ظرف سفالی _ نقش قالب زده زراندود -مکشوفی از ری - اواخر سدۀ ششم ه.ق - محل نگهداری و آرشیو موزۀ ملی ایران

اتسز خوارزمشاهیان

 

اتسز خوارزمشاهیان

 

پس از مرگ قطب الدین محمد خوارزمشاه  ، پسرش علاءِ الدین اتتسز به پادشاهی رسید.

مهم ترین انعکاس لشکر کشی سنجر به غزنه بروز اختلاف میان وی و علاء الدین اتسز سرکرده خوارزمشاهیان بود . لازم به یادآوری است که ملکشاه سلجوقی در دوران سلطنت خود انوشتکین غرچه طشت دار را به حکومت خوارزم گماشته بود .لذاهم انوشتکین وهم اکینچی قوجقار جانشین وی تابع حکومت سلجوقیان بودند .سنجر در زمان حکومت خود در خراسان ولایت خوارزم را به قطب الدین پسر انوشتکین سپرد .اما محمد در سال ۵۲۲ ه.ق از دنیا رفت . لذا سنجر حکومت خوارزم را به پسر قطب الدین محمد که قزل ارسلان اتسز نام داشت واگذار کرد .  اتسز در دوران جوانی به سلجوقیان بسیار وفادار بود و در کنار سنجر در جنگهای مهمی منجمله غزنه ، ماوراءالنهر وعراق شرکت داشت . وی پس از آنکه عهده دار حکومت خوارزم شد ، به تدریج نیرومند گشته ودر نبرد غزنه در جند و منقشلاق فعالیت های نظامی خاصی از خود نشان داد که سبب ناخرسندی سلطان سنجر شد .« ابراهیم قِفِس اوغلو ، خوارزمشاهیان ، ۴۷»  پس از بازگشت از غزنه به وی پیشنهاد شد که اتسز را از میان بردارد . اما شاه سلجوقی به اتسز اجازه داد تا به خوارزم بازگردد . «جوینی ، ۵ »

ایوان-مسجد-جامع-گناباد-قدمت-خوارزمشاهیان-عکس-از-هاشمی-پور

ایوان-مسجد-جامع-گناباد-قدمت-خوارزمشاهیان-عکس-از-هاشمی-پور

در منابع تاریخی آمده است که یکبار در دوران لشکرکشی های سلطان سنجر در ماوراءالنهر در سالهای ۵۲۲ تا ۵۲۴ ه.ق که اتسز در آن حضور داشت و بابر گزارش حکایت گونه این منبع ، اتسز جان سلطان سنجر را در درگیریها نجات داد. «شبانکاره ای :۱/۱۳۵»

اتسز در جوانی از سوی پدرش قطب الدین محمدبن انوشتکین با دربار سلجوقی مرتبط بود و کاملاً با ضعف چیره شده برحکومت سلجوقی و زوال آن آگاه بود . « شبانکاره ای : ۱/۱۳۵» یکی دیگر از عواملی که اتسز دست بشورش زد ، شورش بهرامشاه بود که شانزده سال از سلطان سنجر اطاعت و فرمانبرداری می کرد  و در آن ایام  شاه سلجوقی در مقابل او هیچ حرکت مقتدرانه ای از خود نشان نمی داد و این مقوله نیز موجب تحریک اتسز برای شورش بود . اتسز پس از بازگشت به گرگانج به جذب نیروهای چادرنشین ترک اطراف بویژه در دو منطقۀ جند و منقشلاق پرداخت .

ویژگی های شخصیتی اتسز از جمله بلند پروازی ، غرور ، ماجراجویی و قدرت طلبی جوانانه دست بدست هم داد تا شورش وی در قبال سلطان سنجر را رقم بزند . تصرف دو منطقۀ منقشلاق در شمال غربی خوارزم و فتح جند در شرق خوارزم ، دو پیروزی مهم بود که اتسز در این دورۀ فرمانروایی اش به آن نایل آمد، هرچند که این تصرفات با فراز و نشیب هایی همراه بود و چندین بار این مناطق مابین سلجوقیان و خوارزمیان رد و بدل گردید .

قفس اوغلی مورخ بنام ، تصرف آن دو منطقه را به دورۀ اعلان استقلال اتسز تا لشکرکشی سنجر به خوارزم مربوط می داند و به نقل از یک سند رسمی « فتح نامۀ جند» این عمل اتسز را یکی از عوامل اصلی تهاجم سنجر به شمار می آورد . « همو : ۵۸»

محراب-گچبری-شده---کتیبه-به-خط-کوفی-وثلث---سدۀ-ششم-وهفتم-ه-.ق

محراب-گچبری-شده—کتیبه-به-خط-کوفی-وثلث—سدۀ-ششم-وهفتم-ه-.ق

تهدیدات نظامی و سیاسی خوارزم برای سلطان سنجر بسیار ناگوار بود . بنابراین تصمیم گرفت که این معضل را از ابتدا بطریق دیپلماسی حل نماید لذا در طول یک سال و نیم به دفعات هیأت های سیاسی مابین مرو و گرگانج ، آمد و شد می کردند لیکن این روش توفیقی حاصل نکرد و سلطان سنجر متوسل به عملیات نظامی گردید و پس از تجهیز سپاه و تدارکات از طریق آمویه و در تاریخ محرم سال ۵۳۳ ه.ق به گرگانج هجوم برد. اتسز در منطقه هزاراسب واقع در سی کیلومتری گرگانج «جرجانیه» به مصاف سلطان آمد و از تاکتیکهای جنگی استفاده کرده ، مسیر آبراه ها را تغییر داد و کلیه منطقه را به باتلاق و لجنزار تبدیل نمود . لیکن سپاه سلجوقی پس از گذشتن از مناطق فوق شکست سختی به نیروهای اتسز وارد آورد و او متحمل تلفات بسیاری شد و همچنین پسرش اتلیغ هم در میدان نبرد کشته شد . « ابن اثیر ، الکامل ،۶۷»« غفاری قزوینی ، تاریخ جهان آرا ، ۱۱۰» سلطان سنجر برادرزاده خود ، سلیمانشاه بن تپر را به حکومت آنجا گمارد ..« ابن اثیر ، الکامل ، ۶۷» اما در گزارش جوینی ، در این نبرد درگیری مهمی مابین دو طرف انجام نشد . « جوینی ۲/۵» سلیمانشاه مردی نالایق و ناتوان به جهت ادارۀ امور فرمانروایی بود لذا در بین مردم خوارزم ، نارضایتی های بسیاری پدید آمد و اینگونه موارد باعث گردید که اتسز مجداً در زمستان همان سال «۵۳۳ ه.ق»به خوارزم بازگشته و سلیمانشاه را مغلوب سازد که او مجبور به فرار شده و به خراسان باز گردد و اتسز نیز بار دیگر برجایگاه قبلی خود تکیه زد . همکاری مردم خوارزم باعث گردید که اتسز در سه محور دست به یک سری اصلاحات بزند . محور اول در زمینۀ قدرتمند سازی سپاه ، محور دوم در زمینۀ توسعۀ اراضی و ایجاد درآمد و محور سوم در زمینۀ بنیانگذاری تشکیلات دیوانی جدید و تسهیل امور مالیاتی .

سنجر در بهار سال ۵۳۵ ه.ق جهت سرکوبی اغتشاش عازم ماوراءالنهر گردید . در آنجا قوم قارلوق به حضور سلطان رسیده و اطاعت پیشه کردند و گروهی از آنها نیز به قراختائیان ملحق شدند و گورخان سرکرده آنها را به جنگ با سلطان سلجوقی تحریک کردند . و بالاخره در نبردی که میان قراختائیان و سنجر در گرفت ، شاه سلجوقی شکست سختی خورده و به زحمت جان بدر برد . «محمد آلتای کویمن ، ۴۸۵، ۳۲۶» سنجر از مسیر دشت به جیحون رسیده و پس از عبور از رود ، به بلخ رسید.

ظرف-سفالی-_-نقش-قالب-زده-زراندود--مکشوفی-از-ری---اواخر-سدۀ-ششم-ه.ق

ظرف-سفالی-_-نقش-قالب-زده-زراندود–مکشوفی-از-ری—اواخر-سدۀ-ششم-ه.ق

درگیریهای سلطان سنجر در منطقۀ ماوراءالنهر و ظهور قراختائیان فرصت مناصبی برای اتسز فراهم آورد که به مسائل داخلی و قدرتمندسازی ارتش خود بپردازد .

پس از تصرف جند ، قشلاق و بخارا توسعه طلبی بعدی اتسز به خراسان بود ، چراکه سلطان سنجر پس از نبرد با قراختائیان به مدت یکسال در ترمذ بماند ، « راوندی :۱۷۴» این فرصت جدید برای اتسز پیش آمد که بتواند به پیشروی خود در غرب جیحون ادامه دهد و با گذاشتن از صحرای قراقوم به تختگاه سنجر (مرو)حمله برد . اخبار شکست سنجر هراسی در دل مردم انداخت که هیچ گونه مقاومتی از خود نشان ندادند .

در شوال سال ۵۳۶ ه.ق لشکر خوارزمشاه بسوی سرخس روانه شد . در ورودی شهر عالم و زاهدی بنام ابومحمد زیادی به استقبال آمد و مورد نوازش واقع گردید . « ابن اثیر : ۲۰/۵۶، ۵۷» اتسز سپس بسوی مرو حرکت کرد . مردم شهر امام محمد باخرزی را بعنوان نمایندۀ حسن نیت به اردوگاه خوارزمشاه فرستادند و طی مذاکراتی که انجام گرفت ، قرار بر این شد هیأتی شامل عاملان مالیاتی از سوی خوارزمشاه وارد شهر شوند و یک هیأت بلندپایه از شخصیت های سیاسی و مذهبی شهر برای ادامه مذاکرات به اردوی اتسز شاه بروند . این گروه به ریاست امام ابوالفضل کرمانی فقیه حنفی روانه اردوگاه خوارزمشاه گردید . « ابن اثیر : ۵۷/۲۰»

سلطان سنجر پس از بازگشت به مرو به بازسازی ساختارهای سیاسی ، مالی از هم گسیخته همت گماشت و به مدت یکسال نیز به بازسازی سپاه خود پرداخت سپس جهت انتقام از خوارزمشاهیان در بهار (شوال) سال ۵۳۸ ه.ق بسوی خوارزم حرکت کرد . چنین برمی آید که سلطان سلجوقی با توجه به محاصرۀ گرگانج بدلیل مقاومت مردم آن شهر از تصرف آنجا منصرف شد . ابن اثیر دلیل آنرا بروز شکاف ناشی از حسادت و رقابت میان دو فرماندۀ بزرگ سپاه یعنی امیرسنقر و امیرمتقال تاجی و مدافع سازمان یافته ده هزار سپاهی خوارزمی میداند و می نویسد چاره ای نبود جز اینکه روی قرار و قاعده ای میان سلطان سنجر و اتسز خوارزمشاه ترتیب صلح داده شود . « ابن اثیر :۲۰/۷۶» جوینی گفته است در جمادی الثانی سال۵۴۲ ه.ق برای بار سوم  سلطان سنجر به خوارزم لشکر کشید ودر این لشکرکشی پیروز گردید .

تکوک-سفالی-لعاب-یکرنگ--محل-کشف-ری--سدۀ-ششم-ه.ق

تکوک-سفالی-لعاب-یکرنگ–محل-کشف-ری–سدۀ-ششم-ه.ق

بنابرگزارش عمادالدین کاتب ، اتسز در کرانۀ شرقی رود جیحون در مقابل سلطان سنجر از اسب پیاده شد و زمین را بوسه زد و خاکساری کرد. پس سلطان سنجر وی را مورد عفو قرار داد . « بنداری : ۳۳۷» این لشگر کشی «جنگ هزاراسپ» نام گرفت .

سپس در ربیع الاول سال ۵۴۷ ه.ق پادشاه سلجوقی به غور لشکر کشید و علاءالدین جهانسوز را شکست داده و او را اسیر کرد . این پیروزی به لحاظ روانی بر قدرت سلجوقیان افزود . لیکن آنها با شورش غزها مجدد مورد تهدید قرار گرفتند . در نزاعی که میان اوغوزها با حاکم بلخ در گرفت ، منجر به قتل کمج « کَماج » والی بلخ برگزیده سلجوقیان شد که سلطان سنجر بنا به توصیه امیرمؤید آیبه به اغوزها یورش برد و در نبردی که در بهار سال ۵۴۸ صورت گرفت ، سلطان سنجر به اسارت دشمن درآمد . « ابن اثیر ، الکامل، ۱۵۴، ۱۵۵» سلطان بزرگ سلجوقی را در قفسی آهنین درحبس نگاه داشته بودند . پس از سه سال مؤید آیبه با تطمیع محافظان سنجر سرانجام توانست وی را از اسارت نجات دهد .«علی حسینی : ۸۷»

چندماهی از آزادی سلطان سنجر نگذشته بود که اتسز دراطراف خبوشان(قوچان کنونی) به بیماری فلج در نهم جمادی الثانی سال ۵۵۱ ه.ق۵ چشم از جهان فروبست . « میرخواند : ۷/۳۲۹۰ – جوینی :۲/۱۳»

کاسۀ-سفالی-نقاشی-روی-لعاب-و-زراندود---سده-های-شش-وهفتم-ه.ق

کاسۀ-سفالی-نقاشی-روی-لعاب-و-زراندود—سده-های-شش-وهفتم-ه.ق

 

 

منابع :

دکتر محمد جواد مشکور ، تاریخ ایران زمین ، ص ۲۱۱

رشیدالدین فضل الله ، جامع التواریخ : تاریخ سلاطین خوارزم ، به کوشش محمد روشن

جوینی ، عطاملک ، تاریخ جهانگشای ، به کوشش محمد قزوینی ، تهران سال ۱۳۷۵

نسوی ، محمد ، سیرت جلال الدین منکبرنی ، به کوشش مجتبی مینوی ، تهران ۱۳۴۴

شبانکاره ای ، محمد ، مجمع الانساب ، به کوشش میر هاشم محدث ، تهران ۱۳۸۱

همو ترجمۀ محمد علی ناصح ، تهران ۱۳۶۶

قفس اوغلو ، ابراهیم ، تاریخ دولت خوارزمشاهیان ، ترجمۀ داوود اصفهانیان ، تهران ۱۳۶۷

ابن اثیر ، علی ، الکامل ، ترجمۀ محمد حسین روحانی ، تهران

راوندی ، محمد راحه الصدور ، به کوشش محمد اقبال ، لیدن ، ۱۹۲۱ میلادی

حسینی ، علی ،زبده التواریخ ، ترجمۀ رمضانعلی روح اللهی ، تهران ۱۳۸۰

غفاری قزوینی ، تاریخ جهان آرا

تاریخ جامع ایران : اسماعیل حسن زاده  جلد نهم

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *