سلطان ولد جلایر
سلطان ولد جلایر
پس از قتل سلطان احمد ، بغداد دچار آشفتگی شد . از یک سو قرایوسف ترکمان از پس خود شاه محمود را به تصرف بغداد فرستاد و ازسوی دیگر یکی از ممالیک سلطان ولد ، پسر شیخ علی و نوادۀ سلطان اویس ، این شهر را بنام سلطان ولد در تصرف گرفت او بزودی بدست مملوک دیگری که ادعای زنده بودن سلطان احمد را داشت ، کشته شد . این مملوک نیز بقتل رسید .
قرایوسف آق قویونلو پسر ارشد خود پیربوداق را به تخت آذربایجان نشاند و سپس درسال ۸۱۴ ه.ق پسر دیگر او شاه محمد بغداد را گرفت . در این فاصله و پس از آشوب متعاقب مرگ سلطان احمد ، اولاد شاهزاده ولد پسر شیخ علی به نامهای محمود و محمد و اویس و دندی سلطان مادر اویس هرچندگاه یکبار امارت شهر را به کسی می سپردند و سپس او را می کشتند . شاه محمد پسر امیر یوسف که در اردبیل بود ، به هوای تسلط بر بغداد به آنجا لشکر راند . دراین حال سلطان محمود پسر بزرگ سلطان ولد حکومت شهر را داشت و اختیار کارها با عبدالرحیم ملاح بود که پی در پی اعیان شهر را به هر بهانه می گرفت و می کشت ، یا اموالشان را مصادره می کرد . مردم به جان آمده بودند و به امیر بخشایش که در زمان سلطان احمد داروغه گش بغداد را داشت متوسل شدند ، و گروهی باهم اتفاق کردند و عبدالرحیم را بکشتند آنگاه در بغداد دو دستگی پیدا شد . کسانی از سادات و امرا به محمدشاه پیوستند و دندی سلطان و فرزندان ولد از بغداد بیرون آمده و به شوشتر رفتند .«حافظ ابرو ، زبدهالتواریخ : ص۳/۴۴۶، ۴۴۸»« اقبال آشتیانی : ص۴۶۴»
منابع :
عباس اقبال آشتیانی ، تاریخ مغول ، تهران ، ۱۳۴۱ شمسی
هاشم رجب زاده ، تاریخ ایران ، دورۀ تیموریان مبحث ولد جلایر
تاریخ ایران ، دورۀ تیموری ، دکتریعقوب آژند
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.