ارود دوم یا ارُد دوم اشکانی
ارود دوم «اشک سیزدهم »
ارود دوم از همان ابتدا برسر جانشینی با برادرش مهرداد سوم درگیر شد گروهی از صاحبان قدرت و نجبا و اشراف از ارود دوم حمایت کردند و سورنا این سردار مشهور ایرانی مهردادسوم را دستگیر و به ارود دوم تحویل داده وبه دستور مجلس نمایندگان وی اعدام گردید .
جنگ اول ایران با روم در زمان ارود دوم روی داد و با غلبه ایران به پایان رسید . کراسوس که از رؤسای سه گانه رومیان بود ، تسخیر ایران وهند را در سر می پروراند لذا با پادشاه ارمنستان پیمان اتحاد بسته و قرار براین شد که ارمنستان درجنگ روم با اشکانی تعداد شانزده هزار سوار و سی هزار پیاده به کراسوس بدهد .
ارود یکی از سرداران رشید خود بنام «رستم سورن پهلو» معروف به سورنا را مأمور جنگ با رومیان کرد.
کراسوس وارد جلگه های بین النهرین گردید و تا نزدیکی حران پیش آمد . سردار دلیر ایرانی سورنا که مردی متفکر بود جهت اغفال رومی ها قسمتی از سواره نظام ایران را به تعداد کم از جهت اسلحه بسیار ناتوان جلو جبهه نگاه داشت و بقیه سپاه را درکمینگاه مخفی کرد کراسوس که سپاه اندک ایران را دید ، به گمان اینکه پیروزی برای او بسیار آسان است ،حمله را آغاز کرد لیکن همین که به محل مورد نظر رسیدند ،سپاه ایران از خفا بیرون آمد و برآنها یورش برد و همه را تار ومار کرد . در این احوال فابیوس پسر کراسوس که جنگاوری ورزیده بود ،با هزار و چهارصد نفر جنگجوی متخصص وارد مهلکه شده و به سپاه ایران تاخت اما رزم آوران پارتی بدون هیچ ترس و وحشتی بر او تاخته و بعد از اندک زمانی سر او را برنیزه کردند . کراسوس با خدعه و نیرنگ با ایرانیان تقاضای مصالحه کرد و با تعدادی از سپاهیان خود با سورنا و جنگجویان نزدیک به او به رودخانه عازم شدند لیکن خدعه کراسوس و اطرافیانش خنثی شد و نبردسختی درگرفت وکراسوس کشته شد«پیرنیا حسن مشیرالدوله ،ایران باستان،دنیای کتاب۱۳۶۲-۲۲۸،خدادادیان،اردشیر، اشکانیان، منصور۱۳۸۰»
ارود دوم همانند پادشاهان پیشین اشکانی همواره درصدد بازسازی اقتدار گذشته وشوکت ایران بود .و مجدداً سپاه ایران را در بهار ۴۰ق.م با سپاهی به فرماندهی پاکور پسرش و لابینوس به سوریه روانه کرد و پس از نبردی سوریه را متصرف شد لیکن سال بعد رومی ها به نبرد گسترده ای با سپاه اشکانی دست زدند که در این جنگ لابینوس دستگیر و اعدام شد وسپاه ایران شکست خورد. «ولسکی ۱۳۸۳: ۱۵۳-۱۵۷» ،شیپمن ۱۳۸۶: ۸۷» در سال ۳۸ق.م پسر ارود «پاکور» وفات یافت و به پادشاه ضربه سختی وارد شد و دچار اختلال حواس گردید که پس از چهار ماه او نیز وفات یافت و پادشاهی به پسر دیگرش فرهاد چهارم رسید . « شیپمن ۱۳۸۶: ۱۵۷، ولسکی ۱۳۸۳: ۱۵۷»
عبدالحسین زرینکوب در کتاب روزگاران می نویسد :
سردار پر آوازۀ پارت که فاتح جنگ با رومیان بود سورن پهلو(سورنا) بود که پیش از آن هم در تحکیم سلطنت اُرُد با برادر او مهرداد جنگیده بود . این بار ، با نقشۀ غافلگیر کننده و با شیوۀ جنگ و گریز سپاه روم را منکوب ، منهزم و سردار قوم را مقتول کرد . اسیران روم را با خفت و خواری بسیار به سلوکیه آوردند . سر بریدۀ کراسوس را هم به نزد اُرُد فرستادند و آن را در جریان یک نمایش و جشن شاهانه که وی به خاطر دوستی با پادشاه ارمنستان و با حضور او برپا کرده بود ، در پای وی انداختند . جنگ برای روم به قیمت جان بیست هزار مقتول و آزادی ده هزار اسیر تمام شد ، همچنین به روم که با سرسختی همچنان طالب استیلا بر آسیا باقی ماند ، نشان داد که در سرحد بابل و پارت با حریف دلیری سر و کار دارد که آن را نباید با چشم حقیری بنگرد . حاصل جنگ ، که به قول محققان یکی از بدترین مصائب برای سپاه روم چنان شد که نواحی شمال فرات از تصرفش خارج شد و نیز ارمنستان از منطقۀ آن کشور بیرون آمد و اشکانیان خود را بعنوان یک حریف جنگجو در چشم اهل روم در خور تحسین و احترام نشان داد . اما “سورن پهلو” فاتح جنگ از پیروزی خویش بهره ای نبرد . اُرُد که به حیثیت و شهرت وی حسد می برد از بیم آنکه جاه طلبی وی را به طمع و جستجوی تخت و تاج بیندازد ، ناجوانمردانه به جای قدردانی به هلاک کردنش فرمان داد . از آن پس هرچند نواحی شمال فرات تا نصیبین به دست اشکانیان (پارتها) افتاد ، اما قتل سورن پهلو نقشۀ پیشرفت پارت را در خاک سوریه متوقف کرد . لشکری که اُرُد به وسیلۀ پسر جوان خود پاکور و تحت فرمان یک سردار خویش به نام اوساکس به آن سوی فرات فرستاد ، توفیقی نیافت و چون اوساکس کشته شد و پاکور بازیچۀ دسایس رومیها واقع گردید ، به امر اُرُد به پارت بازگشت .
چند سال بعد اُرُد سپاه دیگری را تحت فرمان پاکور به جنگ رومیان گسیل داشت ، که در نبرد انجام شده سپاه پارت توفیقی حاصل نکرد و پاکور که در بین سی پسر اُرُد محبوبترین فرزندانش بود ، در تقابل با رومیان کشته شد . و مرگ او به تأثر فوق العاده و حتی بیماری و جنون اُرُد پیر منجر گشت و چندی بعد در حالی که ارادۀ خود را از دست داده و فرتوت و نیمه دیوانه بود ، به دست پسر و ولیعهد خود فرهاد کشته شد . بدین ترتیب شربتی را که در جوانی به پدر خویش چشانده بود ، در پیری از دست پسر خویش نوشید . «روزگاران ، زرینکوب ، ص۱۶۱»
درباره سورنا
طول عمر او ۸۲ الی ۵۳ پیش از میلاد سن ۲۹ سال و مرگ به دستور ارد دوم
عهد اشکانی و پادشاهی اُرُد دوم
سردار سپهبد رستم سورن پهلو به سورنا شهرت دارد
او از خاندان سورن و یکی از هفت خاندان بنام ایرانی عهد اشکانیان و ساسانیان بوده است
پلوتارک در باره وی می نویسد او مردی شجاع و به لحاظ فیزیکی دارای قدی بلند و چهره ای مقبول بوده است .
نام همسر ویشکا
برخی باستانشناسان بر این عقیده هستند که بر اساس شواهد موجود تندیس کشف شده در ایذه (تصویر پیوست فوق)به احتمال تندیس سورنا سردار ایرانی است .
منابع :
شیپمن ، کلاوس ، مبانی تاریخ پارت ، ترجمۀ شاهرخ راعی ، نشر کتاب سیامک ، تهران ، ۱۳۸۶شمسی
پیرنیا ، (مشیرالدوله) حسن ، تاریخ ایران باستان ، چاپ مجلس ، تهران ، ۱۳۱۱شمسی
روزگاران ، از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی ، دکتر عبدالحسین زرینکوب ، چاپ هفتم ۱۳۷۴ خورشیدی
اردشیر خدادادیان ، ایران باستان ، اشکانیان ، منصور ۱۳۸۰
ولسکی ، یوزف ، شاهنشاهی اشکانی ، ترجمۀ مرتضی ثاقب فر ، انتشارات ققنوس ، تهران ۱۳۸۳ شمسی
جد اول تاریخ جامع ایران ، محمود جعفری دهقی
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.