بلاش پنجم اشکانی

بلاش پنجم یا ولخش پنجم «۱۹۱-۲۰۸»

بلاش چهارم پس از مرگ جای خود را به بلاش پنجم داد .

در این عصر امپراطوری روم با کشمکش های داخلی و ناآرامی مواجه شده بود . که در آنموقع سه تن ادعای امپراطوری داشتند ودیگر اینکه میان امپراطور روم سیتموس سوروس از یک سو و از طرف دیگر پسه نیوس نیگر ، امپراطور سوریه اختلاف افتاده بود . اهالی شمال میانرودان نیز از حکومت رومی ها ناراضی بوده و دست به شورش زده ونصیبین را محاصره کردند.

سیتموس سوروس ،امپراطور روم به بهانه رفع فتنه ومحاصره نصیبین ، لشکرکشی جدیدی را آغاز نمود .«۱۹۵ میلادی» اوبه میانرودان آمده واسروئن وآدیابن را اشغال نموده بنام خود سکه زد . ولی در این زمان در روم شورش داخلی او را وادار کرد جنگ را رها کرده و مراجعت نماید . بلاش فرصت را مغتنم شمرده ،سرزمینهایی که قبلا در شمال میانرودان از دست داده بود باز پس گرفت و ارمنستان نیز تحت فرمان او شد . دراین هنگام درمشرق ایران از سوی مادها و پارسها شورش شده بود . بلاش خیلی زود این شورشها را فرو نشاند . و به جنگ میانرودان ادامه داد . حاصل این جنگ ها سقوط مجدد ارمنستان وتسلیم این کشور شد. فرمانروای اسروئن بنام ابگار نیز با بلاش مصالحه نمود . پارتیان از جنگ دست کشیده و به محاصره نصیبین ادامه ندادند . لیکن امپراطوری روم جنگ جدیدی را آغاز نموده و سپتموس سوروس امپراطور ، همانند ماجراجویی غارتگر از راه فرات به سلوکیه و بابل وارد شد بلاش توان مقابله با سپاه روم را در خود ندید  و بدین ترتیب راه را برای ادامه پیشروی رومیان باز گذارد و سپاه امپراطور در سر راه خود به کشتار و غارت بخصوص در شهر زیبا وثروتمند جهان ، تیسفون پرداختند این عمل چپاول و غارت تا آنزمان بی سابقه بود رومیان شهر را به آتش کشیده ، مردان را کشته و زنان و بچه ها را به اسارت بردند . پس از این فجایع بیماری و قحطی درون شهر شیوع پیدا کرد بطوری که سربازان از ریشه درختان تغذیه می کردند . بعد از این ماجرا بلاش ده سال دیگر حکومت کرد علی الظاهر این مدت نیز با کشمکش و نزاع با اشراف و نجبا و مدعیان پادشاهی سپری شد  بلاش درسال ۲۰۸ میلادی فوت کرد پس از مرگش دو فرزند وی مدعی شاهی شدند .«ولسکی ۱۳۸۳: ۲۰۸ – ۲۱۲ ، زرین کوب ۱۳۷۷: ۴۰۴»

گردنبند-زرین-جواهر-نشان-مکشوفه-از-جوبن-قدمت-اشکانی-آرشیو-موزه-ملی-ایران..

دشمنی شاهزادگان اشکانی برسرکسب قدرت وشاهنشاهی ودر نهایت بی تدبیری برخی شاهان اشکانی از عوامل دیگر در جهت نابودی پارت ها بود . و ظاهرا همین عوامل سبب شد که ساسانیان بتوانند به آسانی پیکره شاهنشاهی اشکانی را درهم بشکنند .     «ولسکی ۱۳۸۳ :۲۰۹»

منابع :

عبدالحسین زرین کوب ، تاریخ مردم ایران ، قبل از اسلام ، چاپ پنجم ، انتشارات امیرکبیر ، تهران ، ۱۳۷۷ شمسی

ولسکی ، یوزف ، شاهنشاهی اشکانی  ، ترجمۀ مرتضی ثاقب فر ،  انتشارات ققنوس ، تهران ۱۳۸۳ شمسی

جلد اول تاریخ جامع ایران ، محمود جعفری دهقی

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده