ملک کاوس یکم
ملک کاوس یکم (حکومت از سال ۸۵۷ الی ۸۷۱ه.ق)(گاوباریان پادوسپانی شاخه نور)
در اوایل فرمانروایی ملک کاوس یکم در سال هشتصد و پنجاه و هشت هجری قمری که میان او و برادرش اختلاف واقع شد سلطان محمد گیلانی موقع را مغتنم شمرده سید روح الدین موسی را با تحف و هدایا نزد جهانشاه قراقویونلو فرستاد . جهانشاه از سید مذکور احوال طالقان را پرسید و سید از خرابی آن شمه ای بر زبان راند جهانشاه با بذل عنایت خسروانه قلعۀ فالیس را با تمامی طالقان رجوع به حضرت سلطان محمد فرمودند و حکم همایون در آن باب موشح به توشیح رفیع گشت و سیادت مآبی معزی الیه را با آن حکم روان ساختند و به انواع ، عنایات پادشاهانه فرمودند . ملوک (فرزندان ملک کیومرث) چون چنان عنایت را مشاهده می کردند مجال سخن گفتن نداشتند .
ملک بهمن که از سال هشتصد و پنجاه و شش از طرف ملک کیومرث صاحب طالقان بود به دیوان جهانشاه حاضر و مدعی شد که اگر برادرانش به اختلاف پیوسته و در نگاهداری ملک قصور می ورزند ، دلیلی نخواهد بود که طالقان از او باز پس گرفته شود و از برادران خود تشنیع کرد و از تصرف طالقان و رجوع به حضرت سلطانی (سید محمد گیلانی) اظهار ملال نمود . او را مقید ساخته به جزیره ای از جزایر عراق عرب فرستادند و مدتی آنجا دربند بود . کاووس در سال ۸۵۸ ه.ق با برادرش اسکندر به جنگ پرداخت که در نهایت ملک پادوسپانیان به دو قسمت بین اسکندر و کاوس تقسیم گردید و پادوسپانیان به دوشعبه نور و کجور تجزیه شدند . « گاوباریان پادوسپانی ، سنگسری ، ص۱۴۲ و ۱۴۳»
در کتاب تاریخ مازندران و فرمانروایان آن اثر هول. رابینو ترجمۀ دکتر باقر امیر خانی درباب کاوس بن کیومرث می گوید :
پس از مرگ ملک کیومرث ، کاوس که ارشد اولاد بازماندۀ وی بود حکومت را بدست گرفت . چون او مردی خشن بود رعایایش از وی متنفر شده و بسوی برادرش اسکندر که اخلاقی ملایم داشت دست اطاعت دراز کردند . پس از منازعات و نبردهائی عظیم و با مداخله فرمانروایان مازندران و گیلان (بیاپیشی ها) دو برابر در تقسیم متصرفات خود موافقت کردند . نور و ناتل رستاق واقع در جلگۀ رستمدار و قلعۀ لواسان در دست کاوس و قلعۀ کجور و قلعۀ کهرود و لاریجان و پشتکوه و اری قصران و قلعۀ مُسکین و نواحی مجاور ساوجبلاغ در دست اسکندر باقی ماند . بدین نحو این دو برادر مؤسس سلسله های بنی کاوس یا فرمانروایان نور و بنی اسکندر یا فرمانروایان کجور شدند . کاوس در چهاردهم شوال سال ۸۷۱ ه.ق درگذشت . وی یکی از دختران سید قوام الدین آملی را به زنی گرفته بود . پسرانش عبارت بودند از : ۱- جهانگیر ۲- اسکندر ۳- کیخسرو که به سال ۸۷۱ زنده بود ۴- شاهرخ که در بیست و هفت ذیحجه سال ۸۷۱ ه.ق به قتل رسید . «ظهیر خلاضه صفحات ۱۳۰ تا ۵۳۵و ظهیر گیلانی ، صفحات ۱۴۷ ، ۲۷۶ ، ۲۶۷ تا ۳۱۱ ، و اسکندر ص۳۴۱»« تاریخ مازندران و فرمانروایان آن اثر هول. رابینو ترجمۀ دکتر باقر امیر ، ص۳۸۴ و ۳۸۵»
منابع :
گاوباریان پادوسپانی ، از ۲۲ تا ۱۰۰۶ هجری قمری ، از چراغعلی اعظمی سنگسری ، ثبت در کتابخانه ملی ، ۱۳۵۴ خورشیدی
تاریخ مازندران و فرمانروایان آن اثر هول. رابینو ترجمۀ دکتر باقر امیر خانی، نشریه دانشکدۀ ادبیات تبریز
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.