قاجاریه و اصل نسب آنها

قاجاریه

محدوده قلمرو قاجاریه در اوج قدرت

محدوده قلمرو قاجاریه در اوج قدرت

نقشه قلمرو قاجاریه و مناطقی که در دوران این سلسله از ایران جدا شد

اصولاً واژه قاجار از دو قسمت قاچ از مصدر قاجمک به معنی فرار و پسوند فاعلی ار که باهم معنای فراری یا تُندسیر بوده که احتمالاً به راهنماها و طلایه داران اطلاق می شده است . «محقق قزوینی ، خاستگاه تاریخی ایل قاجار»

چون تاریخ هجرت به سال ششصد و شصت و سه قمری رسید هلاکوخان مغول از دنیا رفت و فرزندش آباقاخان جانشین او گردید سرتاق نویان منصب اتابکی فرزند آباقاخان را برعهده گرفت . پس از هفده سال نیز حکومت آباقاخان تباهی گرفت . و بعد از او به ترتیب نکودارخان برادرش ، به مدت دو سال و ارغون خان پسرش به مدت هفت سال ، گیخاتون ، برادر دیگرش به مدت سه سال و بایدو خان هشت ماه حکومت داشتند . سپس در سال ۶۹۴ ه.ق غازان خان بن ارغون خان بر تخت سلطنت جلوس کرد . در آن هنگام سرتاق نویان نیز از جهان رفته بود و پسرش قاجار نویان که نسب قبیلۀ قاجاریه از او آغاز می شود ، به سن بلوغ رسیده بود . غازان خان حقوق اتابک پدر را منظور نظر داشته و قاجار نویان را بجای سرتاق نویان مورد لطف خویش قرار داده و هر آنچه در حوزه اقتدار سرتاق بود ، در اختیار قاجار نویان قرار داد .

ژاندارم-دوران-قاجاریه...

ژاندارم-دوران-قاجاریه…

پس از چندی از قاجار نویان فرزندان بسیار متولد شد و آنها را بنام پدر لقب قاجار بدادند . و در قوانین ترک چنین آمده بود که اگر طایفه ای  دارای منصب و مقام می شد ، بسیاری دیگر از مردمان خود را به آن طایفه ملحق ساخته و به  لقب آنها مشهور می شد .

چون سلطان ابوسعید پسر سلطان اولجایتو در سال هفتصد و سی و شش هجری به بکران رفت ، عده ای از سلسلۀ قاجاریه نیز به دلیل خویشاوندی و بودن در یک ایل به قبایلی که در شام ساکن بودند ، پیوسته اراضی آنجا را مربوط به خود دانسته و ساکن آنجا گشتند . لیکن امیر تیمور گورکانی در سال ۸۰۳ ه.ق به دمشق سفر کرد و فرمان داد که جماعت مغول به موطن خود مراجعت کنند و مغولان بسوی ایران و سپس به ترکستان که میهن اصلی آنها بود روانه شدند . لیکن گروهی از آنها که از ایل قاجار بودند ، در آذربایجان و حدود گنجه و ایروان اقامت کرده و ماندند .

سکونت-گاه-سردار-مفخم-در-بجنورد-قدمت-۱۳۰۰ه.ق

سکونت-گاه-سردار-مفخم-در-بجنورد-قدمت-۱۳۰۰ه.ق

پس از چندی به جهت تضعیف سلسلۀ گورکانی ، حسن بیگ پسر علی و نوۀ عثمان که اولین پادشاه آق قویونلو بوده و از نسب قاجار می باشد ، در سال ۸۷۱ ه.ق بر تخت سلطنت جلوس نمود و خاندان وی چهل و سه سال حکومت راندند . و پس از سپری شدن حدود هفتاد سال ، در سال ۹۹۵ ه.ق شاه عباس بزرگ فرمان داد که قبیلۀ قاجار را از گنجه و ایروان کوچ داده و در اراضی استر آباد و در حوالی قلعۀ مبارک آباد ، در کنار گرگان مستقر سازند و جمعی را که در مبارک آباد سکنی گزیدند ، به لقب قاجار یوخاری باش مفتخر ساخت و گروهی دیگر از آنها را که بر فرود قلعه سکونت داد ، لقب اشاقه باش عطا فرمود . و گروه سوم را در مرو شاهیجان مستقر ساخت .  مقصود شاه عباس از این عمل آن بود ، که نواحی استرآباد و مازندران از حملات و یورشهای ترکمانان در امان بمانند و سرزمین خراسان نیز از تاخت و تازهای ازبکان محفوظ گردد . و ضمناً در اندیشه داشت که بدین طریق ایل قاجار را متفرق سازد ، تا مبادا در صدد اقدام بر علیه حکومت مرکزی صفویان بر آیند . « ناسخ التواریخ ، میرزا محمد تقی لسان الملک سپهر:ص ۳ تا ۵» البته لازم به ذکراست که دوانلوها از یوخاری باشها و قوانلوها از اشاقه باشها بودند و سایر ایلات عبارت بودند از دوانلوها شامل سِپانلو، قیاقلو ، کَرکلو ، شامبیاتی ، خزینه دارلو ، شامبرقُرلو و قوانلوها شامل اسکندرلو ، عزالدینلو ، اُسانلو ، قِزل اَیاق ، حاج مهدیقلی خان و بنی اعمام «رضا جهانسوز : تاریخ بنیان قاجاریه»

منظره-نمای-عمارت-تخت-قاجارمشهوربه-باغ-تخت-در-جنوب-شهر-شیراز

منظره-نمای-عمارت-تخت-قاجارمشهوربه-باغ-تخت-در-جنوب-شهر-شیراز

از مهدیقلی خان و همسرش بنام شهربانو بنا به روایت در تاریخ ۱۱۰۴ ه.ق و یا ۱۰۹۷ ه.ق در میان عشیرۀ اسکندر لو فرزندی متولد گردید که بعدها بنام فتحعلی خان مشهور گردید . « رضا قلی خان هدایت ، تاریخ روضه الصفا ، جلد سیزدهم : ص۷۰۸۴» او بعدها به خدمت شاه طهماسپ صفوی درآمد و در خراسان بفرمان شاه و بدست عوامل نادرشاه در تاریخ جمعه چهاردهم صفر ۱۱۳۹ ه.ق بقتل رسید . و جنازۀ وی در بقعۀ خواجه ربیع مشهد بخاک سپرده شد. دومین شخصی که از طایفۀ ایل قاجار مدعی حکومت بود ، پسر فتحعلی خان بود . که درسال ۱۱۲۷ ه.ق متولد شد . او تمامی عمر خود را صرف جنگ و جدال نموده و بیشتر زندگانی را برپشت اسب گذراند و بر اثر تابش خورشید موهای خود را از دست داد و به محمد حسن خان کل معروف شد . او در ذی الحجه سال ۱۱۵۶ ه.ق با سپاهی قلیل به استر آباد یورش برد و آنجا را غارت کرد . اما محمد زمان بیک حاکم استر آباد از نادر شاه کمک خواست و شاه افشار ، محمدحسین خان دولو را به سرکوبی محمد حسن خان مأموریت داد و او شمار بسیاری از سپاهیان محمد حسن قاجار را از میان برداشته و او را به رشت فراری داد. نادر شاه سپس فرمان داد تا قاجاریِ شورشی را دست بسته به پیشگاه او بیاورند . لذا محمد حسن خان با دو اسب و یک غلام از میان ترکمانان بیرون آمده و در بیابانها آواره شد تا جایی که عنقریب بود از گرسنگی و تشنگی جان بدهند چنانچه یکی از اسبان خود را کشته و تناول کردند تا از این مهلکه جان سالم بدر برند . دیری نپایید که سوارانی از دور پدیدار شدند و به او مقداری خوردنی بدادند تا نیرویش احیا گردید و به وی مژده دادند که نادرشاه جان به جان آفرین تسلیم نموده است . و سپس وی را به میان قبیله آورده و فرمانبردارش شدند . محمد حسن خان بار دیگر در سال ۱۱۶۰ ه.ق به استرآباد تاخت ، محمد حسین خان دولو را بقتل رسانده و آنجا متصرف شد « ناسخ التواریخ ، میرزا محمد تقی لسان الملک سپهر:ص ۸ و۹»

نمای-شمای-سردرارگ-در-زمان-قاجار

نمای-شمای-سردرارگ-در-زمان-قاجار

پس از شکست آزادخان ، کریم خان زند بیشتر شهرهای عراق را متصرف شد که به او خبر دادند محمدحسن قاجار باسپاهی نیرومند ، (۱۱۶۸ه.ق) از مازندران به طرف جنوب سرازیر شده و به حوالی تهران رسیده است . رهبر زندیه  محمدخان زند و شیخ علی خان را با پانزده هزار سپاهی به مقابلۀ وی فرستاد . اما آنها در جنگ با دشمن شکست خوردند که درپی آن شیخ علی خان به اصفهان گریخت و محمدخان دستگیر شده و پس از چندی در سال ۱۱۷۲ ه.ق  اقدام به فرار از زندان کرد که مجدد دستگیر و بقتل رسید . «مجمل التواریخ  : ص ۴۶۳ به بعد » کریم خان پس از شکست سرداران خود از محمدحسن قاجار ، شخصاً جهت جنگ با وی عازم گردید . لیکن در بیست و پنج کیلومتری اصفهان در منطقه ای بنام گلون آباد از دشمن شکست خورده و بسوی شیراز عقب نشینی کرد .

آن هنگام به محمدحسن قاجار خبر دادند که آزادخان افغان به گیلان هجوم برده و هم اکنون رشت را در دست دارد بنابراین بلادرنگ به جای سفر به جنوب ، فوراً راهی شمال شد و به مقابلۀ آزادخان پرداخت . پس از نبردی سخت آزادخان متحمل شکست شده و به فراهان گریخت و در سال ۱۱۷۰ ه.ق برای بار دوم نیز در ارومیه شکست دیگری را پذیرا شده و به سوی بغداد متواری شد . « تاریخ گیتی گشا : ص ۵۵ به بعد »

امضا و مهر سلاطین قاجار

امضا و مهر سلاطین قاجار

محمد حسن خان قاجار در سال ۱۱۷۱ ه.ق بار دیگر مصمم شد که برای مقابله با کریم خان به شیراز بیاید بنابراین از مسیر اصفهان عازم آنجا گردید . لیکن در اصفهان جهت جمع آوری آذوقه و تدارکات بسیاری از اهالی شهر را سخت آزرد . « تاریخ گیتی گشا : ص ۶۱ به بعد» لشکر محمدحسن خان دو ماه در راه بود که به دو فرسخی شیراز رسید و همانجا اردو زد . کریم خان که آمادگی مقابله با وی را نداشت ، در حصارشهر موضع گرفت . و در همین اثنا بود که نصیرخان لاری همان فردی که عصیان کرده و کریم خان پس از غلبه بر او گناهانش را بخشوده بود، با جمعی از تفنگچیان خود به اردوی محمد حسن خان رفته و به وی اظهار تابعیت نمود . « تاریخ گیتی گشا : ص۶۳ به بعد » با تمام این توصیفات کریم خان روحیۀ خود را نباخت و همه روزه از بالای برج شهر اوضاع سپاه دشمن و وقایع مربوط به جنگ احتمالی را زیر نظر داشت . عاقبت طولانی شدن محاصره باعث گردید که بسیاری از سپاهیان محمد حسن خان از اردو جدا شده و به دروازۀ ورودی شهر آمده تا به کریم خان ملحق شوند ، لیکن کریم خان با تدبیر از پذیرفتن آنان تا صبح روز بعد سر باز زد و از آنان خواست در محوطۀ دروازۀ جنوبی شهر اجتماع کنند . همچنین خان زند سفارش کرده بود که گهگاه گروهی از جنگجویان ناگهانی و به یکباره به انبار آذوقۀ دشمن یورش برده و آن انبار را غارت نمایند . حرکت و جنب و جوش افراد جدا شده از سپاه محمد حسن خان موجب ترس و وحشت در دل مابقی سپاه گردید . چرا که تصور آنها بر این بود که در حال اجرای شبیخون از سوی دشمن هستند ، بطوری که به مرور و تا صبح ، آنها نیز اردوگاه را ترک گفته و دیگر کسی برجای نمانده بود لذا محمدحسن خان نیز برگشت به استرآباد را به جنگ ترجیح داد . وقتی که کریم خان از فرار دشمن اطلاع حاصل کرد ، شیخ علی خان زند را همراه با سه هزار جنگجو در پی آنها فرستاد . شیخ علی چندبار در بین راه با محمدحسن خان برخورد کرد که به جز درگیریهای کوچک اتفاق مهم دیگری رخ نداد . محمدحسن خان که تصور می کرد شکست او بر اثر سهل انگاری افغانها بوده است، فرمان داد که تمامی آنها را بقتل برسانند .این بدخلقی های او موجب شکاف بزرگی در باقیماندۀ سپاه گردید . محمد حسین خان قاجار که از یاران محمد حسن خان بود ، خیلی تمایل داشت که او در این گیرودار از بین رفته و خود جانشین وی گردد . لذا هنگامیکه در نزدیکی اشرف و در نیمۀ جمادی الثانی سال ۱۱۷۱ ه.ق ، در آخرین برخورد سپاه شیخ علی خان زند و قاجار ، محمد حسن خان شکست خورد ، و در حال فرار بود ، پای اسبش به شکاف پلی فرو رفت . در اینزمان علی آقای قاجار برادر محمدحسین خان سر رسید و با شمشیر محمد حسن خان را کشت و درپی او رستم بیک کردلو ، نوکر محمدحسن خان سر ارباب خود را برید و آنرا به نزد شیخ علی خان برد . شیخ علی نیز سر دشمن را به پیش کریم خان ارسال داشت . « تاریخ گیتی گشا : ۶۷تا۷۲ و۸۰ تا۸۸ – روضه الصفای ناصری : ص ۵۴ تا ۷۱ » دو تن از فرزندان حسن خان ، حسین و محمد نام داشتند که محمد پس از چندی تحت عنوان آغامحمد خان قاجار سلسلۀ قاجاریه را بنیان نهاد .

رامشگران-و-نوازندگان-در-عهد-قاجار

رامشگران-و-نوازندگان-در-عهد-قاجار

سلسله قاجاریه

    پس ازمرگ کریم خان زند آغامحمد خان قاجار که در حبس خانگی پادشاه زند بسر می برد ، بلافاصله بهمراه تنی چند از یاران خود از طریق اصفهان به استر آباد رفت و حکومت مازندران و گیلان را بدست گرفت . وی توانست بازماندگان زندیه را که آخرین شان لطفعلی خان زند بود نابینا ساخته و سپس به قتل برساند و آنگاه حکومت قاجاریه را تأسیس نماید. او توانست سرزمینهای از دست رفته ایران عهد نادرشاه را باز گرداند . لیکن پس از مرگ وی برادر زاده نالایق او فتحعلی شاه بر اریکه سلطنت جلوس کرد و پس از چندین جنگ با روس های متجاوز سرزمینهای شمالی ایران را طبق معاهده های ترکمانجای و گلستان به آنها واگذار نمود . (تذکره نویسان تعداد زوجات فتحلیشاه را در برخی منابع ۱۰۰۰و در برخی منابع۷۰۰ ذکر کرده اند) پس از وی محمد شاه قاجار نیز نتوانست آن مناطق را باز پس گیرد و درعهد ناصرالدین شاه نیز قسمتی از سرزمینهای شمال ایران طبق عهدنامه آخال نیز به روس ها واگذار گردید وهمچنین درعهد همین شاه عیاش و مغرور مناطق دیگری از شرق ایران از دست رفت . و او فرمان قتل امیرکبیر وزیر دانشمند و توانای ایرانی را صادر کرد .

در ادامه مظفرالدین شاه ، محمد علی شاه و احمد شاه قاجار نیز افرادی نالایق بودند و متأسفانه کشور ایران را به فلاکت و بدبختی کشاندند . لازم به ذکر است که ناصرالدینشاه ، مظفرالدینشاه و احمدشاه در حالی که مردم در فقر و نداری بسر می بردند هرکدام با استقراض و دریافت وام از روسیه به مسافرتهای اروپایی رفته و به خوشگذرانی پرداختند .

 

۱- آغامحمدخان قاجار  ۲- فتحعلی خان قاجار ۳- محمدخان قاجار ۴- ناصرالدین شاه قاجار ۵- مظفرالدین شاه قاجار ۶- محمدعلی خان قاجار ۷- احمدشاه قاجار

خرافه در دوره قاجار

! از ناخن هدهد تا مالیدن روغن گرگ به لباس در دوره قاجار، عبور زنان از زیر شکم فیل به منظور رفع نازایی که گاهی صحنه هایی مضحک را به همراه داشت، «ر.ک: حاجی بابای اصفهانی، ص ۵۸» و یا مالیدن روغن گرگ به لباس زن برای دلسرد کردن شوهرش از او خوراندن زهره گرگ به زن برای رفع نازایی و استفاده از ناخن هدهد برای زمان بندی و چشم خفاش برای خواب بندی جگر میمون اکسیر محبت و … «ر.ک: قبله عالم، ص ۴۷» کارهایی بود که از سوی زنان در این دوره انجام می شد. این نفهمی و القای خرافات و جادو و جنبل دامن زنان دربار را نیز گرفته بود، به طوری که در سبب ناپدید شدن و یا مرگ فرزندان ناصرالدین شاه نقش مؤثری داشت. «ر.ک: سفرنامه یوشید اماساهارو، ص ۲۱۱۱» افکار و عقاید خرافی در میان شاهان و درباریان سلسله قاجاریه نیز بسیار رواج داشت، گویند: خرافه پرستی فتحعلی شاه مانع از درک صحیح او از شرایط حساس کشور می شد. «ر.ک: مشروطه سازان، ص ۹۰-۹۲»مظفرالدین شاه مردی موهوم پرست و خرافاتی بود که بی تدبیری و ضعیف النفس بودنش از مهمترین دلایلی بود که وی را آلت دست درباریان ساخت و او را با مشکلات بزرگی مواجه کرد.«ر.ک: تهران دارالخلافه در یکصد سال پس، ص ۵۳»منبع: ره افسانه«گفتارهای دین شناختی درباره خرافات، به کوشش سید محمدعلی ایازی و حسن پویا، جلد اول، مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۹۰»

‌ ملاک های زیبایی زنان دوره قاجار چه بود؟

 پادشاهان قاجار دارای حرمسرا و زنهای متعدد بوده اند حتی گفته می شود که آغا محمد خان قاجار با اینکه دارای قدرت جنسی نبوده حرمسرای وسیعی داشته و آنها احضار میکرده و به دلیل خواجه بودن فقط آنها را گاز و یا نیشگون می گرفته است و تذکره نویسان تعداد زوجات فتحلیشاه را در برخی منابع ۱۰۰۰و در برخی منابع۷۰۰ ذکر کرده اند . محمد شاه نیز با عمر کم پادشاهی خویش دارای حرمسرا بود .

ناصرالدین شاه حرمسرایی در نیاوران داشته که هم اکنون نیز موجود است و به کاخ صاحبقرانیه شهرت دارد  کارلا سرنا، نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی پس از دیدار با انیس الدوله سوگی ناصرالدین شاه در سال ۱۲۴۷ خورشیدی ، در خاطرات خود درباره وی می نویسد : بسیار چاق و درشت اندام است و غذای زیادی می خورد… حتی به من خورده می گیرد که لاغر و خشکیده ام… و می گوید مردان ایرانی زنان چاق را دوست دارند و هر چه زنی فربه تر باشد نزد شوهرش عزیز تر و مقرب تر است…

همچنین نقل کرده اند که روزی یکی از اشراف زادگان اروپائی در این باب از ناصرالدین شاه سؤال می کند و جویای علت می شود که چرا زنان چاق در دید او زیباترند و شاه قاجار در پاسخ می گوید : شما به هنگام مراجعه به قصابی گوشت می ستانید یا استخوان!؟

در میان همین زنان چاق، علاوه بر شکم بزرگ، داشتن غبغب یکی از مهم ترین زینت های زن به شمار می رفته است و باز نقل می کنند انیس الدوله  زیباترین زن عهد قاجار با معیار آن زمان به شمار می رفته که دارای غبغبی بسیار بزرگ و به اصطلاح هفت طبقه بوده است.

انیس الدوله سوگلی ناصرالدین شاه

انیس الدوله سوگلی ناصرالدین شاه

پادشاهان قاجارخصوصاً ناصرالدین شاه علاقه بسیاری داشتند که زنان معشوقه آنان دارای ابروی ضخیم و سبیل باشند ، گویا ابروی ضخیم و به هم پیوسته , سلیقۀ ناصرالدین شاه بوده و او این گونه ابرو را می پسندیده است .. نقاشی سبیل زنان هم گویا راهی برای عرض ارادت و علاقۀ ایشان به شخص شاه بوده و باقی چیزها مانند خال گوشتی هم احتمالاً به تکرار زیاد عکاسی از چهرۀ زنان و نیاز به ایجاد تنوع مربوط می شده است .

مظفرالدین شاه بیمار ، محمد علی شاه ، احمدشاه نیز دارای حرمسرا بودند . پس از روی کار آمدن رضاشاه ایشان فرمان برچیده شدن حرمسرای پادشاهی را صادر کرد .

طبقه بندی دختران در عهد قاجار

در ایام سلطنت قاجار خرافات و موهومات و تعصب مردم آن عصر را در برگرفته و دختران را برحسب سن و سال آنها طبقه بندی می کردند بدین صورت که دختر بین نه تا ده سال را خانمچه ، دوازده تا سیزده ساله را نوچه از سیزده تا پانزده ساله را غنچه و از آن به بعد به ترتیب گلچه و بعد گنده میگفتند.

هفده تا هجده ساله را ترشیده و بیست سالگی به بعد را پیر دختر حساب می کردند, که مگر مرد زن مُرده و مردان کامل و سالخورده باید به سراغشان بروند.

عروس در سن پایین در عهد قاجار

عروس در سن پایین در عهد قاجار

اگر چه دختران ده، دوازده ساله فقیر هم به ازدواج مردان پیر و فرتوت در می آمدند.

معمولاً پدران و مادران به خیال خودشان «سعادت و خوشبختی دختران بی گناهشان و به سبب بدگویی فامیل و همسایگان و آشنایان» آنانرا با زود به همسری مردان مسن و سالمند وهوسباز درآورده که ایشان نیز ، پس از چندی رهایشان ساخته و دیگری را می آوردند و اینان نیز به ازای محرومیتهای پیش آمده و از لج خانواده که چنین بختی را برایشان فراهم کرده بودند بعد از مدتی با این و آن سر و سری یافته و از در و بام دریچه خانه ، به «کفتر پرانی» با پسران محل نرد عشق میباختند.

عروس و داماد کم سن و سال در آن عهد

عروس باردار و داماد کم سن و سال در آن عهد

کفتر پرانی : خود نشان دادن از در و بام از آنجا که خانه های آن زمان غیر مشرف بوده و زنان و دختران هرزه به هوای رخت پهن کردن و امثال آن به پشت بام می رفتند و خودی نشان میدادند و اینکه کبوتر از بام باید پرواز داده شود. « تهران قدیم ، اثر جعفر شهری »

 

منابع  :

تاریخ گیتی گشا ، محمد صادق موسوی اصفهانی ،به کوشش سعید نفیسی ، تهران ،÷۳۱۷ شمسی

محقق قزوینی ، خاستگاه تاریخی ایل قاجار ، در تاریخ معاصر ایران ، تهران ،کتاب دوم ، بهار ۱۳۶۹ شمسی

رضا جهانسوز ، تاریخ بنیان قاجار ، تهران ۱۳۳۳شمسی

مجمل التواریخ ،میرزا محمدخلیل مرعشی صفوی ، به کوشش عباس اقبال آشتیانی ،تهران ۱۳۲۸ شمسی

روضهالصفای ناصری، رضا قلی هدایت ، تهران ۱۳۳۹ شمسی

تاریخ سیاسی اجتماعی ایران درعصر زند ، دکتر غلامرضا ورهرام ، ۱۳۸۵ شمسی

کریم خان وزمان او ، پرویز رجبی ، ۱۳۵۱ شمسی

تاریخ قاجاریه، دکتر محسن سلیم ، انتشارات داشگاه آزاد اسلامی ، ۱۳۸۳ شمسی

ناسخ التواریخ ، دورۀ کامل تاریخ قاجاریه ، میرزا محمدتقی لسان الملک سپهر با مقابلۀ وتصحیح کامل و فهارس ، به اهتمام جهانگیر قائم مقامی

تاریخ جامع ایران ، جلد دوازدهم ، سید جواد طباطبایی ، دوران محمد شاه

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *