ملک رکن الدین کهین آل کرت
ملک رکن الدین کهین مشهور به ملک شمس الدین کهین «حکومت ۶۷۷تا ۶۹۷»
وی فرزند شمس الدین بود و اندکی پس از درگذشت پدرش از سوی شاهزاده تبسین به دستور آباقاخان به جای پدر نشست و حکومت هرات را به دست گرفت . رکن الدین یکسال پس از درگذشت پدر همچنان در تبریز بسر می برد و چون به حکومت هرات منصوب شد ، بیدرنگ به آنجا امد . هرات در مدت یکسال اخیر روبه ویرانی نهاده بود اما با آمدن رکن الدین اوضاع شهر دگرباره رونق یافت. « سیقی هروی : ۳۶۵ – اسفزاری : ۴۲۵ ، ۴۲۴»
رکن الدین در سال ۶۷۹ ه.ق به ولایت غور رفته ، آنجا را تصرف کرد و قلعه ها را به نگهبانان مورد اعتمادش سپرد و چند ماهی در قلعه خیسار بسر برد . آنگاه به قندهار رفت و آن شهر را نیز متصرف شد . «سیفی هروی : ۳۷۳ ، ۳۶۹ – اسفزاری : ۴۲۶»
چون آباقاخان در سال ۶۸۲ ه.ق درگذشت ، رکن الدین یکی از فرزندان خود موسوم به علاءالدین را درشهر هرات به نیابت حکومت نشاند و خود به قلعۀ خیسار رفت .
سال بعد ارغون خان فرزند آباقاخان به هرات وارد شد و در تحبیب قلوب عامه بسیار کوشید و با ملک علاءالدین بخوبی رفتار کرد و خلعتی برای رکن الدین به قلعۀ خیسار فرستاد و خود رهسپار سرخس گردید . «سیفی هروی : ۳۷۸ ، ۳۷۴»
در سال ۶۸۷ ه.ق میان رکن الدین و ارغون کدورتی به وجود آمد . رکن الدین همراه پسرش علاءالدین در قلعۀ خیسار پناه گرفتند . اوضاع هرات نابسامان شد . گروهی به غارت شهر پرداختند و دسته ای از مردم از آنجا گریختند . سال بعد در ۶۸۸ ه.ق ایاجی نکودری با ده هزار سوار جنگی به هرات آمد . رکن الدین وی را به شهر راه نداد و ایاجی به زور آنجا را تسخیر کرد . هرات به ویرانه ای تبدیل شد و اموال زیادی از مردم به غارت رفت . چندی بعد به حکم غازان خان ، امیرنوروز هرات را تصرف کرد و مدتی در آنجا ماند و به دستور غازان مأمور آبادانی مجدد هرات گردید . شهر در اندک زمانی آباد شد و رونق یافت . امیر نوروز سال بعد در ۶۹۱ ه.ق نامه ای به رکن الدین نوشت و او را از خیسار به شهر فرا خواند . اما او از آمدن عذر خواست . « همو : ۴۴۷ ، ۴۳۳»
در سال ۶۹۳ ه.ق ملک فخرالدین یکی از فرزندان ملک رکن الدین کهین که در قلعۀ خیسار به دستور پدر محبوس بود، زندانبان خود را کشته و ازقلعه گریخت . وی به هرات آمد و از آنجا نیز به یکی از قلاع نزدیک خیسار پناه برد . امیرنوروز به وساطت بین پدر و فرزند برخاست و بدنبال آن فخرالدین نزد امیرنوروز آمد و نواخته شد . چندی بعد امیر نوروز ، ملک فخرالدین را به نبرد پهلوان محمد بن محمود جردی که طغیان کرده و در قلعۀ خواف موضع گرفته بود فرستاد. فخرالدین مدتی با او جنگید و در بازگشت از سوی امیرنوروز فرمانروای هرات شد و مدتی بعد از سوی نوروز به جنگ ملک نیال تکین برادر ملک جلال الدین که زندانی امیر نوروز بود ، در فراه رفت . «سیفی هروی : ۳۸۹، ۴۰۱ » اما میانه امیرنوروز و فخرالدین پس از چندی به نقار کشید . امیر نوروز در هرات بدست تاج الدین یلدز و جمال الدین محمد سام و سراج الدین عمر هارون دستگیر شد . آنان جماعتی را فرستادند تا به طرفداران و سپاهیان امیرنوروز خبر گرفتاری او را به آرامی بدهند و اندک اندک آنان را نیز دستگیر نمایند . برخی از آنان بدست مبارزان غوری به هلاکت رسیدند و گروهی از نوروزیان را در چاهی انداختند . پس از آن ملک فخرالدین کس نزد امیر قتلغشاه فرستاد و امیر نوروز را از او بخواست اما امیر قتلغشاه خود بیدرنگ به قتل امیرنوروز اقدام کرد . فخرالدین نیز همۀ برادران و خویشاوندان او را بقتل رسانید . « همو : ۴۲۹ ، ۴۲۷»
سرانجام ملک رکن الدین در سال ۷۰۵ ه.ق در قلعۀ خیسار درگذشت در حالی که حکومت هرات چند سالی عملاً در اختیار فرزندش ملک فخرالدین قرار داشت . « خواندمیر ، تاریخ حبیب السیر : ۳۷۰ – سیفی هروی : ۴۵۷»
منابع :
کتاب تاریخ جامع ایران جلد دهم ص ۱۰۸ سید علی آل داوود
روزگاران ، دکتر عبدالحسین زرینکوب
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.