جزیره-شاهی-مقبره-هلاکوخان-و-آباقاخان

آباقاخان

آباقاخان « حکومت ۶۶۳تا ۶۸۰ ه.ق »

اویسونجین همسر مسیحی هلاکوخان پس از فوت وی ، بدنبال آباقا که حاکم خراسان و مازندران بود و وزیر او ارغون آقا کس فرستاد تا سریعاً خود را به حضور وی برسانند . پس  از آمدن آنها امرا طی جلسه ای به جانشینی آباقا هم رای شدند و در روز سوم  «رمضان سال ۶۶۳ ه.ق»« که با صلاحدید خواجه نصیرالدین طوسی روزی خوش یمن دیده شده بود ، آباقا برتخت سلطنت ایلخانیان جلوس کرد . و قوبیلای قاآن نیز انتصاب او به پادشاهی ایلخانی را تایید نمود .

آباقا و جانشینان بعدی او که به آنها سلاطین مغول یا ایلخانان می گفتند ، چون آنچنان تابعیتی از خوانین مغولستان نداشتند ، سلسله ای مستقل بشمار می آمدند .

محدوده قلمرو حکومت ایلخانی

محدوده قلمرو حکومت ایلخانی

ایلخان تازه بر تخت نشسته تمامی فرمان های هلاکوخان را تنفیذ کرد . آباقا برادرش یشموت را با سپاهی به حکومت دربند دشت مغان ، شروان و آلاداغ گسیل داشت تا ، آن سرحدات مرزی را حفظ نماید . همچنین برادر دیگرش توبسین را نیز با سپاهی دیگر مأمور محافظت از خراسان و مازندران تا ناحیۀ جیحون نمود . شمس الدین جوینی را در پست وزارت ابقاء کرد و شمس الدین در تبریز و بهاء الدین محمد فرزند او در اصفهان به امور مملکتی گماشته شدند . آباقاخان تبریز را بعنوان پایتخت برگزید .

در سال ۶۶۴ ه.ق برکای پسر جوچی خان قسمتی از لشکریان خود را به فرماندهی نوقای به جنگ سپاه آباقاخان گسیل داشت . شیموت برادر سلطان ایلخانی از رود کر عبور کرده و در ماه صفر به نزدیکی چغان موران «رود آق سو» سپاهیان نوقای را مغلوب کرد . برکای با سیصد هزار سپاهی از دربند عبور کرد و به کنار رود کر آمد . آباقا به رویارویی او به حاشیه دیگر رود رسید . سپاهیان از دو طرف با تیراندازی با یکدیگر مقابله می کردند برکای پس از چهارده روز در صدد بر آمد به تفلیس رفته و از آنجا از آب عبور کند . لیکن در راه ناگهان به عارضه قولنج دار دنیا را وداع گفت . این موضوع سبب گردید سپاهیان وی پراکنده شدند . آباقاخان شهزاده منگو تیمور را با اولجای خاتون آنجا گذاشت و خود زمستان را در مازندران و گرگان قشلاق کرد .

نقاشی-صحنه-تیراندازی-قدمت-ایلخانی

نقاشی-صحنه-تیراندازی-قدمت-ایلخانی

در زمستان سال ۶۶۶ ه.ق امیر مسعود بیگ پسر محمود یلواج با سمت سفیر از سوی قایدو و براق به بهانه تسویه حساب با اینجوها به حضور آباقاخان رسید و مورد استقبال گرم قرار گرفت ، مسعود پس از یک هفته تجسس و جمع آوری اطلاعات طی چهار روز خود را به کناره رود جیحون رسانید . روز بعد از بازگشت او ، به سلطان ایلخانی اطلاع دادند که امیر مسعود جاسوس براق بوده و جهت کسب اطلاع به آنجا آمده است . لذا سریعاً در پی او تعدادی جنگجو روانه شد لیکن او را نیافتند . براق درصدد تصرف خراسان و آذربایجان بود . براق تگودار برادر ایلخان را که حاکم آرارات و ارنس و نخجوان و ملازم آباقاخان بود را فریفت و او را برای جنگ با آباقا به گرجستان گسیل داشت .

آباقا خان شیرامون را به جنگ شهزاده تگودار جغتای فرستاد . که در شوال۶۶۷ ه.ق در نبردی تگودار اسیر گردید .

بنابراین براق با اتحاد شهزادگان جغتایی مصمم گردید که خود با سپاهی نیرومند و سردارانی مجرب بسوی ایران روانه شود . او مبارکشاه را مغلوب ساخته و سپس خُتن را غارت کرد و در کنار سیحون لشکر قپچاق و قایدو را درهم شکست اما پس از آن مصالحه نمودند زیرا قایدو به او گفت که ما همه نوادگان چنگیز بزرگ هستیم و نمی بایستی با یکدیگر ستیز کنیم .

عمارت-هارونیه-درتوس-دوره-سلجوقی-ایلخانی-عکس-از-گزارش-ابنیه-تاریخی-خراسان-مهدی-صبور-صادقزاده

عمارت-هارونیه-درتوس-دوره-سلجوقی-ایلخانی-عکس-از-گزارش-ابنیه-تاریخی-خراسان-مهدی-صبور-صادقزاده

در اینجا باید ذکر کنیم که چنگیز خان دارای چهار پسر بنامهای جغتای ، اوکتای ، جوچی و تولوی بوده که قایدو فرزند اوکتای ، براق فرزند جغتای ، برکچار و منگوتیمور فرزند جوچی و قوبیلای قاآن فرزند تولوی بوده اند . براق با صلحی که با آنان انجام داد . قرار براین گذاشت که دو سوم ماوراءالنهر سهم او باشد و یک ثلث دیگر سهم قایدو و منگو تیمور شود .

باری براق با لشکری بسیار بسوی خراسان روانه شد و هنگام عبور از جیحون قاصدی نزد قایدو فرستاد و از وی مدد خواست . قایدو نیز دو شاهزاده مغول را سفارش کرد که با سپاه خود به یاری وی رفته و پس از عبور براق از جیحون مراجعت کنند .

ایلخان آباقاخان پس از طی کردن مسیر ری ، رادکان ، باخرز به فاریاب رسید و پیکی بسوی براق فرستاد که تسلیم شود لیکن وی این درخواست را نادیده گرفت .

مصلی-سبزوار-قرن-هشتم-عکس-از-گزارش-ابنیه-تاریخی-خراسان-مهدی-صبور-صادقزاده

مصلی-سبزوار-قرن-هشتم-عکس-از-گزارش-ابنیه-تاریخی-خراسان-مهدی-صبور-صادقزاده

آباقاخان چنین وانمود کرد که از بسیاری لشکر براق به وحشت افتاده و در حال بازگشت است و به شهر هرات پیام فرستاد که روز بعد به استقبال براق نرفته و دروازه را نیز به روی او نگشایند . براق و فرماندهان او چون به منطقه مورد نظر رسیدند ، با مشاهده لشکریان سلطان ایلخانی هراسناک شده و قصد مراجعت نمودند که سپاه دشمن بر آنها یورش برد و شکست سختی بر لشکر وی وارد آوردند . براق با اندکی از سپاه خود از هرات گذر کرده و گریخت . وی در مسیر گریز مبتلا به فلج عضلانی گشت . لذا قایدو جهت عیادت و مذاکرات به اردوی وی رفت . لیکن به محض رسیدن صدای ناله و شیون نزدیکانش را شنید و دانست که براق جان سپرده است . به عبارتی در برخی متون تاریخی آمده است که براق در سال ۶۶۸ ه.ق توسط قایدو مسموم شده است . آباقاخان به تبریز بازگشت و بر طبق یرلیغی «حکمی» که از سوی قاآن برایش آورده بودند ، برای دومین بار برتخت جلوس کرد .

بشقاب-سفالی-زرین-فام-دارای-کتیبه-سده-هفتم-ه.ق-محل-کشف-کاشان-موزه-.ملی-ایران

بشقاب-سفالی-زرین-فام-دارای-کتیبه-سده-هفتم-ه.ق-محل-کشف-کاشان-موزه-.ملی-ایران

رشید الدین فضل الله آورده است : مردی بدنفس که چندی مستحفظ قلعه آمویه و از سوی براق محافظ این مرز آبی بود ، به آباقاخان القاء کرد که لشکرهای بیگانه که از آنسوی جیحون می آیند ، در بخارا تجدید قوا می کنند . لذا صلاح در نابودی این شهر است  بنابراین آباقا ییسودر اوغول حاکم خراسان را با لشکری روانه بخارا کرد تا مردم آنجا را به خراسان کوچ دهد و اگر نپذیرفتند آن شهر را تاراج کند . ییسودر در حوالی بخارا اردو زد و فرستاده ای جهت رساندن پیام ایلخان روانه کرد . در این هنگام امیر مسعود بیک به اردوی قایدو رفته بود و صدر جهان به امور شهر رسیدگی می کرد . رنود و اوباش شهر به سخن صدر جهان اعتناء نکرده و فرستادگان لشکر مغول را بقتل رساندند . سپس دروازه ها را بستند و یک روز تمام با لشکر مغول به نبرد پرداختند . و لشکر مهاجم در روز اول رجب سال ۶۷۱ ه.ق بداخل شهر رفته و دست بقتل و غارت زد و شب هنگام که خواستند شهر را به آتش بکشند ، خبر آوردند چوپای و قبان نوادگان جغتای با ده هزار سوار در حال نزدیک شدن هستند . لذا لشکر ییسودر با بردگان و اسیران و چارپایان و اموال بسیار از آب گذشتند . شهزادگان جغتایی صبح زود به کنار آب رسیدند و بانگ زدند که چرا چنین کردید . گفتند فرمان آباقاخان بوده است لذا ایشان سهم و غنایم خود بستاندند و بازگشتند . دراین جنگ نزدیک به پنجاه هزار از اهل بخارا کشته شدند و تا سه سال قبان و چوپان مرتب آنجا را قتل و غارت می کردند تا آنکه شهری بدان آبادانی و عظمت تا مدتها به ویرانه ای تبدیل گشت.

ظرف-سفالی-به-شکل-پرنده-ونقاشی-زیر-لعاب-محل-کشف-گرگان-سده-هفتم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

ظرف-سفالی-به-شکل-پرنده-ونقاشی-زیر-لعاب-محل-کشف-گرگان-سده-هفتم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

درسال ۶۷۴ ه.ق که آباقاخان در آران در بیشه ای سواره به شکار گاوکوهی رفته بود ، چند نفر از اهالی آنجا با شمشیر و زوبین به وی حمله ور شدند که محافظان ایلخان بر آنها تاخته و آنها را وادار به فرار کردند . در آن هنگام حاکم آنجا بیمناک شده و جهت عذرخواهی به حضور سلطان آمد و مورد عفو قرار گرفت .

در همان سال گروهی از اسماعیلیان و هواداران خورشاه با یکدیگر متحد شده و بر قلعه الموت مستولی شدند و آنجا را مرکز ستاد خود قرار دادند . آباقاخان لشکری را روانه آنجا کرد و آن قلعه بکلی ویران گردید . « تاریخ جامع ایران ،هاشم رجب زاده ، ۵۷۴، ۵۷۶»

آباقاخان که شکست عین جالوت را نمی توانست فراموش کند و تلافی آن را برای نقشه های خود که شامل اتحاد با صلیبی ها بود ، لازم می دید برای رفع اهانتی که از این شکست به سپاه مغول وارد شده بود ، لشکر به شام برد . اما از بیبرس حاکم مصر شکست خورد و از پیشرفت باز ماند . « ۶۶۹ ه.ق » در ایلستان در ولایت کاپادوکیه  نیز سپاه او نتوانست از ورود بیبرس به قلمرو روم جلوگیری کند . « ۶۷۵ ه.ق»

صراحی-شیشه-ای-دمیده-در-قالب-با-تزیین-افزوده-سده-هفتم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

صراحی-شیشه-ای-دمیده-در-قالب-با-تزیین-افزوده-سده-هفتم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

این شکست با خیانت شحنه مسلمان وی «معین الدوله پروانه» که گفته شد با بیبرس تبانی داشت ، به توقیف و محاکمه و اعدام وحشیانه وی منجر گشت . جنگی که به فرماندهی برادر خود ، منگو تیمور در مصر براه انداخت منجر به پیروزی نگردید . قلاوون حاکم مصر، سپاه وی را بشدت مغلوب و منهزم کرد .«۶۸۰ ه.ق» و بدین گونه ایلخان مغول از اندیشه جبران واقعه عین جالوت مأیوس گشت . در اواخر عمر، آباقاخان به سعایت مخالفان نسبت به شمس الدین جوینی صاحبدیوان و برادرش عطاملک جوینی حاکم بغداد سوء ظن پیداکرد .« ۶۷۹ ه.ق» و نفوذ آن خاندان در دربار وی کاستی گرفت  اما منجر به سقوط آنها نشد و چندی بعد دومین سلطان ایلخانی آباقاخان در محرم سال ۶۸۱ ه.ق در شهر همدان بدرود حیات گفت . «عبدالحسین زرینکوب ، روزگاران ، ۵۲۸ »

وی را در جزیره شاهی در کنار پدرش بخاک سپردند . « تاریخ ایران کمبریج ، جلد پنجم»

 

 

منابع :

تاریخ کمبریج ، جلد پنجم

دکتر عبدالحسین زرینکوب ، روزگاران ،انتشارات سخن  ۱۳۷۴شمسی

تاریخ جامع ایران ،  هاشم رجب زاده ، جلد نهم و دهم ، ۱۳۹۳ شمسی

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *