تصویری نقاشی شده از برج و بارویشهر قدیم یزد

ظهیرالدین ابومنصور فرامرز

ظهیرالدین ابومنصور فرامرز (فرمانروایی در یزد: ۴۴۳ ـ پس از ۴۵۵ق/۱۰۵۱ ـ پس از ۱۰۶۳م)

ظهیرالدین ابومنصور فرامرز (پس از ۴۵۵ق/۱۰۶۳م). در روزگار چیرگی غزنویان، وی از سوی پدرش علاءالدّوله، به گروگان نزد سلطان مسعود بود. پس از پیکار دندانقان او را گرفتند و به نزد طغرل بردند و او فرامرز را بنواخت (بیهقی، ابوالفضل، ۶۲۷-۶۲۸). فرامرز پس از مرگ علاءالدوله، در اصفهان به جای پدر نشست (قس: مجمل التواریخ و القصص، ۴۰۷) و از کوتوال دژ نطنز خواست که بخشی از اموال علاءالدّوله را که در آنجا محفوظ بود، به اصفهان فرستد، اما کوتوال مخالفت کرد و فرامرز همراه برادرش ابوحرب به نطنز تاخت. ابوحرب که می‌دید برادرانش، فرامرز و گرشاسب، هریک بخشی از قلمرو پدر را تصرف کرده‌اند، ظاهراً برای پیشبرد کار خویش، با کوتوال مذکور بر ضد برادرش فرامرز همداستان شد و فرامرز ناکام به اصفهان بازگشت.

سکه نقره آل کاکویه - مؤسسه کتابخانه و موزه ملک

سکه نقره آل کاکویه – مؤسسه کتابخانه و موزه ملک

ابوحرب که از انتقام فرامرز بیمناک بود، از سلجوقیان ری مدد خواست. گروهی از سلجوقیان به یاری او شتافتند و پس از تصرف و غارت کاشان آنجا را به ابوحرب دادند. فرامرز سپاه فرستاد تا آنجا را باز پس گیرد. ابوحرب نیز سپاهی تدارک دید و برای تصرف اصفهان به آن سامان گسیل داشت، ولی به سختی از سپاه فرامرز شکست خورد و خود در محاصره افتاد و اندکی بعد به شیراز نزد عمادالدین ابوکالیجار گریخت. ابوحرب در آنجا از کوشش برای مقابله با برادر باز نماند و ابوکالیجار دیلمی را به تسخیر اصفهان تحریک کرد. ابوکالیجار نیز اصفهان را به محاصره گرفت، ولی پس از چند جنگ کوچک با فرامرز میان آن دو صلح شد و ابوکالیجار با گرفتن مال بازگشت. ابوحرب که راه به جایی نمی‌برد، باز به دژ نطنز رفت، ولی فرامرز او را محاصره کرد و سرانجام مقرر شد که ابوحرب بخشی از اموال پدر را به فرامرز دهد و وی به اصفهان بازگردد. در این هنگام ابراهیم ینال که سودای تسخیر ری و جبال داشت، فرامرز را به صلح خواند، ولی او نپذیرفت و حتی به غرب تاخت و همدان و بروجرد را تصرف کرد و برادر خود گرشاسب را در همدان حکومت داد (ابن اثیر، ۹/۴۹۵-۶۹۶). در ۴۳۴ق/۱۰۴۲م طغرل سلجوقی گروهی را به اصفهان فرستاد و آنان پس از غارتِ اطراف شهر بازگشتند.

قدمگاه یزد ساختمان بناتوسط ابوکالیجار گرشاسب کاکویه در سال ۵۱۲ ه.ق

قدمگاه یزد ساختمان بنا توسط ابوکالیجار گرشاسب کاکویه در سال ۵۱۲ ه.ق

این تاخت و تاز ظاهراً مقدمه‌ای بود برای حملۀ طغرل به اصفهان که سپس خودش قصد آنجا کرد، اما با تعهد خراج از سوی فرامرز، طغرل بازگشت (ابن اثیر، ۹/۵۰۹). در ۴۳۵ق/۱۰۴۳م فرامرز، شاید به پشتگرمی طغرل، پیمان خود را با ابوکالیجار دیلمی شکست و سپاهی به کرمان فرستاد و دو دژ را در آنجا تصرف کرد و به درخواست ابوکالیجار مبنی بر تخلیۀ آنجا اعتنا نکرد، اما سرانجام سپاه او به سختی از لشکری که ابوکالیجار به کرمان فرستاده بود شکست خورد، و مجبور به عقب‌نشینی شد (همو، ۹/۵۱۹-۵۲۰). فرامرز از بیم هجوم ابوکالیجار فرمان او را گردن نهاد (۴۳۷ق/۱۰۴۵م) و در اصفهان خطبه به نام او کرد. شاید همین پیمان‌شکنی فرامرز باعث شد که طغرل سال بعد اصفهان را به محاصره گیرد، اما این بار نیز کار به صلح انجامید و فرامرز پذیرفت که خراج دهد و در اصفهان خطبه به نام طغرل کند (همو، ۹/۵۳۰-۵۳۴). از آن پس تا ۴۴۲ق/۱۰۵۰م از فرامرز آگاهی چندانی در دست نیست. او در خلال این سالها نیز بر پیمان خود با طغرل وفادار نبود و گاه به اطاعت از آل بویه گردن می‌نهاد (غفاری، ۸۱-۸۲) و خراج به آنان می‌داد تا در ۴۴۲ق/۱۰۵۰م که طغرل از خراسان به جبال تاخت و اصفهان را به محاصره گرفت. این محاصره یک سال به درازا کشید تا کار بر فرامرز تنگ شد و صلح خواست. ولی طغرل که او را بارها آزموده بود، نپذیرفت و در محاصره پای فشرد تا سرانجام مردم، شهر را تسلیم کردند (محرم ۴۴۳ق/۱۰۵۱م). طغرل پس از ورود به شهر با سرکردگان سپاه فرامرز نیکیها کرد و حتی یزد و ابرقو را به اقطاع فرامرز داد (ابن اثیر، ۹/۵۶۲-۵۶۳). دوران حکومت کاکوییان یزد از همین تاریخ آغاز می‌گردد.

          لقب ظهیرالدین ابومنصور فرامرز را پاره‌ای از مآخذ علاءالدوله یاد کرده‌اند، اما احتمالاً این لقب به فرزندان او تعلق داشته است. از احوال ظهیرالدین فرامرز، در دوران فرمانروایی او بر یزد، آگاهی دقیقی در دست نیست. وی هنگام ورود به این شهر گروهی از دیلمیان و نیز ۴ تن از سرهنگان خود: ابومسعود بهشتی، ابویعقوب دیلمی، ابوجعفر (کاتب، نام او را «کیانرسو» ضبط کرده است، ص ۶۱) و ابویوسف را به همراه داشت. این ۴ تن، که در مآخذ مربوط به یزد نام آنان مکرّر آمده است، به هنگام اقامت در این شهر در آبادانی آنجا کوششهایی کردند و از جمله بارویی گرد شهر احداث کردند و دروازه‌های آهنین بر آن کار گذاشتند (جعفری، ۳۵-۳۶؛ مستوفی بافقی، ۱/۷۷). اما اینکه جعفری ساختن بارو را در ۴۳۲ق/۱۰۴۱م یعنی پیش از فرمانروایی فرامرز در یزد، دانسته احتمالاً درست نیست، مگر اینکه تصور کنیم که آن سرهنگان، پیش از ورود به یزد، هنگام اقامت در اصفهان نیز به ابادانی یزد علاقه داشته و به همّت آنان باروی شهر را در آن وقت احداث کرده باشند.

بقعه دوازده امام

بقعه دوازده امام در یزد ، عهد آل کاکویه

ظهیرالدین فرامرز تا ۴۵۵ق/۱۰۶۳م زنده بود، چه بنابر نقل ابن اثیر، او در ۴۵۴ق/۱۰۶۲م با هیأتی به سرپرستی عمیدالملک کُندری وزیر، برای خواستگاری از دختر خلیفه قائم برای طغرل سلجوقی، به بغداد رفت. در این سفر ارسلان خاتون، زوجۀ خلیفه، نیز همراه آنان بوده است (۱۰/۲۱). سال بعد که طغرل به بغداد می‌رفت، نام فرامرز نیز جزو امیران همراه او یاد شده است (همو، ۱۰/۲۵). پس از این واقعه دیگر نامی از او در میان نیست. احتمالاً بایستی مقارن همین سالها درگذشته باشد. آخرین تاریخ در سکّه‌هایی که از او به دست آمده ۴۴۰ق/۱۰۴۸م است که در اصفهان ضرب شده است (باسورث، ۸۵). اگر گفتۀ جعفری را (ص ۳۷) که می‌گوید فرامرز به هنگام پادشاهی ملکشاه سلجوقی (۴۶۵-۴۸۵ق/۱۰۷۲-۱۰۹۲م) درگذشته است، بپذیریم، مرگ فرامرز سالها پس از ۴۵۵ق/۱۰۶۳م روی داده، اما حوادث این سالها را جعفری (صص ۳۶ به بعد) و کاتب (صص ۶۰ به بعد) و به‌ویژه مستوفی بافقی (۱/۴۳ به بعد) بسیار آشفته و درهم یاد کرده‌اند و نویسندۀ اخیر حتی در نقل حوادث دوران کاکوییان در یزد نیز دچار اشتباهات فراوانی شده است .

محدوده قلمروآل کاکویه در اوج قدرت

محدوده قلمروآل کاکویه در اوج قدرت

 

منابع :

دانشنامه بزرگ اسلامی ، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی ، تحقیق و پژوهش و نویسندگان  : صادق سجادی ـ سیدعلی آل داوود جلد دوم ص ۴۵۴ مبحث ظهیرالدین ابومنصور فرامرز

تحقیق و گردآوری : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *