قلعه-مانگشت-در-کهکیلویه-ومحل-پناه-گرفتن-اتابک-لر-بزرگ-افراسیاب

 اتابک افراسیاب 

اتابک افراسیاب     (حکومت ۶۸۴ تا ۶۹۵ ه.ق)

دورۀ حکومت اتابک افراسیاب مصادف با حکومت ارغون خان مغول بود . حکومت ارغون خان ، همزمان با دورۀ کار سعدالدوله در منصب وزارت بود . افراسیاب که به هنگام اواخر زندگانی ارغون خان در اردوی وی بود ، « منتخب التواریخ : ۴۵» باید پس از دریافت حکم حکومت لر بزرگ و منصب اتابکی روانۀ لرستان شده باشد . افراسیاب در طول مدت اقامت خود در دربار ایلخان روابط عمیق و دوستانه ای با برخی امراء ذی نفوذ دربار مغول برقرار کرده بود .

افراسیاب پس از دریافت حکم اتابکی لرستان ، برادرش احمد را به ملازمت اردوی ایلخان گمارد و خود به لرستان رفت . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۶» دورۀ حکومت اتابک افراسیاب در لرستان به چند دوررۀ مشخص قابل تقسیم بندی است . اولین دورۀ حکمرانی وی تا اواخر حکومت ارغون خان ادامه دارد . یعنی دوره ای که اتابک با رویۀ محتاطانه حکومت می نماید . دورۀ مهم حکمرانی وی از ایام نزدیک به مرگ ارغون خان تا جلوس ایلخان جدید گیخاتو بوده و سوم دورۀ غازان خان است .

محدوده قلمرو اتابکان لر بزرگ

محدوده قلمرو اتابکان لر بزرگ

 

اتابک افراسیاب پس از رسیدن به لرستان دست تعدی به جان و مال مردم دراز کرد و عده ای از رجال و بزرگان قوم و وزرای پدر خود را بقتل رساند . بدین ترتیب عدۀ زیادی از نزدیکان و خویشاوندان اتابک از ترس وی به اصفهان گریختند و اتابک عموزادۀ پدرش ، قزل را برای بازگرداندن آنها به اصفهان فرستاد . اما قزل با کمک برخی بزرگان اصفهان پس از مرگ ارغون در سال ۶۹۰ ه.ق علیه سلطۀ مغولان قیام کرد و بایدو و حاکم مغولی اصفهان و عدۀ زیادی از مغولان اصفهان را بقتل رساند و بنام افراسیاب خطبه خواند .« بدلیسی : ۵۳» اتابک افراسیاب نیز علیرغم مساعدت مغولان در به حکومت رساندن وی ، زمینه را برای رهایی از سلطۀ بیگانگان مناسب دید و اعلان استقلال نمود . او به تصور اینکه مغولان در این زمان درگیر منازعات جانشینی گیخاتو و بایدو هستند ، و شورش ترکمانان و یونانیان بلاد روم آنان را درگیر کرده بود ، برای نجات ایران از سلطۀ مغولان لشکری فراهم نمود و به تسخیر همدان ، فارس و تبریز اقدام کرد . او تا همدان از شمال و از جنوب تا اطراف خلیج فارس پیش رفت و از جانب خویش حاکمانی براین مناطق گماشت و حتی در قهرود کاشان بر یکی از سرداران مغول غلبه کرد و امرا و اسرای مغول را از دم تیغ گذراند . اما بر اثر این اقدامات ، مغولان خشمگین شدند و زن و مرد با چوب و سنگ و ساطور به اتابک یورش بردند . برپایۀ گزارش مستوفی مغولان از سر غیرت و حمیت معاودت کردند و بزخم تیغ دمار از روزگاران لران بر آوردند .    «حمدالله مستوفی ، تاریخ برگزیده : ۴۵»

بقایای-شهر-قدیم-مالمیر-پایتخت-اتابکان-لر-بزرگ

بقایای-شهر-قدیم-مالمیر-پایتخت-اتابکان-لر-بزرگ

ایلخان گیخاتو سپاهی ده هزار نفری به فرماندهی امیر تولدای ایداچی به جنگ افراسیاب فرستاد و چون از قدرت نظامی اتابک هراس داشت ، از حکام لر کوچک درخواست کمک نمود . این عده در محلی بنام (جوی سرد) بر سپاهیان اتابک افراسیاب دست یافتند و اتابک توان مقابله با آنان را نداشت و به قلعه ، مانگشت پناه برد . اما عدۀ زیادی از سپاهیان وی بقتل رسیدند و محاصرۀ قلعۀ مانگشت چندان طول کشید که اتابک افراسیاب مرگ را بهتر از ماندن در قلعه دانست و از آنجا خارج گردید . که امیر تولدای وی را اسیر کرد و به اردوی ایلخان برد . «حمدالله مستوفی ، تاریخ برگزیده : ۵۴۷، ۵۴۸» به روایت برخی منابع افراسیاب از در عذر خواهی برآمد . گیخاتو نیز به پاس خدمات پدرش یوسف شاه ، وی را عفو کرد . « نطنزی : ۴۷» بنابر گزارش مستوفی و خواندمیر به شفاعت اروک خاتون و پادشاه خاتون قراختائیان کرمانی ، گیخاتو از جرم او چشم پوشی کرد . و کار ملک لرستان را برقرار و مقرر داشت . « حمدالله مستوفی : ۴۵۷ – خواند میر : ۳۲۸»

باقیمانده-بنای-طاق-طویله-واقع-درمال میر-غرب-شهر-ایذه-دوره-اتابکان-لر-بزرگ

باقیمانده-بنای-طاق-طویله-واقع-درمال میر-غرب-شهر-ایذه-دوره-اتابکان-لر-بزرگ

گزارش کتبی مؤلف تاریخ آل مظفر در مورد این واقعه با سایر منابع متفاوت است . او معتقد می باشد که امیر شرف الدین از امرای آل مظفر به دلیل همجواری با لرستان و سوابق آشنایی با اتابکان لر از گیخاتو تقاضا نمود که به او اجازه دهد تا با روش مسالمت آمیز جریان را حل و فصل کند . گیخاتو امیر شرف الدین را نزد افراسیاب فرستاد و امیر شرف الدین اتابک را مطلع و متقاعد ساخت و با خود به درگاه گیخاتو برد . گیخاتو نیز افراسیاب را بخشید . اما برای حفظ وفاداری اتابک ، برادرش احمد را نزد خود نگاه داشت . « کتبی : ۳۲» بعد از گیخاتو ، غازان خان به حکومت رسید . وی نیز حکومت لرستان را به اتابک افراسیاب تفویض کرد و اتابک افراسیاب در سال ۶۹۵ ه.ق که غازان خان عازم بغداد بود ، به استقبال او رفت و اظهار بندگی نمود و مورد التفات و عنایت ایلخان قرار گرفت . در بازگشت به لرستان با امیر هورقداق شحنۀ فارس ، برخورد کرد و به اصرار او بار دیگر به اردوی غازان خان بازگشت . اما امیر هورقداق نزد غازان خان چندان از اتابک افراسیاب بدگویی و سعایت بکرد که غازان خان دستور قتل اتابک را صادر کرد و در ذی الحجۀ همان سال در نزدیکی قریۀ نهاوند (فراهان) او رابه قتل رساندند . « غفاری قزوینی :  ص ۱۷۱»

 

 

منابع :

غفاری قزوینی ، قاضی احمد ، تاریخ جهان آرا ، تهران ، ۱۳۳۴ شمسی

خواندمیر ، غیاث الدین ، تاریخ حبیب السیر ،به اهتمام محمد دبیر سیاقی ، تهران ۱۳۳۳ شمسی

منتخب التواریخ معینی ، منسوب به معین الدین نطنزی ، به اهتمام ژان اوبن ، تهران ۱۳۶۳ شمسی

حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی ، تهران ، ۱۳۶۳ شمسی

خلاصه شدۀ مبحث اتابکان لر ، تاریخ جامع ایران ، جلدنهم ، شهرام یوسفی فر

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *