تابلوی نقاشی کریم خان زند

کریم خان زند (بنیانگذار فرمانروایی زندیه)

کریم خان زند وکیل الرعایا (تولد احتمالآً  ۱۱۱۵ ه.ق و درگذشت ۱۱۹۳ ه.ق)

قلعه-پری-ملایر-محل-تولد-کریم-خان-زند-عکس-از-سایت-تکناز

قلعه پری ملایر محل تولد کریم خان زند عکس از سایت تکناز

در مبحث اصل و نصب زندیه ذکرگردید که نادرشاه فرمان دستگیری رهبر قوم زند ، مهدیخان را صادر نمود و بابا خان چاپشلو با توطئه ای وی را دستگیر و بقتل رسانید .« مجمل التواریخ : ص۱۴۶» سپس براساس دستور نادر، قبیلۀ زند که محمد ، شیخه ، علی ویس ، اسکندر، نادرخان ،کریم خان و دیگرخانواده ها را شامل می شد ، به خراسان « مجمل التواریخ : ۱۴۷» کوچ کردند . این جریان در سال ۱۱۴۴ ه.ق اتفاق افتاد و کریم خان در آنهنگام سی دو سال داشت . «پرویز رجبی ، کریم خان زند و… : ص۲۷» قبیلۀ زند تا پایان سال ۱۱۶۰ ه.ق در نهایت گمنامی در خراسان بسر می برد . « تاریخ گیتی گشا : ص۶» دربارۀ کودکی و جوانی کریم خان تقریباً هیچگونه اطلاعاتی در دسترس نیست . تاریخ تولد او نیز برای ما مشخص نیست . ظاهراً وی در خانوادۀ فقیری بدنیا آمده است زیرا که او برای امرار معاش خود چوپانی می کرده است . « مجمل التواریخ : ص۱۴۷»به هرحال جوانی وی چندان روشن نیست . اما درگذشت وی را دقیقاً شب سه شنبه سیزدهم صفر سال ۱۱۹۳ ه.ق ذکر کرده اند . « مجمل التواریخ : ص۱۴۹ ، ۴۵۸» در روایات تاریخی بعضی سن وی را ۷۵ و بعضی ۸۰ سال آورده اند . اما گ .آ .اولیویه فرانسوی ، شخصی که در سال ۱۹۷۶ میلادی  ، یعنی هفده سال پس ازمرگ کریم خان به ایران آمده است . به قول این سیاح ، کریم خان در زمان فوت ۷۳ سال سن داشته است . لیکن مسافر انگلسی که درسال ۱۷۸۶ میلادی درایران بود ، اظهار داشته : کریم خان در هشتاد سالگی از دنیا رفته است .«فرانکلین : ص ۳۰۹»

 

داستان زیر اگر صحت داشته باشد . نشان می دهد که کریم خان گاهی از روی ناچاری دست به سرقت می زد  . این حکایت از خود او نقل شده است: در ایام نادر شاه زین مرصعی برای رضا قلی میرزا پسر وی می ساختند . شب خود را به آنجا رسانیده و زین را ربودم . بعد از سه روز جهت دریافت خبر به کاروانسرای مربوطه رفتم . قریب به یکهزار نفر در زیر شکنجه و چوب بودند .  فکر کردم که برای یک نفس پلید و شوم هزار نفر خلق الله را به عذاب الیم گذاشتن از انصاف خارج است . بخود جرأت داده آن زین اسب جواهرنشان گرانبها را برداشته و با خود به کاروانسرا برده و از دیوار بالا رفتم و زین را به داخل کاروانسرا انداختم . وخود نیز گریختم . پس از سه روز باردیگر عازم همان کاروانسرا شدم . در هرحجره ای ذکر جوانمردی دزدی که زین اسب را ربوده بود ، استماع کردم . «مجمل التواریخ :ص ۴۶۱- ملکم : ۱۴۸به بعد»

تصویر-نقاشی-کریم-خان-زند

تابلوی نقاشی کریم خان زند

جدال کریم خان با مهدی علی خان

طایفۀ زند تا زمان قتل نادر که به سال ۱۱۶۰ ه.ق اتفاق افتاد در خراسان بسر می برد . «تاریخ گیتی گشا : ص ۶» و پس از درگذشت وی به فرمان عادلشاه تمامی ساکنین غیر بومی خراسان به دیار اولیه خود باز گشتند که از جملۀ آنها خانواده های زند بودند که به فرماندهی برادران ایناق خان و بوداق خان به ولایت قدیم خود (پری و کمازان) مراجعت کردند . ایناق خان دارای دو پسر بنامهای محمد کریم پسر ارشد و محمدصادق پسرکوچکتر بود . سرداران زند ، کریم بیگ ، شیخه و علی ویس به اتفاق یکدیگر عملیات غارتگری را رهبری و هدایت می کردند . « مجمل التواریخ : ص ۱۴۷» در اینزمان محمدعلی خان تکلو (مهرعلی خان ویا مهدی علی خان) طبق فرمان شاهرخشاه به حکومت همدان منصوب شده بود . « آتشکدۀ آذر: ص۳۷۲» محمدعلی خان دانست که کریم خان مرد بی باک و شجاعی است و پیکی به نزد او فرستاد و خواستار شد که کریم خان را به خدمت خود در آورد . لیکن پیک او با گوش و بینی بریده به سوی اربابش بازگشت . در پی این گستاخی ، محمدعلی خان پنجهزار سوار را برای دستگیری وی اعزام کرد . کریم علاوه بر شکست دادن سپاه وی ، کلیۀ تجهیرات نظامی آنها از جمله سه توپ را نیز به غنیمت گرفت تا آنزمان کریم در بین قبیلۀ خود توشمال (کارمند متوسط یا سرآشپز و یا بازرس پلیس) نامیده می شد لیکن پس از آن پیروزی بخاطر شجاعت و کاردانی به او لقب خانی داده شد . کریم سپس با غنائمی که بدست آورده بود به کزاز بازگشت . در آنهنگام ذکریاخان حکومت کله ، کزاز ، کمره ، چابلق و بروجرد را در دست داشت و همینکه دانست کریم خان بسوی کزاز در حرکت است ، راه را بروی مسدود ساخت ، لیکن پس از یک برخورد کوتاه ، قرار شد که کریم خان از حوزۀ حکومت او خارج شده و در عوض ذکریا قول می دهد که از کمک به دشمنان کریم خان سرباز زند . «مجمل التواریخ : ص ۱۴۷،۱۴۹» محمدعلی خان که به مهرعلیخان نیز شهرت داشت ، پس از شکست از خان زند به جمع آوری قشونی جدید پرداخت . این بار خود فرماندهی را به عهده گرفت اما در نبرد جدیدی که صورت گرفت مکرر دچار شکست شد و چون کریم خان به تعقیب وی پرداخت ، محمدعلی خان به قلعۀ ولاشجرد واقع در نزدیکی همدان پناه برد و برادر خود عبدالغفار خان را نزد حسن علی خان بیگلر بیگ اردلان در ولایت سنندج فرستاد و از او استمداد طلبید . حسنعلی خان درخواست وی را اجابت نموده و بسوی همدان روانه شد . « مجمل التواریخ :ص ۱۵۹» کریم خان پس از اطلاع از این لشکرکشی از محاصرۀ ولاشجرد دست کشید و به پری و کمازان بازگشت . حسن علی خان به تعقیب وی پرداخت . کریم خان پس از آنکه خانوادۀ خود را به مکان امنی فرستاد ، برای نبرد با دشمن که دوازده هزار سرباز پیاده و سوار داشت ، وارد جنگهای پراکنده و پارتیزانی گردید . پس از چهل و پنج روز با مردان خود در شب هنگام به سپاهیان دشمن شبیخون زد . شورش های کردستان و خبر ورود سلطان سلیم پاشا به حوالی سنندج موجب بازگشت حسنعلی خان به کردستان گردید . حملات پارتیزانی و بی موقع کریم خان سبب شد که حسن علی خان را در راه بازگشت به کردستان در تنگه ای غافلگیر کرده و سر راه او را گرفته و دو قاطر را که بار زر سفید و یک رأس قاطر را که بار اشرفی داشت برباید . « مجمل التواریخ : ص ۱۶۰»

ارگ-کریم-خانی-زندیه-عکس-از-میراث-فرهنگی-فارس

ارگ کریم خانی زندیه عکس از میراث فرهنگی فارس

پس از آن پیروزیها چندین خان از قبیلۀ مهم قره گوزلو به رهبری شهبازخان با ده هزار سوار و پیاده نزد کریم خان آمدند تا بخدمت وی در آیند . بدنبال این موفقیت کریم خان سپاهی تشکیل داد تا به شهرهای خوانسار و گلپایگان حمله ببرد. علیمردان خان بختیاری که پس از مرگ نادرشاه در کمره به قدرت رسیده بود ، با یک نیروی ده هزار نفری سر راه او را گرفت اما از کریم خان شکست خورده و گریخت . سردار زند باردیگر غنائم ذیقیمتی به چنگ آورد و شهر گلپایگان را متصرف شد .

کریم خان خود را آمادۀ تصرف نقاط دیگری می کرد که خبردار شد محمدعلی خان ، که شکست خورده به نظر می رسید ، به ناگهان به حوزۀ قدرت او حمله برده است . کریم خان فوراً برای یک جنگ اضطراری به مقابلۀ محمدعلی خان شتافت . محمدعلی خان شکست خورد و در نتیجه همدان نیز بدست کریم خان افتاد . وی در شهر همدان سرکرده های زندانی بختیاری را آزاد ساخت و بدین وسیله دوستی این قبیلۀ مهم را جلب کرد .               « مجمل التواریخ : ص ۱۶۹»

افسر-دوره-زندیه

افسر دوره زندیه

علیمردان خان بختیاری پس از شکست مجدد از کریم خان ، در آن هنگام که وی در حال مبارزه با محمدعلی خان بود ، سپاهی جمع آوری نمود و گلپایگان را متصرف شد و شادان و سرمست از این پیروزی برای مبارزه با ابوالفتح خان بیگلر بیگی اصفهان و عراق ، « ابوالفتح خان از سوی شاهرخ خان به سرداری عراق منصوب شده بود » در بهار سال ۱۱۶۳ ه.ق بسوی اصفهان به حرکت درآمد لیکن در نیردی که شکل گرفت ، شکست خورده و به گلپایگان برگشت . او برای شکست دادن ابوالفتح خان درصدد اتحاد با کریم خان برآمد و برای این منظور ، علی سلطان هارونی ، بالی سلطان موم زایی و حاجی بابا خان بختیاری را به نزد وی فرستاد . « مجمل التواریخ : ۱۷۰» و پیشنهاد وی مورد موافقت کریم خان قرار گرفت زیرا وی نیز خواستار صلح بود . اتحاد کریم خان و البته تشویق علیمردان خان موجب گشت که ، قشون ۲۰۰۰۰ نفری متحدین به فرماندهی کریم خان برای جنگ با ابوالفتح خان روانه اصفهان شود . در نبرد سختی که در منطقۀ کهریز صورت گرفت ابوالفتح خان با سپاه ۵۰۰۰۰ نفرۀ خود متحمل شکست شده و به قلعه تبرک پناهنده شد . «مجمل التواریخ : ص۱۷۱ – تاریخ گیتی گشا : ص۱۴ به بعد»

پس از تسخیر اصفهان ، ابوالفتح خان با پادر میانی امرای زند بخشوده و با کریم خان و علی مردان خان متحد گردید . آن سه متحد سپس در فکر چاره برای نجات ایران از هرج و مرج بعد از قتل نادر برآمدند . و اولین اقدام آنها انتخاب شخصی جهت جانشینی سلطنت بود که میرزا ابوتراب پسر میرزا مرتضی صدرالصدور که نوۀ دختری سلطان حسین بود را بعنوان شاه اسماعیل سوم برگزیدند . چون شاه مذکور خردسال بود ، علی مردان خان نایب السلطنه و کریم خان به منصب سرداری شاه رسیدند و ابوالفتح خان نیز در همان مقام بیگلربیگی اصفهان باقی ماند . علی مردان خان و کریم خان قسم یاد کردند که در تمام شئون مملکتی بدون مشورت یکدیگر اقدامی نکنند . همچنین قرار براین شد که علیمردان خان برای رسیدگی امور مملکت در اصفهان باقی بماند و کریم خان برای فتح بقیۀ نقاط ایران به میدان کارزار برود . «تاریخ گیتی گشا : ص۱۵به بعد – مجمل التواریخ : ص۱۷۲»

کاشیکاری-سردر-ارگ-کریم-خانی-شیراز-صحنه-نبرد-رشتم-و-دیو-عکس-از-سعید-ازناوه-آرشیو-میراث-فرهنکی

کاشیکاری سردر ارگ کریم خانی شیراز صحنه نبرد رستم و دیو-عکس از سعیدازناوه آرشیو میراث فرهنکی

اینک کریم خان آماده بود تا بخش شمالی عراق عجم را ، که به لحاظ تفوق طایفۀ زند مطمح نظر بود ، به اطاعت وا دارد . او برای سومین و آخرین بار مهرعلی تکلو(محمدعلی خان) را شکست داد و همدان را تصرف کرد . در کرمانشاه پس از هفته ها ، مذاکرات و گفتگوها میان طرفین به نتیجه نرسید و کریم خان موفق به تصرف آنجا نشد و زندیان پیش از آنکه زمستان آغاز شود ، عازم کردستان شدند . والی آنجا حسنعلی خان که آمادۀ دفاع نبود ، با سیاست صلح جویانه از کریم خان استقبال کرد . اما ارتش زند سنندج را غارت و به آتش کشید و بخش عمده ای از حومه اش را ویران کرد .  پس از این پیروزی سردار کل سپاه ، از راه همدان به پری و کمازان بازگشت تا سپاه خودرا سر و سامان دهد . « مجمل التواریخ : ۱۷۹- تاریخ گیتی گشا : ص۲۶ به بعد »

از زمانیکه کریم خان از اصفهان به قصد فتح مناطق فوق الذکر خارج گردید ، علیمردان خان  زورگویی و باجگیری را شدت بخشید . وی برمردم جلفا و آن بخشی که به کریم خان اعطا شده بود ، فشار می آورد و از آن مهمتر ابوالفتح خان را به قتل رسانده و عموی خویش را به جای خویش نشانید . بالاخره علیمردان برخلاف سوگندی که سه متحد خورده بودند ، بدون مشورت و تشریک مساعی بسوی شیراز لشکر کشید . و استان فارس را چپاول و غارت نمود و حاکم آنجا صالح خان بیات را تغییر داد و مالیات سه سال را همراه با پیشکشی هنگفتی از مردم بزور گرفت . همچنین هرچه را که مورد نیاز سپاهش بود ، از آنها اخاذی کرد . از میان مأموران حکومتی و کدخدایانی که فرار نکردند ، دوازده نفرشان یک چشم خود را از دست دادند . « کلانتر :۴۱ ،۴۳»

کریم خان به منظور تجدید قوا و آرایش سپاه در پری و کمازان بسر می برد ، که دسته های دیگری از عشایر قره گوزلو و خدابنده لو و بیات به او ملحق شدند . سپس کریم خان پس از آرایش  و سر و سامان دادن به قشون خود ، از تمامی سران زند و سایر خاندانهایی که در خدمت او بودند ، خواست که در یک جلسۀ مشورتی  گردهم بیایند و در آن جلسه از آن جمع سئوال کرد ، نظرشما در ارتباط با پیمان شکنی علی مردان خان که بدون مشورت با ما به شیراز لشکر برده و در آنجا دست به فجایع بزرگی زده ، چیست . تمامی اشخاص حاضر در جسله به اجماع اظهارداشتند که با وی بجنگید .«مجمل التواریخ : ص۱۷۵ تا۱۸۰ – منتظم ناصری ، جلد دوم : ص۲۹۹» چون کریم خان بزرگان سپاه را با خود همسو دید ، در صدد مقابله و نبرد با علیمردان خان برآمد .

خلوت-کریم-خانی-در-کاخ-گلستان-عکس-از-آرشیو-کاخ-موزه-گلستان

خلوت کریم خانی در کاخ گلستان عکس از آرشیو کاخ موزه گلستان

کریم خان با سپاهی سی هزار نفری به اصفهان یورش برد و بدون جنگ و خونریزی آنجا را متصرف شد و بابا خان بختیاری عموی علیمردان و حاکم جدید اصفهان را دستگیر و به مجازات رسانید . او سپس برادر خود صادق خان را به بیگلر بیگی اصفهان منصوب نمود . با خبر ورود کریم خان به اصفهان ، در سپاهیان علی مردان خان هرج مرج بوجود آمد و جمعی از قشون وی گریخته و به کریم خان ملحق شدند . « تاریخ گیتی گشا : ص ۱۹» خان زند نیز با سپاهیان خود روانۀ جنوب شدند و در چهارمحال مقابل یکدیگر قرار گرفتند . و جنگ میان آندو آغاز گردید . اما در حین نبرد عده ای از سربازان علیمردان و حتی شاه اسماعیل سوم و زکریای وزیر به کریم خان پیوستند . در نتیجه علیمردان شکست سختی متحمل شده و بسوی خوزستان گریخت تا از حاکم آنجا جهت نبرد مجدد با کریم خان استمداد بطلبد . « مجمل التواریخ :۱۸۱ به بعد » سپس کریم خان فاتحانه وارد اصفهان گردید و در آنجا خود را وکیل الدوله خواند . (۱۱۶۵ه.ق) برای حکمرانی نواحی علیشکر ، فراهان و توابع ، شیخ علی خان زند و برادران وی را در نظر گرفت و محمد خان را به حاکمیت ولایات کرمانشاهان ، کردستان و بخشی از لرستان ، را منصوب نمود . همچنین  حکومت ایالت فارس را به ابوالحسن شیرازی که در زمان عادلشاه این سمت را عهده دار بود ، واگذار کرد . « فارسنامۀ ناصری : ص ۲۰۷»

مسجد-تاریخی-فرح-آباد-که-بدستورکریم-خان.-زند-و-توسط-محمد-خان-سواد-کوهی-بنا-گردید

مسجد تاریخی فرح آباد که بدستورکریم خان زند و توسط محمد خان سواد کوهی بناگردید

علیمردان خان پس از شکست از کریم خان و رسیدن به خورستان به واسطۀ کمک شیخ سعد آل کثیر ، والی آنجا ، قشون تازه نفسی سامان داد . و در اواخر بهار سال ۱۱۶۵ ه.ق همراه نیروهای اسماعیل خان به سمت کرمانشاه روانه شد . و در آنجا با ساکنان قلعه (میرزا تقی خان و عبدالعلی خان) ارتباط برقرار کرده و با آنها از در دوستی و پیمان برآمد . محمد خان زند به دلیل شجاعت و دلاوری ، به امر کریم خان با سی هزار جنگجو جهت تصرف کرمانشاه به آنجا اعزام گردید . لیکن وی مرد بسیارخام و بی سیاستی بود که در هنگام حمله به کرمانشاه متحمل شکست و زیان بسیاری به سپاه زند گردید . در آنهنگام علی مردان خان و اسماعیل خان فیلی و عبدالعلی خان و قشون بختیاری که به سمت سرزمین زندیان در حرکت بودند ، در نواحی نهاوند با سپاه اصلی زندیان به فرماندهی کریم خان روبرو شدند . سردار زند با یک یورش موفق گردید که اردوی علیمردان خان را بهم زده و دو نفر از سرداران دشمن را کشته و همۀ توپخانه و سایر تجهیزات دشمن را به غنیمت ببرد . علیمردان خان نیز بسوی غرب گریخت . تراب خان از ترس خود را به طویلۀ کریم خان بست و بخشیده شد و در مقام خود ابقاء گردید . « مجمل التواریخ : ص۱۹۳تا ۲۰۲ – گیتی گشا : ص۲۵تا۲۹»

مسجد-وکیل-شیراز-قدمت-زندیه-عکس-از-وب-ساین-میراث-فرهنگی-فارس

مسجد وکیل شیراز قدمت زندیه عکس از سایت میراث فرهنگی فارس

نبرد کریم خان با آزاد افغان

آزادخان یکی از سرداران افغان که در هنگام فتح کابل بدست نادر به خدمت وی درآمده بود ، توفیق یافت که پس از شکست ابراهیم برادر زادۀ نادر ، در نواحی قزوین و ساوجبلاغ مخفیانه به زندگی خود ادامه دهد وی در این هنگام در ناحیۀ آذربایجان اظهار استقلال کرد . آزاد خان در اوایل کار توانسته بود فتحعلی خان افشار و شهبازخان دنبلی و موسی خان افشار را با خود متحد سازد . و در نتیجه به راحتی بر آذربایجان مسلط گردید . البته وی قبل از آن با نبردهایی برکاظم خان قراچه و موسی خان افشار پیروز گشته بود . «مجمل التواریخ : ۱۸۸»

پس از آنکه کریم خان  دشمن لجوج و سرسخت خود علی مردان خان را به دفعات شکست داده بود ، باخبر شد که آزادخان به کمک علی مردان خان شتافته و به نزدیکی کرمانشاه رسیده است . خان زند مصمم گردید ، آزادخان را از سر راه خود بردارد و آزادخان نیز که در خود یارای مقابله با کریم خان را نمی دید به وی پیغام داد که قصد جنگ نداشته و می خواهد بدون جنگ و خونریزی به آذربایجان بازگردد . کریم خان از وی خواست که حُسن نیت خود را با حضور خود در سپاه خان زند نشان بدهد . اما آزادخان که مایل به تن دردادن به این تحقیر نبود ، با تمام نیرو برکریم خان یورش برده و او را به سختی شکست داد .

شکست کریم خان در این جنگ دو دلیل عمده داشت . یکی اینکه سپاهیان آزادخان می دانستند که اگر در این جنگ فاتح نگردند ، نابود خواهند شد و    با این تفکر که در صورت شکست کشته می شوند ، با تمامی قوا و توانایی خود بر دشمن حمله بردند . و دلیل دوم آنکه سپاهیان زند بتازگی از محاصرۀ کرمانشاه مراجعت کرده ، خسته و بی انرژی بودند و این موضوع را محمدخان زند و شیخ علی خان به وی متذکر شدند و با بی میلی وارد میدان کارزار گردیدند . «منتصم ناصری ، جلد دوم : ص۳۰۰»

حمام-وکیل-شیراز-قدمت-ساخت-بدستور-کریم-خان-زند-سایت-میراث-فرهنگی-فارس

حمام وکیل شیراز قدمت ساخت بدستور کریم خان زند سایت میراث فرهنگی فارس

کریم خان سرداران و افسران خود را همانجا باقی گذاشت و به اتفاق برادرش اسکندرخان بسوی کمازان گریخت . دراین اثنا محمدتقی خان و عبدالعلی خان از فرصت استفاده نموده و به آزاد خان پیوستند . سپس آزادخان به سمت دیار کریم خان یورش برده و خانوادۀ او از جمله مادرش را به اسارت گرفته و به پسر عموی خود علم خان فرمان داد تا با ۴۷۰۰ جنگجو ، اسرا و غنائم جنگی را به ارومیه که مقر و دربار وی بود ، ببرد . و خود عازم اصفهان شد تا شکست نهایی را بر کریم خان وارد آورد . رهبر زندیه نیز چون می دانست توانایی مقابله با آزاد خان را ندارد در سال ۱۱۶۶ ه.ق بسوی شیراز فراری شد . «مجمل التواریخ : ص۲۶۹ تا۲۷۷- تاریخ گیتی گشا: ص۲۴ به بعد » در قافلۀ زند سرداران توانستند با کمک مادر کریم خان  در منزلی (اردویی) از سهل انگاری نگهبانان سود برده و خود را نجات داده ، پس از قتل علم خان از اسارت رهایی یافته و به بروجرد بگریزند . کریم خان که از رهایی خانوده و سرداران خود آگاهی یافت به شهر بروجرد رفت و در آنجا عشایر صله و دلفان و خزل و قره گوزلو و خدابنده لو از حوالی کرمانشاه به او ملحق شدند .

کریم خان که موفق نگردید در شیراز سپاهی را سر و سامان دهد ، با همان سپاه اندک خود تصمیم به مقابلۀ با سپاهیان آزادخان برآمد . درآنهنگام نبردی میان او و دشمن در منطقۀ قمشه واقع گردید که در این جنگ اسکندرخان با از خود گذشتگی که از خود نشان داد کشته شد . کریم خان نیز با آنهمه شجاعتی که در این میدان نشان داد متحمل شکست شده و به جانب گندمان گریخت . دو تن ازسرداران آزادخان بنامهای علی خان و شاهرخ خان در حوالی شهر دوآبه ، نزدیک سیلاخور ، به کریم خان رسیدند . کریم خان اهل حرم و خانوادۀ خود را توسط شکرعلی از میدان نبرد دور نمود و خود در نبردی با شاهرخ خان وی را بقتل رسانید و تندرست از صحنۀ نبرد خارج شده و به فارس رفت .

تصویر دیگری از حمام وکیل-در شیراز

تصویر دیگری از حمام وکیل-در شیراز

آزادخان پس از غلبه بر کریم خان به اصفهان آمد و برای ولایات آنجا حکام جدیدی تعیین نمود سپس به سمت شیراز حرکت کرد تا کار کریم خان را یکسره کند . کریم خان که در کازرون بسر می برد ، به سمت قریۀ خشت حرکت کرد و در آنجا توانست از محمدعلی خان که والی آنجا بود و چهارهزار تفنگچی در اختیار داشت ، کمک گرفته و در تنگۀ دربند درانتظار رسیدن قوای آزادخان بنشینند . و در تاریخ ۱۱۶۷ ه.ق هنگامی که قوای دشمن در تیررس آنها قرار گرفت ، بسوی آنها شلیک کرده و آنها را غافلگیر نمودند . بنابراین قسمت بزرگی از سپاهیان آزادخان به هلاکت رسید ، لیکن خود او چون به تنگه نرسیده بود ، از این مهلکه جان سالم بدر برد و تجهیزات جنگی خود را برجای گذاشته فرار را برقرار ترجیح داد . او پس از رسیدن به اصفهان در صدد جمع آوری سپاه جدید برآمد اما پس از اینکه شنید محمدحسن خان قاجار از شمال ایران به سمت اصفهان در حرکت است ، به آذربایجان عزیمت کرد . « مجمل التواریخ  : ص ۳۱۴ ه.ق »

کریم خان سپس به شیراز رفته و آنجا را تسخیر نمود و هنگام تصرف آنجا ، شیخ علیخان با گرز خود صالح خان بیات حاکم شیراز را به هلاکت رسانید . در همین اثنا کریم خان اطلاع یافت نصیرخان حاکم لارستان طغیان نموده است پس برای سرکوبی او در بهار سال ۱۱۶۷ ه.ق  به سوی آنجا حرکت کرد لیکن قبل از اینکه جنگی در بگیرد نصیرخان در صدد عذر خواهی برآمد و قول داد که دیگر هیچ عملی خلاف مصالح کریم خان انجام ندهد . بنابراین سردار زند از گناهش چشم پوشی کرد و او را بخشید . « تاریخ گیتی گشا : ص۴۷ به بعد »

بازار-وکیل-عکس-از-میراث-فرهنگی-فارس

بازار وکیل شیرا -عکس از میراث فرهنگی فارس

پس از شکست آزادخان ، کریم خان زند بیشتر شهرهای عراق را متصرف شد که به او خبر دادند محمدحسن قاجار با سپاهی نیرومند ، (۱۱۶۸ه.ق) از مازندران به طرف جنوب سرازیر شده و به حوالی تهران رسیده است . رهبر زندیه محمدخان زند و شیخ علی خان را با پانزده هزار سپاهی به مقابلۀ وی فرستاد . اما آنها در جنگ با دشمن شکست خوردند که در پی آن شیخ علی خان به اصفهان گریخت و محمدخان دستگیر شده و پس از چندی در سال ۱۱۷۲ ه.ق  اقدام به فرار از زندان کرد که مجدد دستگیر و بقتل رسید . «مجمل التواریخ  : ص ۴۶۳ به بعد » کریم خان پس از شکست سرداران خود از محمدحسن قاجار ، شخصاً جهت جنگ با وی عازم گردید . لیکن در بیست و پنج کیلومتری اصفهان در منطقه ای بنام گلون آباد از دشمن شکست خورده و بسوی شیراز عقب نشینی کرد .

آن هنگام به محمدحسن قاجار خبر دادند که آزادخان به گیلان هجوم برده و هم اکنون رشت را در دست دارد بنابراین بلادرنگ به جای سفر به جنوب ، فوراً راهی شمال شد و به مقابلۀ آزادخان پرداخت . پس از نبردی سخت آزادخان متحمل شکست شده و به فراهان گریخت و در سال ۱۱۷۰ ه.ق برای بار دوم نیز در ارومیه شکست دیگری را پذیرا شد و به سوی بغداد متواری شد . با شکست آزادخان یکی از سرسخت ترین رقیبان و دشمنان کریم خان زند بدست یکی دیگر از دشمنانش از گردونۀ رقابت خارج شد . « تاریخ گیتی گشا : ص ۵۵ به بعد »

چندین سال بعد در سال ۱۱۷۵ ه.ق آزادخان که از اعمال گذشتۀ خود نسبت به کریم خان سخت پشیمان بود ، و این چند مدت را در میان افاغنه در قریۀ زور در ناحیۀ سرحدی کردستان ایران و عثمانی گذرانده بود ، برای عذرخواهی به نزد کریم خان آمد .کریم خان وی را مورد نوازش قرار داده و برایش مقرری ، اسب و خدمتکار تعیین نمود . «مجمل التواریخ : ص۳۳» آزادخان تا پایان عمر کریم خان در خدمت وی باقی ماند . و دو سال پس از درگذشت کریم خان یعنی در سال ۱۱۹۵ ه.ق به بیماری خناق از دنیا رفت . او وصیت کرده بود که جسدش را به کابل ،  موطن اصلیش ببرند ، لیکن این امر صورت نگرفت . آزادخان چهار همسر داشت و از فرزندان وی ، احمدخان بسیار معروف و از سرداران زند بود او بعدها در کاشان از آغامحمدخان قاجار شکست خورد . تجربه الحرار و … : ص۴۹۱»

تصویر-کریم-خان-زند-محل-نگهداری-و-آرشیو-موزۀ-ملی-ایران

تصویر کریم خان زند محل نگهداری و آرشیو موزۀ ملی ایران

محمد حسن خان قاجار در سال ۱۱۷۱ ه.ق مصمم گردید که برای مقابله با کریم خان به شیراز بیاید بنابراین از مسیر اصفهان عازم آنجا گردید . لیکن در اصفهان جهت جمع آوری آذوقه و تدارکات بسیاری از اهالی شهر را سخت آزرد . « تاریخ گیتی گشا : ص ۶۱ به بعد» لشکر محمدحسن خان دو ماه در راه بود که به دو فرسخی شیراز رسید و همانجا اردو زد . کریم خان که آمادگی مقابله با وی را نداشت ،در حصار شهر موضع گرفت . و در همین اثنا بود که نصیرخان لاری همان فردی که عصیان کرده و کریم خان پس از غلبه بر او گناهانش را بخشوده بود ، با جمعی از تفنگچیان خود به اردوی محمد حسن خان رفته و به وی اظهار تابعیت نمود . « تاریخ گیتی گشا : ص۶۳ به بعد » با تمام این توصیفات کریم خان روحیۀ خود را نباخت و همه روزه از بالای برج شهر اوضاع سپاه دشمن و وقایع مربوط به جنگ احتمالی را زیر نظر داشت . عاقبت طولانی شدن محاصره باعث گردید که بسیاری از سپاهیان محمد حسن خان از اردو جدا شده و به دروازۀ ورودی شهر آمده تا به کریم خان ملحق شوند ، لیکن کریم خان با تدبیر از پذیرفتن آنان تا صبح روز بعد سر باز زد و از آنان خواست در محوطۀ دروازۀ جنوبی شهر اجتماع کنند . همچنین خان زند سفارش کرده بود که گهگاه گروهی از جنگجویان ناگهانی و به یکباره به انبار آذوقۀ دشمن یورش برده و آن را غارت نمایند . حرکت و جنب و جوش افراد جدا شده از سپاه محمد حسن خان موجب ترس و وحشت در دل مابقی سپاه گردید . چرا که تصور آنها براین بود که درحال اجرای شبیخون از سوی دشمن هستند ، بطوری که به مرور و تا صبح ، آنها نیز اردوگاه را ترک گفته و دیگر کسی برجای نمانده بود لذا محمدحسن خان نیز برگشت به استرآباد را به جنگ ترجیح داد . وقتی که کریم خان از فرار دشمن اطلاع حاصل کرد ، شیخ علی خان زند را همراه با سه هزار جنگجو در پی آنها فرستاد . شیخ علی چند بار در بین راه با محمدحسن خان برخورد کرد که به جز درگیریهای کوچک اتفاق مهم دیگری رخ نداد . محمدحسن خان که تصور می کرد شکست او بر اثر سهل انگاری افغانهای سپاهش بوده است، فرمان داد که تمامی آنها را بقتل برسانند .این بدخلقی های او موجب شکاف بزرگی در باقیماندۀ سپاه گردید محمد حسین خان قاجار که از یاران محمد حسن خان بود ، خیلی تمایل داشت که او در این گیر و دار از بین رفته و خود جانشین وی گردد . لذا هنگامیکه در نزدیکی اشرف و در نیمۀ جمادی الثانی سال ۱۱۷۱ ه.ق ، در آخرین برخورد سپاه شیخ علی خان زند و قاجار ، محمد حسن خان شکست خورد ، و در حال فرار بود ، پای اسبش به شکاف پلی فرو رفت . در اینزمان علی آقای قاجار برادر محمدحسین خان سر رسید و با شمشیر محمد حسن خان را کشت و در پی او رستم بیک کردلو ، نوکر محمدحسن خان سر ارباب خود را برید و آنرا به نزد شیخ علی خان برد . شیخ علی نیز سر دشمن را به پیش کریم خان ارسال داشت . بنابراین آخرین دشمن کریم خان از میدان خارج شد و او بایستی هم اکنون بسوی آذربایجان عازم می شد که حاکم آنجا را محمد حسن خان تعیین کرده بود . « تاریخ گیتی گشا : ۶۷تا۷۲ و۸۰ تا۸۸ – روضه الصفای ناصری : ص ۵۴ تا ۷۱ »

محدوده قلمرو حکومت زندیه در زمان کریم خان زند

محدوده قلمرو حکومت زندیه در زمان کریم خان زند

هنگامیکه شیخ علی خان زند در حال تعقیب محمدحسن خان قاجار بود ، کریم خان در سال ۱۱۷۲ ه.ق حکومت فارس و بنادر خلیج فارس و حوزۀ کهکیلویه را به برادر خود صادق خان زند سپرد و خود به سمت تهران حرکت کرد . با شکست کامل قاجار ، شاه اسماعیل سوم توسط شیخ علی خان زند به اردوی کریم خان منتقل گردید و این امکان را بدست وی داد تا بتواند بصورت رسمی و قانونی خود را وکیل بخواند . و با برگزاری جشن نوروز در تهران بر توانایی و اقتدار خود تاکید کند . خان زند بدلیل گرمی هوا در تهران ، تابستان را در شمیرانات گذراند و به محض فرا رسیدن فصل پاییز به تهران آمد . در طول اقامت او در شمیرانات ، فرمان داد تا عمارات دولتی چندی در تهران احداث شود . « گیتی گشا : ۷۵ تا۹۵- منتظم ناصری ، جلد دوم : ص۳۰۵» و نیز فرمان احداث کاخ سلطنتی در تهران را صادر کرد که بعدها در زمان قاجار این قصر توسعه یافته و به کاخ گلستان شهرت پیدا کرد .

همچنین کریم خان پس از کشته شدن محمدحسن خان ، شیخ علی خان زند را برای سر و سامان دادن استرآباد به آن منطقه فرستاد . در ضمن اموال محمد حسن خان که در جنگ نصیب زندیان شده بود ، شیرعلی خان به نادرخان زند تحویل داد . « مجمل التواریخ :ص۳۲۱»

قتل عام افغانها

در گذشته افغانها پس از سرنگون ساختن حکومت صفوی ، همواره در گوشه کنار و هرکجا میسر بود ، برای مردم و مأمورین دولتی تولید مزاحمت می کردند . و درهر فرصتی که به آنها دست می داد ، از هیچ نوع سختگیری و خشونت رویگردان نبودند و می کوشیدند تا همیشه میان حکومتهای محلی تفرقه و اختلاف بوجود آورند . بدیهی است پس از سرکوبی افاغنه توسط نادر و کوچ کردن اعظم آنها به ولایت خود ، مزاحمتها و یغماگری آنها به حداقل رسیده بود ، لیکن پس از مرگ شاه افشار ، هرج و مرج و اغتشاشها افزایش پیدا کرد . کریم خان که از ابتدای کار خود این اعمال را از سوی افاغنه مشاهده می کرد ، اکنون که کمی خیالش بابت دشمنان داخلی آسوده شده بود ، مصمم شد که به مزاحت و خشونتهای آنها پایان دهد . با توجه به اینکه کریم خان در این زمان بر استر آباد و شمال تا جنوب ایران ، تا حدی مسلط شده بود ، از حکام فارس ، عراق و مازندران خواست که حتی الامکان سرباز در اختیارش بگذارند . و چون دارای قدرت نظامی قابل اطمینانی گردید به تمامی ولایات تحت امر خود فرمان داد تا نوروز سال ۱۱۷۲ ه.ق همگی افغانهای حوزۀ مأموریت خود را به هلاکت برسانند . برای انجام این فرمان ، برادرش زکی خان را به حکومت مازندران منصوب کرد ، زیرا وی در بیرحمی و قساوت قلب شهره بود .

اولین روز نوروز کلیه افغانهای ساکن در حوزۀ کریم خان بقتل رسیدند یعنی در تهران چهار هزار افغانی مقتول شدند . همچنین رهبران افغانها که به مراسم برگزاری نوروز دعوت شده بودند ، ناگهان از سوی مأموران مخفی کریم خان دستگیر و از دم تیغ گذشتند . بنا بر روایت مجمل التواریخ در روز اول عید در تمام ایرانِ تحت تسلط کریم خان ، سر نه هزار افغانی شمارش گردید . و ثروت آنها توسط مأمورین دولتی ضبط گردید . « مجمل التواریخ : ص ۳۲۲به بعد و ص۸۹ – منتظم ناصری ، جلد دوم :ص ۳۰۵» این وقایع نظر مورخ روایت کننده را نسبت به کریم خان که مردی عادل بود ، دچار بدبینی و سوء ظن نموده است .

کریم خان در سال ۱۱۷۲ ه.ق خدامراد زند را به سرداری کرمان منصوب نموده و او روانۀ تسخیر کرمان گردید . در این هنگام شاهرخ خان حاکم کرمان در حال سرکوبی شورشیان بهاباد (و یا بافق) در شمال کرمان بود . مرادخان به مقابلۀ وی شتافت که در این نبرد شاهرخ خان بقتل رسید و خدا مراد توانست بدون جنگ کرمان را به تصرف درآورد . و بدین ترتیب کرمان نیز به قلمرو کریم خان زند افزوده شد . « گیتی گشا : ص ۹۰ به بعد – تاریخ کرمان : ص۲۱۶ به بعد »

آب-انبار-وکیل-در-شیراز-قدمت-زندیه-عکس-از-سایت-shirazoom.ir_

آب انبار وکیل در شیراز قدمت زندیه عکس از سایت-shirazoom.ir_

فتح تبریز و ارومیه

کریم خان پس از رسیدگی به امور استرآباد و ماجرای افغانان ، همچنین برقراری آرامش در اصفهان بسوی غرب روانه شد . همزمان فتحعلی خان افشار ، شهبازخان دنبلی ، پناه خان جوانشیر و امیرگونه برای مقابله با کریم خان از ارومیه به تبریز آمدند . دراین اثنا تعدادی از مخالفان کریم خان که در خدمت او بودند ازجمله ابراهیم خان بغایری خراسانی برای فتحعلی خان پیغام فرستاد که هنگام نبرد ، وی از سپاهیان کریم خان جدا شده و به قشون او خواهد پیوست . فتح علی خان از این تصمیم ابراهیم خان خشنود شده و برای او پیکی فرستاد و ضمن قدردانی به او وعده های بسیار داد . لیکن این پیک قبل از اینکه به ابراهیم خان برسد ، توسط قراولان زندیه دستگیر شد و کریم خان با سیاست و تدبیر از چگونگی حرکات دشمن آگاه گردیده و قاصد را بقتل رسانید تا کسی از این ماجرا خبردار نشود . سردار زند شب قبل از جنگ تمامی سرداران خویش را در جلسۀ مشورتی گرد هم جمع نمود و از هریک از آنها تقاضای طرح و نقشۀ جنگی نمود ، لیکن در انتها نقشۀ ابراهیم خان را پذیرفت .

روز بعد کریم خان در آغاز نبرد ناگهان نقشۀ جنگی را تغییر داده و ابراهیم خان بغایری را در عقب سپاه قرار داد . بدین ترتیب موقعیت سپاه دشمن با نرسیدن کمک از جانب سردار خیانتکار رو به وخامت گذارد . و اگر چه در ابتدا جنگ بسود فتحعلی خان پیش می رفت ، لیکن با دلاوریهای زکی خان و رشادتهای کریم خان وضعیت تغییر کرده و نبرد به نفع زندیان خاتمه یافت . در آنجا اسیران افغانی را بقتل رساندند و دیگر اسرا آزاد شدند .  روز چهارم   کریم خان فتح نامه ای مبنی بر پیروزی در جنگ به نزد حکام عراق ارسال کرد . در این فتح نامه ، اسم زکی خان بعد از نام شیخ علی خان آمده بود . بدین لحاظ زکی خان از برادرش کریم خان آزرده خاطر گردید . چرا که بیشتر به خاطر دلاوریهای او بود که در این جنگ فاتح شدند . بنابراین کریم خان    برای رفع کدورت وی را به حکومت عراق منصوب کرد . ( تاریخ ۱۱۷۵ ه.ق) « مجمل التواریخ : ص ۳۲۴- گیتی گشا : ص۹»

کریم خان پس از سرو سامان دادن به سپاه در بیست و هشتم ذی الحجه همان سال بسوی ارومیه که فتحعلی خان به آنجا پناهنده شده بود ، حرکت کرد . وی پس از رسیدن به مقصد قلعۀ ارومیه را که فتحعلی خان در آنجا به دفاع نشسته بود ، توسط چند دسته از سپاهیانش به محاصره گرفت . چون اوایل پاییز بود ، لذا فتحعلی خان به کریم خان پیغام فرستاد که بزودی مصلحی ریش سفید خواهد آمد که منظورش فرا رسیدن زمستان و برف و سرما بود . کریم خان پیش بینی زمستان را کرده بود و پیش از باریدن برف ، شروع به ساختن خانه هایی از سنگ ، گل ، چوب و نی در اطراف حصارنمود . «تاریخ فارسنامۀ ناصری : ص۲۱۳ به بعد» همچنین توپ ها را در تپۀ مرتفعی که مشرف به قلعه بود ، قرار داد . آنهنگام در سرحد روم ایلات شیطانی (یزیدی ها) به نواحی مرزی ایران حمله بردند ، لذا کریم خان ، خدامرادخان زند را با هفت هزار سپاهی به مقابلۀ آنان فرستاد که موجب شکست یزیدی ها گردید .

محاصرۀ برج و باروی ارومیه نه ماه بطول انجامید . فتحعلی خان شخصاً به نزد کریم خان رفته و تقاضای بخشش کرد . و البته کریم خان وی را با مهربانی  و عطوفت پذیرفت و بدین سان  قلعۀ ارومیه به تصرف کریم خان درآمد . « تاریخ فارسنامۀ ناصری : ص۲۱۴» متعاقب آن آذربایجان و نواحی جنوبی رود ارس که جزو متصرفات فتحعلی خان افشار محسوب می شد ، به قلمرو کریم خان افزوده شد . «تاریخ گیتی گشا : ص۱۰»

ارگ-وکیل-شیراز-زندیه-عکس-از-وب-سایت-میراث-فرهنگی-فارس

ارگ وکیل شیراز زندیه عکس از وب سایت میراث فرهنگی فارس

استر آباد (گرگان) ، مازندران ، و گیلان هیچگاه بطور کامل تحت تسلط سلسلۀ زندیه در نیامد و این سرزمین ها همواره بعنوان مرکز قدرت قاجاریه از زمان فوت نادر تا انقراض دولت زندیه به سال ۱۲۰۹ ه.ق بدست آغامحمدخان قاجار مرکز عصیانهای پی درپی بود کریم خان نیز بخوبی به این معضلات واقف بود، بدین لحاظ  در صدد بود تا با طرق مختلف چه مماشات ، چه تفرقه اندازی میان آنها و حتی ازدواج با خواهر محمدحسنخان (خدیجه بیگم) اثرات این معضلات را به حداقل برساند . محمد حسن خان به هنگام مرگ درسال ۱۱۷۲ ه.ق دارای ۹ پسر بود که اکثر آنها به پناهگاه اصلی قاجاریان در دشت قپچاق ، چراگاه اصلی ترکمانها گریختند . و از آن ناحیه حملاتی را علیه حسین خان دولو حاکم منصوب زندیه ترتیب دادند . که بدنبال آن پسر بزرگ محمد حسن خان ، آغامحمدخان که هیجده ساله بود ، که در مازندران بسر می برد ، دستگیر و به تهران فرستاده شد . کریم خان با وی با مهربانی رفتار کرده و او را ترغیب می کرد، تا دیگر فراریان را وادار به تسلیم نماید. پس از اجرای طرح مذکور آنها را در املاک خانوادگیشان مستقر ساختند ؛ بجز آغامحمدخان  و حسینقلی خان پسران ارشد محمدحسن خان که بعنوان گروگان به شیراز فرستاده شدند .

به سبب آنکه زکی خان با رفتار بیرحمانۀ خود در مناطق قاجار نشین راه به جایی نبرد ، پس از چندی کریم خان ، حسینقلی خان را که پسر دوم محمد حسن خان بود به حکومت دامغان گماشت با وجود آنکه آغامحمدخان پسر بزرگ بود که عادلشاه او را در سال ۱۱۶۲ ه ق اخته کرده بود ، وی در شیراز حکم گروگان را داشت « مرعشی : ص ۹۸» بطوری که مورخان قاجار روایت کرده اند ، آغامحمدخان بدلیل درایت و هوش سرشاری که داشت ، بسیار مورد توجه و احترام کریم خان قرار گرفت . آغامحمدخان او را متقاعد ساخته بود که انتصاب حسینقلی خان بهترین روش حفظ و نگهداری مازندران می باشد . « هدایت : ص ۹/۸۶» حسینقلی خان ابتدا با دختر یکی از بزرگان قاجار در شوال سال ۱۱۸۲ ه.ق ازدواج نمود که باباخان (فتحعلی شاه آینده) از آن زن بدنیا آمد . و طی هشت سال آینده به گردآوری و ساماندهی گروههای اشاقه باش و طرفداران آنها پرداخت و با ارعاب و حتی جنگ ، قدرت یوخاری باش ها را که مورد حمایت زندیان بودند ، کاست .

پرچم کریم خان زند

پرچم کریم خان زند

یورش وحشیانۀ حسینقلی خان به پایگاه دولوها ، قلعۀ نمکه ، لقب جانسوز را برای وی به ارمغان آورد . دیری نگذشت که زکی خان به فرماندهی سپاهی از لرها و کردها برای تنبیه او به منطقه عازم شد . لیکن حسینقلی به دشت های ترکمان صحرا گریخت و زمانی که نیروهای زکی خان مراجعت کردند ، از مخفیگاه خود خارج شد و حسن خان حاکم استر آباد را که به سبب ترس از مقامش کناره گرفته بود ، بقتل رساند . وی سپس به ساری مقر حاکم مازندران محمدخان سوادکوهی حمله برد و او را شکست داده و پس از شکنجه کشت اما پسر محمدخان ، که مهدی خان نام داشت به شیراز گریخت و به کمک سپاهی از زندیان به نبرد با حسینقلی خان آمد که در جنگ شهر بارفروش (بابل) متحمل شکست شد . سرانجام در سال ۱۱۹۰ه.ق زکی خان مجدد به مازندران آمد و با خشونتی وحشیانه نظم و آرامش را به منطقه باز گرداند . وی چنان حامیان حسینقلی خان را شکنجه داد که همه از او کناره گرفتند . دراین هنگام حسینقلی خان گروهی از مهاجمان ترکمان را که به یکی از هوادارانش حمله کرده بودند ، قتل عام نمود و اما پس از آخرین یورش بدون ثمر به استرآباد در سال ۱۱۹۱ ه.ق آنگاه که در هوای آزاد به خواب رفته بود ، بدست گروهی از ترکمانان بقتل رسید .  و خبر قتل او را کریم خان با عطوفت و مهربانی به اطلاع آغامحمدخان رساند .

 نابینا شدن شیخ علی خان بدست کریم خان زند

در سال ۱۱۷۶ ه.ق و پس از فتح ارومیه کریم خان مرتکب عملی بسیار زشت گردید که شخصیت جوانمردانۀ وی را تحت تأثیر قرار داد و آنهم نابینا ساختن شیخعلی خان بدست خودش بود . اگر کمی به دوران نبردها و جنگ و ستیزهای مختلف بنگریم ، همواره شیخعلی خان را در کنار او می بینیم که با رشادتهای بی حد خود در صدد پشتیبانی از مقام و شخصیت کریم خان بوده است . منابع دربارۀ این کدورت مطلبی را به میان نیاورده اند . اما این غرور شیخعلی خان و آنکه پا را از حد فراتر گذاشته و حرکاتی مانند صدور فرمان اخذ مالیات و سان دیدن از قشون را می شود عامل خشم کریم خان دانست . و در مجلسی که چند تن از سرداران بزرگ سپاه جمع بودند ، میان آنها بحث و جدل در گرفته و کریم خان شیخعلی را با عصبانیت بر زمین کوبیده و با دست یکی از چشمان او را از حدقه خارج می سازد و به علی مرادخان فرمان میدهد که چشم دیگر وی را نابینا ساخته و به حبس بیاندازد . لیکن سه روز بعد وی را آزاد ساخته و مورد مهر و محبت خویش قرار داد . « تاریخ گیتی گشا : ص ۱۰۸ به بعد – مجمل التواریخ :۳۳۰ – تاریخ ایران ، جان مالکوم : ص۳۹۳»

سرکشی و طغیان زکی خان

سال ۱۱۷۶ ه.ق کریم خان به قصد تصرف نواحی شیروان ، دربند ، بادکوبه و اردبیل عازم آنجا بود که خبر رسید برادرش زکی خان ، حاکم عراق سرکشی و اعلام استقلال نموده است . بنابراین خان زند مسیر حرکت خود را تغییر داده و به سوی عراق روانه شد. زکی خان به محض اطلاع از حرکت کریم خان ، با بسیاری از یاران خود و همچنین مجموعۀ خانواده ازجمله حرم کریم خان از اصفهان خارج گردید لیکن بدلیل کندروی همراهان خود مجبور شد آنها را باقی گذاشته و به اتفاق محمدعلی خان به سمت شوشتر بگریزد. سپاه کریم خان به فرماندهی علی خان در حوالی شوشتر به او میرسد . زکی خان خود را تسلیم نموده و در طویلۀ کریم خان به بست نشسته و تقاضای بخشش می نماید . کریم خان از گناهش چشم پوشیده و او را مورد عفو قرار می دهد . اهالی شوشتر خود را برای استقبالی با شکوه از کریم خان زند آماده نمودند و او در نوروز سال ۱۱۷۸ وارد شوشترگردید . « مجمل التواریخ : ص ۳۰۳ به بعد – تاریخ گیتی گشا : ص ۱۱۵»

عصیان و فعالیتهای تقی درانی

قبلاً توضیح دادیم که خدامراد زند بدستور کریم خان به کرمان آمد شاهرخ خان والی کرمان را از حکومت کرمان برکنار کرده و خود بجای او نشست و تا چهار سال بدون هیچ مزاحمتی به کار خود ادامه داد . تا اینکه شخصی بنام تقی درّانی از قریۀ درّان کرمان بدنبال رنجشی که از خدامراد خان پیدا کرد ، تصمیم به تصرف کرمان گرفت . وی مردی ذغال فروش بود و همواره کالای خود را از فاصلۀ ۷۲ کیلومتری به شهر کرمان آورده و بفروش می رساند . او که تیر انداز ماهری بود ، در راه کرمان قوچی را شکار کرد و به امید آنکه با هدیه کردن شکار به حاکم انعام مناسبی دریافت خواهد کرد ، به شهر رفته و خود را به مقر خدامرادخان رسانده و شکار را تقدیم حاکم کرد . حاکم دستور داد انعام بسیار ناچیزی به او داده شود . هنگامیکه تقی درانی در حال ترک کردن عمارت حکومتی بود ، نگهبانان از او درخواست سهمی از انعام را نمودند . او چون پولی نداشت ، تفنگ خود را به گرو گذاشت و پس از تهیه پول به عمارت برگشت و تقاضای تفنگ خود را کرده و آن را از گرو در آورد . این امر باعث گردید که درانی با دلتنگی بسیار عازم درّان شود و از همان جا حس انتقام در او بوجود آمد یاران تقی او را تشویق به انتقام کردند و درانی به کمک چند صد تفنگچی موفق شد شبانه به کرمان یورش برد و در حمله ای شبانه حاکم را بقتل رسانیده و شهر را تصاحب کند و به محض اینکه خبر به درّان رسید ، حدود هزار نفر عزم کرمان کردند تا با به خدمت درآمدن تقی خان لقمه ای نیز نصیب آنها گردد . آن شورشگر سپس شروع به جمع آوری مالیات به نفع خود نمود .

کریم-خان-زند

کریم خان زند

کریم خان محمد امین خان گروسی و امیر گونه خان افشار را جهت باز پس گیری کرمان به منطقه اعزام کرد . لیکن در مسیر راه امیر گونه خان شهرهای بابک و رفسنجان را مورد چپاول قرار داد . و محمد امین با وی چنان به مخالفت برخاست که او به شیراز مراجعت کرد و در آنجا مورد خشم و غضب کریم خان قرار گرفت .

محمد امین خان با سپاهیان خود به کرمان آمد و شهر را محاصره کرد و پس از شش روز شهر را تصرف کرد . تقی خان به دران گریخت و محمد امین خان به تعقیب او پرداخت . تقی خان که یارای مقابله با او را در خود ندید ، اندکی تأمل نمود تا شب فرا رسد . سپس مشعل هایی را به شاخ بز و گوسفندانی که بدین منظور آورده بود ، بست و همچنین مشعل هایی برشاخۀ درختان و در بالای تپه ها مستقر ساخت و همین که محمد امین خان به آنجا رسید ، با پنجاه سوار و چهارصد پیادۀ خود گوسفندها را با مشعلهای روشن براه انداخت و با تیراندازی و سر و صدا موجب تحریک و وحشت گوسفندان گردید ترس محمد امین را فرا گرفت و سپاهیان او به گمان اینکه مغولان حمله کرده اند از وحشت بسیار تا شیراز بدون وقفه تاختند .

سپس تقی خان بافقی از سوی کریم خان مأمور سرکوبی تقی خان درانی گردید . لیکن او نیز در اولین برخورد متحمل شکست شده و به یزد گریخت . پس از تقی خان بافقی ، علی خان شاهسون مأموریت یافت که کرمان را تصرف کند . او شهر را محاصره کرد . لیکن با تیری که از برجی به سویش شلیک شد ، جان سپرد و قشون او به شیراز بازگشت .

آخرین نفری که جهت سرکوبی تقی درانی از سوی کریم خان مأمورشد ، نظرعلی خان ، برادر شیخ علی خان زند بود که توانست با کمک مردم کرمان که از زورگویی های تقی خان به تنگ آمده بودند ، شهر را تصرف و تقی خان را دستگیر کند . شخصی که توانسته بود سه سال در کرمان حکومت خودسرانه داشته باشد ، از سوی کریم خان محکوم به مرگ گردید و مأمورین اجرای حکم طناب را از دو طرف به گردن او بسته و آنقدر کشیدند تا تقی خان خفه شد . « تاریخ کرمان : ص۳۲۲تا۳۲۹- تاریخ گیتی گشا : ص ۹۰ تا ۹۱ و ۱۱۷ تا ۱۱۸ و۱۳۶ تا۱۳۷ و ۱۴۰ به بعد»

نا آرامی های نواحی جنوب ایران   (خلیج فارس ودریای عمان)

کریم خان زند در طول مدت فرمانروایی اش بیشترین اوقات خود را صرف خوابانیدن عصیان حکومتهای ملوک الطوایفی و قبیله ای نواحی خلیج فارس و سر و سامان دادن به آن مناطق نمود . بر سواحل ایرانی خلیج فارس ، از اروند رود تا تنگۀ هرمز گروهی از شیوخ اعراب و شهروندان سرکش آنها مسلط بودند . آن ها توفیق داشتند که صاحب قشونی قدرتمند شده و از فرمانبری حکومت مرکزی سر باز زنند و هرگاه دولت مرکزی با قدرت و توانمندی در صدد مقابله با آنها اقدام می کرد ، از در اطاعت بر می آمدند . نامبردگان گروه های عرب سنی مذهب بوده و نسبت به همسایگان شمال خود که شیعه بوده ، حساسیت نشان می دادند . آنها زندگی و امرار معاش خود را از طریق ماهیگیری ، صید مروارید ، تجارت و گاهی نیز از طریق دزدی دریایی و راهزنی می گذراندند . آن ایرانیان عرب تبار، بر سه دسته تقسیم می شدند . (اعراب مسقط)  (اعراب بندر ریگ)  (اعراب بنی کعب)

مسجد-وکیل-شیراز-قدمت-زندیه-عکس-از-فرهمندآرشیو-میراث-فرهنگی-کشور

مسجد وکیل شیراز قدمت زندیه عکس از فرهمندآرشیو میراث فرهنگی کشور

اعراب مسقط  (عمان)

بندر مسقط در سرزمین عمان واقع بود و به لحاظ دریایی از مهم ترین مسیرهایی بود که معمولاً اکثر کشتیهای تجاری از آنجا عبور می کردند . بدیهی است گذشتن کشتیهای تجاری از این مسیر خالی از خطر نبوده و با کنار آمدن با راهزنان و حکومت محلی امکان عبور میسر بود ، چراکه اعراب مسقطی که وصف آنان در بالا آمد ، تحت رهبری شیخ عبدالله از قبیلۀ بنومعین حاکم جزیرۀ هرمز به دفعات کشتیهای تجاری و غیره را مورد غارت قرار می دادند .

کریم خان در سال ۱۱۸۳ ه.ق از شیخ عبدالله خواست که مالیاتی را که در عصر نادرشاه پرداخت می کرده هم اکنون نیز بپردازد مضافاً براینکه کشتی نادر را که تصرف نموده برگرداند. این خواسته های دولت زندیه مورد موافقت قرار نگرفت و هر دو کشور  وضعیت جنگی در پیش گرفتند . کریم خان پس از اینکه بر بندرعباس تسلط یافت ، در سال ۱۱۸۷ ه.ق سپاهی را تحت فرماندهی زکی خان جهت حملۀ دریایی به عمان گسیل داشت . زمانی که زکی خان در بندر عباس سرگرم تدارک قشون خود از طریق دریا بود ، با خبر شد که شیخ عبدالله بنی معین دختری بسیار زیبا دارد . با شنیدن این شایعه که ممکن بود از سوی شیخ عبدالله منتشر شده باشد ، زکی خان بی گدار به آب زده و بسوی هرمز پیشروی کرد . لیکن دامی که برای او گسترده بودند مؤثر واقع شد و در آنجا دستگیر و زندانی گردید . سپاه زند پس از چندین روز که منتظر فرماندۀ خود ماند و از او خبری نشد ، به شیراز مراجعت کرد . شیخ عبدالله به کریم خان اطلاع داد که در ازای آزادی پسرش که گروگان زندیان است ، زکی خان را آزادخواهد ساخت . « تاریخ گیتی گشا : ص۱۷۶» پس ازتبادل گروگانها کریم خان که نمی توانست از اشتباه برادرش بگذرد، فرمان داد که در هنگام ورود زکی خان به شیراز ، فقط گدایان و روسپیان به استقبال وی بروند . « تاریخ گیتی گشا : ص۱۷۵- موسوی اصفهانی : ۱۷۶،۱۷۸» بدین ترتیب کوشش وکیل برای گسترش نفوذ خود در نواحی تنگۀ هرمز بی نتیجه ماند .

اعراب بندر ریگ

هنگامیکه نادر پایتخت خود را در مشهد مستقر کرد ، بندر عباس که در عهد شاه عباس دارای رونق بود و کرمان و اصفهان از آنجا تدارک و تجهیز می گردیدند، طی هرج و مرج های پس از درگذشت نادر شاه بندرعباس به مرکز درگیریهای منطقه ای تبدیل گشته بود . و اشخاصی چون مولی علی شاه حاکم ، نصیرخان لاری ، عرب های محلی بنومعین ، جهت بدست آوردن بقایای ناوگان نادر ، و غارت راههای تجارتی و اخاذی از کمپانیهای هلند و انگلیس با یکدیگر در حال نزاع بودند . حتی پس از اینکه کریم خان شیراز را بتصرف درآورد ، شخص نصیر خان لاری مانع از دستیابی او به این مناطق گردید و تا پایان استیلای نصیرخان بندر بوشهر به جای بندرعباس بندر تجاری بود . این روند تا زمانی که هلندی ها در سال ۱۱۷۲ ه.ق و پس از آن کمپانی هند شرقی انگلستان ، دفاتر و مراکز تجارتی خود را از بندرعباس به جزیرۀ خارک و بوشهر منتقل نمودند ، ادامه داشت .  در آن مقطع زمانی شیخ ناصر حاکم بوشهر بود که در سال ۱۱۶۶ ه.ق مجمع الجزایر بحرین را تصرف کرد و دو سال بعد کریم خان وی را به حبس انداخت . لیکن پس از آزادی تا آخر عمر یعنی سال ۱۱۹۷ ه.ق نسبت به خاندان زند وفادار و متعهد باقی ماند .

رقیب و متحد شیخ ناصر ، میر نصیر وغایی  ، در فاصلۀ شصت و چهار کیلومتری شمال غربی بوشهر و در بندر ریگ حکمران بود و جزیرۀ خارک نیز در قلمرو او واقع شده بود در سال ۱۱۶۶ ه.ق نمایندۀ پیشین کمپانی هلندی در بصره بنام بارون نیفوژن که حاکم عثمانی (متسلم) وی را از آنجا اخراج کرده بود ، از باتاویا (جاکارتای امروز) با سه فروند کشتی جنگی به جزیرۀ خارک آمده و آنجا را تصرف کرد . و از آنجا نیز به اروند رود رفته و آنجا را مسدود نمود و متسلم ناچار شد وی را به بصره باز گرداند . نیفوژن این پیشنهاد را نپذیرفت و تصمیم گرفت که در خارک باقی بماند . و اقدام به جلب تجار ایرانی و ارمنی کرد و نظرش این بود که خارک را جزو مستعمرات هلند در آورد . در حالی که میر نصیر جزیرۀ خارک را بسیار سهل و آسان به آنها واگذار کرده بود ،  پسرش میرمهنا در نظر داشت که از هلندی ها اجاره بها دریافت کند . «گزارش هایی از کمپانی هند شرقی هلند» میرمهنا که پافشاری و اصرار پدر را دید وی را بقتل رساند و تا سال ۱۱۷۰ ه.ق بندر ریگ را در اختیار خود درآورد . کریم خان در اولین سفرهایی که به نواحی خلیج فارس داشت ، به محض اینکه از رفتار میرمهنا مطلع گردید ، او و برادر بزرگترش حسین که بتازگی از بحرین برگشته بود ، را در شیراز به حضور طلبید و ناچارش ساخت که در شیراز بماند . اما پس از چندی با وساطت دامادش که میرزا محمد بیگ خرموجی دشتستانی نام داشت ، کریم خان به او اجازۀ بازگشت به بندر ریگ  را داد . « تاریخ گیتی گشا : ص ۱۶۱» میرمهنا در بندر ریگ قوای زیادی تدارک دید و سواحل خلیج فارس را تحت نفوذ خود قرار داد . افراد زیر نظر او منافع و مقاصد میرمهنا را به انجام می رساندند و حتی قوای دولتی را در غیاب کریم خان چندین بار به شیراز فراری دادند .  کریم خان پس از اینکه از عراق به شیراز باز گشت ، امیرگونه خان را با سپاهیان زیاد به بندر ریگ اعزام کرد . میرمهنا با شنیدن حرکت سپاه کریم خان به جزیرۀ خارکو رفت . (خارکو جزیره ای در نزدیکی جزیرۀ خارک است که بدون آب و غیر قابل سکونت است) « تاریخ گیتی گشا : ص ۱۶۲» میر مهنا تا سال ۱۱۷۹ ه.ق با هلندی ها رفتاری مسالمت آمیز و دوستانه داشت ، لیکن در آن زمان به جزیرۀ خارک حمله برد و هلندی ها را از این جزیره بیرون راند . « سفرنامۀ نیبور : ص ۱۷۰ تا ۱۹۴»

تسخیر جزیرۀ خارک توسط میرمهنا و بیرون راندن هلندی ها یکی از آخرین پایگاهها ی نظامی ، تجاری در خلیج فارس ، انگلیسی ها را برآن داشت که با کریم خان برضد میرمهنا متفق شده و بر میرمهنا یورش ببرند . لیکن کوششهای آنها به جایی نرسید و میرمهنا انگلیسی ها را پی در پی شکست داد و بر قدرت خود برخلیج فارس افزود .

کریم خان که امنیت خلیج فارس را در خطر می دید لشکری با تجهیزات سنگین در سال ۱۱۸۲ه.ق به خارک گسیل داشت . میرمهنا که با شورش مردم و حملۀ زندیان موقعیت خود را بسیار بد می دید ، شبانه با قسمتی از خزاین خود رهسپار کویت و بصره گردید . پس از اینکه میرمهنا از پهنۀ دریا نجات یافت ، به محض رسیدن به بصره توسط مأمورین عمرپاشا حاکم بغداد دستگیر و در همان سال بقتل رسید . و با از بین رفتن وی کریم خان حکومت بندر ریگ را به حسن سلطان و اموال او را نیز میان مردم خارک تقسیم کرد. «تاریخ گیتی گشا : ص ۱۶۷ به بعد»

عمارت-نظر-درشیراز-مقبره-کریم-خان-زند

عمارت نظر درشیراز مقبره کریم خان زند

اعراب بنی کعب

بنی کعب  شاخه ای از اعراب بنی خفاجه بودند که در نواحی جنوبی بین النهرین روزگار می گذراندند و از اواخر قرن دهم هجری قمری از جنوب عراق کوچ کرده و در قُبان نزدیک خور موسی سکنی گزیده و پس از چندی به دورق در ساحل رود جراحی رفتند . از زمان مرگ نادر ، شیخ سلیمان رهبر قوم بنی کعب بود. وی تا سال ۱۱۸۱ ه.ق دورق را بصورت شهری حاصلخیز و مترقی در آورد و آنرا فلاحیه نامید . او سپس ناوگان مجهزی را تشکیل داد که از ناوگان قاپودان پاشای بصره سبقت گرفت . نیروی زمینی و دریایی شیخ سلیمان می توانست به نخلستانها و مسیر کاروان رو حمله برده و حتی اروند رود را نیز مسدود سازد. و زمانی که نیروهای کریم خان و عمرپاشا در تعقیب آنها بودند، در بیشه زارها ناپدید شده و بگریزند و یا با رشوه و تطمیع رهایی یابند .

لازم به ذکر است که در آن ایام  والی بغداد وی را از دشمنان خود می دانست و به کریم خان پیامی ارسال داشت بدین مضمون که شیخ سلیمان مدتی است در نواحی مرز مشترک ایران و عثمانی به طرق مختلف ظلم و ستم بر اهالی منطقه روا داشته است و دست از غارت آنها برنمی دارد . و اگر خان زند در صدد سرکوب آن قبیله برآید ، وی مخارج لشکر کشی را تعهد می نماید . بدین ترتیب کریم خان را به اعزام قشون و یورش به منطقه ترغیب نمود . وکیل پس از قبول پیشنهاد عمر پاشا و قول مساعد از او در سال ۱۱۷۸ ه.ق دست به حمله زد . در این بین یک طرح و اتحاد شکل گرفت که بر اساس آن سربازان و ناوگان عثمانی و کمپانی هند شرقی از اروند رود به قلمرو بنی کعب حمله ور می شدند و قوای زندیه نیز از شمال راه را بر آنها می بست . کریم خان خود را به فلاحیه (دورق) رساند لیکن از قوای عمرپاشا خبری نشد . خان زند با تخریب و ویرانی مایملک بنی کعب ، از شیخ سلمان غرامت گرفت و او را به تابعیت خود درآورده و به شیراز مراجعت کرد . پس از چندی کمپانی هند شرقی به اتفاق ترکان به طایفۀ بنی کعب حمله بردند . شیخ سلیمان با ارسال هدایای بسیار برای کریم خان از وی خواست از قبیله اش که تابعیت کریم خان و ایران را داشت ، دفاع کند و ترکان و کمپانی هند شرقی را وادار به خروج از ایران کند . در سال ۱۱۸۱ ه.ق شیخ سلیمان بدرود حیات گفت . و جانشینان او پس از هفت سال که کریم خان بصره را متصرف شد ، با وی همکاری نمودند . خان زند پس از به اطاعت در آوردن شیوخ حاشیۀ خلیج فارس خود را برای نبرد با عثمانی آماده کرد .

کریم خان تابستان سال ۱۱۸۸ ه.ق سپاهی را جهت اعزام به بصره سامان داد ، لیکن به سبب گرمای هوا پس از سه ماه سپاهش را به فرماندهی برادرش صادق خان روانۀ آنجا کرد . صادق خان اول محرم سال ۱۱۸۹ ه.ق وارد اهواز شد و بیدرنگ به راه خود ادامه داد تا پانزده روز بعد به رود اروند رسید و فرمان داد بدون توجه به آتشبار توپخانۀ شهر بصره و ناوهای انگلیسی ، پلی از الوار و زنجیر بر روی اروند احداث نمایند . همگام با این عملیات  قایق هایی که بنی کعب و بنی معین به همراه آورده بودند ، تدارکات سپاه  ایران را تأمین می کرد. همچنین صادق خان فرمان داد آن عده از طایفۀ بختیاری که در شنا تبحر داشتند به آن طرف رود رفته و به ساختن پل اقدام نمایند . بدین ترتیب پس از هیجده روز عملیات احداث پل به پایان رسید . و صادق خان توانست در ماه صفر سال ۱۱۸۹ ه.ق قشون خود را به آنطرف پل انتقال دهد . «تاریخ گیتی گشا : ص۱۸۳به بعد – مجمل التواریخ : ص۳۳۷ به بعد »

دو روز پس از گذشتن از رود اروند ، صادق خان به برج و باروی شهر بصره رسید و آنجا را به محاصره درآورد . او برای اینکه بتواند هرچه زودتر بر بصره مسلط شود ، فرمان داد تا ساختمان قلعه ای در روبروی قلعۀ شهر بنا شود . تا توپهای قلعه کوب بر بالای آن مستقر شود . با آتشبار شدید توپهای مذکور قسمتی از دیوار قلعۀ بصره تخریب گردید . لیکن مدافعان قلعه شبانه آنجا را مرمت کردند . سپس صادق خان امر کرد که گرداگرد شهر بصره سی و شش سنگر احداث شده تا در پناه آنها جنگجویان زندیه بتوانند ارتباط بصره با بیرون از شهر را بطور کلی قطع نمایند . تا بدون جنگ و خونریزی اهالی بصره را از نظر آذوقه در مضیقه گذاشته و وادار به تسلیم کند و از سوی دیگر کشتیهای زندیه که از خلیج فارس آمدند ، مسیر رودخانه را تحت کنترل قرار دادند محاصره آنقدر با دقت کامل انجام شد ، که حتی در طول شب هم محاصره شدگان نتوانستند به هیچ آذوقه ای دست پیدا کنند . « تاریخ گیتی گشا : ۱۸۰ تا۱۹۰» اهل بصره امیدوار بودند که با محاصرۀ طولانی مدت  بصره و رسیدن تابستان و وزیدن بادهای خطرناک آن ناحیه همچون باد قوس سپاه ایران محاصره را شکسته و مراجعت کند ، لیکن برخلاف پیش بینی آنها آن سال باد قوس نوزید و باد مطبوع شمالی که هوا را معتدل می ساخت وزیدن گرفت . بنابراین کماکان محاصره ادامه پیدا کرد . « تاریخ گیتی گشا : ص۱۹۴»

اعراب عمان به یاری اهل بصره برخاسته و در سال ۱۱۸۹ ه.ق صد فروند کشتی جنگی و غیر جنگی و تجهیزات سنگین دیگر را بطرف بصره اعزام کردند . صادق خان زند که از حرکت آنها اطلاع یافت به کمک شیخ ناصر ابومهیری ابوشهری حاکم بندر و شیخ برکات و شیخ رئیس بنی کعب زنجیری بسیار قوی  در محل ورودی رود مسدود کرد و در هر طرف آن سه هزار سرباز مستقر گردید . این دو گروه که مجهز به توپ بودند ، مأمور نگهداری دهانۀ اروند رود شدند . لیکن بر اثر وزش طوفانی شدید زنجیر مورد نظر از هم گسسته شد و خوارج توانستند با ناوگان خود به مسیر ادامه داده و به بصره برسند . نمایندۀ کمپانی هند شرقی ، هنره موره ، پس از آنکه به دسته ای از قایق های تدارکاتی محاصره کنندگان حمله برد و دیواری دفاعی در پایین بصره و اروند رود بوجود آورد ، اما کاری از پیش نبرد و به بوشهر و از آنجا نیز به بمبئی گریخت . همچنین یک ناوگان تدارکاتی عمانی از سد زندیان گذشت و دخود را به بصره رساند .  که موجب تقویت روحیۀ اهالی بصره گردید .  حملۀ روز بعد به آنها نشان داد که کماکان در وضع نامطلوب و ناامیدی قرار دارند . بنابراین امام عمان مصمم شد که از خسارتهای بیشتر جلوگیری کرده و فرمان بازگشت را صادر نمود. از سوی دیگر نیروی کمکی که از بغداد اعزام گردید بدست متحدان شیعۀ صادق خان  یعنی خزعلی ها شکست خورد .

هنگام بهار محاصره زندیان تشدید یافت و مردم شهر دچار قحطی و گرسنگی شدند. فرارهای دسته جمعی و خطر شورش ، سلیمان آقا را واداشت تا در روز بیست وششم صفر تسلیم شود . چهار ماه پس از فتح بصره ، صادق خان  طبق فرمان کریم خان ، حکومت بصره را به علیمحمدخان سپرد و خود بهمراه بزرگان و امرا به شیراز برگشت . « تاریخ گیتی گشا : ص۲۰۰ تا۲۱۱»

بیرون-آوردن-استخوانهای-کریم-خان-زند-و-منتقل-کردن-آن-به-مقبرۀاولیه-وی-عکس-از-آرشیو-کاخ-گلستان

بیرون آوردن استخوانهای کریم خان زند و منتقل کردن آن به مقبرۀاولیه وی عکس از آرشیو کاخ گلستان

اتفاقات کردستان بابان

ولایت کردستان بابان دولت عثمانی که در مجاورت کردستان ایران و خارج از مرز آن قرار داشت ، حاکمیتش از گذشته در دست سلیمان پاشا بود . وی در عهد حکومت کریم خان ، از دولت عثمانی رنجید و به کریم خان متوسل شد ، پس از آن که مورد کدورت رفع شد ، سلیمان پاشا مجدد والی کردستان شد و بعنوان قدردانی جانشین او ، برادرش محمد پاشا نیز همچنان با کریم خان با احترام و مهربانی رفتار می کرد . که این احترام باعث بدبینی و سوءظن عمر پاشا حاکم بغداد گردید و محمد پاشا را معزول و برادرش محمود پاشا را به حکومت کردستان گماشت . متعاقب این موضوع ، محمد پاشا از کریم خان تقاضای کمک کرد و وکیل الرعایا نیز علیمرادخان را به همراه سپاهی قدرتمند از اهالی ،گروس ،انگوران ،صاین قلعه و مراغه رهسپار کردستان نمود . علیمردان بدلیل مستی در نبردی که با عمر پاشا انجام داد متحمل شکست گردید و در آنحال به میان سپاهیان دشمن رفته و همۀ اسم و رسم خود را آشکار ساخت . دیری نپایید که دستگیر شد و به بغداد منتقل گردید. عمرپاشا صلاح ندید که وی در بغداد بماند ، لذا وی را تحت الحفظ به حضور گنجور خدیو منصور بردند . « تاریخ گیتی گشا : ص ۱۷۹»

کریم خان که از مستی علیمرادخان سخت عصبانی بود ، او را به شدت مورد مؤاخذه قرار داد لیکن با پادرمیانی ظهیرالدوله از خشم کریم خان در حاشیۀ امنیت قرار گرفت . اما کریم خان به جبران شکستی که علیمرادخان موجب آن شده بود ، نظرعلی خان را به فرماندهی سپاهی به کردستان گسیل داشت که وی توانست قوای عمر پاشا را شکست داده و مراجعت نماید .

درگذشت کریم خان

کریم خان در سالهای آخر عمر  به بیماریهای مختلف مبتلا شد که از آن جمله می توان بیماری کلیه ، مثانه و سل را نام برد . علاوه بر آن کهولت سن نیز قسمتی از توان او را کاسته بود . سرانجام علل ذکر شده باعث گردید وی در تاریخ سیزدهم صفر ۱۱۹۳ ه.ق در سن هشتاد سالگی دعوت حق را لبیک گوید . «تاریخ گیتی گشا: ص۲۱۹»

با مرگ کریم خان زند اوضاع و موقعیت بکلی تغییر کرده ، حماقت و خباثت خویشاوندان و نزدیکان عنان گسیختۀ او علنی و آشکار گردید . و میان آنها برای بدست آوردن تخت سلطنت در گیری خونینی بوجود آمد که بر اثر آن جنازۀ کریم خان بلاتکلیف سه روز بر زمین ماند . زکی خان با علی مرادخان متحد شدند و قبل از اینکه وکیل الرعایا را به خاک بسپارند ، عدۀ زیادی از بزرگان را کشته و یا کور کرده ، سپس ابوالفتح خان و محمد علی خان ، پسران کریم را باهم بر تخت سلطنت نشاندند و خود عمل رتق و فتق امور را در بهار ۱۱۹۳ ه.ق بدست گرفتند. « تاریخ زندیه : ص ۶- تاریخ گیتی گشا : ص۲۱۶ به بعد – مجمل التواریخ : ص۳۴۴به بعد» سپس زکی خان توانست جسد برادر خود را در عمارت کوچک زیبای کلاه فرنگی ، در شیراز به خاک بسپارد .

مقبره-کریم-خان-زند-عکس-ازسایت-seeiran

مقبره کریم خان زند عکس ازسایت seeiran

سیزده سال بعد ، وقتی روز اول ذی الحجه سال ۱۲۰۶ ه.ق آغامحمدخان قاجار که وارد شیراز گردید بدلیل کینۀ شدیدی که نسبت به  کریم خان و خاندان زند داشت فرمان داد تا عظام رمیمه (استخوانها)  وکیل الرعایا را به تهران برده و زیر پله های قصر او دفن کنند تا هر روز بتواند از روی استخوانهای وی عبور نماید . اما پس از حدود یکصد وپنجاه سال ، رضا شاه پهلوی فرمان داد استخوانهای کریم خان ، مجدد به آرامگاه اولیه وی باز گردانده شود . « گیتی گشا : ص ۲۱۵ به بعد» «فارسنامۀ ناصری ، جلد اول : ص۲۳۷»

فرزندان کریم خان زند

کریم خان به هنگام مرگ چهار پسر و سه دختر داشت .

ابولفتح خان : که در سال ۱۱۶۹ ه.ق متولد شد  سال ۱۲۰۱ ه.ق وفات یافت .

محمدرحیم خان : او در سال ۱۱۷۳ ه.ق از مادری اصفهانی متولد شد و در روز بیست و دوم جمادی الثانی سال ۱۱۹۱ ه.ق از دنیا رفت .

محمدعلی خان : وی درسال ۱۱۷۴ ه.ق از مادری که دیانت یهودی داشت و بعد به اسلام گروید، متولدشد . تا سال ۱۲۰۶ از وی خبر وجود دارد ،  لیکن پس از این تاریخ از او اطلاعی در دست نیست .

محمدابراهیم خان  : او درسال ۱۱۸۲ه.ق بدنیا آمد . و توسط علی مرادخان زند کور شد . وی درسال ۱۱۲۶ ه.ق از دنیا رفت .

پری جهان خانم : دربارۀ تاریخ تولد و مرگ او اطلاعی در دست نیست  اما اطلاع داریم که او درسال ۱۱۹۶ ه.ق با علی مرادخان زند ازدواج کرد .

خانم کوچک : دربارۀ تاریخ تولد و مرگ او نیز اطلاعی در دست نیست  وی به ازدواج ابراهیم خان پسر صادق خان درآمد .

بی بی کوچک : دربارۀ تاریخ تولد و مرگ او نیز اطلاعی در دست نیست  . او به عقد احمدمرادخان پسر علی مرادخان درآمد .

 

خصوصیات اخلاقی و عدالت کریم خان زند

میراث تاجر هندی

از مناعت طبع و جوانمردی و روح بی نیاز کریم خان داستانهایی حکایت شده است که ماجرای ماتَرک تاجر هندی یکی از آنهاست بازرگانی از اتباع هند در شیراز درگذشت و ماترکی حدود صدهزار تومان از وی باقی ماند . مقامات دولتی به وکیل اطاع دادند که چون این بازرگان در ایران وارثی ندارد، طبق سنّت پادشاهان گذشته ماترک او به خزانه پادشاه تعلق دارد . کریم  سخت برآشفت و با خشم گفت : ما مرده شوی نیستیم که اموال مرده را ضبط کنیم . ثروتش را پاسداری و محافظت کنید و سپس به جستجوی ورّاثش برآیید و آن را به آنها تسلیم کنید . «رستم التواریخ ص ۴۲۰ »

تقسیم دیگ پر از زر میان کارگران

در ایامی که در اطراف شهر شیراز برای تأمین و تحکیم موقعیت دفاعی خندقی بزرگ حفر می کردند و برای این منظور ۱۲۰۰۰ هزار نفر کارگر از نقاط مختلف ایران جمع آوری و به کار گرفته بودند ؛ روزی که بر حسب معمول کریم خان نیز برای تماشا آمده بود ، کارگران در جریان کندن زمین دیگی پُر از زر مسکوک یافتند و آن را نزد کریم خان آوردند . کریم خان تمام محتوای دیگ را با دست خود میان کارگران و مزدورانی که آنجا کار می کردند تقسیم کرد . «رستم التواریخ ص ۴۲۱»

 

چهره نقاشی شده کریم خان زند

چهره نقاشی شده کریم خان زند

زن ، الماس و حاکم تبریز

از عدالت و داوری کریم خان و شیوۀ دادخواهی او از مظلومان و ستم دیدگان نیز داستانها آورده اند . از جمله آنکه در دارالسلطنه تبریز هوای عنبر آمیز دل آویز مشک بیز ، زنی از دودمان اعیان یکدانه الماس گرانبهای بی نظیری داشت ، از روی احتیاج خواست آنرا بفروشد .

عالیجاه خدادادخان حاکم تبریز از این ماجرا اطلاع و آگاهی یافت و آن زن را با آن دانه الماس طلب نمود و به دقت دانه الماس را ملاحظه نمود و به آن زن گفت که خریدار این دانه الماس منم . امشب این دانه الماس نزد من باشد که خوب به محاسن آن واقف شوم و فردا صبح تو به نزد من بیا تا بهای آنرا به تو تسلیم نمایم . آن زن دانه الماس را به عالیجاه خداد خان سپرد و به خانه خود رفت .

عالیجاه در آن شب حکاک چابکدستی حاضر نمود و حکم کرد از بلور بدل آن دانه الماس را شبیه آن ساخت و پرداخت و به جای آن دانه الماس در میان حقه نهاد . بامداد که آن زن نزد خدادادخان آمد عالیجاه حقه را به دست آن زن داد و گفت این الماس نیست و بلور است از خدا بترس و این رنگ و نیرنگ را با مردم بکار مبر و ترک تقلب کن .

آن زن چون حقه را گشوده دید که بجای آن الماس بلور نهاده اند با سکوت و تأمل به خانه خود آمد و این راز را به کسی نگفت و به بهانه زیارت عتبات عالیات بیرون آمده از تبریز خود را به شیراز رسانید و به اندرون خانۀ والاجاه کریم خان و وکیل الدولۀ کامگار رفته و کیفیت الماس را به عرض آن خسرو جمشید فر دادگستر رسانید .

آن پادشاه کسری منش با داد و دهش رعیت پرور ، بعد از تأمل و تفکر به آن زن فرمود ، در خانۀ من مهمان باش و صبرکن ، خداداد خان دانه الماس را یا از برای من پیشکش یا به جای مالیات خواهد فرستاد ، زیرا که به کار او نمی آید و در خور شأن او نیست که آنرا نگهدارد . پس به اندک زمانی عالیجاه خدادادخان آن دانه الماس را بجای مالیات فرستاد .

کریم خان پس از ملاحظه آن دانه الماس را به آن زن تسلیم نمود . و آن قطعه بلور تقلبی را در حقه به جای الماس نهاد و از برای خداداد خان فرستاد و فرمود مالیات را نقد از او گرفتند . آن زن الماس واقعی را پیشکش آن خدیو ایران نمود ، لیکن کریم خان قبول نفرمود و به قیمت تمام که کارشناسان تعیین نمودند ، قدری بیشتر از او خرید و آن زن را به خلعت سراپا سر افراز نمود و کامروا به وطنش روانه فرمود. «رستم التواریخ ص ۴۲۰ »

کریم خان و مرد روستایی و استحمام

در کتاب «مشت‌مالی» نوشته دکتر باستانی پاریزی آمده: در زمان کریمخان‌زند یکی از خان‌های روستایی به شیراز آمده بود و کریمخان گفته بود او را در بازار و مسجد و حمام وکیل بگردانند. ظهر موقع ناهار خان روستایی به کریمخان گفت این همه خشت روی هم گذاشته‌ای که چه شود؟

کریمخان جواب داد برای شست‌وشوی بدن که پاک شود. خان پرسید شما هر چند وقت به حمام می‌روی؟ کریمخان گفت: ماهی یکبار. خان روستایی خندید و گفت: معلوم می‌شود که جناب خان مرغابی شده و الا آدمی که آن‌قدر در آب نمی‌رود. کریمخان پرسید: پس تو هر چند وقت خودت را می‌شویی؟ خان روستایی گفت: در سراسر عمر دو بار، یک بار قابله ما را می‌شوید و یک بار مرده‌شور…

سنگ بالای دروازه

پیرامون سادگی رفتار کریم خان و تأثیر آن در مردم ، داستانهای بسیار در عهد او و سالهای پس از وی در میان مردم شایع شده بوده است . یک سیاحتگر فرنگی بنام اسکات وارینگ که بیست و چند سال پس از وکیل الرعایا از اصفهان بازدید کرده است ؛ پس از آنکه حکایتی جالب از رفتار ساده و مشفقانۀ کریم خان می آورد ، می نویسد که این تنها پادشاهی است که من هرگز نشنیدم کسی نسبت به او بد بگوید . ستمهای او تحت الشعاع خاطرۀ احسان و محبتی که به مردم شیراز کرد ، قرار گرفته و با مقایسه با شقاوت و مظالم اسلاف او ، به کلی از یاد رفته است . اسکات وارینگ سپس به حکایت زیر اشاره می کند :

به من گفتند سنگی که بر سردرِ دروازه قرار گرفته بقدری سنگین است که هنگام بنای دروازه ، کارگران قادر به حرکت دادن و بلند کردن آن نبودند و هنگامی که آنها بیهوده تلاش می کردند ، وکیل الرعایا از راه رسید و به کمک آنها شتافت و این کمک چنان در کارگران مؤثر شد که در یک لحظه سنگ عظیم را به بالای دیوار رساندند . شیراز پر است از داستانهای مشابه آن دربارۀ کریم خان . «نقل ازکتاب کریم خان زند تألیف پناهی سمنانی – آمده از تاریخ اجتماعی ایران جلد دوم ص۴۷۷ و ۴۷۸»

 

 

 

منابع :

تاریخ گیتی گشا ، محمد صادق موسوی اصفهانی ،به کوشش سعید نفیسی ، تهران ،÷۳۱۷ شمسی

رستم التواریخ ، تآلیف محمد هاشم ، به اهتمام محمد مشیری ، تهران ، آبانماه ۱۳۴۸

مجمل التواریخ :ابوالحسن بن امین گلستانه ، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی ،تهران ۱۳۴۴شمسی

فارسنامۀ ناصری ، میرزا حسن (شیرازی)  فسایی، تهران ۱۳۱۳شمسی

مجمل التواریخ ،میرزا محمدخلیل مرعشی صفوی ، به کوشش عباس اقبال آشتیانی ،تهران ۱۳۲۸ شمسی

روضهالصفای ناصری، رضا قلی هدایت ، تهران ۱۳۳۹ شمسی

آتشکدۀ آذر، لطف علی بیگ  آذربیگدلی به کوشش سیدجعفر شهیدی،تهران ۱۳۳۷ شمسی

تاریخ منتظم ناصری ،محمد حسن اعتمادالسلطنه (صنیع الدوله)

سفرنامۀ نیپور ، کارستن نیپور ،۱۷۷۴،۱۷۷۹،۱۸۳۷میلادی

سفرنامۀ ویلیام فرانکلین ،مشاهدات فرانکلین درسفر از بنگال به ایران

تاریخ سیاسی اجتماعی ایران درعصر زند ، دکتر غلامرضا ورهرام ، ۱۳۸۵ شمسی

کریم خان وزمان او ، پرویز رجبی ، ۱۳۵۱ شمسی

تاریخ جامع ایران ، جلد یازدهم ، ایران درعصر زندیه ، جان پری ۱۳۹۳ شمسی

تحقیق و پژوهش : مهدی صبورصادقزاده

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *