آغا-محمد-خان-قاجار

آغا محمد خان قاجار ، بنیانگذار قاجاریه

آغامحمد خان قاجار

قاجار-آغامحمدخان-روی-سکه-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده...

قاجار-آغامحمدخان-روی سکه-سکه های ایران زمین-شریعت زاده…

قاجارآغامحمدخان-پشت-سکه-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده.

قاجار-آغامحمدخان-پشت سکه-سکه های ایران زمین-شریعت زاده.

در تاریخ زندیه گیتی گشا آمده است که زندیه با پیروزیهای پی درپی خود هیچگاه نتوانست براسترآباد (گرگان) ، مازندران ، و گیلان بطور کامل تسلط یابد و این سرزمین ها همواره بعنوان مرکز قدرت قاجاریه از زمان فوت نادر تا انقراض دولت زندیه به سال ۱۲۰۹ ه.ق بدست آغامحمدخان قاجار مرکز عصیانهای پی درپی بود کریم خان نیز بخوبی به این معضلات واقف بود، بدین لحاظ  در صدد بود تا با طرق مختلف چه مماشات ، چه تفرقه اندازی میان آنها و حتی ازدواج با خواهر محمدحسنخان (خدیجه بیگم) اثرات این معضلات را به حداقل برساند . محمد حسن خان به هنگام مرگ درسال ۱۱۷۲ ه.ق دارای ۹ پسر بود که اکثر آنها به پناهگاه اصلی قاجاریان در دشت قپچاق ، چراگاه اصلی ترکمانها گریختند . و از آن ناحیه حملاتی را علیه حسین خان دولو حاکم منصوب زندیه ترتیب دادند . که بدنبال آن پسر بزرگ محمد حسن خان ، آغامحمدخان که هیجده ساله بود ، که در مازندران بسر می برد ، دستگیر و به تهران فرستاده شد . کریم خان با وی با مهربانی رفتار کرده و او را ترغیب می کرد، تا دیگر فراریان را وادار به تسلیم نماید. پس از اجرای طرح مذکور آنها را در املاک خانوادگیشان مستقر ساختند ؛ بجز آغامحمدخان  و حسینقلی خان پسران ارشد محمدحسن خان که بعنوان گروگان به شیراز فرستاده شدند .

سردیس آغامحمد-خان-قاجار..

سردیس آغامحمد خان قاجار

به سبب آنکه زکی خان با رفتار بیرحمانۀ خود در مناطق قاجار نشین راه به جایی نبرد ، پس از چندی کریم خان ، حسینقلی خان را که پسر دوم محمد حسن خان بود به حکومت دامغان گماشت با وجود آنکه آغامحمدخان پسر بزرگ بود که عادلشاه او را در سال ۱۱۶۲ ه ق اخته کرده بود ، وی در شیراز حکم گروگان را داشت « مرعشی : ص ۹۸» بطوری که مورخان قاجار روایت کرده اند ، آغامحمدخان بدلیل درایت و هوش سرشاری که داشت ، بسیار مورد توجه و احترام کریم خان قرار گرفت . آغامحمدخان او را متقاعد ساخته بود که انتصاب حسینقلی خان بهترین روش حفظ و نگهداری مازندران می باشد . « هدایت : ص ۹/۸۶» حسینقلی خان ابتدا با دختر یکی از بزرگان قاجار در شوال سال ۱۱۸۲ ه.ق ازدواج نمود که باباخان (فتحعلی شاه آینده) از آن زن بدنیا آمد . و طی هشت سال آینده به گردآوری و ساماندهی گروههای اشاقه باش و طرفداران آنها پرداخت و با ارعاب و حتی جنگ ، قدرت یوخاری باش ها را که مورد حمایت زندیان بودند ، کاست .

یورش وحشیانۀ حسینقلی خان به پایگاه دولوها ، قلعۀ نمکه ، لقب جانسوز را برای وی به ارمغان آورد . دیری نگذشت که زکی خان به فرماندهی سپاهی از لرها و کردها برای تنبیه او به منطقه عازم شد . لیکن حسینقلی به دشت های ترکمان صحرا گریخت و زمانی که نیروهای زکی خان مراجعت کردند ، از مخفیگاه خود خارج شد و حسن خان حاکم استر آباد را که به سبب ترس از مقامش کناره گرفته بود ، بقتل رساند . وی سپس به ساری مقر حاکم مازندران محمدخان سوادکوهی حمله برد و او را شکست داده و پس از شکنجه کشت اما پسر محمدخان ، که مهدی خان نام داشت به شیراز گریخت و به کمک سپاهی از زندیان به نبرد با حسینقلی خان آمد که در جنگ شهر بارفروش (بابل) متحمل شکست شد . سرانجام در سال ۱۱۹۰ه.ق زکی خان مجدد به مازندران آمد و با خشونتی وحشیانه نظم و آرامش را به منطقه باز گرداند . وی چنان حامیان حسینقلی خان را شکنجه داد که همه از او کناره گرفتند . دراین هنگام حسینقلی خان گروهی از مهاجمان ترکمان را که به یکی از هوادارانش حمله کرده بودند ، قتل عام نمود و اما پس از آخرین یورش بدون ثمر به استرآباد در سال ۱۱۹۱ ه.ق آنگاه که در هوای آزاد به خواب رفته بود ، بدست گروهی از ترکمانان بقتل رسید .  و خبر قتل او را کریم خان با عطوفت و مهربانی به اطلاع آغامحمدخان رساند .

آرامگاه میرداماد در جوار حرم حضرت علی (ع)

آغامحمد خان قاجار-روی سکه -سکه های ایران زمین شریعت زاده…

آغامحمدخان-قاجار-روی-سکه-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده...

آغامحمد خان قاجار پشت سکه-سکه های ایران زمین-شریعت زاده…

پس از یک روز از درگذشت کریم خان ، گروگان قاجاری او ، آغامحمدخان قاجار که در بیرون شهر منتظر مرگ سردار بزرگ زند بود، توسط عمۀ خود که همسر کریم خان بود ، از این خبر مطلع شد و بلافاصله بهمراه تنی چند از یاران خود از طریق اصفهان به استر آباد رفت و حکومت مازندران و گیلان را بدست گرفت . «تاریخ گیتی گشا :ص۲۴۶ به بعد- تاریخ زندیه : ص ۵ به بعد – فارسنامۀ ناصری ، جلد اول : ص۲۲۰»

آغامحمد خان پس از استقرار در استرآباد برادر خود مهدیقلی را به دستگیری تقی خان زند والی ری و فیروز کوه روانه ساخت . اما هنوز موفقیتی حاصل نکرده بود که با معضلی بزرگ مواجه گردید . و آن هم مشکلی از سوی برادرانش مرتضی قلی و مصطفی قلی بود که در زمان بیماری کریم خان آنها موفق شده بودند برای خود قدرتی بهم زده و حکومتی بپا کنند . و بیم داشتند هم اکنون که آغامحمد خان در تهران ادعای فرمانروایی دارد ، حکومت و نفوذ خود را از دست بدهند . با توجه به فرار رضاقلی خان یکی دیگر از برادران به نزد مرتضی قلی خان و مصطفی قلی خان رفته ، سه برادر برعلیه برادر بزرگتر متحد گردیدند . آغا محمد خان ابتدا با فرستادن جعفر قلی برادر دیگرش جهت گفتگو و مصالحه با برادران نافرمان بسیار کوشید تا آنان را به ترک مخاصمه و تابعیت مجاب کند . لیکن توفیقی نیافت و در پانزدهم ربیع الاول سال ۱۱۹۳ ه.ق به جنگ برادران عازم گردید که در نتیجۀ آن رضاقلی شکست خورده و به بار فروش (بابل) گریخت ، مرتضی قلی خان نیز به استرآباد هزیمت کرد و مصطفی قلی خان نیز به اسارت درآمد .

آغا-محمد-خان-قاجار

آغامحمد خان قاجار

در حالی که وارثان کریم خان بر سر میراث او مجادله داشتند ، علی مراد خان زند برای سرکوبی قاجار عزم شمال کشور کرد لیکن جعفرقلیخان قاجار طلایه داران او را نابود ساخت و علیمراد خان پیشروی را صلاح ندانسته و به اصفهان مراجعت کرد . «عبدالکریم شریف شیرازی ، تاریخ زندیه : ص۴۷»     تا سه سال دیگر قاجاریه با تهدیدی مواجه نگردیده و به تقویت سپاه خود پرداخت .  آغامحمد خان سپس به اتفاق فرزندخوانده و ولیعهدش فتحعلی و مادرش به تهران آمده و اردوگاه و استحکاماتی در نیم فرسخی شهر احداث کرد که بعدها آنجا کاخ سلاطین قاجار ایجاد شد . سپس صبح روز یکشنبه یازدهم جمادی الاول سال ۱۲۰۰ ه.ق بطور غیر رسمی بر تخت سلطنت تکیه زد . «حسین ملکی ، تهران در گذر گاه تاریخ : ص۳۱»

پس از چندی آغامحمدخان قاجار با آغاز حکومت لطفعلی خان به شیراز یورش برد . شاه زند به محض اطلاع از حرکت سپاه قاجار بسوی شیراز ، قشونی متشکل از ایلات و عشایر فراهم آورد و به لشکریان قاجار که فرماندهی آنها را جعفرقلی خان بعهده داشت حمله برد . و در این اثنا آغامحمدخان نیز به کمک جعفرقلی خان آمده ، و به سمت نیروهای زند تاخت . سپاهیان لطفعلی خان که قدرت مقابله با دشمن را در خود ندید ، با سپاهیان خود به طرف شیراز عقب نشینی کرد . آغامحمدخان هفته ها شهر را به محاصره گرفت اما چون مشکل تدارک آذوقه داشت ، در ذی الحجۀ سال ۱۲۰۳ ه.ق به تهران مراجعت کرد .

عمارت-کلاه-فرنگی-بیرجند-قدمت-اواخر-زندیه-واوایل-قاجار-آرشیو-میراث-فرهنگی...

عمارت کلاه فرنگی بیرجند قدمت اواخر زندیه و اوایل قاجار آرشیو میراث فرهنگی…

آغامحمد خان بار دیگر سپاه خود را جهت جنگ با لطفعلی خان بسوی شیراز به حرکت درآورد و در قلعۀ قمشه (شهرضا) اردوی خود را برپا نمود . اما سپاه لطفعلی خان به جای هر نوع مقاومت و مقابله به جهت توطئه ای که افراد حاجی ابراهیم حاکم شیراز در اردوی او برپا نموده بود ، از هم پاشیده و پراکنده گردید و راهی جز فرار برای لطفعلی خان باقی نماند . ( محرم سال ۱۲۰۶ ه.ق ) و آغامحمدخان بسوی تهران بازگشت .

پس ازچندی لطفعلیخان سپاهی گرد آورده و به نواحی شیراز آمد و به دفعات حاجی ابراهیم را مجبور به شکست نمود  که حاجی ابراهیم  پس از شکستهای متوالی از لطفعلیخان ، از آغامحمدخان قاجار کمک خواست و با فرستادۀ خود مقداری جواهرات و اشیاء گرانبها برای وی ارسال نمود .      «تاریخ گیتی گشا ، ذیل : ص۳۶۱- تاریخ زندیه : ص۷۵»

در بهار یا رمضان سال ۱۲۰۶ ه.ق آغا محمدخان قاجار به طرف شیراز عازم گردید . در ناحیۀ ابرج و مائین میان سپاه ابراهیم خان و لطفعلی خان نبرد آغاز شد . که شاه زند با دلاوری بر سپاه ابراهیم خان حمله برده و آنها را تار و مار ساخت .  سپس با توجه به موضعگیری سپاه دشمن ، سپاه خود را بر سه گروه تقسیم نموده و عموهای خود ، محمدخان و عبدالله خان را به فرماندهی انتخاب کرد و شبانه از سه طرف به سپاه قاجار حمله بردند . در این میان شایعۀ فرار آغامحمد خان توسط میرزا فتح الله اردلانی منتشر شد و سپاهیان لطفلی خان دست از جنگ کشیده و تا صبح به انتظار ماندند . لیکن صبح روز بعد آغامحمدخان قاجار به یکباره در میدان نبرد ظاهر گردیده و با شتاب هرچه بیشتر فرمان جنگ را صادر نمود در این اثنا زندیان روحیۀ خود را باخته و از میدان جنگ گریختند و لطفعلی خان با افراد کم خود بسوی کرمان رهسپار گردید . « تاریخ زندیه : ص ۸۲ – رستم التواریخ : ص۴۵۲»

سپس آغامحمد خان بتاریخ هیجدهم شوال ۱۲۰۶ ه.ق وارد شهر شیراز گردید و درآنجا فرمان داد که تمامی اموال خاندان زند به تهران منتقل شود و پس از آن دستور داد تعدادی از خاندان زند را که در حبس بودند نابینا سازند . و بقیه را نیز به مازندران کوچ داد .

و اما لطفعلی خان بر سر راه خود با مهمان نوازی امیر حسین خان طبسی مواجه شد و مدتی را در آن شهر سپری کرد . آنگاه با سپاهی که امیرحسین خان در اختیارش گذاشته بود بسوی شیراز رهسپار شد و در یزد با برخوردی که با سپاه حاکم آنجا داشت آنها را پراکنده ساخت و بطرف ابرقو عازم شد . « تاریخ گیتی گشا ، ذیل : ص۲۷۸ »و در این شهر موفق گردید سپاه خود را افزایش داده و نیریز و دارابگرد را متصرف شود . در این هنگام آغامحمد خان سپاهی را به کمک حاجی ابراهیم فرستاد و در نبردی که در نواحی نیریز صورت گرفت ، لطفعلی خان باز هم به سبب خیانت یکی از اطرافیانش شکست خورده و در نیمه شب از راه ابرقو به طبس رهسپار شد و از آنجا به قندهار رفت . اما چون در آنجا خبر مرگ تیمور شاه حاکم قندهار را شنید به قاین آمد و سفرای حاکم نرماشیر محمدخان و حاکم بم جهانگیر خان در آنجا به خدمت او رسیده و به او قول مساعد برای تصرف کرمان را دادند . حاکم کرمان که در این زمان مرتضی قلی خان بود ، به مقابلۀ لطفعلی خان به خارج شهر حرکت کرد لیکن شاه زند شهر را دور زده و از طرف دیگر وارد شهر شده و آنجا را متصرف شد «تاریخ گیتی گشا ، ذیل محمد رضا شیرازی : ص۳۸۱، ۸۴ ،۱۸۱»

مدرسۀ-شوکتیه-بیرجند-قدمت-قاجاریه-عکس-از-آرشیو-میراث-فرهنگی-کشور...

مدرسۀ شوکتیه بیرجند قدمت قاجاریه عکس از سعید ازناوه آرشیو میراث فرهنگی کشور…

آغامحمد خان که از خبر سقوط کرمان به شدت عصبانی شده بود ، حسین قلی خان را به مقابله با لطفعلیخان فرستاد که وی با شکست مواجه شد . (جهت اطلاع بیشتر از حملات مکرر آغا محمدخان به کرمان در این برهه از زمان به مطلب محمد رضا شیرازی ذیل تاریخ گیتی گشا ص۳۸۵ مراجعه شود ) توضیحات مختصر او نیز بدین شرح است : لطفعلی خان تدارک جنگ جدیدی را با آغامحمد خان قاجار آغاز نمود و هر گروه از سپاهیان خود را مسئول محافظت از قسمتی از شهر کرد . آغامحمدخان به کرمان رسیده و شهر را به محاصره در آورد . با فرا رسیدن فصل زمستان توان و نیروی سپاهیان مدافع شهر رو به ضعف نهاد و باز هم خیانت برخی از افراد لطفعلیخان موجب ورود دشمن به  شهر و شکست وی گردید . لذا ناچاراً راهی شهر بم شد . «تاریخ زندیه :ص۹۳» تسخیر شهر کرمان برای مردم آنجا بسیار گران تمام شد زیرا که آغامحمد خان قاجار فرمان داد تا بسیاری از آنها را بقتل رسانده و یا کور کنند . « سالاریه یا تاریخ کرمان ، پاریزی : ص۳۶۶»

تصویر آغا محمد خان قاجار در جبهۀ جنگ

تصویر آغامحمد خان قاجار در جبهۀ جنگ

در شهر بم محمد علی خان سیستانی و افرادش در صدد دستگیری لطفعلی خان بر آمده و بطور ناجوانمردانه بر او تاخته ، پس از فرود آوردن ضربات شمشیر و مجروح ساختن او و اسبش ، وی دستگیر کرده و برای رهایی یافتن از انتقام آغامحمد خان او را به کرمان بردند . آغامحمد خان قاجار پس از شکنجۀ بسیار فرمان داد تا او را از دوچشم نابینا ساخته و به تهران فرستادند و درآنجا لطفعلی خان زند این جوانمرد ایرانی را بقتل رسانید و بدین ترتیب پروندۀ حکومت سلسلۀ زندیه بطور کلی مختومه شد . « آخرین روزهای لطفعلی خان زند »

در این هنگام والی گرجستان آراکلی خان به پشتوانۀ روسیه اظهار استقلال نمود بنابراین پادشاه قاجار عزم جزم نمود تا وی را سرکوب نماید، لذا بسوی آن منطقه عازم گردید و در میان راه ، در منزل قراچای توقف نموده و نامه ای برای آراکلی خان بدین مضمون نوشت که می دانیم از عصر شاه اسماعیل صفوی آن ولایت به ایران تعلق داشته است و تو باید از شرایط عقل خارج نشده و تابعیت ما را قبول نمایی .

لیکن ارکلی خان این پیشنهاد را نپذیرفت و به استحکام برج و باروی شهر پرداخته و با تمام نیروی خود از تفلیس خارج گردید و به مقابلۀ سپاه آغامحمد خان تاخت . جنگ سختی در گرفت . در این اثنا باد موافقی در جهت لشکر خواجۀ تاجدار وزیدن گرفت و قشون ارامنه و گرجی را دچار مشکل کرد که آنها تاب مقاومت در خود ندیده و پشت بر دشمن گریختند . و سپاه ایران در پی آنها تاخته و بسیاری را به هلاکت رساندند و بطرف دروازه شهر پیش رفتند که ناگهان چهار صدتن از افراد قبایل چرکس از دروازۀ دیگر خروج کرده و بسوی چادر پادشاه ایران حمله ور شدند لیکن وی هراس به دل راه نداده و برای تفنگچیان مازندرانی خود فرمان آتش صادر کرد که برخی از آنها کشته و بقیه فرار را برقرار ترجیح دادند و بدنبال آن ارکلی خان نیز از منطقه گریخت . سپس خواجۀ تاجدار به تفلیس وارد شده و آنجا را چپاول و غارت نمود . وی بسیاری از زنان و دوشیزگان و مردان و پسران را اسیر کرده و کشیشان را دست بسته به رود ارس انداخته و غرق نمودند . آنگاه کلسیاهای آنانرا نیز در آتش سوزاندند . «ناسخ التواریخ ، دورۀ کامل تاریخ قاجاریه : ص ۴۲،۴۳» اگر گرجستان و آذربایجان به تصرف سپاهیان قاجار درآمد لیکن قلعۀ شوشی و ابراهیم خان والی آنجا سرسختانه مقاومت کردند .

آقامحمد خان پس از کسب این پیروزی به تهران آمده و با خیالی راحت روز یکشنبه یازدهم رمضان سال ۱۲۱۰ ه.ق مطابق با اول نوروز سال ۱۱۷۵ شمسی رسماً تاج پادشاهی برسر گذاشت .

خواجۀ قجری سپس در صدد براندازی حکومت افشاریه و الحاق خراسان به قلمرو خود برآمد . او به بهانۀ زیارت امام هشتم شیعیان (ع) و سرکوبی ازبکها به آنسو براه افتاد وی سپاه عظیم خود را به همراه وزرای اندیشمند و کاردان همچون حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله ، میرزا شفیع صدراعظم ، میرزا اسدالله خان نوری وزیر لشکر و جمعی از امرا را از پایتخت (تهران) و از طریق ساری و استرآباد بطرف دشت قبچاق روانه ساخت . جماعت کوکلان (ترکمن صحرا ) که تابعیت قاجار را نپذیرفته بودند ، به سختی سرکوب شده ، مزارع و مراتع آنها به آتش کشیده شد . زن و مرد به اسارت درآمده یا به هلاکت رسیدند .«ناسخ التواریخ ، دورۀ کامل تاریخ قاجاریه : ص۴۴ ،۴۵»

محدوده قلمرو قاجاریه در اوج قدرت

محدوده قلمرو قاجاریه در اوج قدرت

آنگاه آغامحمد خان از مسیر کالپوش به جاجرم رسید و در آنجا اردو زد . در طول مسیر وی به خراسان ، الله یار خان قلیجه حاکم سبزوار ، ابراهیم خان کُرد شادلو حاکم اسفراین ، امیر گونه خان زعفرانلو و ممشخان زعفرانلو حاکم چناران ، لطفعلی خان حاکم اتک ، جعفر خان بیات حاکم نیشابور و صفرعلیخان بغایری به رکاب شاه قاجار ملحق شدند . در این اثنا صادق خان شقاقی با پنجهزار تن مأموریت یافت که مشهد را متصرف شود . لیکن همزمان میرزا مهدیخان مجتهد متولی حرم رضوی ، شاهرخشاه تیموری و قهار قلی میرزا پسرش به پیشواز شاه قاجار آمده ، اظهار تابعیت و طلب عفو نمودند . نادر پسر دیگر شاهرخشاه نیز توسط قاصدی به جانب آغامحمدخان ابراز کرد اگر بدون آنکه به حضور برسم مورد عفو قرار گیرم ، با زن و فرزند به سویی روم . که موافقت شد و او باخانواده به هرات عازم شد . شاه قاجار بنا به اعتقادی که به ائمۀ معصومین داشت ، پای پیاده به زیارت قبر امام هشتم حرکت کرد و پس از پابوسی آنحضرت مدت بیست و سه روز در آنجا بیتوته کرد . وی سپس به مقر حکومت شاهرخ میرزا برفت و در آنجا شاهرخشاه آنچه جواهر و زر درخزاین موجود بود ، تقدیم بکرد . لیکن آغامحمد خان قانع نگردید و فرمان به شکنجۀ آن پیرمرد نابینا و ناتوان بداد . و شاه افشار آنچه از گنجینۀ نادرشاه اطلاعات داشت در اختیار وی قرار داد . آنگاه شاهرخشاه به مازندران تبعید شد لیکن در مسیر راه در دامغان چشم از جهان فرو بست . البته روایت است آفامحمد خان قاجار تمامی جواهرات مکشوفه را در اتاقی نهاده و خود آنقدر که مشعوف گردیده بود ، بروی آن جواهرات دائماً از این ضلع اتاق تا ضلع روبرو  غلت می زد . .«ناسخ التواریخ ، دورۀ کامل تاریخ قاجاریه : ص۴۵»

به محض ورود آغامحمد خان به مشهد ، شاهزاده مرادخان ازبک که دست از تاراج سرزمین خراسان برنمی داشت بطرف بخارا عقب نشست . شاه قاجار که خود را وارث سلاطین ایران می دانست ، در نامه ای تهدید آمیز از میرمعصوم والی بخارا خواست که دیگر به مرزهای ایران ورود نکرده و تمامی اسرای ایرانی را مسترد بدارد . و همچنین سفیری به والی کابل ، زمانشاه افغان گسیل داشت و از وی خواست تا بلخ را به ایران باز گرداند .  اما متأسفانه به وی اطلاع دادند که روسیه مجدد به دفاع و پشتیبانی از گرجیها برآمده و پس از اتحاد با آنها به آذربایجان هجوم برده اند . (( کاترین دوم که خورشیدکلاه نام داشت و همسر پطر سوم بود به بهانۀ رنج بردن مردمان گرجی ، ژنرال زوبوف را با هشتاد هزار تن جنگجو و صد اراده توپ به مغان گسیل داشت)) آغامحمد خان که از شنیدن این خبر به شدت عصبانی شده بود ، محمد ولیخان قاجار را با ده هزار جنگجو به حفاظت از خراسان گمارد و خود با اعظم سپاهیان به سمت تهران حرکت کرد . وی در تهران بود که به اطلاعش رساندند کاترین دوم در روسیه از دنیا رفته است و بدستور تزار پل اول ، ژنرال زوبوف با تمام قشون خود به روسیه مراجعت کرد .

آغامحمد خان نیز همزمان و بلادرنگ از مسیر اردبیل به کنار رود ارس رسید و در آنجا اردو برقرار کرد و با ده هزار تن از جنگجویان خود عزم قلعۀ پناه آباد نمود . لیکن ابراهیم خان از ترس جان ، همراه با خانواده به سمت شکی و اراضی لگزیه گریخت و شهریار ایران بدون هیچ مانعی قلعه را متصرف شد . وی سپس بسوی شوش در قره باغ آذربایجان رفت.

در بامدادشنبه بیست و یکم ذی الحجۀ سال ۱۲۱۲ ه.ق ( در برخی روایات ۱۲۱۱آمده است ) سه تن از خدمه با دشنه به بالین او رفته و تخت خسروی را با خونش آلوده ساختند . و صندوقچۀ جواهر و بازوبندهای مرصع و شمشیر گوهرنشان و دریای نور و تاج ماه را برداشته و به نزد صادق خان شقاقی شتافتند . «ناسخ التواریخ ، دورۀ کامل تاریخ قاجاریه : ص۴۸ ،۴۹»

نقشه-هوایی-شهر-شوشی-واقع-در-قره-باغ-جایی-که-آغامحمدخان-در-آنجا-به-قتل-رسید

عکس هوایی شهر شوشی واقع در قره باغ-جایی که آغامحمدخان در آنجا به قتل رسید

نقشه-هوایی-قدیمی-تر-از-شهر-شوشی-محل-قتل-آغامحمدخان

نقشه هوایی قدیمی تر از شهر شوشی محل قتل آغامحمد خان

 

 

منابع  :

تاریخ گیتی گشا ، محمد صادق موسوی اصفهانی ،به کوشش سعید نفیسی ، تهران ،÷۳۱۷ شمسی

آخرین روزهای لطفعلی خان زند : حاوی خاطرات ومشاهدات هارفورد جونز، ۱۷۶۴الی۱۸۴۷میلادی انتشارات امیرکبیر ۱۳۵۶شمسی

تاریخ کرمان یا سالاریه : تألیف احمدعلی خان وزیری کرمانی به سال ۱۲۹۵ ه.ق و تصحیح باستانی پاریزی

تاریخ زندیه : نوشتۀ عبدالکریم علیرضا شریف شیرازی

رستم التواریخ : نوشتۀ محمدهاشم متخلص بآصف و ملقب به رستم الحکماء

روضهالصفای ناصری، رضا قلی هدایت ، تهران ۱۳۳۹ شمسی

فارسنامۀ ناصری ، میرزا حسن (شیرازی)  فسایی، تهران ۱۳۱۳شمسی

کریم خان وزمان او ، پرویز رجبی ، ۱۳۵۱ شمسی

تاریخ قاجار ، دکتر محسن سلیم ، انتشارات داشگاه آزاد اسلامی ، ۱۳۸۳ شمسی

ناسخ التواریخ ، دورۀ کامل تاریخ قاجاریه ، میرزا محمدتقی لسان الملک سپهر با مقابلۀ وتصحیح کامل و فهارس ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی

تحقیق و پژوهش :مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *