لیث بن علی
لیث بن علی
طاهردر سال ۲۹۱ ه.ق در سیستان بسر می برد و ایام را به خوشگذرانی و عیاشی سپری می کرد ، و سُبکَری همچنان برکارها تسلط داشت و به تدریج یاران و سرداران وفادار طاهر را از صحنه خارج می ساخت . « تاریخ سیستان : ۲۷۵» اما پس از چندی بر اثر زیاده روی و ولخرجی اندوختۀ مالی وی به اتمام رسید و از سبکری عامل خود بر فارس تقاضای مال نمود . در ابتدا سبکری امتناع ورزید ، لیکن پس از آنکه متوجه شد طاهر قصد یورش به او را را دارد متابعت کرد و خواستۀ وی را مبنی بر ارسال پول اجابت نمود . طاهر باز هم روش خوشگذرانی خود را ادامه داد . در این زمان لیث پسر علی تحرکاتی را آغاز کرد . و ظاهراً طاهر با اجرای دسیسه هایی وی را با سبکری درانداخت . و خود به حمایت وی برخاست . اما زمانی لیث بسوی سیستان عازم شد و به زرنگ رسید ، طاهر و برادرش یعقوب از سیستان گریختند تا به نزد سبکری بروند . لیث معروف به شیر لباده در پایان جمادی الثانی سال ۲۹۶ ه.ق برتخت حکومت سیستان جلوس کرد . « تاریخ سیستان : ۲۷۸ ، ۲۸۴»
از سوی دیگر طاهر و یعقوب از رفتن به نزد سبکری منصرف شده ومنظور خود از رفتن بسوی او را تغییر داده و به جنگ علیه سبکری پرداختند . سبکری نیز با ترفند و ریا آنها را به اسارت گرفت و نزد خلیفه المقتدر فرستاد . خلیفه نیز هردوی آنها را به حبس انداخت و سبکری نیز بر ایالت فارس غلبه کرد . « تاریخ سیستان : ۲۸۵ ، ۲۸۶ – ابن اثیر : ۸/۵۴»
المقتدر سبکری را به پاس خدمتی که به او نمود وطاهر ویعقوب را به وی تحویل داده بود امارت فارس را رسماً به وی واگذار کرد . «طبری : ۱۰/۱۴۳» لیث از دستگیری و محبوس شدن طاهر ناراحت ومتاًثر شد .از ظواهر امر چنان پیدا است که وی حقیقتاً قصد احیا وشکوفا نمودن حکومت صفاریان را در سر داشت . « تاریخ سیستان : ۲۸۶»پس از چندی در زابلستان (غالب ) برادر سبکری دم از مخالفت با لیث میزد ، لذا لیث برادر خود معدل را برای سرکوبی او بدانجا روانه کرد . واونیز غالب را اسیر کرده وبه سیستان فرستاد. شهرها و ولایات همه فرمان لیث را پذیرفته و جایگاه او مستحکم شد . با این همه توصیف پسر لیث در دست سبکری اسیر بود و لیث از حرکات خودخواهانه وی منجمله پیوستن او به خلیفه خشمگین بود بنابراین عازم فارس گردید .«تاریخ سیستان : ۲۸۷» ودر سال ۲۹۷ بسوی فارس لشگر کشید وبا نبرد با سبکری او را شکست داد ، لیکن وی متواری گردید . «طبری : ۱۰/۱۴۳» لیث به قلعۀ محمدبن واصل رفته و پسرش را آزاد نمود . وسپس به شیراز رفته ودرآنجا دیوان ودرباری تشکیل داد و به امور رسیدگی کرد . خلیفه از چند سو سپاه به فارس فرستاد . لیث با آنها روبرو گردید که بار اول کارشان به مصالحه کشید . لیکن مجدد جنگ در گرفت و لیث از مونس سردار خلیفه ، وسبکری که با او همدست شده بود ، شکست خورد ومونس لیث را به اسارت گرفت و به بغداد برد . « تاریخ سیستان : ۲۸۸ ، ۲۸۹»
منابع :
ابن اثیر ، علی ، الکامل فی التاریخ به کوشش نورنبرگ ، بیروت ۱۴۰۲ قمری
تاریخ سیستان، به کوشش محمد تقی بهار، تهران ۱۳۱۴
طبری ، محمد ، تاریخ الامم و الملوک ، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ،۱۳۸۰، ۱۳۸۹قمری
مسعودی ، علی ، مروج الذهب ومعادن الجوهر ، به کوشش یوسف اسعد داغر ۱۳۶۳ شمسی
برگزیدۀ تاریخ جامع ایران ، جلد ششم : صفاریان ، منوچهر پزشک
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.