تصویرخشایارشاه برگرفته ازسایتputtyandpaint.com

خشایار شاه

خشایار شاه

خشایارشاه اول

خشایارشاه اول

نام خشایار برگرفته از واژه فارسی باستان بمعنی خشای «فرمان روا» و ارشا بمعنای قهرمان می باشد که در مجموع فرمانروای قهرمان معنی می شود . وبه عبارتی ارشای به معنای مردان است .یعنی کسی که برمردان حکومت می کند «فرای ۱۹۸۴: ۱۲۶ »

خشایارشاه پیش از پادشاهی چندین سال تحت عنوان فرمانروای بابل ، برآن سرزمین حکومت کرد. نسب وی از مادر به کوروش  می رسد . وبرادر بزرگتر او آرتا برزن از مادر دیگر می باشد . لذا سبب انتخاب خشایارشا به پادشاهی جایگاه مادر او آتوسا در دربار بعنوان فرزند کوروش ذکر کرده اند .البته در میان چهار پسری که آتوسا بدنیا آورد، خشایارشاه از همه بزرگتر بوده است .وی در کتیبه تخت جمشید چگونگی به پادشاهی رسیدن خود را ذکر کرده است . «یامائوچی  ۱۹۹۰: ۱۸۷- مایرهفر۱۹۶۹: ۱۵۸،۱۷۰ – هرودوت ،کتاب هشتم » و دراین کتیبه مدعی است که فرزند داریوش ونوه ویشتاسپ و نتیجه آرشامه است ودر زمان به سلطنت رسیدن او توسط پدرش داریوش ،ویشتاسپ پدربزرگش و جدش ارشامه در قید حیات بودند. و داریوش وی را جانشین خود نمود که پس از فوت داریوش او در سن سی وشش سالگی و در سال۴۸۶ق.م به پادشاهی رسید . «کورت ۲۰۰۷: ۲۴۴ – هرتسفلد ۱۹۳۲: ۴- برن ۱۹۶۲:۳۳۳ – هرودوت ، کتاب هفتم ، ۱۸۷»

تصویر کنده کاری شده خشایارشاه بر روی سنگ

تصویر کنده کاری شده خشایارشاه بر روی سنگ

یوستی «کتاب دوم : ۱۰، ۱» گزارش کرده است که برخلاف منابع دیگر که از آرتا برزن بعنوان فرزند بزرگ داریوش نام برده اند،آریامنه را فرزند بزرگتر داریوش می داند و گفته است پس از بروز اختلاف ، سرانجام موضوع را به داوری آرتافرنه ، ساتراپ سارد واگذار کرده اند و او نیز بخاطر اینکه خشایارشاه فرزند آتوسا ونوه کوروش بوده به نفعش رای داده است که وی پادشاه گردید. «کورت ۲۰۰۷: ۲۴۰» و نیز گفته می شود خشایارشاه در میان فرزندان داریوش از دیگر فرزندان اوخوش سیماتر وخوش اندام تر بوده و هرودوت نیز گفته که هیچ کس شایسته تر از او برای پادشاهی نبود . افزون برآن در سنگ نگاره های تخت جمشیدمنتسب به خشایارشاه  او را مردی بلند بالا وخوش سیما تصویر کرده است که موارد فوق مورد تایید مورخین ذیل می باشد . «هرودوت ،کتاب هفتم ،۱۸۷،۲-یامائوچی ۱۹۹۰: ۱۸۸، ۱۸۹ – قریب : ۱۹۶۸ ۶۰»

خشایارشاه بزرگ

خشایارشاه بزرگ

خشایار شاه درابتدای سلطنتش با دومعضل بزرگ روبرو گردیدکه یکی شورش مصر و دیگری شورش بابل بود«داندامایف۱۹۸۹: ۱۷۸»

شورشهای مذکور در اواخر عمر داریوش اتفاق افتاد و او فرصت نیافت که این شورشها را سرکوب کند . خشایار شاه پس از رتق و فتق امور درسال ۴۸۵ق.م بسوی مصر حرکت کرد . « به گواهی هرودوت که تنها سند موجود دراین باره است» و این شورش را بسختی سرکوب نمود و بسیاری از مردم مصر را به بندگی گرفت . برخی از پژوهشگران ذکر کرده اند در این عملیات که فرماندهی آن تحت نظر مستقیم پادشاه بود ، رفتارش بسیار بیرحمانه بوده و او بسیاری اموال از معابد را ضبط کرد.  «هرودوت، کتاب هفتم  ، ۷» ظواهر امر اینگونه است که این شورش درهمان سال بپایان رسید . و خشایار شاه برادر خود هخامنش را بعنوان ساتراپ مجدد مصر منصوب کرد .لیکن در سال ۴۶۰ ق.م  در شورش اینا روس هخامنش کشته شد . « داندامایف ۱۹۸۹ : ۱۸۲، ۱۸۳»

در سالهای ۴۸۴ و۴۸۲ بابلیان مجدداً دست بشورش زدند . و این در حالی بود که خشایار شاه قصد قشون کشی به امپراطوری روم را داشت  .این شورشها ظرف مدت پانزده روز بطرز بیرحمانه ای سرکوب گردید .

« یامائوچی ۱۹۹۰ : ۱۹۷- پیرنیا ۱۳۱۱: ۲/۶۹۹،۷۰۰»

بشقاب-از-سنگ-مرمر-با-سر-اردک-مکشوفه-از-تخت-جمشید-عصر-خشایارشاه

بشقاب-از-سنگ-مرمر-با-سر-اردک-مکشوفه-از-تخت-جمشید-عصر-خشایارشاه

شاه هخامنشی به فکر لشکر کشی به یونان بود که در سال ۴۸۲ ق.م به او خبر رسید دوباره شخصی بنام شَمش عِربیا قیام کرده وخود را شاه بابل خوانده است  وشهرهای بابل ، بورسیپا ، دِلبَت وچند شهر دیگر رانیز متصرف شده است .  «پالیس ۱۹۵۳: ۲۷۷،۲۷۸» « کورت ۲۰۰۷: ۲۴۸» سبب اصلی این شورشها در بابل را اخذ مالیات های سنگین از سوی حکومت جهت تدارکات جنگ علیه یونانیان ذکر کرده اند .«داندامایف ۱۹۸۹: ۱۸۳»

شورش برای بار دوم در این مناطق خشم  خشایار شاه را برافروخت . وی برای سرکوب ،  مگابیز«بَگبوخشه» ، داماد خود، ونیز نوه مگابیز را که درکودتای داریوش علیه بردیا از یاران اوبود سپرد .مگابیز با لشگری انبوه و بسیار ورزیده برای سرکوبی شَمَش عِربیا عازم بابل شد . محاصره شهر بابل چند ماه بطول انجامید  که نهایتاً درسال ۴۸۱ق.م نیروهای خشایار شاه  موفق به فتح شهر بابل شدند. «داندامایف ۱۹۸۹: -۱۸۳»« تاریخ جامع ایران ،جلد اول ص۶/۶۵۳»

در درگیریهای ذکر شده منازل مسکونی دچارآسیب نگردید .لیکن معبد مردوک ، یعنی  ازاگیلا غارت شد وبسیاری از آثار ومهرهای آن به تخت جمشید انتقال یافت .«اشمیت ۱۹۵۳ :۱۷۴- همو۱۹۵۷ :۵۶- همو ۱۹۷۰ :۶۷» حتی مجسمه مردوک که از ششصد کیلوگرم طلای خالص ساخته شده بود ، به تخت جمشید برده شد که ذوب شده و از طلای آن استفاده شود . ولیکن تاکنون هیچ اثری از آن بدست نیامده است . «داندامایف ۱۹۸۹: ۱۸۵»

علاوه برآن زیگورات معروف بابل بنام اته منانکی تخریب گردید. در زمان لشگر کشی اسکندر به ایران این زیگورات و معبد همچنان ویرانه ای بیش نبود. اسکندر موفق به بازسازی معبد ازاگیلا گردید لیکن نتوانست زیگورات اته منانکی را احیاء کند . «استرابو،کتاب شانزدهم : ا-۵»

سرستون به شکل انسان ، تخت جمشید دوره هخامنشی ، محل نگهداری موزه ایران باستان

سرستون به شکل انسان ، تخت جمشید دوره هخامنشی ، محل نگهداری موزه ایران باستان

همه این کارها درست وارونه آن سیاست های دلجویانه ای بود که کوروش بنیان نهاده بود و خشایار شاه بایستی در دوران طولانی اقامت پیش از پادشاهی خود در بابل بخوبی با کیش بابلیان وآیین آن آشنا شده باشد .او واقف بود که پیکره مردوک برای برگزاری مراسم جشن سال نو ضرورت دارد .«Subsitute riyal 1956: ص۳۱۳ -۳۰۳»

خشایار شاه به ندرت خود را شاه خطاب می کرد . پس از آن بابل بخشی از ساتراپی های آشور گردید و اَبَرنهر که قبلا بخشی از ساتراپی بابل بود، مستقل شد «هرودوت ،کتاب هفتم ،۶۳- یامائوچی ۱۹۹۰: ۱۹۴- گراف ۱۹۸۵: ۱۱۰- داندامایف ۱۹۸۹: ۱۸۵» علاوه برآن شهر بابل موقعیت اقتصادی خود را از دست داد بطوری که بعد از آن بندرت سندی از شهر سیپار در آن یافت می شود . «دیودور ،کتاب دوم ،۹ » پس از این حوادث ، تنها بخش کوچکی از بابل بصورت مسکونی باقی ماند . که ادعای دیودور با گزارش هرودوت «کتاب اول،۱۹۶» که از بابل بعنوان شهرصد دروازه دربیست الی سی سال بعد از این واقعه نام می برد ،همخوانی ندارد . چون در جای دیگری گزنفون درباره بابل درسال چهارصد ق.م گزارش می دهد که بابل در این سالها دوباره به شهری ثروتمند ومرفه تبدیل شده است .

داریوش بزرگ در واپسین سالهای زندگی خود خواستار این بود که برای تاوان خواهی از یونانیان برای چپاول وبه آتش کشیدن سارد پایتخت لیدیه  وهمچنین تاوان شکست سپاه ایران در نخستین جنگهای ایران ویونان ونبرد ماراتن ، به یونان لشکر بکشد اما اجل به او مهلت نداد .ودرسال ۴۸۶ ق.م درگذشت .

خشایار شاه به احتمال قوی در ابتدای سلطنت خود قصد تصرف سرزمین اصلی یونانیان را در سر داشت .اما شورشهای مصر و بابل تصمیم او را به بعد موکول کرد وبه سرکوب آندو پرداخت . که اینکار تاسال ۴۸۰ ق.م بطول انجامید. عاقبت پس از سرکوب مصر وبابل ، وی فرصت یافت سپاهی راکه از چندی قبل شروع به ساماندهی آن کرده بود ،به سرانجام برساند وبسوی آسیای صغیر در تنگه هلسپونت حرکت کند . دراینجا نظر هرودوت که سپاه ایران میلیونی بوده است منطقی بنظر نمی رسد چرا که چنین سپاهی به جهت تهیه آذوقه وساز وبرگ راه ،وتدارکاتش در سرزمینهای تراکیه ومقدونیه انجام پذیر نبوده است .هرودوت اظهار کرده که چهل وهشت تیره گوناگون در این سپاه حضور داشته اند .که این شاید به واقعیت نزدیک باشد. بر پایه گفته او خشایارشاه دربهار سال ۴۸۰ق.م از لیدی بسوی یونان لشگر کشید . هرودوت آورده که خشایارشاه درصدد فرمانروایی برکل جهان بوده است .

ریتون-طلا-قدمت-هخامنشی-محل-کشف-،-هگمتانه-_-محل-نگهداری-موزه-ملی۵۰۰

ریتون طلا قدمت هخامنشی محل کشف ، هگمتانه محل نگهداری موزه ملی

با رسیدن به دماغه آتوس در شبه جزیره خالسیدیس خشایار شاه فرمان داد علاوه برحفر آبراه در شبه جزیره فوق ، شروع به ساختن دو پل شناور بطول یکهزار وسیصدو شصت متر درمنطقه هلسپونت «داردانل» برای عبور سپاه پارسی بنمایند .که گفته می شود تهیه ریسمانهای کتانی جهت اتصال قایق ها به عهده مصری ها وفنیقی ها گذارده شد .«هرودوت ،کتاب هفتم، ۳۳،۳۴» « زرین کوب ، ص۱۶۴ » کلیه این تمهیدات از جمله کندن آبراهها و ساختن پلها از نظر یونانیها منجمله سقراط به تمسخر گرفته شد و آنرا نشانه خودخواهی خشایار شاه دانستند .«برن۱۹۷۰: ۳۱۸، ۳۲۰ » تمام این هزینه ها بمراتب کمتر از هزینه انتقال نیرو از راه دری بوده است .«داندامایف ۱۹۸۹: ۱۸۹ – کورت ۲۰۰۷: ۲۵۲»

جنگ ترموپیل

نخستین جنگ از سری دوم جنگهای ایران ویونان نبرد ترموپیل بود .چون یونانیان می دانستند که در دشتهای پهن وگسترده توانایی مقابله با سپاه ایران را ندارند ، لذا نیروهای خود را در تنگه ای باریک بنام ترموپیل که راه باریکی مابین دریا و کوه می بود ، مسقر کرده وبه انتظار سپاهیان ایران چشم براه دوختند . در این جنگ فرماندهی نیروی زمینی یونان را لئودانیس پادشاه اسپارت برعهده داشت و فرماندهی نیروی دریایی آنها نیز برعهده «اوری بیاد» بوده است .

جنگ سپاه هخامنشی خشایارشاه با یونانیان

جنگ سپاه هخامنشی خشایارشاه با یونانیان

در ابتدا جنگ در دریا شروع شد وجهت وزش بادهای تندی که می وزید به سود ایران نبود لذا بدون اینکه در دریا هیچ کدام از طرفین نفعی برده باشند پایان یافت . دراین زمان نیروی زمینی که از راه خشکی پیشروی می کرد ، به تنگه ترموپیل نزدیک شد و با سپاه لئونیداس مواجه شد.  گذر از این تنگه برای سپاه ایران ناممکن بود .لیکن فرمانده آنها از یک کوره راه خود را به عقب سپاه یونانی رسانید . در این مکان تنها لئونیداس فرمانده اسپارتی و یک گروه از سربازان شجاع وجود داشتند که بی باکانه از خود پایداری نشان دادند و با کشته شدن خودشان موجب گردیدند که سپاه آنها بتواند عقب نشینی کند .«هرودوت ص۴۰۷ وکتاب هفتم ۲۱۳،۲۱۵،۲۱۷»  علت موفقیت پارسیان در عبور از تنگه ترموپیل را ناشی از خیانت شخصی بنام اُفیالتس از بومیان منطقه و به طمع دریافت جایزه از خشایار شاه می دانند اما به گفته برن « ۱۹۷۰: ۴۱۳،۴۰۷» این داستان را یونانیان ساختند تا بطریقی شکست خود را در تنگه ترموپیل توجیه کنند .زیرا اولاً انتظار چهار روزه اول خشایارشاه در حمله به مدافعان ترموپیل نه تنها از روی ناتوانی نبوده ، بلکه وی در انتظار رسیدن مابقی سپاه پارسی و پیوستن آنها به سپاه اصلی وهمچنین در حال شناسایی منطقه که شباهت زیادی به کوههای پارس داشته بوده است .

سنگ نوشته خشایارشاه در ترکیه

سنگ نوشته خشایارشاه در ترکیه

بهر حال نبرد ترموپیل و پیروزی خشایار این تنگه پایان کار نبود چرا که همزمان با نبرد نیروهای زمینی پارسیان در ترموپیل ، نیروی دریایی پارسیان در آرتمیزیوم در شمال ائوبوآ در فاصله چهل کیلومتری تنگه مذکور با یونانیان درحال نبرد دریایی بودند .همزمان باپیشرفت نیروی زمینی ومشورتی که خشایار شاه با فرماندهان خود انجام داد  ، با پیشنهاد دریاسالار هخامنش برادر شاه قرار براین شد که نیروی زمینی و دریایی با یکدیگر ارتباط داشته باشند .بنابراین نیروی دریایی در دماغه آرتمیزیوم اردو زد .  «هرودوت ،کتاب هشتم : ۴۵۰ – داندامایف ۱۹۸۹: ۲۰۱- یامائوچی : ۲۰۷،۲۰۸» درحالی که نیروهای دوطرف در این درگیریها صدمه دید ویونانیان برای حمایت از پشت جبهه ترموپیل مقاومت می کردند ،به یونانیان خبر رسید که پارسیان موفق شده اند لئونیداس را کشته و ترموپیل را فتح کنند .بنابراین ناوگان یونانی مجبور به عقب نشینی به کناره های آتیکا شد وبنابراین راه برای پیشروی نیروی زمینی ودریایی پارسیان بسوی یونان مرکزی منجمله آتن باز گردید . در ادامه حرکت پارسیان ودر طول مسیر بسیاری از شهرهای یونانی بتصرف در می آمد .و اگر شهری مقاومت از خود نشان می داد ، ویران می شد .

در متون تاریخی آمده است که خشایا رشاه فرمان داد به معبد دلفی که برسر راه آتن بود صدمه ای وارد نشود . بالاخره نیروهای پارسی واردآتن شدند بنا به گفته مورخان یونانی ، آکروپلیس «ارگ شهر آتن » به آتش کشیده شد.

«جیمس ۱۹۶۱: ۱۱۱،۱۱۸،۱۲۰ – یامائوچی ۱۹۹۰: ۲۱۰،۲۱۳ – داندامایف ۱۹۸۹: ۲،۶»بدین ترتیب خشایار موفق شد که به یکی از اهداف خود که تسخیر آتن بود دست بیابد و او پیک هایی به شوش ارسال کرد تا خبر این موفقیت را به پارس اطلاع دهند . معهذا دیری نپایید که ناوگان دریایی پارسیان در منطقه ای بنام تنگه سالامیس با ناکامی روبرو گردید و اوضاع بگونه ای شد که خشایار بزرگ  تصمیم به مراجعت به پارس گرفت .

جنگ ترموپیل

جنگ ترموپیل

نبرد سالامیس

بعد از پیروزی بر آتن عملاًً جنگ پایان یافته بود و یونانیها چاره ای جز تسلیم نداشتند زیرا ایران بجز پیروزی نیروی زمینی ، فاتح جنگهای دریایی نیز شده بودند ، لیکن پارسیان خودخواستار ادامه جنگ شدند . لذا باطرح نقشه تیستوکل سردار آتنی ، نیروی دریایی ایران را در تنگه سالامیس وادار به نبرد کرده وبا توجه به آشنایی وی با موقعیت تنگه ،توانست آسیب زیادی به ناوگان ایران وارد آورد «زرین کوب ص۱۶۵»بدین ترتیب که نیروی دریایی ایران در سالامیس به کشتی های یونانی که آرایش صفی داشتند، بدلیل باریکی معبر بصورت ستونی یورش برد که ناگهان با آتش نیروهای  دشمن مواجه شد.

نبرد سالامیس

نبرد سالامیس

جنگ تانیمه های شب ادامه داشت .دراین نبرد بیش از نیمی از کشتی های ایران نابود شده و مابقی مجبور به عقب نشینی شدند .یونانیان ابتدا از پیروزی خود مطلع نبودند . لیکن در صبح روزبعد مشاهده کردند که از نیروی دریایی ایران اثری نیست . دراین هنگام پیام ناخوشایندی به اطلاع خشایارشاه رسید که با سرداران خود به شور نشست .مردونیه سردار وی که شوهر خواهر اونیز بود ،اعتقاد داشت که خودش و سیصد هزار سپاهی برای فتح همه یونان در این سرزمین باقی بمانند ، و  خشایار شاه به ایران مراجعت کند . شاه پس از مشورت با آرتمیس این نظریه را قبول کرد و بابیشتر سپاه خود به ایران برگشت .«هرودوت ،کتاب هشتم – همو۱۹۸۰: ۱۴۹- یامائوچی ،ایران وادیان باستانی ۱۹۹۰ : ۲۱۴،۲۱۸، ۲۴۲ –    دیودور ،کتاب یازدهم ۱۷،۱۹»

کشتی جنگی نیروی دریایی ایران در جنگ سالامیس

کشتی جنگی نیروی دریایی ایران در جنگ سالامیس

مردونیه به یونانیان پیشنهاد دادکه اگر تحت فرمان ایران شوند ، درکارهای خود درون کشور از آزادی برخوردارند .ولی آنها این خواسته را قبول نکردند .بنابراین جنگ مجددی آغاز شد ومردونیه بازهم آتن را شکست داد .«زرین کوب،۱۶۵»

جنگ پلاته

همانطوری که مردونیه پیش بینی کرده بود،در اوایل تابستان ۴۷۹ق.م جنگ خونینی بین سپاه وی که تعدادآنها به پنجاه هزار نفر می رسید ویونانیان در منطقه تِب در فاصله آتن وترموپیل درگرفت .که در این جنگ یک فرمانده برجسته پارسی بنام ماسیستوس کشته شد.این جنگ نتیجه قطعی برای طرفین دربر نداشت ودر پی آن یونانیان به شهر پلاته در جنوب غربی تِب عقب نشینی کردند .مردونیه با فرماندهان خود مشورت نمود و آرتاباز که پس از جنگ در مقدونیه به مردونیه پیوسته بود متذکر شد که بهتر است پارسیان به شهر اصلی تب که دارای آذوقه می باشد عقب نشینی کنند اما مردونیه نظر او را نپذیرفت .و به این می اندیشید که هرآن به سپاه دشمن نیرو ملحق می شود .لذا جنگ را آغاز نمود ویونانیان عقب نشینی کردند ومردونیه باز هم گمان برد که دشمن در حال فرار است .این درحالی بود که پائوزلنیاس فرمانده سپاه یونانی با نیروهای خود در بلندای شهر پلاته موضع گرفته بود و این برای سواره نظام پارسی مناسب نبود .  بهرحال پس از نبرد شدیدی که بین دوسپاه در گرفت ، مردونیه در یکی از برخوردها کشته شد .این موضوع سبب آشفتگی وسردر گمی بین سپاهیان ایرانی گردید . «هرودوت ،کتاب نهم ،۶۲،۶۸،۴۱،۲۰»

هرودوت اظهار کرده است که ایرانیان به لحاظ جسمانی از یونانیان کم نمی آوردند وپایاپای با آنها مبارزه می کردند وتنها مزیت و برتری یونانیان نیزه های بلند آنان بود و زره پارسیان برای برخورد با نیزه های دشمن مناسب نبود .اما سربازان دلیر پارسی حتی با دست نیزه های یونانیان را شکسته و با آنها می جنگیدند .لیکن پس از مرگ مردونیه در سپاه او هرج ومرج ونابسامانی بوجود آمده و موجب شکست سپاه ایران شد وآرتاباز توانست باقیمانده سپاه ایران را به بیزانتیوم در شمال دریای اژه وحومه تنگه داردانل و از آنجا به آسیا برگرداند .بنابرین حضور نظامی پارسیان در سال۴۷۹ق.م در یونان پایان پذیرفت .

جنگ پلاته

جنگ پلاته

ایونی ها در جزایر یونانی نشین دریای اژه و اهالی جزیره ساموس سفیرانی را نزد فرمانده ناوگان دریایی یونان در دلوس فرستادند و از او درخواست کمک برای مقابله با ناوگان دریایی پارس کردند . پارسیان نیز با اطلاع از این تحرکات وبرتری ناوگان یونانی در منطقه ،پیشاپیش به آسیای صغیر در دماغه کوهستانی میکاله که بین جزایر اِفِسوس ومیلتوس در سرزمین ایونی ها بود ،عقب نشینی کردند .در این هنگام نیروی کمکی که تعداد آنها به شصت هزار نفر می رسید.« هرودوت،کتاب نهم ،۹۶،۹۰»و فرماندهی آنها را تیگراس بعهده داشت به سپاه ایران ملحق گردید .آنها درمیکاله جهت جنگ با دشمن آرایش جنگی گرفتند .پارسیان نگران پیوستن ایونی ها ویونانی هایی که در سپاهشان وجود داشتند بوده وبه همین خاطر آنها را خلع سلاح کردند.«هرودوت ،کتاب نهم ص۹۰» باری پارسیان با تشکیل سدی از سپر در مقابل نیزه های بلند دشمن ایستادگی کردند . اما نبرد پلاته علی رغم پایداری ومقاومت سرسختانه، سرانجام دوتن از فرماندهان اصلی ایران بنامهای مردونتس وتیگراس کشته شدند .که این امر موجب آشفتگی وهرج ومرج در سپاه گردید حتی گفته می شود که پس از شکست نیروهای پارسی ، بسیاری ازیونانیان آسیای صغیر حین نبرد به یونانیان پیوستند. وحتی سربازان ملیتوس که مسئول نگهبانی از سپاهیان پارسی بودند ،اقدام به تعقیب وکشتن سربازان پارسی کردند که درحال فرار از صحنه نبرد بودند .پس از اطلاع از شکست پارسیان در میکاله شهرهای یونانی اقدام به شورش علیه پارسیان وفرمانروایان پارسی خود نمودند .بعبارتی دیگر پس از جنگ میکاله شهرهای ایونی شورش کردند وحتی شهرهای منطقه هلسپونت نیز به این شورشها پیوستند .« کوک ول ۲۰۰۵:۱۲۶- توسیدید،کتاب اول۲۸۹: ۹۵،۱» بدین ترتیب سراسر دریای اژه بدست یونان افتاد . دریایی که داریوش رسیدن به آن را برای نگاهداری دره نیل «مصر» ضروری می دانست.« زرینکوب ص۱۶۵» تمستوکلس یونانی که درنبرد سالامیس موجب پیروزی آتن شده بود ،با بدبین شدن دربار یونان و رانده شدن وی به دربار ایران درشوش پناهنده شد.او اولین مرد مشهور غربی است که در دربارایران می توانست با زبان ایرانی سخن بگوید«زرینکوب ص۱۷۵»

سردیس مکشوفه خشایارشاه در موزه تخت جمشید

سردیس مکشوفه خشایارشاه در موزه تخت جمشید

پس از عقب نشینی پارسیان ،یونانیان بسفور و داردانل را بتصرف در آوردند یعنی اینکه پس ازچندین سال توانستند قسمتی از سرزمینها وداراییهای ایران را تصرف کنند . وبرخی از آبخوست های غربی آسیای کوچک ،همانند قبرس را به چنگ آورند . «زرین کوب ص۱۶۵» دلایل ناکامی های پارسیان در فتح تمامی یونان را می توان اینچنین دید:

۱- ایران نیازی برای این لشکر کشی ها و جنگها نداشته و خشایارشاه می توانست با سیاست امورات داخلی و خارجی ایران را بیشتر به پیش ببرد .

۲- شمار بیش از حد سپاهیان که تدارکات برای آنها امکان پذیر نبود .

۳- ضعیف بودن جنگ افزارهای ایرانی که باسلاح های سنگین یونانی برابری نمی کرد .

۴- سپاهیان سوار ایرانی مهارت در جنگ های در سطح وسیع و در دشت را داشتند ونمی توانستند در جنگهای کوهستانی با یونانیان مقابله کنند.

۵- پس از رسیدن به آتن دیگر جنگی نیاز نبود چون یونانیان آماده مصالحه بودند وایران به مقصود خود که همانا تسخیر یونان است رسیده بود.

۶-انگیزه بالای یونانیان که تن به فرمانبرداری از ایرانیان نمی دادند و در لشگر ایران آن شور وتعصب یونانی ها دیده نمی شد ودیگر اینکه یونانیان برای دفاع از خانه خود می جنگیدند و متجاوز را می راندند .لیکن ایرانیان در آنجا خودشان متجاوز بودند. «پیرنیا ص۱۳۶»

تنگه بسفور

تنگه بسفور

کتزیاس نقل کرده است که خشایارشاه در اواخر عمر به شدت تحت تاثیر فرماندهی گارد پادشاهی که آریابانوس نام او بود ودرجای دیگر از او با نام اردوان یادشده قرار داشت وشخص دیگری در دربار بنام اسپَمیترِس که دیودور از او با نام میتریداتس یادمی کند با او روابط نزدیک داشت این دو با تحریک پسر دوم پادشاه که اردشیر نام داشت ، تصمیم به قتل پادشاه گرفته ودر سال۴۶۵ق.م وارد خوابگاه خشایار بزرگ شده و وی را بقتل رساندند . پس از آن مخالفان هر کدام قتل پادشاه رابه گونه ای تفسیر کردند . بابلیان آن را مجازات مردوک ومصریان آنرا مجازات خدایان مصری برشمردند.«داندامایف ۱۹۸۹: ۲۳۴»

پس از مرگ شاه توطئه گران سراغ داریوش فرزند ارشد شاه رفته و او را متهم بقتل کردند . وی علی رغم اقرار به بی گناهی ، توسط توطئه برادرخود اردشیر و درباریانی که توصیف آنها شد بقتل رسید.

مقبرۀ-خشایارشاه-در-دل-کوه-نقش-رستم

مقبرۀ خشایارشاه در دل کوه نقش رستم

کتیبه خشایارشاه در ایوان شمالی کاخ هدیش تخت جمشید

بر پیشانی دو جرز دو طرف ایوان شمالی کاخ هدیش، کتیبه خشایارشاه به سه زبان نوشته شده‌است. که ترجمه آن چنین است:

خدای بزرگی است اهورامزدا که این زمین را آفرید. آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که شادی را برای مردم آفرید که خشایارشا را شاه کرد یگانه شاهی از شاهان یگانه فرمانداری از فرمانداران بسیار.

منم خشایارشا، شاه بزرگ، شاه کشورهایی که دارای ملل گوناگون است، شاه این زمین بزرگ و پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی.

به خواست اهورامزدا این بنا هدیش را من ساختم. اهورمزدا با خدایان، مرا و پادشاهی‌ام را و آنچه ساخته‌ام نگاهدارد.

 

 

منابع :

حسن پیرنیا (مشیرالدوله) ، تاریخ ایران باستان ،سال ۱۳۱۱ چاپ مجلس ، تهران

فرای ، ریچارد ، ۱۳۸۰ ، تاریخ باستانی ایران ، ترجمۀ مسعود رجب نیا ، تهران ، علمی وفرهنگی

داندامایف ، م، ا، ۱۳۷۵ (ایران درعصرماد وهخامنشی)  تاریخ تمدن آسیای مرکزی ، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی ، تهران

کورت ، آملی ، هخامنشیان ، مرتضی ثاقب فر، تهران ، ققنوس ، ۱۳۸۲ شمسی

برن ، آ. ر ، ایران ویونانیان ، تاریخ ایران ، دورۀ هخامنشیان ، جلد دوم ، به سرپرستی ایلیا گرشویچ  ، ترجمۀ مرتضی ثاقب فر ، تهران ، جامی۱۳۸۵ شمسی

توسیدیدس ، تارخ جنگهای پلوپونزی ، ترجمۀ محمد حسن لطفی

هرودوت ، تاریخ هرودوت ، جورج راولینسون ، ترجمۀ  وحید مازندرانی ، به اهتمام هادی هدایتی ، ۹جلد ، ۱۳۵۶ شمسی

دیودور سیسیلی ، ایران و شرق باستان ، مترجم اسماعیل سنگاری

عبدالحسین زرینکوب ، تاریخ مردم ایران ، جلد اول ، تهران ، امیرکبیر، ۱۳۶۸ شمسی

بدرالزمان قریب ، رستم در روایات سغدی ، ، مطالعات سغدی ، به اهتمام محمد شکری قومشی ، تهران ۱۳۸۶شمسی

یوستی .ف ، (آلمانی) تاریخ ایران باستان ، چاپ برلن ، ۱۸۷۰ میلادی

ادوین ماسائو یامائوچی ، ایران وادیان باستانی ، ترجمۀ منوچهر پزشک ، تهران ، انتشارات ققنوس ، ۱۳۹۰ شمسی

ارنست هرتسفلد ، ایران در شرق باستان و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

مطالب خلاصه شدۀ مبحث خشایارشا در کتاب تاریخ جامع ایران ، جلد اول ، محمد تقی ایمانپور

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *