سلطان خلیل آق قویونلو
سلطان خلیل آق قویونلو
حسن پادشاه در بستر مرگ بسر می برد که پسر ارشد او بنام خلیل میرزا خود را طبق اطلاع و فرمان مادر ، سلجوق شاه بیگم از فارس به تبریز رسانید . « فضل الله روزبهان :۷۴ ،۷۵» او برادر خود مقصودبیک را که والی بغداد بود بقتل رسانید و در همان شب پس از فوت پدر بجای وی نشست . او بلافاصله مادر و برادرانش یعقوب و یوسف میرزا را در آن سرمای بی سابقۀ زمستان به دیاربکر تبعید نمود « فضل الله روزبهان: ۸۱» سلطان خلیل آق قویونلو جهت فریفتن سلیمان بیک اتابک یعقوب میرزا ، به او وعده های بسیار بداد . اما وی فریب نخورد و از دربار گریخته ، به یعقوب میرزا در اطراف دریاچۀ وان ملحق شد . « همو : ۸۱ ، ۸۵»
سلطان خلیل پس از گماردن پسر خود الوند میرزا بر حکومت فارس ، طی مکاتباتی با سلطان عثمانی سعی در بهبود روابط طرفین کرد . خلیل شخصی قسی القلب بود و اقدام به کشتار بسیاری از امرا و تبعید برخی دیگر کرد که این امر سبب عصیان گردید . مرادبیک پسر جهانگیرمیرزا و امیر ساوه با کردها و قراقویونلوها همراه گردید . ابراهیم بیک و یعقوب میرزا نیز به اتفاق قوم آق قویونلو نیز بپا خواستند . زمانی که سپاهیان یعقوب به رودخانۀ ارجیش نزدیک شد ، وی هرچه در خزانه داشت ، میان سپاهیان تقسیم نمود . امرای دیگری نیز از سراسر خوی به وی ملحق شدند . و در تاریخ چهاردهم ربیع الثانی سال ۸۸۳ ه.ق در روستای ولدیان ، حدفاصل خوی و مرند ، میان دو برادر نبردی سخت در گرفت که سلطان خلیل به زیر تیغۀ شمشیرهای فرزندان شیخ علی بیک مهردار و باسلمش میرآخور ، قطعه قطعه گردید . به فرمان یعقوب جسد وی را به تبریز آورده ، و در جنب پدر بخاک سپردند . «همو:۳۰۶ ،۳۰۳ ،۳۰۷ – فضل الله روزبهان : ۱۱۰ ، ۱۲۳»
منابع :
همو ، هشت بهشت ، نسخۀ خطی کتابخانۀ سلیمانیه ، استانبول ، شمارۀ ۲۱۹۷
فضل الله بن روزبهان خنجی ، مهمان نامۀ بخارا ، به اهتمام منوچهر ستوده ، تهران ، ۱۳۵۵شمسی
خلاصۀ تاریخ جامع ایران ، جلد دهم ، قراقویونلو، حوری وش احمدی دستگردی
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.