پرچم سلجوقیان

آلب ارسلان

آلب ارسلان

طغرل بیک در هشتم رمضان چهارصد و پنجاه و پنج هجری قمری مطابق سپتامبر یکهزار و شصت و سه میلادی ، پس از شش ماه بیماری بدرود حیات گفت .

خبرمرگ او راپنهان کردند تا سپاهیانش در جبهه جنگ دچار افت روحی نشوند . خبر را عمیدالملک تدریجا به سپاهیانش انتقال داد و اعلام داشت سلطان قبل از مرگ ، سلیمان پسر چغری بیک را به جانشینی خود برگزید. پس ازیک هفته عمیدالملک به ری آمد و سلیمان را بر تخت شاهی نشاند. اما چرا طغرل بیک ابوالقاسم سلیمان را جانشین خود معرفی کرد برای اینکه طغرل دارای فرزند نبود .

« ابن عبری ،تاریخ الزمان ۱۹۸۷: ۲۹۹- ابن اثیر، الکامل ،۴۳»

سلیمان را به آلب ملقب کرده بودند و لقب دوم وی نیز ارسلان است  که به ترکی معنی شیر شجاع میدهد . او نیز پس از پادشاهی نام خود را به محمد تغییر داد .

در هنگام مرگ طغرل ، شرق کشور در اختیار آلب ارسلان بود و در غرب قتلمش که در زمان طغرل سر به شورش برداشته بود ، ادعای جانشینی پادشاهی را کرد و از سوی دیگر موسی یبغو والی سیستان که از خاندان پادشاهی بود نیز ،ادعای جانشینی طغرل را نمود . لیکن در این میان کسانی هم بودند که به ارسلان اعلام وفاداری کردند . منجمله آرسابان و اَردم که در قزوین خطبه بنام وی خواندند.  « ابن اثیر، الکامل،۴۴»

الب ارسلان که با حمایت وزیر« عمیدالملک کندری» بی درنگ بر تخت سلطنت جلوس کرده بود ، به پیشنهاد همان وزیر فرمان داد درب خزانه باز گردد سپس وی لباس های فاخر و مبلغ های زیادی پول در بین لشکریان تقسیم نمود. «ابن اثیر ،الکامل۴۳ ،۴۴» سپس وزیر به قتلمش نامه ای ارسال کرد و در مضمون آن از وی درخواست کرد که به وصیت عموی خود عمل کرده و از مجادله پرهیز نماید و اگر چنین شد به وی اجازه خواهد داد که کماکان بر شرق کشور حکمرانی کند . و از خزانه کمک مالی دریافت کرده و نیز در خطبه ها پس از نام سلیمان نام وی ذکر گردد. درغیر این صورت با وی خواهد جنگید . علاوه براین نامه قاطع و هشدار دهنده ارسلان در موقعیتی قرار نداشت که بتواند کشور را اداره کند چرا که از آنسوی قتلمش پسر ارسلان یبغو که ادعای پادشاهی داشت ، هرروز بر قدرت خود می افزود .

 مبحث طغرل بیک  پرچم سلجوقیان

پرچم سلجوقیان

باری قتلمش به همراه برادرش رسول تگین ، برادرزاده ها و بسیاری از ترکمانان ، با سپاهی که تدارک دیده بود به طرف ری حرکت کرد. « بنداری :۳۴» وی نیروهایی را که برای مقابله با او فرستادند شکست داده و در شوال سال ۴۵۵ هجری قمری وارد ری گردید و به تخت شاهی نشست. ارسلان درآن هنگام در شهر شیراز بسر می برد . عمیدالملک که توان مقابله با قتلمش را در خود نمی دید ، به قلعه شهر پناه برد . دست زمانه طوری رقم خورد که عمیدالملک از آلب ارسلان که قبلا تهدیدش کرده بود طلب یاری کرد . آلب ارسلان ابتدا امیر یاغی ختلان را مغلوب نمود و سپس اقدامات عموی بزرگ خود را بی نتیجه گذاشت .« ابن اثیر، الکامل ، ۴۷» و پس از مطمئن شدن از عقبه سپاه خود برای گرفتن شهر ری بطرف آنجا حرکت کرد . قتلمش از آمدن او اطلاع حاصل کرد لذا از حصر قلعه درونی شهر ری دست برداشت و با سپاه خویش به سمت دامغان روانه شد . آلب ارسلان نیز از نیشابور به دامغان رسید که درآنجا نامه ای از طرف قتلمش دریافت کرد که از وی خواسته شده بود، دست از جنگ برداشته واعلام اطاعت کند زیرا با توجه به موقعیت ارسلان یبغو «پدرش» حکومت وحکمرانی از آن وی می باشد.

سر انجام سپاه طرفین در وادی ملح « ده نمک» مقابل یکدیگر صف آرایی کردند و قتلمش سعی کرد که مانع تحرک و تردد سپاه دشمن شود. لذا آب زراعی منطقه عبدالله آباد را بطرف  دشت جاری کرد تا منطقه به باتلاقی تبدیل شود اما تاکتیک جنگی وی موثر واقع نشد و سپاهیان قدرتمند آلب ارسلان از منطقه لجنزار گذشته ، و با سپاه دشمن در گیر شدند. در جنگ سختی که در گرفت ، قتلمش به قتل رسید . در منابع آمده است که وی از اسب سقوط کرد و درگذشت. جنازه وی بعدا به ری آورده و در کنار مقبره طغرل بیک به خاک سپردند . « ابن اثیر، الکامل ،۴۹» در پایان نبرد نیز سپاه قتلمش شکست حورد و رسول تگین برادر او و پسر بزرگش اسیر شدند . پس از این پیروزی آلب ارسلان با قدرت تمام و بدون مقاومت در تاریخ سوم محرم چهار صد و پنجاه و شش هجری قمری مطابق بیست و سوم ژانویه سال یکهزار و شصت و چهار میلادی وارد پایتخت سلجوقیان ، شهر ری گردید. «ابن اثیر ، الکامل ۴۹- ۴۸»

آلب ارسلان پس از ورود به ری و سر و سامان دادن به امور مملکتی درمراسمی شکوهمند بر تخت سلطنت جلوس کرد . سپس عمیدالملک را از کار برکنار کرده و نظام الملک را به وزارت خود برگزید .. عمیدالملک کندری ابتدا به مروالرود در خراسان تبعید و پس از چندی بقتل رسید . « بیهقی ، علی ، تاریخ بیهق۷۶»  ارسلان سیده خانون همسر طغرل بیک را به نزد خلیفه فرستاد. و خلیفه القائم بامرالله در سال ۴۵۵ ه.م در شهر بغداد خطبه بنام آلب ارسلان خواند .«ابن عدیم  ۱۱»

محدوده قلمرو حکومت سلجوقی

محدوده قلمرو حکومت سلجوقی

پادشاه سلجوقی ، آلب ارسلان در سال ۵۵۶ ه. ق با سپاهی قدرتمند از پایتخت بسوی غرب روانه شد . پس از رسیدن به مرند شخصی بنام صغتگین ، «سرکرده ترکمانهایی که در آناتولی به جنگ مشغول بودند» را بعنوان راهنما برگزید . سپس فرمان داد که سپاهش پلی از قایق ها بر روی رودخانه ارس احداث نماید . و به اینصورت توانستند لشکریان وی از رود عبور نموده و وارد نخجوان گردند. در آن حال سپاه خود را به دو بخش تقسیم نمود و بخش اول به فرماندهی خود وی عازم گرجستان شدند . آلب ارسلان پس از تسلط بر شاهزاده نشین لوری ، گرجیان را مطیع خود ساخت و قلاع بسیاری را متصرف شد . وی با گئورگ پادشاه ارمنستان صلح برقرار کرد و بادختر وی ازدواج نمود و منطقه لوری را به گئورگ مسترد کرد . پس از قبول پیشنهاد صلح از سوی گرجیان ، منطقه پادشاه نشین گرجی تحت فرمان سلجوقیان در آمد .

بخش دوم سپاه سلجوقی به فرماندهی ملکشاه پسر آلب ارسلان و وزیر دانای وی خواجه نظام الملک ، بطرف قلعه های مرزی بیزانس حرکت کرد که پس از مقاومتهایی درحومه بیورکان در امتداد رود ارس ، قلعه های سورماری را متصرف شدند . همچنین دژ مستحکم تری در همان حوالی بنام دژ        « هاگیوس گئورگیو» توسط سپاه سلجوقی تسخیر شد . در این قلعه بعنوان خط الراس کشور های مسلمان تجهیزات و مهمات بسیار و نیز تعدادی سرباز جهت پاسداری از اسلام گمارده شدند .  ملکشاه با نیروی تحت فرماندهی خود قلعه مریم را احتمالاً در حوالی دریای مرمره به محاصره خود درآورد . « علی حسینی ۲۵-۲۶» هرچند که در ابتدا ساکنین دژ مقاومتی سرسختانه از خود نشان دادند ولی در پایان کار شکست خورده ، و قتل عام گردیدند . پس از آن سپاه سلجوقیان که به دو بخش تقسیم شده بود ، مجدداً یکپارچه گردید. «ابن اثیر ، الکامل ، ۵۰» آلب ارسلان سپس بطرف آناتولی و شهرآنی که در دست بیزانس بود ، عزیمت کرد . و در سال ۴۵۶ ه.ق وارد شهر گردید . والیان بیزانس بنامهای باگرات و گریگور به قلعه درونی شهر پناه بردند . اما سرانجام پس از مدتی قلعه درونی توسط سلجوقیان فتح گردید . «هونیگمان ۱۸۶»

تصرف شهر آنی بدست شاه سلجوقی که بسیاری فتح آن شهر را غیر ممکن می دانستند در جهان اسلام انعکاسی با شکوه بهمراه داشت که به این مناسبت خلیفه وی را ملقب به ابوالفتح نمود . « ابن عبری ، تاریخ الزمان ۳۱۷»

ارسلان شهر آنی را به منوچهر ابوالاسوار از طایفه شدادیان واگذار کرد و برای پادشاه گرجستان خراج تعیین کرد . در این اثناء به اطلاع وی رساندند قاورد بیک حکمران کرمان عصیانگری آغاز کرده است لذا پیروزیهای خود را نیمه تمام گذاشته و ناچار به مراجعت شد .

آرامگاه و زیارتگاه شاه چراغ دوره قرن ششم ه.ق

آرامگاه و زیارتگاه شاه چراغ دوره قرن ششم ه.ق

قاورد بیک که پس از جنگ دندانقان حکمرانی کرمان به وی واگذار شده بود، پس از مرگ طغرل صلاح ندید که در کشمکشهای کسب قدرت بر سر پادشاهی دخالتی داشته باشد. لذا در سال ۴۵۶ ه.ق عصیان نمود . روابط وی با ارباسقا برادر ابراهیم نیال سبب شد که پادشاه نسبت به او ظنین گردد . بنابراین سپاه سلجوقی به فرماندهی آلب ارسلان از اصفهان راهی کرمان گردید. قاورد بیک که متوجه شد که حریف پادشاه نخواهد شد ، از قلعه ای که درآن پنهان شده بود بیرون آمد و اظهار پشیمانی و اطاعت کرد. آلب ارسلان  پس از اظهار ندامت و اطاعت کردن وی، به اصفهان مراجعت کرد و پس از چندی به مرو رفته و در آنجا پسرش ملکشاه با ترکان خاتون دختر ابراهیم طمغان خان قراخانی در مراسمی شکوهمند وصلت نمودند .

سپس پادشاه دختر ابراهیم غزنوی حاکم غزنه را به همسری پسر دیگرش در آورد . و از سوی دیگر دختر خود را به  عقد پسر ابرهیم درآورد .بنابراین سلجوقیان ،غزنویان و قراختائیان در سال ۴۵۶ ه.ق خویشاوند شدند . و همچنین ارسلان در رادکان پسرش ملکشاه را به ولیعهدی برگزید و از بزرگان در مجلس برایش بیعت گرفت و موضوع را به تایید خلیفه عباسی رسانید و نیز ملکشاه را به حاکمیت اصفهان و شیراز منصوب کرد و دیگر پسرانش را به حکومت مناطق دیگر گمارد .«ابن اثیر ،الکامل ،۵۹»

در این ایام مجدداً قاورد بیک سر به شورش برداشت بنابراین پادشاه در سال۴۵۹ ه.ق طبق نصایح وزیرش نظام الملک بسوی قاورد روانه شد .«ابن اثیر ، الکامل،۶۲»

و در یک رویارویی طلایه داران سپاه وی یساولان لشکر قاورد بیک را شکست دادند و او که مقاومت را بی فایده می دید ، بسوی جیرفت گریخت و با ارسال پیامی از برادرش طلب عفو کرد . آلب ارسلان به شرط وابستگی به پادشاه سلجوقی وی را بخشید و دوباره حاکمیت کرمان را به او واگذار کرد. «ابن اثیر ، الکامل ،۶۲»

آلب ارسلان در سال۴۵۷ ه.ق با عبور از رودخانه جیحون وارد ماوراءالنهر شد و روبه سوی شمال نهاده و در منقشلاق واقع در ساحل دریای کاسپین با قبچاق ها وارد جنگ شده و شکست سختی بر آنها وارد آورد ،که در این نبرد غنائم و اموال بسیاری نصیب سلجوقیان شد . شاه سپس به طرف جند که سرزمین آبا اجدادی وی بود حرکت کرد و در آنجا مقبره جدش سلجوق را زیارت کرده و به خوارزم رفت و حکمرانی آنجا را به پسرش ارسلان ارغون واگذار نمود. « منشور موجود در منشاتی»

وی در پاییز همان سال با عبور از رود ارس وارد گرجستان شد و به حکمران منطقه  شکی « اخستان » حمله برد لیکن اخستان اسلام آورده و تقاضای صلح کرد که با موافقت شاه سلجوقی روبرو شد . سپس بسوی سرزمین گرجی ها یورش برده و تفلیس را متصرف شد اما پادشاه گرجی باگرات برای بار دوم سر به اطاعت فرود آورد .

هنگامی که پادشاه سرگرم پیکار در شمال شرق دریاچه آرارات بود ، یکی از امیران وی از طریق  تلخوم وارد منطقه اُدسا شد و به سیورک حمله برده و تا نصیبین را غارت نمود . همچنین پت دوک انطاکیه و سپاه چهار هزار نفری وی را مغلوب کرد . و با غنائم و اسرا  برگشت. «هونیگمان ۱۳۹- ۱۳۸»

برج-رادکان-در-شمال-مشهد-قدمت-سلجوقی-عکس-از-گزارش-ابنیه-تاریخی-خراسان-مهدی-صبور-صادقزاده

برج رادکان در شمال مشهد قدمت سلجوقی عکس از گزارش ابنیه تاریخی خراسان مهدی صبور صادقزاده

امپراطور رومانوس دیوجانس که تسلط روزافزون سلجوقیان بر آناتولی را می دید ، لشکری متشکل از اقوام بلغار ، اسلاو، آلمان ، فرانک ،گرجی ،ارمنی ، پچنگ،اوز و قپچاق بسیج کرد و در سال ۴۶۳ ه.ق مطابق با سال ا۱۰۷  میلادی به طرف قسطنطنیه حرکت کرد و از طریق اسکی شهر به کاپادوکیه رسید و در آنجا جلسه نظامی برگزار گردید . و طبق نظریه شورای جنگی قرار براین شد که پیشروی کرده و با سلجوقیان مصاف دهند . در آن هنگام امپراطور به سیواس رفت و در آنجا بنا به شکایات رومی ها از ارامنه ، شهر را ویران و فرمان قتل عام صادر کرد. آنگاه وارد آناتولی شرقی شد و در ارزم فرمان اردو داد. وی دوازده هزار نفر را برای تامین آذوقه به منطقه آبخاز فرستاد و سی هزار نفر را بعنوان نیروی طلایه دار به فرماندهی نورمان راسل به اخلاط اعزام کرد و خود نیز بطرف قلعه ملازگرد رفته و آ نجا را تصرف کرد . درهمین زمان آلب ارسلان از رود فرات گذشت و از طریق دیاربکر بسوی اخلاط روانه شد و در آنجا همسر و فرزندانش را بهمراه نظام الملک به همدان فرستاد. و به جهت اطلاع از اوضاع سپاه بیزانس گروههای یساول خود را به فرماندهی امیرسندوق بجلو اعزام کرد که این واحدها نیروهای طلایه دار دشمن را شکست داده و واسیکلاس فرمانده آنها را اسیر کردند . نیروهای کمکی که به فرماندهی نیکفوروس برینیوس برای کمک به آنها آمدند نیز با شکست مواجه گردیدند . پس از این اتفاقات امپراطور روم با نیروهای خود به سمت اخلاط روانه شد و پس از رسیدن به منطقه وادی زهوه که در دوازده کیلومتری ملازگرد قرار داشت ، اطلاع حاصل کرد و دانست تمامی تپه های اطراف در دست نیروهای سلجوقی می باشد . لذا اردوی جنگی ترتیب داده و آماده نبرد شد. نیروهای بسیار بیزانس آلب ارسلان را دچار تردید در رویارویی با آنها شد ، بنابراین نماینده ای به حضور امپراطور فرستاد و پیشنهاد  صلح نمود . لیکن امپراطور با اتکا به تعداد زیاد نیروهای خود ، درخواست او را نپذیرفت و به او پاسخ داد مذاکذات صلح در ری اتفاق خواهد افتاد و من احشام خود را به جهت چرا به همدان خواهم آورد .

نیروهای طرفین بیست وهفتم ذیقعده سال ۴۶۳ ه.ق مطابق با ماه اوت یکهزارو هفتادو یک میلادی در منطقه ملازگرد مقابل یکدیگر صف آرایی کردند. در این نبرد نیروهای سلجوقی به لحاظ تعداد کمتر از نیروهای بیزانس بود ولیکن تحت فرماندهی مجرب هایی همانند سلیمانشاه ، منصور ،گوهرآیین ، پورسوق، بوزان و ساوتگین قرار داشتند. سلطان سلجوقی به جهت تقویت روحیه جنگی سپاهیانش ، گرز و شمشیر بدست در صف اول و در قلب سپاه جای گرفت. و در قلب سپاه دشمن نیز شخص امپراطور قرار گرفت ..در جانب نیروهای سلجوقیان سواره نظام سبک اسلحه به چهار بخش تقسیم گردیدند که دو بخش در مقابل نیروهای دشمن و دو بخش دیگر که تعداد آنها بیشتر بود در تپه های عقب در کمین نشستند . جنگ با هجوم نیروهای سلجوقی و حمایت تیراندازهای آنان آغاز گردید و امپراطور جهت از میان برداشتن نیروهای کم تعداد سلجوقی تمامی قوای خود را روانه میدان کرد. لیکن سلجوقیان عقب نشستند . امپراطور که این عقب نشینی را نشانه شکست دشمن می دید ، فرمان تعقیب صادر کرد . در پی ورود نیروهای بیزانس به کمینگاه سلجوقیان ، از جلو، پهلو و پشت مورد هجوم قرار گرفتند . دراین هنگام ترکانی که در سپاه بیزانس قرارداشتند ، به ارتش سلجوقی ملحق شدند و شخص امپراطور با همراهانش که دارای پیاده نظام سنگین اسلحه بودند ، توفیقی نیافتند . اما شمشیر بدست در میدان نبرد می کردند ، در ادامه جنگ جناح راست و بعد جناح چپ بیزانس از پای درآمد و در حوالی عصر حمله ای سهمگین بر علیه نیروهای در محاصره افتاده بیزانس صورت گرفت و اعظم سپاه آنها نابود گردید .

« ابن عبری ، تاریخ الزمان ۳۲۳- ۳۲۱»

بشقاب-سفالی-نقاشی-زیر-لعاب-شفاف-محل-کشف-آمل-سده-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

بشقاب سفالی نقاشی زیر لعاب شفاف محل کشف آمل سده پنجم ه.ق موزه ملی ایران

امپراطور رومانوس و قسمتی از سپاه بیزانس اسیر شدند . پادشاه سلجوقی با او به مهربانی رفتار کرد و به او اشتباهاتش را برشمرد و پس از دلداری ، وی را بخشیده و معاهده صلح میان طرفین انجام شد . سپس امپراطور را بهمراه اصیل زادگان بیزانسی به قسطنطنیه روانه کرد . میخاییل چهارم پس از اطلاع از شکست رومانوس در بیزانس برتخت سلطنت نشست . وی پس از برگشت و تسلیم شدن رومانوس فرمان داد چشمان وی را میل کشیده ،کور کردند و سپس او را به حبس انداختند . رومانوس دیوجانس پس از یک سال تحمل زندان ، به سبب جراحت های عمیقی که برداشته بود جان سپرد .    « ۴۶۴ هجری قمری ،۱۰۷۲ میلادی »شکست فوق الذکر و مرگ رومانوس درحبس ، صلح میان ایران و روم را بی اعتبار کرد و سبب گردید دولت روم بتدریج بسوی ضعف و زوال پیش رود . بطوریکه بزرگان سلجوقی و روسای طوایف ترکمان پس از چند سال به سادگی می توانستند تا سواحل دریای مرمره و اژه رفت و آمد کنند .

در سال ۴۸۴ ه.ق وقایعی سبب شد که آلب ارسلان بسوی ماوراءالنهر لشکر کشی کند . ماجرا بدین صورت بود که مابین ایاز پسر شاه و حاکم تخارستان ، با شمس الملوک نصرخان حکمران قراخانی اختلاف پیش آمد ، و ایاز به بخارا و سمرقند حمله برد . لیکن از نصرخان که در میسیلمه بود شکست سختی را متحمل گردید . اما نصرخان به این هم راضی نشد . بلکه همسر خود را که دختر آلب ارسلان و خواهر ایاز بود به اتهام خبر رسانی و جاسوسی برای برادرش به باد کتک گرفت . وآنقدر او را زد که جان داد . آلب ارسلان که از فوت دخترش سخت ناراحت بود ، برای مجازات نصرخان بسوی منطقه حکومت وی حرکت کرد و در پاییز ۴۶۴ ه.ق از ماوراء النهر عبورکرد و پس از گذشتن از رود جیحون در هنگام پیشروی در ماوراءالنهر فرمانده قلعه برزَم که یوسف خوارزمی نام داشت ، درصدد مقاومت برآمد ، اما پس از مدتی کوتاه این توان را در خود ندید و تسلیم پادشاه سلجوقی شد و هنگامی که او را محاکمه می کردند ، از داخل چکمه خود خنجری بیرون کشید و به سلطان و امیرگوهرآیین حمله برد و آنها را مجروح ساخت و خود بدست محافظان بقتل رسید.« ۶ربیع الاول ۴۶۵ ه.ق » آلب ارسلان جراحت سختی برداشت و در همان حال یکبار دیگر ولیعهدی پسرش ملکشاه را تکرار و تایید کرد و پس از چهار روز در دهم ربیع الاول ۴۶۵ ه.ق درگذشت .جسد وی را به مرو بردند و در کنار مقبره پدرش به خاک سپردند . آلب ارسلان را که درآن هنگام  ۴۱ یا ۴۳ سال بیشتر نداشت ، مردی شایسته ،فعال و عادل دانسته اند و در بعضی منابع او را مردی دلاور تیرانداز و جنگاوری توانا یاد کرده اند . «ابن اثیر ، الکامل ۷۹- ۷۸»

 

 

منابع :

ابن عبری ، تاریخ الزمان ، نشر بیروت ، لبنان

عزالدین ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، کارلوس یوهنس تورنبرگ در سال ۱۸۵۱ میلادی ، ترجمه به اهتمام ابوالقاسم حالت ، عباس خلیلی

بنداری ، ( قوام الدین فتح بن علی بن محمد اصفهانی ) تاریخ سلسلۀ سلجوقی ، مترجم محمد حسین جلیلی ، بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۶شمسی

محمدبن علی بن سلیمان الراوندی ، راحه اصدور وآیه السرور ، تاریخ سلجوقیان ، به اهتمام محمد اقبال ، چاپ اساطیر تهران ۱۳۸۵شمسی

تاریخ جامع ایران ، جلد هشتم

تحقیق وپژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *