آرامگاه داریوش دوم

اردشیر دوم هخامنشی

اردشیر دوم هخامنشی

 

هخامنشی-اردشیر دوم-سکه-های-ایران زمین-شریعت زاده

هخامنشی-اردشیر دوم-سکه های ایران زمین

به گزارش کتزیاس همسرداریوش دوم «خواهر ناتنی وی» که پریزاتیس نام داشت بسیار با نفوذ بود و قبل از پادشاهی داریوش سه فرزند برایش بدنیا آورد که یکی دختری بنام آمستریس و یکی دیگر پسری بنام آرساسیس بود که بعدها اردشیر نامیده شد و با نام اردشیر دوم جانشین پدر گردید . وسومی کوروش نام داشت . پریزاتیس دارای فرزندان زیادی شد که همگی از دنیا رفتند. « پی یر بریان ۲۰۰۲: ۵۹۰ ،۵۸۹ – زرین کوب ص۱۸۱»

برعکس نظریه سانچیسی که اعتقاد دارد پس از داریوش دوم همسرش پریزاتیس جانشین وی شد،مورخین دیگر اعتقاد دارند پس از درگذشت داریوش دوم براثر بیماری درسال ۴۰۴ ق.م جانشین رسمی وی آرساکس با عنوان اردشیر دوم برتخت سلطنت جلوس کرد. « داندامایف ۱۹۸۹: ۲۴۷ – بریان ۲۰۰۲: ۶۱۲،۶۱۴- بروسیوس ۲۰۰۶: ۲۷ »  کوروش جوان فرزند دیگر داریوش دوم با این انتصاب موافق نبود وخود را جهت پادشاهی محق می دانست ، درمراسم تاجگذاری اردشیر دوم در پاسارگاد، به احتمال زیاد تیسافرن به اطلاع وی رساند که کوروش قصد توطئه علیه وی را دارد.و اردشیرفرمان به اعدام وی داد . اما با وساطت ملکه پریزاتیس ، کوروش از مرگ نجات یافته و بار دیگر به آسیای صغیر رفت . « رجبی ۱۳۸۱: ۳/۸۸ – داندامایف ۱۹۸۹: ۲۷۳» کوروش جوان که شاهد افول خکومت هخامنشی بود قصد کرد که بار دیگر عظمت گذشته وشاهنشاهی پارسیان را به اوج برساند ودرصدد برآمد که با کمک یونانی های آسیای صغیر به مقابله برادر خود بپردازد . « زرین کوب  ص ۱۸۴ »

هخامنشی-ارد-شیر-دوم-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده

هخامنشی-اردشیر-دوم-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده

در سال ۴۰۱ ق.م مابین اردشیر دوم وبرادرش کوروش جوان در کنار رود دجله ودر هفتاد کیلومتری بابل ودر محلی که بعد ها به ، خان اسکندریه معروف شد جنگ سختی در گرفت . به روایت یونانیان در ابتدا کوروش پیروزیهایی بدست آورد. لیکن خودش در برخوردی دلیرانه که در میدان جنگ با اردشیر نمود ، بهمراه هشت تن از محافظانش کشته شد .  اردشیر نیز مجروح گردید. و با کشته شدن کوروش سپاهیانش پراکنده شدند . گروه جنگجویان ده هزار نفری یونانی که بی فرمانده مانده بود ، توسط کهنه سربازی که شاگرد سقراط بوده وبعدها از مورخین مشهور گردید ، به یونان برگردانیده شد . درخصوص این باز گشت ،کتابی را در ارتباط اوضاع نواحی واقع بر سر راه به آتن ارائه می کند . که گرچه در بعضی موارد با اغراق توضیح می دهد ، ولی با این وجود کتاب گزنفون ضعف و سردرگمی حکومتی که اجازه می دهد این عده متجاوز بیگانه بدون هیچ مشکل عمده از سراسر خاکش عبور کنند ، ذکر کرده است . « زرین کوب ص۱۸۶ »

پس از جنگ مذکور اردشیر کوشید از واقعه کشته شدن کوروش برای کسب مشروعیت و توانمندی نظامی خود استفاده کند و به استخدام مزدوران یونانی در سپاه خود بپردازد وسر بریده کوروش و پیکر بی سر او را به نمایش گذاشته و وی را تحقیر نمود . «پلوتارک ، اردشیر دوم ۲،۱۳- کنت ۱۹۵۳: ۱۵۴- لکوک ۱۳۸۲: ۲۳ »

او همچنین به تمام سردارانش که وی را در این جنگ یاری رسانده بودند ، پاداشهایی اهدا نموده و آنان را مورد تفقد قرار داد . پس از این واقعه او توانست با آرامش بیشتر و خیال راحت به پادشاهی خود ادامه دهد . لیکن صحنه رقابت ها و انتقام جویی ها همچنان باقی ماند. بعبارت دیگر مرگ کوروش جوان و تلاش های اردشیر در کسب مشروعیت ، نه تنها به آرامش شاهی کمکی نکرد ، بلکه در آنهنگام «لکوک ۱۳۸۳: ۲۳» دربار شاهی همچنان محل توطئه ریزی و دسیسه چینی های بسیاری بود و قدرت مرکزی بتدریج رو به زوال می رفت . برخی از صاحب منصبان و فرماندهان نظامی ، در نتیجه بدگوییهای خبر چینان و رقیبان و همچنین بی تدبیری اردشیر دوم بقتل رسیدند ، از آنجمله تیسافرن بود که با وجود آنهمه خدماتی که در زمان داریوش دوم و اردشیر دوم به خاندان هخامنشیان کرده بود، محکوم به مرگ شد .«بروسیوس۱۹۹۶: ۷۶ – قس: بروس۱۹۶۷: ۸۹، ۹۲»

سرستون-سنگ شیبه-سر گاو-در-کاخ-آپادانای-تخت-جمشید-محل-نگهداری-،-موزۀ-ملی

سرستون سنگ شیبه سر گاو در کاخ آپادانای تخت جمشید محل نگهداری ، موزۀ ملی

رجبی آورده است که پریزاتیس ملکه دربار که از قبل کینه تیسافرن را بدلیل مرگ کوروش جوان در دل داشت ، آتش بدبینی را در درون شاه شعله ورتر کرد ودر نهایت در سال۳۹۵ ق.م فرمان قتل تیسافرن بدست تیترائوستس ، فرمانده محافظان اجرا شد . «رجبی ۱۳۸۱: ۳/۹۸ ،۹۹ – کورت ۲۰۰۷: ۳۴۷ ، یادداشت ۲» وهمچنین مرگ کوروش جوان بقدری پروشات« پریزاتیس» رادر غم واندوه فرو برد که این امر موجب خرسندی استاتیرای یکم همسر اردشیر دوم گردید لیکن پریزاتیس با توطئه ای که برنامه ریزی کرد ،  توانست درسال ۴۰۰ق.م استاتیرای یکم را مسموم سازد .« پیرنیا ص۱۴۶»

اردشیر به استاتیرای یکم علاقه فراوانی داشت لذا از شدت خشم و تأثردرعزای وی فرمان داد که دیگر مادرش، پریزاتیس در جلوی دیدگان وی ظاهر نشود . با این حال در مواقع ضعف ودرماندگی خویش از حضور و راهنمایی های وی استفاده می کرد . بعد از مرگ استاتیرا  به اسرار پریزاتیس ، پادشاه با آتوسا دختر خویش ازدواج کرد وپس از چندی دختر دیگرش بنام آمستریس را به زنی گرفت . «زرین کوب ص ۱۹۱»

احتمالاً همین مشکلات و معضلات و توطئه ریزی ها در دربار شاه بود که توان مقابله نظامی را در برابر دشمنان پارسیان  علی الخصوص مصریان و یونانیان کاسته و اردشیر دوم را وادار کرد که در مقابله با دشمنان خارجی بجای نیروی انسانی تیروکمان از سلاح دیگری بنام طلا استفاده جوید . «داندامایف ۱۹۸۹: ۲۹۲»

باری پس از قتل تیسافرن ، تیترائوستس فرماندهی نیروهای پارسی را در آسیای صغیر بعهده گرفت و در همان ابتدا به اژه سیلاس پیشنهاد کرد در صورتی که شهرهای یونانی نشین مالیاتهای عقب افتاده خود را پرداخت کنند ، قادر خواهند بود دارای استقلال داخلی باشند . ازسوی دیگر تیترائوستس بخاطر اینکه فارناباز را تضعیف کند ، ساتراپ داسیکیلیوم در شمال غربی آسیای صغیر که قبلاً چندین بار بدگویی تیسافرن را نزد شاه کرده و از جانب او احساس خطر می کرد ، برعلیه اش اژه سیلاس را تحریک کرده به حمله وغارت سرزمین داسکیلیوم وادار کرد . که نتیجتاً اژه سیلاس در سال۳۹۵ق.م از کاریه قلمرو پیشین تیسافرن ، به قصد غارت سرزمین حیطه فارناباز حرکت کرد و با پیوستن آریائوس که از تابعیت دولت مرکزی خارج بود ، توفیق یافت قلمرو فارناباز را به تصرف درآورده و پایتخت آن پردیس و املاک او را غارت کند . «گزنفون ،هلنیکا ۲۱، ۱-۳ ، ۵-۶، ۲۲،۱-۳»

اژه سیلاس با پرداخت رشوه به شهر های یونانی ،  آنان را علیه اسپارت تحریک کرد و در همین زمان تیترائوستس نیز سیاست پرداخت رشوه را برای ایجاد تفرقه درمیان دولت شهرها و جزایر یونانی در پیش گرفت .و این عمل را با موفقیت انجام شد .چراکه  ما شاهد اتحاد شهرهای کرونیت ، آتن آرگوس و تب ، علیه اسپارت و آغاز جنگ این اتحادیه از دولت شهرهای یونانی علیه اسپارت هستیم . بعد از آن عملیات موفق پارسیان توفیق یافتند در جبهه های مختلف در جنگ علیه اپارتی ها در آسیای صغیر و کرانه های دریای اژه پیروزشوند و آنها را مجبوربه عقب نشینی کنند .«دیودور کتاب چهاردهم ۸۳،۴،۷- گزنفون هلنیکا کتاب چهارم ۸، ۲-۱» گفته می شود طی این نبرد ها که به فرماندهی کونُن و فارناباز درسال ۳۹۴ق.م انجام شد پارسیان توانستند ، بیش از چهل وپنج فروند از ناوهای اسپارتی را غرق و چهل فروند دیگر را به غنیمت بگیرند .و بسیاری از جزایرکرانه های آسیای صغیر از حمایت اسپارتی ها سر باز زده و به پشتیبانی از پارسیان برخیزند و بدنبال این موفقیت های ایرانیان ، سرانجام اژه سیلاس فرمانده نیروهای اسپارت ناچار به عقب نشینی وباز گشت به اسپارت شد . درسال ۳۹۱ ق.م پارسیان موفق شدند فرمانروای اسپارتی ایونی را بقتل رسانده و پس از سالها دوباره حاکمیت ایران بر ایونی را برقرار کنند . « داندامایف ۱۹۸۹ : ۲۹۲»  پس از عقب نشینی اسپارتی ها و ایجاد آرامش در آسیای صغیر اردشیر مصمم شد که قبرس ومصر را مجددا به ایران برگرداند .

آرامگاه میرداماد در جوار حرم حضرت علی (ع)

انگشتری طلا با نگین عقیق دوران هخامنشیان

باتوجه به حمایت هایی که اوراگوراس از جانب مصریان و آتنی ها در سال ۳۸۱ق.م دریافت کرد ، تیریبازوس بجای مقابله نظامی با او سیاست زر پارسی را در پیش گرفت ودر این روش موفق گردید بویژه که بدنبال عقب نشینی اسپارت وحاکمیت دوباره پارسیان بردریای اژه وایجاد اتحادیه دولت شهرهای یونانی علیه اسپارت ، اسپارتیان ناگزیر به مراجعه به دربار ایران ومذاکره با اردشیر شدند .پارسیان که در این ایام بدلیل درگیری با قبرس و تمایل به باز پس گیری مصر، مایل به ایجاد آرامش در روابط خود با یونانیان بودند ،از پیشنهاد صلح استقبال کردند . سرانجام در سال ۳۸۷ ق.م اسپارت سفیری را بنام آتنا لسیداس یا آتنا لکیداس به دربار ایران فرستاد و عهد نامه صلحی بین دولت یونان با دخالت اردشیر دوم نوشته شد که به موجب این عهدنامه قرار شد که دول یونانی هر کدام در امور داخلی خود مستقل باشند و از این به بعد هیچکدام در امور داخلی یکدیگر دخالت نداشته و با همدیگر نیز اتحادی علیه دیگری برقرار نکنند وگرنه به جنگ با ایران دچار خواهند شد و بدین ترتیب جنگ خاتمه یافت .دولت اسپارت هم متعهد شد که هیچ گونه رابطه ای با شهرهای یونانی در آسیای صغیر « غرب ترکیه » نداشته باشد و جزیره قبرس نیز مجدداً به ایران برگشت .این عهدنامه بسیار موهون بود و اینطور شروع شده بود که  « شاهنشاه اردشیر این طور صلاح اندیشی می کند که ……..» این عبارت نفوذ کامل پادشاه هخامنشی را در یونان نشان می داد .  در تاریخ چنان آمده است که عهدنامه آنتالسیداس در واقع فرمانی بوده که از طرف اردشیر دوم صادر شده بود . بدین ترتیب نیروی دریایی ایران در دریای اژه وحتی در اطراف پلوپونزس توفیق و نفوذ قطعی یافت و صلح و آرامش را در بین یونانی های مستقر در این مناطق برقرار کرد  . « پیرنیا ص۱۴۴ »

سرباز-هخامنشی

سرباز هخامنشی

پس از قدرت گرفتن ،  اردشیر دوم هخامنشی  در اندیشه تسخیر مصر بود . لیکن اقدام به عملی کردن این تفکر تا چندین سال به تعویق افتاد چرا که درگیریهای آسیای صغیر از مشکلات وی بود لیکن پس از برقرار شدن قطعنامه آنتا لسیداس در اندیشه اردشیر باز پس گیری مصر مجدد قوت گرفت وفرناباز را فرمانده جنگ علیه مصر قرار داد و اوهم فلسطین را پایگاه لجستیکی خود تعیین نمود ودر آنجا به گردآوری نیروی دریایی پرداخت . پس از گردآوری سپاه دلخواه خود ، ارتش ایران را بسوی مصر حرکت داد فرعون جدید وبنیانگذار سلسله سی ام مصر در این زمان نِکتانبو بود که توانسته بود مصر را وارد یک دوره شکوفایی اقتصادی وپیشرفتهای عورانی وهنری کند . اوکه انتظار فرناباز را می کشید فرمان داد دلتای رود نیل و تمامی دهانه های این رود را ببندند . اما سپاهیان پارسی موفق شدند که استحکامات رود نیل را درهم بشکنند و وارد مصر شده وبه انهدام معابد وکشتار وغارت گسترده مصر دست بزنند . پس از آن سپاهیان پارسی ومزدوران یونانی بطرف ممفیس پیشروی کردند .لیکن تاخیر سپاهیان پارسی در پیروی در منطقه ممفیس موجب گشت که مصریان استحکامات دفاعی را تقویت کنند ونیز طغیان سالانه رود نیل باعث گردید که آسیب وصدمه زیادی به ناوگان پارسیان وارد شود که سبب عقب نشینی اجباری پارسیان گردید . تلاش های بعدی نیز موجب شورشهایی که در نیمه غربی آسیای صغیر و بعضی ساتراپی های دیگربه سرانجام نرسید ومصرهمچنان بصورت کشوری مستقل باقی ماند «داندامایف ۳۰۲-۳۰۱»

گزنفون و یک چرم نوشته مصری از ناآرامی های ماد در سال ۴۰۸ق.م  در اواخر دوره داریوش دوم گزارش می دهد وبازهم گزنفون در سال ۴۰۷ ق.م در شمال کشور در نزدیکی ماد از شورش کادوسیان گزارش می دهد . اوذکر کرده است که کوروش جوان برای دیدار با پدر مریض خود به ماد رفت .بنابه گزارشهای اسناد بابلی ومنابع یونانی ، احتمالاً این شورشها در زمان داریوش دوم آغاز شده وهمچنان ادامه داشت ، تا اینکه اردشیر دوم مصمم شد شخصاً برای سرکوبی آن شورشها به منطقه برود بنابراین عازم سرزمین رازاوندو ، حد میان دریاچه ارومیه ودریای مازندران گشت .اما پادشاه در این عملیات دچار مشکلات شدید شد وتنها با کمک داتاس از معرکه جان سالم بدر برد وبه سختی موفق گردید با پای پیاده به پایتخت برگردد . پس از آن تریبازوس سیاستمدار  کهنه کارایرانی توانست با ایجاد اختلاف مابین قبایل کادوسی وبا استفاده از سیاست تفرقه افکنی بار دیگر کادوسیان را تحت سلطه پارسیان درآورد .« کورت۲۰۰۷: ۴۰۰- کوک۱۹۸۳: ۲۱۷- پیرنیا ۱۳۱۱: ۱۱۲۸،۱۱۳۱- رجبی ۱۳۸۱: ۱۰۲،۱۰۳ » «برن ۱۳۸۵ : ۲۱۸،۲۱۹»

محدوده قلمرو هخامنشیان در اوج قدرت

محدوده قلمرو هخامنشیان در اوج قدرت

صلح آنتالسیداس موجب گردید یونانی ها برای مدتی بطور مستقیم وغیر مستقیم در امور شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر ویا کمک به مصر ویا قبرس دخالتی نداشته باشد .این امر سبب گردید که پارسیان بتوانند کادوسیان را در شمال ایران  و اواگوراس را در قبرس سرکوب نمایند .لیکن هرچه تلاش کرد موفق نشد مصر را تحت سلطه خویش درآورد و همزمان با ناکامی سپاه پارسی درمصر،شورش ونافرمانی هایی در بسیاری از شهرهای ایالت های آسیای صغیر آغاز گردید . داتامس از اهالی ساتراپی مهم کاریه بود که درجنگ علیه کادوسیان از خود لیاقت و رشادت نشان داد وسپس در سال۳۷۸ق.م به فرمانروایی مناطقی از کاپادوکیه منصوب و پس از آن به یکی از مقتدر ترین فرمانروایان پارسی آسیای صغیر تبدیل شد . حمایت های شاه از او و ارتقاء روز افزون او باعث حسادت درباریان ودسیسه چینی علیه اوگردید . داتامس در سال۳۷۳ ق.م موفق شد سرزمین های دریای وکوههای شمالی میانرودان در جنوب شرقی آسیای صغیر تحت سلطه خویش درآورد . وی سپس خود را شاه منطقه نامید وبه نام خود سکه ضرب زد در همان زمان هکاتومنوس ساتراپ کاریه نیز خود را پادشاه نامید وبنام خود سکه هایی با تصویر خدای جنگ کاریه ضرب کرد .که پس از آن فرزند مسلوس جانشین او گردید که فرهنگ یونانی را تبلیغ می کرد . «داندامایف ۱۹۸۹ :۳۰۲- پریخانیان ۱۹۵۹: ۱۶،۱۸»

از سوی دیگر شهربان فریگیه بنام آریو برزن وموسلوس ، فرمانروای کاریه تعدادی دیگر از ساتراپهای آسیای صغیر آشکارا از داماتس حمایت نمودند . در همین روزگار پریکلوس در بخش شرقی آسیای صغیر نیز به این شورش پیوست . اردشیر دوم اتوفراداتس ، ساتراپ لیدی را برای سرکوبی قیام داتامس به منطقه روانه کرد . اما او موفقیتی بدست نیاورد . پس از مدتی شورشها گسترش یافته و یونانیان بویژه شاه اسپارت یعنی اژه سیلاس با ارسال کشتی و مزدور از داتامس و آریو برزن حمایت کردند و اتوفراداتس پس از ناکامی ، خود به شورشها پیوست ودر لیدی اعلام استقلال کرد . سپس قیام سریعاً به سایر نقاط آسیای صغیر منجمله شهرهای فنیقی و ایونی انتقال یافت  . «پیرنیا ۱۳۱۱: ۲/۱۱۳۴ ، ۱۱۳۷- داندامایف ۱۹۸۹ : ۳۰۳، ۳۰۲ »          « دیودور کتاب پانزدهم ۹۲،۹۱،۹۰»

قنات-قصبه-گناباد-دوره-هخامنشیان.

قنات قصبه گناباد دوره هخامنشیان

این شورشها بدلیل عدم پیوستگی بین شورشیان که هرکدام از آنها در پی منافع خود بودند ، به سرانجام نرسید چرا که پادشاه پارس توانست ازتفرقه میان آنها استفاده وبعضی از آنها را علیه یکدیگر شورانده وبرخی را نیز توسط زر پارسی با خود همراه نمود به طوری که اتوفراداتس سرانجام بطرف شاه کشیده شد و آریوبرزن توسط فرزند خود بقتل رسید و داتامس نیز با شورش سپاهیان خود روبرو شده ودرگذشت لذا بالاخره پادشاه ایران توانست در سال ۳۵۹ق.م به تمامی این شورشها پایان دهد . «بریان ۲۰۰۲: ۶۵۶،۶۵۸»

چنانچه بتوان به روایات تاریخی در دست اعتماد کرد ،در متون تاریخی آمده است که اردشیر دوم هخامنشی یکصدو پانزده فرزند داشت که اکثر آنها درطول زندگی اوفوت کردند. ظاهرا چهار پسر از وی بجا ماندند که سه تای آنها از بطن استاتیرای یکم بنامهای داریوش ، آریاسپ و اُخُوس « اردشیر سوم » و یک پسر از همسر دیگر او بود که آرشام نام داشته که شاه او رابسیار دوست می داشت . « زرین کوب ص ۱۹۱ »

پلوتارک موضوع جانشینی اردشیر سوم  را بینهایت رمانتیک ارائه می کند .که آن داستان کلیشه ای است . علی رغم اینها نمی توان اظهار داشت که گفته های وی همانند کتزیاس کذب می باشد.

ایام پادشاهی اردشیر دوم هخامنشی از دید فرزندش داریوش که پنجاه سال سن داشت ،تمام نشدنی بنظر میآمد .اودر آخرین سال پادشاهی پدرش با اقوای گروهی از درباریان درصدد از میان برداشتن پدر ورسیدن به تخت سلطنت برآمد . لیکن خواجه ای درباری این مطلب را به اطلاع شاه رسانید .اردشیر که نه می تواند این موضوع را بدلیل امنیت جانی نادیده بگیرد ، ونه آنکه واقعیت این موضوع را بپذیرد .لذا فرمان داد دری مخفی در اتاقش تعبیه نموده و روی آنرا با پرده استتارکنند . در ساعت مورد نظر توطئه گران به اتاق اویورش آوردند.اردشیر آنها راشناخته و از در مخفی خارج شدو نگهبانان را به حضور خواند و محافظین داریوش ویارانش دستگیر شدند . طبق فرمان شاه دادگاهی از درباریان و بزرگان تشکیل شده ومقرر شد که منشی های  آن دادگاه حکم صادره را جهت اظهار نظر به نزد پادشاه بیاورند . تمام اعضای دادگاه رای به اعدام داریوش دادند که نتیجتاً وی معدوم گردید . بعد از آن ماجرا اردشیر آریاسپ  پسر دیگرش را جانشین خویش کرد . مردم وی را به جهت خوشرویی و مهربانی دوست می داشتند . درهمین اثنا  اُخُوس توسط درباریان به آریاسپ الغاء کرد که پدرشان به او هم مظنون شده وقصد دارد وی را نیز اعدام کند . بنابراین آریاسپ برای انکه او هم مثل برادر بقتل نرسد ،پیش دستی نموده وخود را کشت . مرگ او به شدت در روح و روان پادشاه تاثیر گذاشت . پس از اندک زمانی پسر دیگر اردشیر نیز به تحریک اُخُوس     « اردشیر سوم» بقتل رسید .

در نهایت ادشیر دوم پس از چهل وپنج سال شاهنشاهی در سال۳۵۸ق.م  در سن هشتادوهفت سالگی زندگی را بدرود حیات گفت  وپسرش اُخوُس بنام اردشیر سوم بجای پدر بر تخت سلطنت جلوس کرد . «زرین کوب ص۱۹۲ »

آرامگاه-داریوش-دوم

آرامگاه داریوش دوم

اردشیر دوم آپادانایی در اکباتان ساخت وهمچنین آپادانای داریوش در شوش را که روزگار اردشیر یکم بر اثر آتش سوزی از میان رفته بود بازسازی کرد . وی در نوشته های خود در کنار نام اهورامزدا دو فرشته رانام می برد . نوشته ای که بازسازی آپادانای داریوش را یاد کرده چنین می گوید : به یاری اهورا مزدا ، آناهیتا ومیترا «ناهید ومهر» فرمان دادم که این آپادنا ساخته شود و در جای دیگر در نوشته ای در تخت جمشید می گوید:  باشد که اهورامزدا وبغ میتر «مهر» مرا، سرزمینم را و هر آنچه من ساختم نگهبانی نماید . « زرین کوب ص۱۹۷»

در طول حکومت اردشیر دوم هخامنشی درتمام قلمرو حکومت وی مردم از آزادی دینی برخوردار بودند . «پیرنیا ص ۱۴۶» اظهار تسامح به عقاید دیگران ، در پادشاهان هخامنشی همچون یک اصل کشورداری نزد آنها معمول بوده است . «زرین کوب ص۱۹۳ »

 

منابع :

حسن پیرنیا (مشیرالدوله) ، تاریخ ایران باستان ،سال ۱۳۱۱ چاپ مجلس ، تهران

داندامایف ، م، ا، ۱۳۷۵ (ایران درعصرماد وهخامنشی)  تاریخ تمدن آسیای مرکزی ، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی ، تهران

کورت ، آملی ، هخامنشیان ، مرتضی ثاقب فر، تهران ، ققنوس ، ۱۳۸۲ شمسی

برن ، آ. ر ، ایران ویونانیان ، تاریخ ایران ، دورۀ هخامنشیان ، جلد دوم ، به سرپرستی ایلیا گرشویچ  ، ترجمۀ مرتضی ثاقب فر ، تهران ، جامی۱۳۸۵ شمسی

عبدالحسین زرینکوب ، تاریخ مردم ایران ، جلد اول ، تهران ، امیرکبیر، ۱۳۶۸ شمسی

آناهید پریخانیان ،ایران شناسی درغرب، مادیان هزار دادستان کتاب هزار داوری

رجبی ، پرویز ، اردشیر دوم هخامنشی ، دانشنامۀ ایران ، جلد دوم

پلوتارک ، ایران ویونانیان ،اردشیر دوم ، مترجم ، احمد کسروی ، انتشارات جامی ، ۱۳۸۰ شمسی

بریان ، پیر ، تاریخ امپراطوری هخامنشی ، ترجمۀ مهدی سمسار ، تهران زریاب ، ۱۳۷۸ شمسی

گزنفون  ، هلنیکا ، برگردان انگلیسی از هنری دکینز ، کتاب دوم

لکوک، پی یر ، کتیبه های هخامنشی ، ترجمۀ نازیلا خلخالی ، تهران ، فروزان فر، ۱۳۸۲ شمسی

ماریا بروسیوس ،ایران باستان ، مترجم ، عیسی عبدی ، نشر ماهی ، ۱۳۵۸ شمسی

ماریا بروسیوس ، شاهنشاهی هخامنشی ، مترجم هایده مشایخ ، نشر ماهی ، ۱۳۸۸ شمسی

خلاصۀ مطلب اردشیر دوم در کتاب تاریخ جامع ایران ، جلد اول ، محمد تقی ایمانپور

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *