قراقویونلو-ابوالنصر-اسکندر-روی-سکه-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده

اسکندر بیک قراقویونلو

اسکندر بیک قراقویونلو  حکومت ۸۲۳ الی ۸۴۱ هجری قمری

اسکندر بیک قراقویونلو پس از جمع آوری سپاه پراکندۀ پدر بسوی عثمان بیک که ارزنجان را بمحاصره در آورده بود ، عازم شد و در تاریخ ماه ربیع الاول سال ۸۲۴ ه.ق و در منطقۀ شمالی دریاچۀ خاتونیه با وی مصاف داد و او را مغلوب ساخت. در همین زمان شاهرخ درحال تصرف اطراف دریاچۀ وان بود که ، عثمان بیک به او پناهنده شد . سپس اسکندر میرزا و اسپندمیرزا بطرف آذربایجان حرکت نمودند . لیکن شاهرخ قوایی را به فرماندهی الیاس خواجه و عثمان بیک به مقابلۀ آنان فرستاد. پسران قرایوسف چندین بار سفیران صلحی به جانب شاهرخ گسیل داشتند اما وی نپذیرفت . قراقویونلوها بناچار به جنگ تن دردادند لیکن در این رویارویی متحمل شکست شدند . و شاهرخ تیموری آذربایجان را به آق قویونلوها واگذار کرد . اما پس از رفتن او اسپند میرزا به تبریز حمله برد و علی بیک آق قویونلو مجبور به فرار شد . او به بغداد وارد شده و به تصرف سرزمینهای برادرش شاه محمد پرداخت . «ابوبکرتهرانی : ۷۷ ،۸۲ ، ۹۵- فریدون بیک : ۱/۱۶۱ ، ۱۶۳- عبدالرزاق سمرقندی : ۱/۲/۴۴۴ ، ۴۴۵ – حافظ ابرو : ۱/۷۷۶ -۷۷۷»

پرچم قراقویونلو

پرچم قراقویونلو

عثمان بیک پس از شکست قراقویونلوها به بایبورد و چمیشگزک حمله برد و سرزمینهای اهالی را بین آق قویونلوها تقیسم نمود . شیخ حسن بزرگ و امیر آنجا در سال ۸۲۵ ه.ق نزد اسکندر میرزا که در نواحی غربی خوی بسرمی برد ، شکایت خود را ارائه کرد . اسکندر اتحادیه ای از سران و امرای کرد بوجود آورد و سپس در اجلاس این اتحادیه که در ییلاق بینگول تشکیل شد ، آنها را دستگیر و برخی را بقتل رسانید . « همو: ۹۷ ، ۹۹- روملو:۱۳۴» اسکندر در سال ۸۳۱ ه.ق شروان را تصرف کرد و تا سلطانیه و قزوین پیشروی کرد لیکن شاهرخ باز هم به مقابله با وی بیامد و در سلماس او را در هم شکست . اما اسکندر به محض خروج شاهرخ مجدد به آذربایجان برگشت . وی دارای خوی و طبعی خشن بود چنانچه در سال ۸۳۴ ه.ق برادر خود ابوسعید را بقتل رساند و پسرش از ترس او به شروان هزیمت کرد . حاکم آنجا وی را در بند نموده و به شاهرخ تحویل داد . در ازای این عمل وی اسکندر بر شروان بتاخت و به قتل و غارت و چپاول پرداخت . و حاکم آنجا امیرخلیل الله از سلطان تیموری استمداد طلبید . شاهرخشاه برای سومین بار و آخرین دفعه به آذربایجان قشون کشید . و امارت آذربایجان را به جهانشاه واگذار نمود . « ابوبکر تهرانی : ۱۰۸ ، ۱۰۹- عبدالرزاق سمرقندی :۱/۲/۶۹۰» اسکندر بسوی قلمروعثمانیان گریخت که در راه ارزروم ، عثمان بیک طبق فرمان شاهرخ راه را بر وی ببست . وی تقاضای صلح اسکندر را رد کرد . عثمان در پانزده کیلومتری ارزروم از اسب سقوط کرد و جان به جان آفرین تسلیم بکرد . در نبردی که صورت گرفت ، آق قویونلوها شکست خوردند . اسکندر هم وارد ارزروم گردید و سر عثمان بیک و تعدادی دیگر از امرای وی را به نزد بیبرس ، سلطان مصر ارسال نمود . اسکندر به آذربایجان برگشت و به خرتپرت هجوم برد اما با دلاوریهای فرمانده شهر که پهلوان سیدی علی نام داشت ، مغلوب وی شد . « ابوبکرطهرانی : ۱۲۷»

محدوده قلمرو حکومت قراقویونلو

محدوده قلمرو حکومت قراقویونلو

در سال ۸۴۰ ه.ق اسکندر از راه خرتپرت به شهرهای کیغی و ترجان یورش برد و در شهر خرابی بسیار ببار آورد . هدف او از این کار دور ساختن هواداران حکومت آق قویونلوها از اطرافشان بود . او در نواحی ارزنجان طوایف هواخواه موسی بیک را چپاول نمود . اسکندر دربهار سال ۸۴۱ ه.ق تبریز را نیز متصرف شد . امرای جاگیرلو ، بایزید بسطامی ، و برخی از امرای شروان به جهانگیر که در آنزمان در اردبیل بسر می برد ، ملحق شدند و جهت سرکوبی اسکندر براه افتادند و چون به مرند رسیدند ، اسکندر نیز از تبریز عازم شد . اما در نزدیکی رود صوفیان یکی از فرماندهان وی بنام قرامانلو با تمامی افراد خود به جهانشاه پیوست . اسکندر که تضعیف گردیده بود به قلعۀ النجق پناه برد .خانواده و خزانه خود را قبلاً در آنجا ساکن کرده بود . قلعۀ النجق توسط جهانشاه به حصر در آمد . در نیمه های شب اسکندر در خواب توسط پسرش قباد و امرای ترکمان  بقتل رسید . پس ازچندی قباد نیز توسط جهانشاه مقتول شد . روایت است که اسکندر میرزا مردی دلیر و جنگاور ولیکن تند خو ، عصبانی و قصی القلب بوده و بدلیسی وی را دلو اسکندر یعنی اسکندر دیوانه ملقب ساخت . «سومر : ۱/۱۵۶، ۱۵۷- بدلیسی ، شرفنامه : ۴۹۷ »

قاب بندی کاشی زرین فام ولعاب یکرنگ دارای کتیبه به تاریخ ۷۳۸ ه.ق

قاب بندی کاشی زرین فام ولعاب یکرنگ دارای کتیبه به تاریخ ۷۳۸ ه.ق

 

 

منابع :

ابوبکرطهرانی  ، دیاربکریه ، به اهتمام نجاتی لوغال و فاروق سومر، ۱۳۵۶شمسی

عبدالرزاق سمرقندی ، کال الدین ، مطلع سعدین ومجمع بحرین ، به اهتمام محمد شفیع

حافظ ابرو ، عبدالله ، زبده التواریخ ، به اهتمام کمال حاج سید جوادی ۱۳۷۲ شمسی

فریدون بیک ، منشآت السلاطین ،۱۲۷۴ه.ق

همو ، هشت بهشت ، نسخۀ خطی کتابخانۀ سلیمانیه ، استانبول ، شمارۀ ۲۱۹۷

روملو ، حسن ، احسن التواریخ ، به اهتمام عبدالحسین نوایی ، ۱۳۴۶ شمسی

بدلیسی ، شرف خان ، شرفنامه ، به اهتمام ولادیمیرولییامینوف زرنوف ، ۱۳۷۷ شمسی

سومر ، فاروق ، قراقویونلوها ، ترجمۀ وهاب ولی ، ۱۳۸۱ شمسی

خلاصۀ تاریخ جامع ایران ، جلد دهم ، قراقویونلو، حوری وش احمدی دستگردی

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *