنگ با اهریمن دعوت می کرد . زرتشت پیامبر ایران باستان است و پیروان او را زرتشتی می نامند . کتاب مقدس زرتشتیان اوستا نام دارد .

تصویر-زرتشت-پیغمبر--عکس-از-سایت-ویسگون

تصویر-زرتشت-پیغمبر–عکس-از-سایت-ویسگون

تمدن اقوام آریایی  

تمدن اقوام آریایی براساس خانواده ، و خانواده متکی به قدرت رئیس خانواده بود . زنان وظیفه داشتند که از آتش نگهبانی کنند و ساختن ظروف سفالی و جمع آوری میوه و گیاهان خوراکی برعهدۀ آنان بود .

مردان گرفتار جنگ با اقوام همسایه بودند و یا برای شکار از محل سکونت خود دور می شدند . زنان مسئول ادارۀ خانه و تهیۀ آذوقه و تربیت بچه ها بودند  و امور کشاورزی را هم انجام می دادند و در این دوره زنان مهم ترین عضو خانواده بودند و امتیازات زیادی داشتند و در بعضی امور بر مردان حکومت می کردند .

پس از اینکه دوران جنگ مردان تمام شد و زندگی آرامش پیدا کرد ، مرد امور خانوادگی و ریاست خانواده را برعهده گرفت . در این دوره هم زن بانوی خانه و مورد احترام کامل مرد بوده است .

در تمدن آریایی ها زن در خانه ابتدا حکومت کامل داشته  و وقتی آریاها با نام سامی ها همسایه شدند ، کم کم زنان مقام خود را از دست دادند ولی همیشه بعنوان بانوی خانه مورد احترام مردان بوده اند به همین جهت خرید و فروش زن  در میان طوایف آریایی در هیچ دوره مجاز نبوده است . ولی زنهای اقوام دیگر را خرید و فروش می کردند .

درخانوادۀ آریایی فرزند مطیع و فرمانبر پدر بود و پدر هم مقام رئیس خانواده را داشته و آداب مذهبی را برگزار می کرده است ضمن آنکه از آتش خانوادگی هم محافظت می کرد .

آریا ها وقتی تازه شهرنشین شده بودند کشاورزی و تربیت حیوانات اهلی را وظیفۀ خود می دانستند و بومیان که دشمنان آنها بودند کوشش داشتند که مزارع و چراگاههای آن ها را ازبین ببرند . این جنگ و جدال بین آریائیان و بومیان جنبۀ اقتصادی و حیاتی داشت و مدت ها بطول انجامید . اقوام آریایی قبل از تشکیل سلسلۀ ماد موفق به اهلی کردن گاونر ، قوچ وسگ و اسب شده اند و از آنها استفاده های فراوان می کردند .

آریاها به امر نساجی نیز توجه داشتند و با تهیه دوک هایی از گل پخته ، الیاف  برای بافتن  پارچه  ساخته اند . در ابتدا وسیله ای جهت  بریدن درخت و تهیۀ تیر چوبی برای  پوشش  ساختمانها نداشتند . در آثاری که در تپه سیلک کاشان بدست آمده ساختمان ها عبارت است از کلبه های گلی که سقف آن از شن پوشیده شده است .

آریاها در این دوره ظروف را از گل خام درست می کردند و بعد آنرا روی آتش قرار می دادند تا محکم تر شود و صنعت سفال سازی را بتدریج پیشرفته تر نموده و رواج دادند .

معتقدات  قوم آریایی (قبل و پس از مهاجرت قوم آریایی ها)

معتقدات آنها عبارت بود از این که از ستارگان ، آسمان ، عوامل سازگار و ناسازگار طبیعت را بپرستند تا دفع ضرر و جلب سود برای آنها نماید . به همین جهت  آریاها به پرستش آتش ، آفتاب ، ماه ، ستارگان ، آسمان ، باران ، آبها ، رودها ، دریاها ، چشمه های طبیعی ، بهار ، پاییز ، درختان ، جانوران سودبخشی مانند گاو ، شتر ، اسب ، سگ ، کبوتر و مرغان روی آورده بودند  و از جهتی آریاها به پرستش عوامل زیان کار مانند تاریکی ، ابر ، رعد ، باد ، صاعقه ، زمستان ، تابستان ، جانوران زیانکار مانند مار ، عقاب ، کرکس ، گرگ و درندگان روی آورده و آنان را جزء معتقدان خود کرده بودند و بدن وسیله نتیجه  می گرفتند که هم از عوامل مفید طبیعت بهره مند شوند و هم از عواملی که به آنها ضرر می رساند در امان یاشند و این تنها راهی بود که به نظر آنها می رسید تا جلب خیر و دفع شر نمایند .

پرستش خدایان انسانی و حیوانی

پرستش خدایان انسانی و حیوانی

ایشتار الهه باروری

ایشتار الهه باروری

 

عصر ودائی

عصر ودائی عصری است که آریایی های ایرانی و هندی  قبل از مهاجرت با هم می زیسته اند  و یا تازه ازهم جداشده و هنوز آداب و رسوم یکدیگر را فراموش نکرده بودند . این عصر را بنام کتاب ودا که قدیمیترین کتاب آریایی است عصر ودایی نامند . قدمت کتاب ودا را از ۸۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح دانسته اند .

مهمترین خدایان و اربابان انواعی که آریاهای عصر ودائی می پرستیدند عبارت بودند از :

۱- ایندرا ، رب النوع رعد و جنگ

۲- وارونا ، رب النوع آسمان پرستاره

۳- آگنی  ، رب النوع  آتش

۴- سومایا هئوما ، که عبارت از افشره ای بود که از گیاهان بدست می آمد و بواسطۀ خوردن آن بدنشان نیرو می گرفت و به همین دلیل در شمار خدایان محسوب می شد .

از دیگر خدایان آن دوره  ورثرغنه رب النوع رعد ، میثره خدای آفتاب ، میترا ( به زبان امروزی مهر) و آناهیتا الهۀ باروری و نعمت وباران « رب النوعی » بود که از دیر باز در ایران پرستش می شده است . بطور کلی چند نیروی طبیعی مورد پرستش آریاها مانند ، باد ، خاک ، آتش و آب بودند و این عناصر مقدس محسوب می شدند .

زناشویی و عروسی

زناشویی در اقوام آریایی قدیم تشریفات خاص و کیفیات شیرین داشت و از امور مقدس شمرده می شد . عروس و داماد قبلاً یکدیگر را انتخاب کرده و بعد طبق آداب مخصوصی زناشویی می کردند . بدین صورت که داماد جامۀ نوبرتن می کرد و با دوستان و خویشان خود به خانۀ عروس می رفت و دست عروس را که با زیباترین وضعی آراسته شده بود گرفته و هردو بالای تخته سنگی می ایستادند ، آنگاه داماد رو به عروس کرده و با آواز بلتد می گوید :  «من مرد هستم و تو زن ، من آسمانم تو زمین ، من و تو باهم می نشینیم و از ما فرزندانی بوجود خواهند آمد» سپس عروس را در ارابه ای که گاوهای سفید آن را می کشیدند و با گل های طبیعی خودرو زینت یافته بود نشانیده و با نوای ساز ودهل و خواندن سرودهای مخصوص به خانۀ خود می بردند .

آریاها معمولاً یک زن می گرفتند . دختران بزرگتر زودتر به شوهر می رفتند . عدم وجود پسر در یک خانواده وبال عظیمی شمرده می شد . آنان زن را برای مرد واجب می دانستند و می گفتند زن آنچنان برای مرد ضرورت دارد که زه از برای کمان .

متن پیمان سوگند زناشویی آریایی

در این متن واژگان نوشاد (داماد) ، اُرُوس (عروس) فی مابین آندو به سبک و سنت آریایی ارائه می گرد ..

سوال پیمان بان (عاقد) از نوشاد برای سوگند اول

ای نوشاد خوشبخت (نام نوشاد) آیا در نزد این انجمن ( حضار ) به طراوت بهاران سوگند یاد میکنی تا همواره آنچه بر خود روا می داری بر همسر خویش روا داری و آنچه بر خود نمی پسندی بر او نیز نپسندی ؟ برای او شوئی وفادار و برای فرزندانت پدری خردمند و راهگشا باشی ؟!

نوشاد : سوگند یاد می کنم.

پرسش پیمان بان (عاقد) از اروس برای سوگند اول

ای اُرُوس خوشبخت (نام آروس) آیا در نزد این انجمن (حضار) به سر‌سبزی و باروری تابستان سوگند یاد میکنی تا با همسر خویش مهربان و هم دل باشی و غرور و بزرگداشت او را همواره به جای آوری ؟! نیاز وی را نیاز خود و در بی نیازی و نیازمندی همساز و همگام وی باشی ؟!

اروس : سوگند یاد میکنم.

پرسش پیمان بان (عاقد) از نوشاد برای سوگند مجدد

ای نوشاد خوشبخت (نام نوشاد) آیا در نزد این انجمن ( حضار ) به رنگارنگی پائیز سوگند یاد می کنی تا همواره پشتیبان و یاور وی باشی در شادیها، غمها، دارائی و ناداری، تندرستی و بیماری ؟! و جایگاه بانوی خویش را در تنهائی و در میان انجمن چون گوهری یگانه پاس داری ؟!

نوشاد : سوگند یاد می کنم.

پرسش پیمان بان (عاقد) از اروس برای سوگند مجدد

ای اُرُوس خوشبخت (نام آروس) آیا در نزد این انجمن (حضار) به سپیدی وپاکی زمستان سوگند یاد می کنی که همواره اجاق گرمی بخش بختتان را روشن و پر فروغ نگه داری و برای او همسری وفادار و برای فرزندانت مادری دلسوز و مهربان باشی؟! به خانه ات شادی و گرمی بخشیده و هر آنچه در توان داری را در آذین بندی و پاکی آن به کار گیری ؟!

 اروس :سوگند یاد میکنم.

 گویش انتهای عقد آریایی توسط اروس و نوشاد

عروس و داماد دست در دست هم می ایستند و پیمان بان (عاقد) آغاز به خواندن متن عقد آریایی میکند ، و بعد از پایان آن جملات زیر به وسیله عروس و داماد به ترتیب خوانده میشود

 داماد : به نامه نامی یزدان ، من تورا برگزیدم از میان همه خوبان ، میان این گواهان بر لب ارم این سخن با تو ، برای زیستن با تو ، وفادار تو خواهم بود در هر لحظه و هرجا ، پذیرا میشوی آیا؟ تو با من این چنین هستی که من با تو؟

اُرُوس :به نام نامی یزدان ، پذیرا میشوم مهر تو را از جان ، هم اکنون باز میگویم میان انجمن با تو ، وفادار تو خواهم بود، در هر لحظه، در هرجا برای زیستن با تو  ، تو هم با من چنان با مهر پیمان کن ، که من با تو

اُرُوس و نوشاد : تو چون هم آشیان خواهی شد با من ، تمام عمر خواهم بود یک جان در دو بدن با تو ، بهشت عشق سازم خانه را ، سرشار از مهر و نور و عطر و یاسمن با تو

گواهان این پیوند (انجمن)  :  همایون باد این پیمان  ، همایون باد این پیوند ، گرامی باد این سوگند ، همایون باد

 

عصر اوستایی

در حدود هزار سال پیش از میلاد شعبه های آریایی ایرانی از دسته نژاد هند و اروپایی جدا شده و پیش از تقسیم به دو دسته نژاد هند و نژاد ایرانی و جدای از یکدیگر دیر و گاهی باهم در آسیای وسطی ، و بیشتر بین رود سیحون و جیحون و دامنه های کوههای  هندوکش ( هندوکه ) می زیسته و زبان دین و عقاید و داستانهای مشترکی داشتند ، و خود را آریا یعنی شریف و نجیب می نامیدند . زبان ودا و اوستا دارای تفاوت های مختصری با یکدیگرند . چنانکه می توان آن دو را از لهجه های دوگانه از زبانی اساسی و اصلی دانست که آنرا باید زبان هندو ایرانی گفت و امروزه اثری از آن در دست نیست . پس از عصر ودائی در حدود هزار سال قبل از میلاد دوره ای می آید که آنرا بنام کتاب اوستا که منسوب به زرتشت پیغمبر قدیم ایران است و تنها سندی است که از آن عصر باقیمانده دوره یا عصر اوستایی گویند .

«عباس قدیانی : تاریخ فرهنگ ، ص۸۳»

 

 

منابع :

آریاها و نا آریاها در چشم انداز کهن تاریخ ایران – دکتر رقیه بهزادی ، ۱۳۸۲ شمسی

تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در دورۀ آریا ها و مادها – عباس قدیانی  ۱۳۸۴ شمسی

آرمان ایران – گرار دونیولی ، ترجمۀ سید منصورسید سجادی  – ۱۳۸۷ شمسی ، مبحث مهاجرت قوم آریایی ها

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *