تصویر نقاشی شده داریوش بزرگ

داریوش بزرگ (داریوش اول هخامنشیان)

شهریاری داریوش بزرگ (داریوش اول) و اوج شکوه شاهنشاهی پارسیان

تصویر نقاشی شده داریوش بزرگ

تصویر نقاشی شده داریوش بزرگ

در سال ۵۵۰ق.م یعنی در همان اوقاتی که عالم شرق قدیم زیر ضربه های جانانه کوروش بزرگ  به لرزه در می آمد ، درخانه  «ویشتاسپه »پسرشاهزاده آرشامه ازبستگان خاندان سلطنتی هخامنشی فرزندی متولد شد که او را داریوش«Dareios– داریه وهوش» نامیدند . داریوش بدین نحو در حد فاصل دو دوره تکامل انسانی پا به عرصه زندگانی نهاد و این در هنگامی بود که ملت وخاندان او مدارج قدرت را می پیمودند .

در مورد نسب داریوش هرودوتI209  معلومات اساسی بما می دهد .« کتیبه بیستون » در زمانیکه کوروش بر ضد ماساگت ها لشگرکشی می کرد ، در سال ۵۲۹ ق.م داریوش حدود بیست سال داشت.

داریوش موفق شد با همکاری با شش تن از اشراف پارسی که ظاهرا از نفوذ زیاد اشراف مادی ، از جمله  گوماته مغ در دربار بردیا برادر کمبوجیه نگران بودند وحتی تیول و قدرت خود را از دست داده بودند ، بردیا و یاران نزدیک و قدرتمند او را بقتل برسانند . چنین به نظر می رسد که این افراد توانستند از طریق نفوذ بعضی از اشراف پارسی در دربار، بردیا  را بقتل برسانند که مقاومت  یاران  بردیا را درپی داشت . نظیر گوماته مغ که درنهایت برای جمع آوری نیروی نظامی  به سرزمین ماد رفت . او ظاهراًنتوانست در مقابل داریوش مقاومت کند و بالاخره در منطقه ای بنام نیسایه در سرزمین ماد کشته شد.  «کنت ۱۹۵۳: ۱۲۰» تفاوت درروایت چگونگی کشته شدن بردیای دروغین « گوماته » دررسنگ نبشته بیستون و گزارش مورخان کهن ، بویژه هرودوت که مکان کشته شدن اورا درکاخ شوش نقل کرده است ، شاید از همین نکته بوده باشد .داریوش بزرگ و همراهانش  ، بردیا برادر کمبوجیه را در طی عملیاتی پنهانی در کاخ شوش بقتل رساندند .اما چون نمی توانستند آن را بدلیل محبوبیت آن خاندان «خاندان کوروش وفرزندان او» و عدم مشروعیت اقدام خود درسطح عمومی مطرح کنند ، لذا تبلیغات خودرا بویژه در کتیبه بیستون، بر روی گوماته مغ که احتمالاً یک مادی هم بود ودر تصمیمات بردیا نقش اساسی داشت ، متمرکز کردند . به هر حال داریوش و اطرافیانش توانستند بردیا برادر کمبوجیه و یاران او را بقتل برسانند .

گئوماتایا گئوماته مغ گرته از روی نقش برجستۀ بیستون

گئوماتایا گئوماته مغ گرته از روی نقش برجستۀ بیستون

بدین گونه پادشاهی هخامنشی از بردیا فرزند کوروش بزرگ به داریوش که به ادعای خودش یک هخامنشی بود و در پادشاهی الویت داشت منتقل شد

.

سکه زرین داریوش اول

سکه داریوش اول

سکه زرین داریوش اول

داریوش نخست با مقاومت اقوام وگروههای مختلف مواجه شد .«کنت ۱۹۵۳: ۱۳۲» اما بتدریج توانست با همکاری هم پیمانان خود امنیت را برقرار کند و ضمن تصرف سرزمین های جدید چون بخش هایی از سرزمین هند در شرق و بخشی از قلمرو اقوام سکایی در شمال و شمال غربی نظم جدیدی را در کشور پیاده کند .

« قس، هینتس ۱۳۸۰: ۲۴۲،۲۵۳- بریان ۱۳۷۸: ۳۷۹، ۴۱۲ – کخ ۱۳۸۰:۱۳۵،۱۸۹» در باره جاده شاهی و دیگر اقدامات داریوش توضیح می دهد.            « نک،یامائوچی ۱۹۹۰ : ۱۷۴،۱۸۳»

داریوش در کتیبه بیستون پس از شرح اقداماتش ، به معرفی شش تن از افرادی که او را یاری کردند می پردازد . او و یارانش قرار گذاشته بودند که هریک از آنها پادشاه شد ، بقیه بتوانند بدون اجازه بجز در مواردی که شاه با زنی همبستر باشد وارد کاخ شوند .هنگامی که داریوش بزرگ شاه شد روزی یکی از شش یار او با نام اینتافرانس زمانی وارد کاخ شد که شاه با یکی از زنان خود همبستر شده بود .اما نگهبان اجازه ورود را به او نداد و اینتافرانس او رابقتل رساند .که اینکار باعث عصبانیت شاه و در نهایت اعدام اینتافرانس گردید .«هرودوت، کتاب سوم،۱۱۸،۱۱۹»

چنین  به نظر می رسدکه اینتافرانس نقش عمده ای در قتل بردیا داشت و به همین دلیل انتظارات زیادی داشته و حتی در پی رقابت با داریوش بودکه شاید به همین دلیل بقتل رسید .«قس، بریان ۱۳۷۸: ،۳۱۲،۳۱۳» داریوش پس از نقل داستان بردیا می گوید : هنگامی که گوماته مغ را کشتم ، مردی بنام آثرینه/آسینه فرزند پَدَرمه در ایلام شورید و خود را شاه اعلام کرد .سپس ایلامیان شوریدند و بسوی آثرینه رفتند .و او را به شاهی برگزیدند «کنت ۱۹۵۳: ۱۲» داریوش قبل از اینکه به سرنوشت این ایلامی بپردازد ،بلافاصله و در ادامه به شورش نیدینتوبل پسر اَینَیره می پردازد .که خود را به دروغ پسر نبونید خواند و با پیوستن تمامی سپاه بابل به او ، شهریاری بابل را بدست آورد .«نک،لکوک ۱۳۸۲: ۲۲۴، ۲۲۵» پس از آن داریوش به سرنوشت آثرینه ایلامی می پردازد و میگوید : آنگاه من یک ایلامی را فرستادم و او آثرینه را زندانی کرد و نزد من آورد و من او را کشتم .«کنت ۱۹۵۳ : ۱۲۰ » لازم بذکر است که ایلامی ها یکبار دیگر توسط مَرتیه و بار دیگر توسط اَتَمینه شورش کردندکه هردوبار شورش آنها توسط داریوش سرکوب وهر دو کشته شدند . «کنت ۱۹۵۳: ۱۲۳،۱۲۴»

داریوش بزرگ هخامنشیان

داریوش بزرگ هخامنشیان

داریوش در کتیبه بیستون به دو شورش دیگر اشاره دارد و می گوید در حالی که در بابل مشغول سرکوبی شورش نیدینتوبل بود ، درپارس ،ماد، ایلام، آشور ،مصر، پارت، مرو ثَتَگوش «ساتاگودیا » و سکاییها شورش شد . وی درباره شورش دوم می گوید : مردی بنام مَرتیه پسر چینچیخری که از شهر کوگنَکه در پارس برخاسته بود ، درایلام شورش کرد . او به سپاه خودچنین گفت : من ایمَنیش شاه ایلام هستم داریوش میگوید در این زمان من حوالی ایلام بودم .که آن هنگام ایلامیان از من ترسیدند مَرتیه را گرفتند و کشتند.«کنت :۱۲۳» داریوش بزرگ در دومین و یا سومین سال پادشاهی خود نیز با سومین شورشی ایلامی مواجه می شود او در پایان کتیبه خود در ستون پنجم می گوید : این کاری است که من در دومین و سومین سال فرمانروایی ام انجام دادم .پس از آنکه شاه شدم اهالی ایلام مجدد شورش کردند و مردی ایلامی بنام اَتمینه را رهبر خود قرار دادند . سپس من سپاهی فرستادم و مردی پارسی بنام گئوبَرووَه از بندگانم را سردار سپاه قرار دادم و او با سپاه به ایلام رفت و با ایلامیان به نبرد پرداخت و آنان را دهم کوبید و رهبرشان را دستگیر کرد و نزد من آورد سپس من آن رهبر را کشتم و این سرزمین از آن من شد «کنت ص۱۳۴»

همزمان با شورش ایلام ظاهراً در بابل نیزفردی بنام نیدینتوبل شورش نمود که علاوه برکتیبه بیستون و یادداشتهای هرودوت در سندی بابلی از نیدینتوبل در سال ۵۲۲ قبل از میلاد بعنوان شاه یاد شده است .«کنت۱۹۵۳: ۱۲۰- هرودوت، کتاب سوم ،۱۵۰» «داندامایف ۱۹۸۹ : ۱۱۵، ۱۱۴» داریوش نیز تاکید دارد که تمامی سپاه بابل با نیدینتوبل هم پیمان گردید.«کنت ۱۹۵۳ :۱۲۰»  نیدینتوبل ادعا می کرد پسر نبونید است و درصدد احیاء پادشاهی بابل بود .

داریوش تصمیم گرفت شخصاً این شورش را سرکوب کند . او ابتدا در کنار رود دجله و سپس در شهری بنام زازانه و بالاخره در بابل با نیدیتوبل وارد جنگ شد .که درنهایت منجر به شکست دشمن گردید . متن از اسارت و کشته شدن ۴۹ نفر از سران آنها خبر می دهد .«لکوک ۱۳۸۲: ۲۴۷»داریوش وادار شد که بمدت سه سال در بابل ماندگار شود و به اوضاع واحوال آنجا سروسامان دهد و پادشاه ایران در مسیر بازگشت از بابل شورش دوم ایلام را سرکوب کرده عازم ماد می شود . در ماد شخصی بنام اخشترینه از خاندان هوخشتره ، توانست با پشتیبانی سپاه خود شاه ماد شود .داریوش در کتیبه خود آورده است : مردی بنام فَرَوَرتی اهل ماد در آن سرزمین قیام کرد و به سپاه خود اظهار کرده من خشتریته از خاندان هوخشتره هستم و سپاه ماد که درکاخ بودند علیه من «داریوش»شورش کردند سپاه به سوی فَرَوَرتی رفت و او در سرزمین ماد شاه شد .« کنت ۱۹۵۳: ۱۲۳، ۱۲۴» داریوش ادامه می دهد تعداد سپاه پارس و ماد که همراه من بود بسیار اندک می باشد . آنگاه سپاهی را روانه کردم و یک پارسی بنام ویدرنه راکه سردار من بود ،چنین گفتم بروید و سپاه ماد را که خواستار من نیستند در هم بکوبید . اهورا مزدا کمک کرد و به خواست او سپاه من شورشیان ماد را در هم شکست .

بیستون-کرمانشاه-کتیبه-داریوش-هخامنشی-عکس-از-سعید-ازناوه-آرشیو-میراث-فرهنگی-کشور

بیستون-کرمانشاه-کتیبه-داریوش-هخامنشی-عکس-از-سعید-ازناوه-آرشیو-میراث-فرهنگی-کشور

داریوش در کتیبه خود می افزاید سرداران من خصوصاً دادرشی با کوششهای زیاد باز هم از عهده شورش ارمنستان برنیامدند وشخصی بنام هومیسه را به جهت کمک به دادرَشی به ارمنستان فرستادم که او پس از دونبرد سنگین توانست تاحدی بر اوضاع مسلط شود . این نبردها به مدت هفت ماه ادامه داشت ودر مبارزه ۲۲۹۳ نفر ارمنی به اسارت و ۵۰۹۷ از آنها کشته شدند . « کنت ۱۹۵۳: ۱۲۳،۱۲۴»

داریوش دربند شانزدهم کتیبه بیستون درباره شورش پارت «خراسان » وگرگان چنین آورده است : پارت و گرگان برمن شوریدند ویشتاسپ پدر من در پارت بود. پس از آن سپاهی پارسی را از ری نزد ویشتاسپ فرستادم . وقتی که این سپاه به ویشتاسپ رسید ، عازم جنگ با دشمن شد و در محلی بنام ویشپا اوزت در پارت با آنها جنگید .اهورا مزدا مرا یاری کرد وبه اراده او ویشتاسپ شورشیان شکست داد .پس از آن مملکت مطیع گردید « حقیقت ،تاریخ قومس ص۲۱» داریوش بزرگ سرزمینهای ایران را به چند بخش تقسیم نمود . و برای هرکدام یک شهربان گمارد . شهربانها را به زبان هخامنشی    «خِشَتَرَ پاون »می گفتند و یونانیها آنرا ساتراپ خطاب می کردند . تعداد بخش ها را بین بیست تا بیست و شش بخش ذکرکرده اند.  لیکن تعداد ولایات در کتیبه نقش رستم به سی ولایت می رسد و برای اینکه کارها همه در دست یک نفر نباشد ، دو مأمور که یکی بعنوان فرماندهی قشون ودیگری به اسم سردبیر که به کارهای کشوری رسیدگی می کرد ، به هر ولایت اعزام می گردیدند .که سردبیر در مرکز ولایت عنوان بازرس و در حقیقت چشم وگوش پادشاه پارسیان بوده است .«پیرنیا ،تاریخ باستانی ایران ص ۱۰۹»  شورش بعدی که داریوش به آن پرداخته ،شورش فراده در مرو «مرگیان» است . داریوش اظهار می دارد : مردمی بنام مرگیان «مرویان» علیه من دست بشورش زدند رهبر آن فردی بنام فراده بود . من یکنفر پارسی را بنام دادرشی به مقابله او فرستادم وبه او چنین گفتم برو سپا هی که مرا خواستار نیستند را شکست بده و دادرشی عازم آن منطقه شد و با مرویان نبرد کرد .اهورا مزدا مرا یاری کرد و به خواست او سپاه من شورشیان را به سختی شکست داد. «کنت ۱۹۵۳: ۱۲۷» داریوش دستور داده است که شرح جنگهایش در سه ساله اول پادشاهی اش که به گفته خود او در یکسال نونزده شورش را سرکوب و نه پادشاه را اسیر کرده، را در کتیبه بیستون حک کنند .

داریوش بزرگ بر تخت پادشاهی و پذیرفتن مسئولین مملکتی

داریوش بزرگ بر تخت پادشاهی و پذیرفتن مسئولین مملکتی

وی در سال ۵۲۴ ق.م برای سرکوبی سکاهای جنوب روسیه کنونی به اروپا لشگر کشی کرد .  « آریامنه ساتراپ کاپادوکیه » بدستور داریوش تاجزیره کریمه در جنوب اکراین امروزی پیش راند وگزارشهای ارزشمند در ارتباط با جغرافیای منطقه به اطلاع داریوش رسانید.قبل از داریوش ، کوروش بزرگ و کمبوجیه بخشهایی از آسیا و آفریقا را به قلمرو خاک ایران افزودند و داریوش درصدد آن بود که هم اینک بخش های جدیدی از سه قاره آسیا ، آفریقا و اروپا را به سرزمینهای خود بیفزاید. سرانجام داریوش پس از دریافت اطلاعات گوناگون از شوش به سوی آسیای صغیر روانه شد و تا «بسفر » پیش رفت «ماندرو کلس» به سفارش شاهنشاه ، پلی از کشتی بر روی بسفر بر پا کرد .داریوش نیز به پاس خدمات معمار «ساموسی» به او هدایایی بخشید . بدستور ماندروکلس بر روی پرده ای نقاشی داریوش بتصویر درآمد .که او پس از مدتی این اثر را به معبد الهه  « هرا »هدیه کرد .

باری داریوش از پل مذکور عبور کرده و به آنسوی آب قدم نهاد . وی در هیچ جایی از تراکیا با مقاومت روبرو نگردید . «گت ها» تیره ای از مردم بلغارستان کنونی در مقابل ارتش شاه پایداری کردند . لیکن سپاه ایران مقاومت آنها را درهم شکست .    ایونیایی ها به فرمان «هیستیا یوس ملطی» پلی از کشتی ساخته بودند و داریوش به آنها امر کرد تا از پل نگهبانی کنند .و اگر او پس از دوماه مراجعت نکرد ،پل را برچیده وبه ناوگان میهن باز گردد . سکاها از فن جنگی زمین سوخته استفاده کرده و از نبرد دوری می کردند . آنها چراگاه ها را تباه کرده و به شیوه جنگ و گریز به سپاه ایران تلفاتی وارد آوردند .با تمام این تفاسیر داریوش بزرگ سراسر«بسارابی»را طی کرد تا، در دنیسر سفر خود را به پایان رساند . هیستیانوس قصد برچیدن پل را داشت که پادشاه دقیقا پس از دو ماه مراجعت کرد .شاه هخامنشی با رسیدن به بیزانس فرماندهی سپاه خویش را به سردار خود «بگبازوش»سپرد و از وی خواست تادیگر بخش های «تراکیا» ومقدونیه ، همسایه خاوری آنرا تسخیر نماید و پس از این پیروزی دو ساتراپی دیگر به قلمرو فرمانروایی هخامنشی افزوده شد .

مجسمه-سنگی-داریوش-هخامنشی-بدست-آمده-از-شوش-محل-نگهداری-،-موزه-ملی۵۰۰

مجسمه-سنگی-داریوش-هخامنشی-بدست-آمده-از-شوش-محل-نگهداری-،-موزه-ملی

شاه زمستان را در سارد گذرانید و در آنجا برادر خود « اَرَتَفرناه » را به ساتراپی لودیا  گماشت . هنگامی که بَگَبازوش به سارد برگشت ، به پاس خدمات خود ، به ساتراپی آراخوزیا که بخشی از قندهار کنونی است منصوب شد  . و به جای وی « هوتانه» یکی از یاران داریوش در کشتن گئوماتۀ مغ و فاتح ساموس به فرماندهی نیروهای ایران در کرانه آسیای صغیر گمارده شد  . او نیز بر جزایر بیشماری در دریای مدیترانه چیره گشت .بنابراین می توان اظهار کرد که هجوم به سکائیه یک عملیات بزرگ نظامی بود . همچنین قبل از آن هیچ سرداری نتوانسته بود آن مسافت زیاد از کرخه تا ولگا بپیماید وحتی پس از آن در ذهن سرداران نظامی جهان چنین فکری خطور نکرد .مدیریت وکاردانی داریوش سبب گردید که تاپایان حکومت هخامنشیان هرگز سکاها به مرزهای ایران حتی نزدیک هم نشوند نتیجتاً داریوش بزرگ با توجه به این امر نخستین فردی بود که توانست بربخش های گسترده ای از قاره آسیا ، آفریقا و اروپا فرمان روایی کند . « اصغر محمودآبادی : دیپلماسی هخامنشی از ماراتن تاگرانیک»«هینتس والتر ، داریوش و ایرانیان تاریخ وتمدن هخامنشیان»

عوامل نارضایتی بسیاری منجمله عامل اقتصادی ، سیاسی وفرهنگی در میان جزایر یونانی نشین غرب آسیای صغیر موجب گردید در شهر میلتوس مردم به رهبری اریستا گوراس دست به شورش بزنند که بتدریج شورش مذکور به شهرهای دیگر یونانی سرایت نمود و پای آتن به این ماجرا کشیده شد و آنها حمایت خود را از شورشیها اعلام نمودند . ایونی ها در طی این شورشها خسارتهای زیادی متحمل شدند . برای مثال به گفته هرودوت و با تایید این گفته او توسط باستان شناسان دلیل بر آسیب و ویرانی در سارد می باشد . برای نمونه حفاریهای باستان شناسی در شهر سارد مبین آتش سوزی گسترده توسط ایونی ها در کنار رودخانه پاکتولوس  بوده ،که هرودوت قبلا در گزارش خود آنرا شرح داده بود .«یامائوچی ۱۹۹۰ : ۱۶۲،۱۶۳- متین ۱۹۶۶ -۵۷»

بزرگمهر حکیم

سپاهیان داریوش بزرگ

اریستاگوراس بعد از شورشها به اسپارت رفت و از شاه آنجا تقاضای کمک نظامی کرد .اما درخواست او توسط پادشاه اسپارت مورد موافقت قرار نگرفت «هرودوت ،کتاب پنجم ،۴۹» او سپس به آتن رفت  که پس از اسپارت دومین شهر قدرتمند یونان بود و به آنها پیشنهاد کمک علیه پارسیان را ارائه کرد و این خواسته او با موافقت آتن روبرو گردید و آنها بیست فروند کشتی جنگی جهت کمک به شورشیان گسیل داشتند .پس از رسیدن کشتی ها از آتن ،  و کمک از جزایر دیگر مانند اریتره، اریستاگوراس بطرف سارد حرکت کرد و چون نیرویی در مقابلش وجود نداشت و ارتافرن وسپاهیانش بدرون استحکامات قلعه پناه برده  بودند ،شورشیان شهر را تصرف کرده و آنرا به آتش کشیدند. این عمل او باعث نارضایتی لیدیایی ها و ایونی های ساکن در شهر گردید «همو:کتاب پنجم ،۱۰۱» درپی آن نیروهای پارسی که از سایر شهرها برای سرکوبی شورشها به لیدی آمده بودند ، به تعقیب شورشیهای لیونی پرداختند ودر جبهه های مختلف آنها را شکست دادند . همزمان در سال ۴۹۸ق.م جناح های مخالف جنگ در آتن و اریتره قدرت را بدست گرفته و فرمان دادند که نیروهای نظامی آنها به وطن مراجعت کنند که این موضوع سبب گردید در میان شورشیان ضعف و اختلاف نظر بوجود آید چرا که آنها توان مبارزه در خشکی را با ایرانیان نداشتند لیکن شورشیان موفق شدند شهر بیزانتیوم در هلسپونت را تصرف کنند  وکاریه و لیسیه نیز به شورش پیوستند ودر پی آن شورش قبرس راهم فرا گرفت . مقاومت در قبرس شدید بود ، و  پارسیان مجبور به جنگ تن به تن شده و سرانجام درسال ۴۹۶تا ۴۹۷ق.م موفق به سرکوب شورشیان گردیدند و بار دیگر قبرس بتصرف پارسیان درآمد .شاه پس از آن هیستائوس را که اریستاگوراس جانشین او شده و سپس یاغی گشته بود ، را بحضور خواند و او را برای پایان دادن به شورشها به منطقه اعزام کرد .لیکن او نیز موفقیتی کسب نکرد . اریستاگوراس نیز پس از شکستهای پی درپی به تراکیه گریخت و در همانجا درگذشت . درسال ۴۹۶ ق.م هیستائوس مجبور به فرار از سارد شد و به شورشیان در میلتوس پیوست و از آنجا به هلسپونت رفت و بالاخره طی نبردی در آسیای صغیر اسیر، و توسط پارسیان کشته شد.«داندامایف۱۹۸۹: ۱۶۳،۱۶۴» مقاومت شهر میلتوس نیز پس از سالها ایستادگی در مقابل پارسیان و پس از محاصره طولانی سرانجام در سال ۴۹۴ ق.م درهم شکست وشهر بتصرف پارسیان درآمد .شواهد باستان شناسی نشانگر این است که شهر در جریان این نبرد ها صدمه و آسیب های فراوان دید .«توستی ۱۹۷۸: ۷۹،۷۷ –برن ۱۹۷۰: ۲۱۴- ملینک۱۹۷۴: ۱۱۷۴»

آرامگاه میرداماد در جوار حرم حضرت علی (ع)

سنگ نگاره جنگاوران هخامنشی

در پایان همان سال نیروهای فنیقی سپاه پارسیان موفق شدند آخرین مقاومت ها در هلسپونت یعنی در شهرهای لسبوس وچویس را درهم بشکنند . بدین ترتیب تمام سرزمینهای ایونی و شورشیان بار دیگر تحت سلطه پارسیان قرار گرفت .و شورشهایی که درسال ۴۹۹ق.م شروع شده بود بعد از پنج سال با آنهمه کشتار و آسیب هایی فراوان خاتمه یافت.

شورش ذکر شده بهانه ای گردید که توجه پادشاه پارسیان در سال۴۹۰ق.م به آتن معطوف گردد .داریوش پس از آگاهی از نقش یونانیان بخصوص ارسال نیرو برای شورشیان ایونی از جانب آنها فرمان مجازات آنها را صادر کرد .سال بعد شاه سفیرانی را به شهرهای یونان گسیل داشت و از همه یونانیان خواست که به او اعلام فرمانداری کرده وخاک وآب بفرستند . درآتن و اسپارت برخلاف آنچه که رسم بین المللی بود فرستاده های وی راکشتند . «داندامایف ۱۹۸۹: ۱۷۱» وحشت و ترس بی سابقه ای که در یونان پدید آمده بود ،سبب گردید که آتن و اسپارت منازعات دیرین خود را فراموش کرده وجهت دفاع از یونان با یکدیگر متحد شوند .

محدوده قلمرو هخامنشیان در اوج قدرت

محدوده قلمرو هخامنشیان در اوج قدرت

رودر رویی دو سپاه ایران و یونان در دشت ماراتن بوقوع پیوست . نفرات سپاه آتنی به حدود ده هزار نفر می رسید که هزار جنگجوی دیگر از شهر پلاته  در دشت ماراتن به آنها پیوستند . در مورد سپاه ایران اغراق بسیار شده است . پلوتارک و یوستی نفرات آتنی را تایید می نمایند . «پلوتارک ۳۰۵- پیرنیا ۱۳۱۱: ۶۷۴،۶۷۵»   همچنین یوستی شمار سپاهیان ایران را ششصد هزار نفر وکرنلیس نپوس شمار پیاده نظام پارسی را دویست هزارنفر وسواره نظام را ده هزار نفر ذکر کرده اند.

این اغراقها توسط هرودوت نیز نقل گردیده است که تعداد کشته های یونانی را ۱۹۲نفر و کشته های ایرانی را ۶۴۰۰ نفر ذکر کرده است .« هرودوت کتاب ششم ، ۱۱۷»  سرانجام سپاه آتنی درمقابل سپاه ایران موضع دفاعی گرفتند .گفته می شود که در این هنگام دونده معروف و نامی خود فیدی پیدی را برای جلب کمک راهی اسپارت کردند او که پس از دو روز به مقصد رسید ، توانست نظر اسپارت به اهمیت جنگ جلب نماید و آنها قول مساعدت دادند . لیکن طبق اعتقاد کهن که در اواخر ماه جنگ را جایز نمی دانستند، کمک خود را به اول ماه موکول کردند.

نقش-رستم-کعبه-زرتشت-دوران-هخامنشیان-عکس-از-بابک-فرهمند-آرشیو-میراث-فرهنگی

نقش رستم کعبه زرتشت دوران هخامنشیان عکس از بابک فرهمند آرشیو میراث فرهنگی

جنگ در بامداد دوازدهم اوت ۴۹۰ ق.م باحمله نیروهای زبده پارسی که در قلب سپاه ایران بودند آغاز گردید . «هرودوت ، کتاب ششم ،۳ – برن ۱۹۷۲: ۲۴۶،۲۵۰» هرودوت آورده است که سپاه ایران توانست قلب دشمن را هدف قرار داده و آن را به محاصره خود درآورد .لیکن بدلیل نقشه جنگی مناسب و ترفند رزم یونانی ها امکان مانور و جنگیدن از آنها گرفته شدئو شکست خوردند.پس از این واقعه دوجناح سپاه پارسی که از توانمندی زیاد جهت عقب راندن دشمن برخوردارنبود به داخل کشتی های خود در مرداب گریختند و در همین فاصله تعدادزیادی از پانها کشته شدند . کشتی های ایران در ساحل روبروی آتن لنگر انداخته تا از سارد کسب تکلیف کند و چون هر آن امکان داشت که سپاه اسپارت به کمک آتنی ها بیاید ، و آتن نیز منطقه مهمی برای پارسیان بحساب نمی آمد ، سپاه ایران دلیلی برای ادامه جنگ نداشته اقدام به مراجعت نمود .یونانیان که باز گشت پارسیان را پیروزی بزرگی تلقی می کردند ،شروع به داستانسرایی و ساخت افسانه کردند درصورتی که برای هخامنشیان این موضوع یک درگیری ساده توسط شهربان سارد برای ایجاد امنیت درمنطقه بود . درعین حال می توان اظهار داشت که در نبرد ذکر شده پارسیان با ناکامی روبرو شدند و برای نخستین بار یونانیان توانستند  سپاه پارسی را متوقف کنند .« پائوزانیاس ،کتاب اول،۱۵۰۳ – هرودوت کتاب ششم ، ۱۱۲» داریوش دریافت که غلبه بریونانی ها مستلزم داشتن سپاهی قدرتمند است و فرمان داد سپاهی عظیم وقوی با امکان تدارکات و آذوقه لازم فراهم سازند که این اقدام سه سال بطول انجامید .لیکن قبل از حرکت بسوی یونان به او اطلاع دادند که مصریان علیه حکومت پارسیان شورشی را « ۴۸۶ق.م» آغاز کردند «هرودوت ،کتاب هفتم ،ص۱» به هر حال پیش از آنکه داریوش فرصت یابد که برای سرکوبی قیام مصر اقدام جدی انجام دهد و یا سپاه قدرتمند و آماده خود را جهت فتح یونان عازم کند ،در سال ۴۸۶ ق.م از دنیا رفت . مقبره او در دل کوه رحمت در مکانی بنام نقش رستم در مرودشت فارس در نزدیکی شیراز واقع است .

نمونه یکی از کشتیهای نیروی دریایی داریوش اول

نمونه یکی از کشتیهای نیروی دریایی داریوش اول

زمانی که داریوش درهند بسر می برد بنظرش خطور کرد که بازرگانی مصر وشامات از راه حشکی دشوار وحمل ونقل گران تمام می شود .لذا فرمان داد اسکولاکس کاریایی که اهل کاریاندا بود ،باچندکشتی جنگی سراسر قلمرو شاهنشاهی پارسیان را شناسایی نماید و پس از ارائه گزارش و نقشه های تهیه شده توسط وی شاه در فکر فرو رفت که اگر رود نیل در کنار مصر با آبراههایی به دریای سرخ پیوند داده شود ، راه آبی میان هند تا آسیای صغیر بسیار کوتاه تر خواهد شد.پس دستور داد که آبراه مورد نظر در منطقه ذکر شده ایجاد گردد این آبراه که برای نخستین بار توسط داریوش به انجام رسید بعدها به کنال سوئز مشهور گردید .« پیرنیا ،تاریخ باستانی ایران :۱۱۳- فره وشی ، ایرانویچ ،۱۳۲ – آموزگار وتفضلی ،تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام ص۲۶»

داریوش بزرگ در جهت عمران وآبادانی فعالیت های بسیار نمود که یکی از آنها ایجاد راه شاهی بوده که سارد پایتخت قدیم لیدی را به شوش باستانی که پایتخت هخامنشیان می باشد پیوند می داده است و راه دیگری که بوجود آورد مصر را به بابل وصل میکرد . در مناطق دیگر بویژه در شوش و نقش رستم ،نیزاحداث و بازسازی بناهایی بنام او به یادگار است که ازجمله می توان بازسازی آتشکده ها ، پرستشگاه اورشلیم و بیمارستانها ،نمونه های دیگری است از فعالیت های عمرانی او ، و از این نظر شاید بتوان وی را پایه گذار هنر هخامنشی نیز دانست . اقدامات او درحیطه دادگستری و قانونگذاری  و در استان بندی و اصلاح مالیات ها نیز شایان توجه است . «شهیازی ۱۳۷۹: ۲۴،۲۵»

داریوش-بزرگ-فرمان-داد-که-جاده-های-ایران-سنگ-فرش-شود

داریوش بزرگ فرمان داد که جاده های ایران سنگ فرش شود

ابداع خط میخی فارسی باستان بعنوان نخستین خط ایرانی است که منسوب به زمان داریوش است وی نخستین ایرانی است که به ضرب سکه«زرین وسیمین» و تعیین وریکسان سازی اوزان و مقادیر پرداخت «ویسهوفر۱۹۹۷: ۹»که بر سکه های داریوش و دیگر هخامنشیان کماندار پارسی حک شده است .

او سپاهی به حدود ده هزار نفر جنگجوی ورزیده را بوجود آورد که همیشه آماده خدمت به شاه بوده است .نام این ارتش  را سپاه جاویدان گذارد.« پیرنیا ، تاریخ باستانی ایران ،۱۱۱»

درسنگ نبشته های وی دربیستون آمده است که او دستور داد کلیه عبادتگاه هایی که توسط گئومات مغ ویران گردید باز سازی شود .« پیرنیا ، تاریخ باستانی ایران ، ص ۱۰۸»

وقتی داریوش دریای پارس را بر کتیبه سوئز حک کرد .یکی از قدیمی ترین اسناد درباره خلیج فارس ، حدود 2500 سال پیش در مصر و در «کانال سوئز» حک شده و اکنون در موزه لوور خودنمایی می کند .

وقتی داریوش دریای پارس را بر کتیبه سوئز حک کرد . یکی از قدیمی ترین اسناد درباره خلیج فارس ، حدود ۲۵۰۰ سال پیش در مصر و در «کانال سوئز» حک شده و اکنون در موزه لوور خودنمایی می کند .

در کتابهای عهد عتیق از جمله کتابهای زکریا، عزرا ،نحمیا و کتاب دانیال اسم داریوش بزرگ چندین بار تکرار شده ودر قرآن از وی بنام ذوالقرنین یاد می شود .

ار جمله عمران و آبادانی هایی که داریوش بزرگ از خود به یادگار گذاشت مجموعه باشکوه ، مجلل، و باعظمت تخت جمشید می باشد که این مجموعه در شهر« پارسه ، پرسپولیس ،هزارستون ،پرسه پلیس، صد ستون وچهل منار» قرار دارد .که درطول حدود ۲۰۰ سال پایتخت باشکوه هخامنشیان بوده است .

پرسولیس-در-شمال-شیراز-دروه-هخامنشی-عکاس-سعید-ازناوه-آرشیو-میراث-فرهنگی۵۰۰

پرسپولیس در شمال شیراز دروه هخامنشی عکاس سعید ازناوه آرشیو میراث فرهنگی

در متون تاریخی آمده است که در نوروز هر سال کاروانهای بسیاری از کلیه ممالک با نماینده های ایالات «ساتراپ ها» با پیشکش هایی به تخت جمشید آمده وهدایای خودرا به شاه تقدیم می کردند.«علیرضا شاهپور شهبازی ،راهنمای مستند تخت جمشید ،پاسارگاد،چاپ ۱۳۸۴» « رضاییان ،فرزین هفت رخ فرخ ایران ص ۶۸،ص۷۱»پس از داریوش پسر او خشایار شاه  ونوه او اردشیر یکم مجموعه راگسترش وبناهایی بدان افزودند . تاریخ شروع ساخت مجموعه  تخت جمشید سال ۵۱۸ ق.م می باشد . در زمان ساسانیان به تخت جمشید سیت ستون «صدستون» می گفتند .« علیرضا شاهپور شهبازی ،راهنمای تخت جمشید»

در دوران اسلامی این مکان محترم شمرده می شده و آنرا هزار ستون .چهل منار می خواندند و با شخصیت هایی چون سلیمان نبی و جمشید ربطش می دادند .« شاهپور شهبازی ،مستند تخت جمشید ،ص۱۱»

و در سال ۱۳۱۰ خورشیدی یا ۱۹۷۹ میلادی سازمان جهانی یونسکو تخت جمشید را به شماره ثبت ملی «۲۰» درفهرست آثار ملی جهانی قرار داده است .

lمقبره-داریوش-بزرگ-در-نقش-رستم

مقبره داریوش بزرگ در نقش رستم

درشاهنامه فردوسی درباره داریوش چنین آمده است:

جمشید پادشاهی عادل و زیبا بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال برایران پادشاهی کرد .اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان بدوش می کشیدند.

در سنگ نبشته داریوش بزرگ آمده است که گوی پادشاهی را از اهورامزدا گرفته و حالت پیامبری دارد.

کتبه بیستون ستون ۳،۱  : من داریوش هستم ،شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس ،شاه سرزمینها، پسر ویشتاسپ ، نوه ارشام هخامنشی و نیز گوید .پدر من ویشتاسپ، پدر ویشتاسپ ارشام ، پدر ارشام آریامنه ، پدر آریامنه چیشپیش ، پدر چیشپیش هخامنش بود.

ظرف-ساخت-شده-از-طلا-قدمت-هخامنشی-محل-نگهداری-،-موزه-ملی

ظرف ساخت شده از طلا قدمت هخامنشی محل نگهداری ، موزه ملی

وصیت نامه داریوش بزرگ در کتیبه وی

اینک که من از دنیا می روم ، بیست و پنج کشور جزو امپراتوری ایران است و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم کشورهای دیگر نیز در ایران دارای احترام هستند . جانشین من خشایارشاه باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد . و را نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنها را محترم بدارد. مادرت آتوسا(دخترکوروش کبیر) برگردن من حق دارد ، پس پیوسته وسایل رضایت او را فراهم کن . هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیّت دوست بودن با تو کافی است چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری ، و آنها به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند ، نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوست بنمایی . من فرصت نکردم سپاهی مجدد به یونان بفرستم و توباید اینکار را به انجام برسانی . با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند . توصیه دیگر من به تو این است که هرگز و هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور نما  . امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود و هرقدر که فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتر می توانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش ، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نمایند و مادام به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد که از هر کیش که میل دارد پیروی کند . هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا اگر دست از آباد کردن برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت . در آباد کردن و حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول اهمیت قرار بده . عفو و سخاوت را فراموش مکن و بدان که بعد از عدالت ، برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت.

بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم ، بدن مرا در کفنی که خود فراهم کردم قرار بده و در تابوت سنگی بگذار و در قبر جای ده ؛ اما قبر مرا مسدود نکن ، تا هر زمان که می خواهی بتوانی وارد شوی و تابوت سنگی مرا ببینی و بفهمی من که پدر تو و پادشاه ۲۵ کشور بودم و تو نیز مثل من خواهی مُرد ، زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد خواه پادشاه ۲۵ کشور باشد و خواه یک خارکن . و هیچکس در این جهان باقی نمی ماند .

نقش برجسته داریوش بزرگ در بیستون

نقش برجسته داریوش بزرگ در بیستون

مهر مکشوفه مربوط یه داریوش بزرگ

یکی از بهترین نمونه از مُهرهای استوانه ای دوران باستان ، مُهر مربوط به داریوش اول ، پادشاه بزرگ هخامنشی است که از مقبره ای نزدیک تبسِ مصر کشف گردیده و هم اکنون در بریتیش میوزیوم شهر لندن در معرض بازدید عموم قرار دارد . ارتفاع مهر مذکور ۳٫۷ سانتی متر است و دارای سبک حجاری های هخامنشی می باشد . در یک طرف این مهر نقش داریوش است که در ارابه دوچرخ در حال تیراندازی به سمت شیری مباشد که روی دوپا ایستاده است . همچنین شیر دیگری را می بینیم که با تیر شاه کشته شده و ارابه توسط ارابه ران  از روی آن در حال عبور است  . در بالای سر شاهنشاه ایران بر روی مهر تصویر اهورامزدا و در جلو و عقب ارابه دو درخت نخل نقش بسته است . نقش در فرهنگ هخامنشیان سمب حاصلخیزی است . در طرف دیگر مُهر نام پادشاه ایران و عنوان وی به فارسی باستان و بابلی حک گردیده است .

مُهر فوق در بریتیش میوزیوم نگهداری می شود

همسران داریوش اول

اولین همسر داریوش رته بامه نام داشت او دختر گبریاس بود . داریوش از او دارای سه پسر بنامهای آرته برزن ، آریابیگنه و آریامنش شد.

دومین همسر وی آتوسا دختر کوروش بزرگ بود . داریوش از او صاحب چهار پسر و یک دختر شد . خشایارشاه که چهارمین پادشاه هخامنشی گردید . ویشتاسپ ، هخامنش و ماسیشته پسران دیگر او از آتوسا و ماندانه دخترش از آن بانوی هخامنشی بود .

فیدیما دختر هوتن ، سومین همسر داریوش اول و همسرکمبوجیه بود .

 آرتیسون دختر کوچک کوروش بزرگ همسر چهارم داریوش اول بود که از او صاحب دو پسر به نامهای آرشام ، گئوبروه و یک دختر بنام ارته زوستر گردید .

پارمیس نوه کوروش بزرگ ، دختر بردیا، پنجمین همسر داریوش اول بود که از وی صاحب یک پسر بنام آریامرد شد .

فرتاگون دختر ارتان برادرزاده داریوش ششمین همسر او بود که از او صاحب دو پسر بنامهای ابروکومس و هیپرانت گردید . « کتاب خشایارشاه ، نوشته دنیس ایبرمز»

کتیبه‌های پی‌بنای کاخ آپادانا تخت جمشید

کتیبه‌های پی‌بنای کاخ آپادانای تخت جمشید، هشت کتیبه باستانی است که از دوران زمامداری داریوش بزرگ به جا مانده‌ است. این کتیبه‌ها از زیر ستون‌های کاخ آپادانای تخت جمشید، کشف شده‌است. چهار کتیبه از این کتیبه‌ها از جنس طلا و چهار کتیبه دیگر از جنس نقره می‌باشند.

داریوش بزرگ فرمان داد تا نام و نشان و ویژگی‌های ایرانشهر (ایران) را بر چهار کتیبه (خشت) طلایی و چهار کتیبه نقره‌ای، به سه زبان و خط پارسی باستان، بابلی و ایلامی حک کنند و چهار جعبه سنگی که هر کدام ۴۵ سانی‌متر طول و عرض و ۱۵ سانتی‌متر بلندی داشت، ساختند و در هر جعبه، یک کتیبه طلایی و یک کتیبه نقره‌ای به همراه چند سکه، از نوع سکه‌های ایونیه و لودیه و یونان، که در آن روزگار رواج داشت (در سال ۵۱۵ پیش از میلاد هنوز سکه‌های داریوش، موسوم به داریک یا داریوشی، ضرب نشده بود) قرار دادند و در چهار گوشه تالار کاخ، زیر پی دیوار آپادانا، با تخته سنگ‌هایی گران مدفون ساختند.

تصویر کتیبه زرین در کاخ آپادانا

تصویر کتیبه زرین مکشوفه در کاخ آپادانا

از میان این جعبه‌ها و گنجینه‌های داخل آنها، دو عدد در طول ایام به تاراج رفته‌است. و جای خالی یکی از آنها در گوشه شمال غربی آپادانا، در دل سنگ کوه آشکار مانده بود. فردریک کرفتر در سال ۱۳۱۳ خ به بررسی این جای خالی پرداخت و نتیجه گرفت که باید در سه گوشه دیگر تالار نیز نمونه آن یافت شود. پس از کنده‌کاری و حفاری در گوشه شمال‌شرقی و جنوب شرقی، جعبه‌ها و گنجینه‌های درون آنها را یافتند و به تهران فرستادند. هم اینک یک جفت از کتیبه‌ها در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود.

روی هر یک از این چهار لوحه، متنی به سه زبان پارسی باستان (۱۰ سطر)، عیلامی (۷ سطر) و بابلی (۸ سطر) به خط میخی یک متن مشترک حک شده‌است. ترجمه این متن چنین است:

داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپه، از تخمه هخامنشی، داریوش شاه گوید: این است کشوری که من دارم. از جایگاه سکاهایی که آن سوی سغدند تا برسد به حبشه، از هندوستان تا برسد به لودیه، که آن را اهورامزدا، مُهست (بزرگترین) خدایان، به من بخشیده‌است. اهورامزدا مرا و این خاندان شاهیم را بپایاد.کتیبه های دیوار جنوبی تخت جمشید

این کتیبه ها به دستور داریوش بزرگ ساخته شده است.

تصویر کتیبه نقره مکشوفه در کاخ آپادانا

تصویر کتیبه نقره مکشوفه در کاخ آپادانا

یکم پارسی : این کتیبه به میخی پارسی باستان می‌باشد. تعداد سطور این کتیبه ۲۴ سطر است. ترجمه : اهورا مزدای بزرگ که مُهست (بزرگترین) خدایان است. او داریوش را شاه آفرید، او را پادشاهی بخشید، به خواست اهورامزدا داریوش پادشاه است. گوید داریوش شاه: این کشور پارس که اهورامزدایم به من سپرد، که زیبا و خوب اسپ و نیک مردم است. به خواست اهورا مزدا و من داریوش شاه از دیگری نمی‌ترسد. گوید داریوش شاه: چنان باد که مرا اهورامزدا و بُغان (خدایان) دوره شاهی پشتیبانی دهند و این سرزمین را اهورامزدا از سپاه (دشمن)، از سال بدو از (دیو) دروغ بپایاد. بدین سرزمین سپاه (دشمن)، بدسالی و (دیو) دروغ میاد. این را من از اهورا مزدا با ایزدان خاندان شاهی به نماز خواستارم، باشد که اهورامزدا و ایزدان خاندان شاهی این خواهشم را برآورند.

نخستین متن پارسی

نخستین متن پارسی مکشوفه در دیوار جنوبی

دوم پارسی : این کتیبه به میخی پارسی باستان می‌باشد. تعداد سطور این کتیبه ۲۴ سطر است. ترجمه : من (هستم) داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپه هخامنشی. گوید داریوش شاه: این است کشورهایی که به خواست اهورامزدا، من به یاری این مردم پارس از آن خود کرده‌ام. که بیم من به دلشان نشست، و مرا باج آوردند: عیلام، ماد، بابل، عربستان، سوریه، مصر، ارمنستان، کاپادوکیه، لودیه، ایونیه، یونانیانی که در جزایر هستند و کشورهایی که آن سوی دریای (اژه) هستند، ساگارتیا، خراسان، سیستان، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ناحیه صدگاو، رخج، هند شمال غربی، گندارا، ناحیه سکاها، مکران. گوید داریوش شاه: اگر تو چنین می‌اندیشی: چنان باد که از دیگری نترسم. این قوم پارسی را بپای، اگر قوم پارسی پاییده شوند، اهورا برکت جاودانی بر این قوم (دودمان) ارزانی خواهد داشت.

دومین متن پارسی داریوش

دومین متن پارسی مکشوفه در دیوار جنوبی

بابلی : این کتیبه به خط بابلی می‌باشد. تعداد سطور این کتیبه ۲۴ سطر است. موضوع کتیبه ستایش اهورامزدا، اعطاء پادشاهی از اهورامزدا به داریوش بزرگ، گستردگی سرزمین پارس، آرزوی پایندگی برای پادشاهی و کاخ‌های داریوش بزرگ می‌باشد.

متن بابلی داریوش

متن کتیبه بابلی مکشوفه در دیوار جنوبی

ایلامی : این کتیبه به خط عیلامی می‌باشد. تعداد سطور این کتیبه ۲۴ سطر است. ترجمه : من داریوش شاه هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر وشتاسپه، یک هخامنشی. چنان که بر بالای اینجا، این دژ ساخته آمد، پیش از آن در اینجا دژی ساخته نشده بود، به خواست اهورامزدا این ارگ را من ساختم. اهورا مزدا و دیگر ایزدان را خواست که این ارگ ساخته شود. پس من آنان را ساختم و من آن را ایمن و زیبا و به اندازه ساختم چنانکه می‌خواستم و گوید داریوش شاه: چنان باد که اهورامزدا یا دیگر ایزدان مرا بپایند و نیز این ارگ را، و گذشته از این، هر آنچه در اینجا بر پای کرده شد، مباد آن که به چنگ بدخواه و بداندیش بیفتد. «آرشیو میراث فرهنگی کشور»

متن ایلامی داریوش

متن کتیبه ایلامی مکشوفه در دیوار جنوبی

منابع :

علیرضا شاهپور شهبازی ،راهنمای مستند تخت جمشید ،پاسارگاد،چاپ  ۱۳۸۴

فرزین رضاییان ،هفت رخ فرخ ایران ، ناشر ، طلوع ابتکارات تصویری ، ۱۳۸۷ شمسی

هینتس ، والتر، داریوش وایرانیان ، وتاریخ فرهنگ وتمدن هخامنشیان ، ترجمۀ پرویز رجبی ، تهران ، نشر ماهی ، ۱۳۷۸ و۱۳۸۶

کخ ، هایده ماری ، از زبان داریوش ، ترجمۀ پرویز رجبی ، تهران ، کارنگ ، ۱۳۸۰ شمسی

حسن پیرنیا (مشیرالدوله) ، تاریخ ایران باستان ،سال ۱۳۱۱ چاپ مجلس ، تهران

داندامایف ، م، ا، ۱۳۷۵ (ایران درعصرماد وهخامنشی)  تاریخ تمدن آسیای مرکزی ، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی ، تهران

ادوین ماسائو یامائوچی ، ایران وادیان باستانی ، ترجمۀ منوچهر پزشک ، تهران ، انتشارات ققنوس ، ۱۳۹۰ شمسی

هرودوت ، تاریخ هرودوت ، جورج راولینسون ، ترجمۀ  وحید مازندرانی ، به اهتمام هادی هدایتی ، جلد سوم ، ۱۳۵۶ شمسی

یوستی .ف ، (آلمانی) تاریخ ایران باستان ، چاپ برلن ، ۱۸۷۰ میلادی

خلا صه شدۀ تاریخ جامع ایران ، جلد اول ، محمد تقی ایمانپور ، مبحث داریوش بزرگ

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *