تصویر خیالی باربد

باربد (موسیقیدان)

 

باربد (عهد خسرو پرویز ساسانی)

تصویر خیالی باربد در ایام جوانی

تصویر خیالی باربد در ایام جوانی

وی یکی از برجسته ترین ، ماهرترین موسیقیدان در عصر ساسانی و در عهد خسرو پرویز می باشد که به گفتۀ برخی از صاحبنظران ابداع گر برخی از دستگاههای موسیقی نیز هست که هم اکنون نیز آن موارد در موسیقی امروزه متداول است .

باربد جهرمی یا باربُذ نام مطرب خسرو پرویز است . گویند اصل او از جهرم بوده که از توابع شیراز است و در فن بربط نوازی و موسیقی دانی عدیل و نظیر نداشته و سرود مسجع از مخترعات اوست و آن سرود را خسروانی نام نهاده بود . (برهان) . گویند باربد جهرمی که در فن بربط نوازی استاد بوده ، بنای لحون و اغانی خود را در مجلس خسروپرویز بر نثر نهاده بود یعنی نظم نمی نواخت ، و آن مسجع بود مبتنی بر مدح و آفرین خسرو ، و این قسم اغانی و لحون را خسروانی خوانند ؛ جه خسرو پسند خاطر شده به این نام موسوم ساخت . (از برهان : نوای خسروانی) . وی مطرب خسرو پرویز بوده است .(معیار جمالی ص۱۱۵ ، باربذ) .

ساز بربط (عود)

ساز بربط (عود)

نام شبدیز اسب معروف خسرو را اکثر مورخان و شاعران ایران و عرب ذکر کرده اند . گویند که خسرو پرویز چنان این اسب را دوست داشت که سوگند یاد کرده بود که هرکس خبر هلاکتش را بیاورد او را در دم بقتل خواهد رساند . روزی که شبدیز مُرد میرآخور هراسان شد و به باربد رامشگر پادشاه پناه برد . باربد در ضمن آوازی واقعۀ اسب را با ایهام و تلویح گوشزد خسرو کرد . شاه فریاد برآورد که “ای بدبخت مگر شبدیزمرده است !” خواننده در پاسخ گفت : “خود شاه چنین فرمودند” خسرو گفت : بسیار خوب ، هم خود را نجات دادی و هم دیگری را” . «خالد الفیاض ، شاعر عرب ، متوفی در حدود۷۱۸ م» «لغت نامه دهخدا»

نقش برجسته طاق بستان که در قسمت پایین خسرو پرویز براسب خود شبدیز نشسته است

نقش برجسته طاق بستان که در قسمت پایین خسرو پرویز براسب خود شبدیز نشسته است

موسیقی دوران باستان

طبق اطلاعاتی که از منابع و مآخذ در دست می باشد ، موسیقی ایران به چند دوره طبقه بندی شده که بطور خلاصه شرحی در موسیقی آن دوران آورده می شود :

۱- دوران باستان : در این دوره از اسناد تاریخی دوره آشوری که حکایت از سده هشتم پیش از میلاد است ، اقوامی در مناطق و فلات ایران مستقر شدند که بیشترشان در سرزمین هندوستان پراکنده شده بودند . گروه مورد نظر را با سرود های کهن که در سالهای ۵۰۰ تا۱۵۰۰ میلادی ساخته بودند ، می توان در بعضی مراسم و عقاید مذهبی آنان با آریائیان تازه وارد به سرزمین ایران مشابهت داد . در دوران  باستان ، موسیقی به عنوان هنر مستقل مطرح نبود ؛ بلکه همراه با سایر مراسم جنگی ، آهنگهای محلی جشنها و اعیاد و یا مراسم مذهبی انجام می پذیرفت . نشانه های آنها را می توان در یکی از قدیمی ترین آثار بازمانده نقش برجسته در ایلام مشاهده نمود . این نقش ، کاهنان معبدی را نشان می دهد که قربانی خود راهدایت می کنند و سه نوازنده “دف” که در حال نوازندگی هستند نشان می دهد . خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی می گوید : سرودهای دوران باستان برای برانگیختن حس شجاعت و دلیری سربازان اجرا می شد . کوروش برای حرکت سپاه صدای شیپور را به عنوان نشانه حرکت تعیین می کرد . گزنفون مورخ می گوید : کوروش از کشته شدن سربازان طالشی و طبری سرودی خواند ؛ این همان سرود است که در ادوار بعد در مراسم موسوم به مرگ سیاوش خوانده می شده است (کوروش نامه)

موسیقی غیر مذهبی بر این منوال بود که رامشگران و خوانندگان در دستگاه حکمرانان هخامنشی و مادها بودند ؛ مورخان یونانی سازهای مورد استفاده آن دوره را انواع دهل و شیپور در حملات جنگی یاد می کنند .

در دوره ساسانی رامشگران جزء طبقه خاص بودند . بهرام گور برای رامشگران ارج و مرتبه خاصی قائل بود . در آن دوره بهرام گور از پادشاهان هند ، تقاضای تعداد زیادی رامشگر را برای دربار خود نمود که متعاقب آن تعداد زیادی رامشگر و رقاصه از هند به ایران آمدند که آنها را لوری و کاولی “کابلی- کولی” می خواندند .

آمدن رامشگران هندی به ایران

آمدن رامشگران هندی به ایران

کاولی هایی که همراه بهرام گور از هند به ایران آمدند ، بخصوص در نواحی لرستان سکونت کردند ؛ بیشتر آنها در جنگلها زندگی می کرده اند ، و شغل آنها درودگری بوده است . چون پاره ای تعصبات مذهبی ایرانیان باعث عدم وصلت و ازدواج با آنها شده ، و هنوز چهره های تیره با موهای مجعد و چشمان قرمز رنگ در شکل ظاهری آنها مشهود است و در اکثر اسامی آنها تشابه عجیبی از نظر نام و نام فامیل وجود دارد . پیرولی راج- قورجعلی راج- همت علی سالم راج و غیره …. منظور همان راج کاپور و راج آنراگمار در هندوستان می باشد شغل دوم آنها و یا شغل اول نوازندگی و خوانندگی می باشد . (تحقیق از درویش رضا منظمی) خسرو پرویز (قرن ششم ، هفتم میلادی) بیشتر از پیشینیان خود به موسیقی توجه داشت .

سازهای رایج دوره ساسانی 

         آنچه در کتاب پهلوی نامه خسرو وردیدک مطالعه شده سازهای رایج در آن دوره (ساسانی) که به زبا پهلوی ذکر گردیده- عود- چنگ- بربط- تنبور- نای- طاس- طبل بزرگ بوده است . بطور کلی در موسیقی دوره ساسانی قطعات چنان به نظر می رسد که شبیه به مقامهای کنونی موسیقی ایران بوده است.

   موسیقی دانان دوره ساسانی

در دوره ساسانی موسیقیدانانی چون نکیسا – باربد و سرکس بودند . چنگ نوازان معروفی چون بامشاد ، رامتین ، و آزاده در دربار خسروپرویز بودند . باربد بیشتر در حضور خسرو پرویز نواهایی می نواخت . در شاهنامه فردوسی و گنج نامه نظامی آمده است که سی لحن و سیصد و شصت دستان و هفت خسروانی و… را وی ساخته است .

نواختن عود در ایران کهن

نواختن عود در ایران کهن

پادشاهان ساسانی برای موسیقیدانان جایگاهی والا قائل بودند و به موسیقی علاقه ای وافر داشتند به گونه ای که حتی به هنگام شکار نیز از لذت شنیدن موسیقی خود را محروم نمی کردند و گروهی خنیاگر و رامشگر را همراه خود می بردند .

اختراع دستگاههای ایرانی را به باربد نسبت می دهند و به نظر می آید که او درمقام های قدیم اصلاحاتی به عمل آورده و دستگاهها را تنظیم کرده است . مقام او نزد خسرو پرویر تا اندازه ای بود که هرکس حاجتی داشته ، از طریق او به عرض شاه می رسانده است .

تصویرهای دردست که بر روی ظرفهای فلزی یافت شده از این و همچنین شعران شاعران ایرانی مبین آن است که عود در آن زمان ساز رایجی بوده و مشهورترین نوازندۀ آن نیز باربد بوده است . داستانهای زیادی دربارۀ هنرمندی او وجود دارد . گروهی معتقدند که کلمۀ بربط (نام فارسی عود) از نام باربد گرفته شده است ؛ ولی برخی دیگر گمان می کنند که لغت بربط به معنای گردن مرغابی می باشد . و نظر آنها این است که اگر ما این ساز را در حالتی قرار دهیم که پشت آن قابل دیدن باشد ، می توانیم تشابهی بین این ساز و گردن مرغابی مشاهده کنیم . در داستانهای باستانی ایران ، دربارۀ خسروپرویز ، پادشاه ساسانی ماجراهایی به قرار زیر در منابع تاریخی نقل شده است :

داستان باربد خنیاگر

سرگس سرپرست خنیاگران خسرو پرویز بود . به او گفتند : جوانی از مردم مرو به درگاه آمده است که در نواختن از همه کس چابکدست تر است و آواز او با عود خوش تر و افسونگراست و می خواهد که به مجلس شاه راه یابد . سرگس غمگین و از رشک نگران گشت و از شکست بازار خود هراسان شد . ترفندها بکار بست تا او به مجلس پرویز راه نیابد . به دربانان و پرده داران رشوت داد تا او را از ورود بازدارند و از همنشینان و ندیمان شاه خواست که سخن از باربد به میان نیاورند و خبرش را بازگو نکنند. آنان نیز خشنودی سرگس را ، برادر وار، رعایت کردند تا کار و نام باربد دیرزمانی پوشیده ماند .

تصویر خیالی از خسرو پرویز

تصویر خیالی از خسرو پرویز

این محرومی و دوری باربد را سخت بیازرد ؛ بناچار ترفندی هنرمندانه در کار آورد . به بوستان بان شاه پناه می آورد که پرویز بسیاری از اوقات ، در آن بوستان به شراب می نشست . هدیه های بسیار به بوستان بان داد و از او خواست که اجازت دهد هنگام باده نوشی شاه ، بر درختی که بر نشستنگاه او سایه افکنده است ، برآید . بوستان بان پذیرفت . چون هنگام نشست شاه برای باده نوشی به زیر درخت سرو رسید ، باربد یک دست جامه ابریشم سبز بدست آورد و آنرا پوشید و عودی سبز رنگ به دست گرفت و بر درخت سروی که بر مجلس پرویز سایه گسترده بود برآمد و در میان آن قرار گرفت و به سبب رنگ سبز جامه و عود ، از برگ درخت باز شناخته نمی شد .

شاه با ندیمان خود بیامد و بنشست و ندیمان هریک در پیشگاهش جای خویش گرفتند : چون شاه جام برداشت تا بیاشامد ، باربد عود را به نوا درآورد و نواختنی زیبا و شادی انگیز که مانند آن را کس نشنیده بود و آن دستگاهی بود که “یزدان آفرید” خوانده می شد .

سرودی به آواز خوش برکشید        که اکنون تو خوانیش دادآفرید   «شاهنامه فردوسی»

پرویز را از آن شادی افزود . از نوازندۀ این نغمه پرسید که کیست ؟ جستند ، ولی جایش را نیافتند . آنگاه پرویز دومین ساغر را برداشت . باربد بار دیگر نواختن آغاز کرد که بسی بهتر از نخستین بود و آن دستگاه معروف به “پرتو فرخار” بود .

پرویز در شگفت ماند و گفت : چه آهنگ دلفریبی که همۀ اعضای بدن دوست دارند سراپا گوش باشند . دستور داد تا نوازنده را بیابند . دنبال آواز را گرفتند ؛ ولی نوازنده را نیافتند و سپس پرویز سومین ساتگین را سرکشید که با آن هوای شنیدن چنان آوای گوشنواز افزون گشت . باربد آهنگی دیگر بنواخت و با نغمۀ تارهای عود و آوای جان فریبش همه را جادو کرد . این نغمه در دستگاهی بود که “سبزاندرسبز” نام داشت .

پرویز خویشتنداری از دست بداد ؛ از جای برخاست و گفت : این نیست مگر فرشته ای که خداوند فرستاده است تا مرا شادی بخشد و بهره رساند . به آواز بلند گفت : ای نیکوکار بزرگوار ، گوشم را به نغمه هایت بهره مند ساختی ، چشمم را نیز به دیدارت روشن ساز و نیکوکاریت را با نمایاندن خود برمن تمام کن .

ماجرای خسرو پرویز و باربد موسیقیدان شاهنامه طهماسبی

ماجرای خسرو پرویز و باربد موسیقیدان شاهنامه طهماسبی

باربد از درخت فرود آمد و بر زمین ادب افتاد و برآن بوسه زد . پرویز او را نزدیکتر خواند و خوشامد بگفت و از داستانش جویا شد . باربد وضع و حال خود را باز نمود . پرویز با او شاد گشت و روز خود را با نغمه های او بسر آورد و دستور داد تا گرامیش بدارند و بی نیازش سازند و از هر در آسوده خاطرش کنند و او را سرور خنیاگران دربار خویش ساخت .

باربد هربار برای پرویز آهنگی می نواخت که دلخواه او بود و در نغمه های خود گوشه هایی بکار می بست که سخت پسند خاطر او بود و او را به وجد و سرور می آورد . باربد آفرینندۀ آهنگهای خسروانی است که تا هم اکنون در مجلس های شاهانه و جز آن  دستمایۀ  نوازندگان است . «تاریخ ثعالبی ، پاره نخست ، ص ۴۴۱ تا ۴۴۳»

از جمله شگفتی های دربار پرویز ، سرگس و باربد ، دو خنیاگر بودند ، که هر دو مایۀ روشنی چشم و نوازش گوش و غذای روح او بودند که در آن زمان سوم نداشتند . سرگس بر باربد سخت رشک می برد که چابکدست بود و مقامی والا داشت ، تا آن که یکی را فریفت تا به او زهر خورانید و باربد از دست بشد . شاه سخت غمگین گشت . از سبب مرگش پرسید . او را از ماجرا آگاه ساختند که با زهر سرگس کشته شد . دستور داد که سرگس را بکشند و گفت : گاه از تو به او و گاه از او به تو می پرداختم و شادی دل را فراهم می ساختم ؛ اینک که او را بکشتی ، بخشی از کامروایی مرا از میان بردی و در خور کشته شدن هستی . گفت : ای شاه ، اگر من بخشی از کامگاری تو را ازمیان برده ام ، و تو نیز بخش دیگر را از میان ببری ، همۀ کامگاری خود را از دست داده ای . شاه گفت :  به خدا این سخن کسی است که اجل او هنوز نرسیده است . و از او درگذشت . «تاریخ ثعالبی ، پاره نخست ، ص۴۴۶و ۴۴۷»

ماجرای حبس خسرو و حزن باربد

برخلاف ثعالبی فردوسی عُمر باربد را تا پس از در گذشت خسرو پرویز می داند:

خسرو حکومت ارمنستان را به شاپور باعث و میانجی ازدواج خود و شیرین واگذار می کند. دیری نمی پاید که خسرو توسط فرزندش شیرویه که از مریم همسر قبلی اش زاده شده بود ، و جمعی از اشراف و درباریان از سلطنت خلع گشته به محبس منتقل می شود .

پس از برکناری خسرو پرویز شیرویه براریکه سلطنت می نشیند و در ذهن خود قتل خسرو را مرور می کند و آنگاه این خیال را به واقعیت تبدیل کرده و نه تنها فرمان به قتل او داده ،  بلکه نقشۀ ازمیان برداشتن  تمامی برادرانش را نیز به مرحلۀ اجرا می گذارد . آنگاه با نوشتن فرمانی مکتوب به شیرین وی را هفتۀ دیگر به کاخ خود احضار می کند . شیرین که از مقصود شیرویه آگاه است از این فرمان وی بسیار خشمگین وعصبانی می گردد .

مراسم دفن خسرو پرویز

مراسم تدفین وتشییع خسرو با حضور بزرگان و نجبا و رعیت آغاز شد و کالبد پادشاه متوفی با احترام بسیار به دخمه مورد نظر انتقال می یابد . آنگاه شیرین از سران و دیگر نفرات حاضر درخواست می کند که داخل نشده و اندکی او را با کالبد همسر خود تنها بگذارند . سپس به دخمه وارد شده و برپیکر خسرو بوسه زده و با خنجری که بهمراه آورده بود شکم خود را دریده و روحش به آسمان پرواز می کند . پس از اطلاع یافتن حضار از این اقدام شیرین  ، جسد او و خسرو را در یک دخمه مدفون می نمایند .

خسروپرویز و شیرین

خسروپرویز و شیرین

بخشهای پایانی زندگی خسرو پرویز ، و مرگ همسر دلداده اوست ، که با داستانی از قول باربد خنیاگر ، مرگ خسرو پرویز را که داستانی تراژیک بوده ، با گویش های وصف ناشدنی و غم انگیز به بازماندگان منتقل می نماید . « نگارنده مهدی صبور صادقزاده»

کنون شیون باربد گوش دار   سرمهتران را به آغوش دار

فردوسی آورده است در هنگامی که خسرو در حبس می افتد ، و باربد حال و روز او را اینچنین می بیند ، با خود عهد می کند که پس از خسرو او نیز در این دنیا نباشد و خطاب به خسرو می گوید :

باربد شروع به مدح خسرو نموده ، ومی گوید پس از این سرودن و نواختن دیگر برایم معنی ندارد، آنگاه  چهارانگشت خود را که با آن ساز می نواخت

قطع نمود و سپس عازم سرای خویش گردیده و آتشی برافروخت ، و آنچه ساز و ابزار موسیقی داشت در آن سوزانید .

این نشان از عواطف و روح نرم ملایم موسیقیدانی چون باربد است . فردوسی آورده است که باز باربد برای بار آخر اینچنین آغاز نغمه می کند :

گروهی از رامشگران در حال نواختن موسیقی در عهد خسروپرویز در طاق بستان کرمانشاه

گروهی از رامشگران در حال نواختن موسیقی در عهد خسروپرویز در طاق بستان کرمانشاه

تصویر خیالی باربد در ایام جوانی

تصویر خیالی باربد در ایام جوانی

 

 

 

 

منابع :

عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری  ، تاریخ ثعالبی ، پاره نخست ، ایران باستان ، دیباچۀ مجتبی مینوی ، پیشگفتار و ترجمه ، محمد فضائلی ، نشر نقره ، سال ۱۳۶۸ خورشیدی

گذری برموسیقی دوران باستان ، درویش رضا منظمی، دانشکده هنرهای زیبا ، ۱۳۷۶ خورشیدی

باربد و زمان او ، عسگر علی رجب اف ، احمد صدری ، ناشر ، تهران ، ۱۳۹۳ خورشیدی

شاهنامه فردوسی ، باربد جهرمی

خسرو وشیرین ، نویسنده : نظامی گنجوی ، باربد جهرمی

باربد جهرمی در فرهنگ لغت نامه دهخدا

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *