ابوالحسن احمد بن ناصرکبیر
ابوالحسن احمد بن ناصرکبیر (ابوالحسین) حکومت ۳۰۴الی ۳۱۶ هجری قمری
پس از چندی ناصر نوۀ خود را به عقد حسن در آورده و سپهسالاری گیلان را نیز به او واگذار کرد و اعلام نمود که پس از مرگش حسن قاسم جانشینش خواهد بود . دیری نگذشت که ناصر از حکومت کناره کیری کرد و در مدرسه ای که خود ساخته بود به تدریس علوم دینی و عبادت پرداخت اما بیشتر از یکسال دیگر عمر نکرد و در شب جمعه بیست و پنجم شعبان سال ۳۰۴ ه.ق از دنیا رفت . وی در موقع مرگ ۷۴ تا ۷۹ سال عمر داشت . «المحلی :۲۴۰ – ابن اسفندیار : ۲۷۵ – مرعشی : ۱۴۸- صابی :۳۳- رازی : ۱۲۲»حسن قاسم روز دوازدهم رمضان سال ۳۰۴ ه.ق به محض شنیدن مرگ ناصر به آمل وارد شد و ابوالحسین احمد پسر ناصر پادشاهی را به او سپرد . « ابن اسفندیار : ۲۷۶ – اولیاءالله آملی : ۱۱۰» چون حسن به حکومت نشست پسر کوچکتر سید ناصر بنام ابوالقاسم جعفر به او به مخالفت برخاست و برادر خود ابوالحسین احمد را ملامت نمود که چرا ملک پدر را به حسن بن قاسم واگذار کرده است و او جواب داد که وی نیز همیشه ازحسن متنفر بوده است ، لیکن وی را جهت این منصب شایسته تر می دانسته است « مرعشی : ۱۵۰ »
بنابراین ابوالقاسم جعفر به ری رفت و با سپاهی که محمدبن صعلوک دراختیارش گذاشت به آمل یورش برد و در سال ۳۰۶ ه.ق آنجا را تصرف نمود حسن بن قاسم نیز به گیلان رفت . ابوالقاسم جعفر بمدت هفت ماه در آمل ماند و خطبه و سکه بنام فرمانروای سامانی اجرا کرد . از سوی دیگر حسن قاسم در گیلان سپاهی گرد آورده به آمل تاخت و آنجا را متصرف شد و این بار نیز ابوالقاسم جعفر به گیلان گریخت . « مرعشی : ۱۵۰ – اولیاء الله آملی : ۱۱۱»
حسن بن قاسم در سال ۳۰۸ ه.ق سردار خود لیلی بن نعمان را به خراسان گسیل داشت و او نیشابور را تصرف کرد و سپس بسوی طوس عازم شد . لیکن در آنجا در سال ۳۰۹ ه.ق مغلوب سامانیان گردید و توسط سپهسالار اردوی نصر سامانی مقتول گردید .
پس از چندی ابوالقاسم جعفر در گیلان به تکاپو برخاست . برادرش ابوالحسین احمد نیز به دلایلی نامعلوم در گرگان بر علیه حسن قاسم قیام کرد و با سپاه خود به آمل یورش برد لیکن از وی شکست خورد و به برادرش ابوالقاسم جعفر در گیلان ملحق گردید . و در آنجا با ماکان کاکی و علی پسر خورشید و اسفار پسر شیرویه بر ضد حسن پیمان بستند و بسوی ساحل دریا حرکت نمودند . حسن نیز با شروین پسر رستم به جنگ آنها بیامد که در مشکوار جنگ آغاز گردید و حسن بن قاسم مغلوب گردید و گریخت . ابوالحسین در تاریخ ۲۸ جمادی الاول سال ۳۱۰ ه.ق به آمل رفت و روز بعد نیز برادرش ابوالقاسم وارد آنجا گردید . و دو برادر در آن شهر بقدری ظلم و ستم روا داشتند که مردم آرزوی حسن را می کردند . « ابن اسفندیار : ۲۸۵ ، ۲۸۶»
داعی حسن بن قاسم پس از آخرین شکست به گیلان گریخت و آنقدر آنجا ماند که ابوالحسن احمد بن ناصرکبیر ناگهانی و بدون هیچ کسالتی در تاریخ بیست و نهم رجب سال ۳۱۱ ه.ق چشم از جهان فرو بست . « اولیاءالله آملی : ۱۱۳ – ابن اسفندیار : ۲۸۶ – مرعشی ، تاریخ طبرستان : ۱۵۱ – صابی :۳۴ »
منابع :
ابن اسفندیار : محمد ، تاریخ طبرستان ، به کوشش عباس اقبال ، تهران ۱۳۶۶ شمسی
اولیاء الله آملی ، محمد ، تاریخ رویان ، به کوشش منوچهر ستوده ، تهران ، ۱۳۴۸ شمسی
صابی ، هلال ، المنتزع من کتاب التاجی ، همراه اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان به کوشش ویلفرد مادلونگ بیروت ۱۹۸۷ میلادی
مرعشی ، تاریخ طبرستان ، و رویان ومازندران به کوشش محمد حسین تسبیحی ، تهران ، ۱۳۴۵ شمسی
رازی ، فخرالدین ، الشجره المبارکه فی انساب الطالبیه ، به کوشش سید مهدی رجایی ،قم ۱۴۰۹ ه.ق
المحلی ، حمید ، « الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه » در اخبار ائمۀ زیدیه در طبرستان ، طبرستان وجیلان به کوشش ویلفرد مادلونگ بیروت ، ۱۹۸۷ میلادی
تاریخ جامع ایران ، جلد هفتم ، صادق سجادی ، تاریخ علویان
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.