ایل ارسلان خوارزمشاه
ایل ارسلان خوارزمشاه
بر اساس روایات ، ایل ارسلان که همراه پدرش اتسز درخراسان بسر می برد ، خبر مرگ وی را چهار روز پنهان نمود . « ابن اثیر: ۲۰/۳۰۶ – جوینی :۲/۱۴» این تدبیر برای نزدیک شدن به پایتخت اتخاذ گردید . اما سرعت حرکت برای تصاحب تاج و تخت موجب نشد تا مدعیان سلطنت از ادعای خود دست بردارند و خوارزم به مدت بیست روز در بحران جانشین فرو رفت . طبق منابع تاریخی ایل ارسلان دارای تجربه های نظامی و اداری چندشاه در جند بود و در اغلب لشکرکشی ها پدر را همراهی می کرد . لیکن مشخص نیست که چرا اتسز به هنگام قشون کشی به خراسان برای ایجاد اتحاد نظامی علیه غزها ، پسر دیگرش ختای خان را در گرگان قائم مقام ساخته بود . از سوی دیگر، حمایت خاندان سلطنتی از جمله اتسز از سلیمانشاه پسر دیگر اتسز نشان می دهد که احتمالاً ولایتعهدی ایل ارسلان در اواخر عمر اتسز با ابهاماتی مواجه بوده است . بطوری که به محض پخش خبر مرگ اتسز ، خاندان سلطنتی سلیمانشاه را بر تخت نشاندند . به هرحال چون ایل ارسلان با سپاه پدر به گرگانج رسید ، خشونت و خونریزی براه انداخت و عموهای خود و اتابک اوغل بیک را همراه جماعتی که سر راستی نداشتند ، سیاست نموده و برادرش سلیمان را دستگیر، نابینا و سپس بقتل رساند . « ابن اثیر : ۲۰/۳۰۶ –جوینی :۲/۱۴» منابع تاریخی دربارۀ سرنوشت دیگر برادران ایل ارسلان مطلبی ذکر نکرده اند . اما در نامه های ایل ارسلان به سلطان سلیمان بن محمد سلجوقی « ربیع الاول و شوال سال۵۵۵ ه.ق » رشید وطواط رد پایی از آنها می توان یافت . این نامه ها حضور آنها را در عراق عجم نشان می دهد . « رشید وطواط : ۱۳۱ » ایل ارسلان خوارزمشاه برای تثبیت موقعیت خود فقط به سرکوبی مخالفان نپرداخت ، بلکه دیوانیان و لشکریان را بخود نزدیک گردانید و مهربانی ها کرد . به گزارش جوینی مواجب و اقطاعات لشکریان و امرا را افزایش داد . « جوینی : ۲/۱۴»
حضور طولانی مدت اتسز در شمال خراسان نیز بر توقع لشکریان افزوده بود . آرام سازی این نیرو ها مستلزم بخشش ها و اعطای مواجب زیاد بود. ایل ارسلان با درک این شرایط ناگزیر شد بخش اعم درآمد شهر ها را به امیران اقطاع دهد .
مرگ سلطان سنجر در جمادی الاول سال ۵۵۲ ه.ق عرصه ای نو برای تکاپوی سیاسی ، نظامی خوارزمشاه فراهم ساخت . وی برای تعزیت سلطان ، سه روز عزای عمومی در خوارزم اعلام کرد و جلال الدنیا والدین محمود بن محمد بن بغراخان که خواهرزادۀ سلطان سنجر بود ، بجای وی بر تخت سلطنت جلوس کرد . ارسلان نیز منتظر بود که محمود خان با ارسال سفیر و دادن خلعت حکومت وی رابه رسمیت بشناسد . لیکن محمودخان چنین کاری نکرد . ایل ارسلان پس از مدتی در نامه ای مؤدبانه به پادشاه سلجوقی وظایف وی را متذکر شد . و برتری سیاسی و تجربۀ حکومت خود را به رخ وی کشید . « رشید وطواط : ۱۶ ، ۱۷» سلطان سلجوقی طبق نامه ای به ایل ارسلان اطلاع داد که قصد سفر به خوارزم را دارد . لیکن بلافاصله شاه خوارزم طی نامه ای به او ضمن اظهار خوشوقتی موقعیت بحرانی منطقه از قبیل بروز قحطی ، شیوع بیماری و سرمای سخت زمستان منطقه را عنوان و بهانه کرد و از وی خواست که این سفر را به سال آینده واگذار کند . « ابن اثیر : ۲۱/۲۰۳ ۲۰۴»
درسال ۵۵۵ ه.ق یکی از امیران سلطان محمود سلجوقی بنام مؤید آیبه ، بر وی شورید و او را دستگیر، نابینا و مقتول گردانید . نخستین واقعه ای که در تغییر سیاست ایل ارسلان نسبت به خراسان نقش داشت ، حملۀ ترکان برزی به قلمرو خوارزمشاهیان تحت فرماندهی یغمرخانبن اودک بود . ایل ارسلان به بهانۀ انتقام خون محمود در سال۵۵۸ ه.ق به نیشابور تختگاه مؤید آیبه حمله کرد. «میرخواند : ۷/۳۲۹۱ – حمدالله مستوفی : ۴۸۵» و آنجا را به محاصره درآورد اما توفیقی نیافت .
لشکرکشی دوم ایل ارسلان به نیشابور در جمادی الاول سال ۵۶۰ ه.ق برای جلوگیری از یورش مؤیدآیبه به نسا و سرکوب شورش امیر ایتاق حکمران دهستان صورت گرفت . شهر نسا که در دیدگاه خوارزمیان چهار راه آفات تلقی می شد، « رشید وطواط:۳۳» از اوایل سال ۵۵۰ ه.ق تحت نفوذ خوارزمشاهیان بود و از قرارگاههای عمدۀ اتسز در عملیات علیه غزها بشمار می رفت و هر کس براین ناحیه دست می یافت ، می توانست تحولات شمال غرب خراسان بویژه شاهراه تجارتی نیشابور به آمویه و نیشابور به دهستان و گرگانج تأثیر جدی بگذارد . « ابن اثیر : ۲۱/۲۰۴- ۲۰۵»
سومین و بزرگترین لشکرکشی ایل ارسلان به نیشابور در ذیقعدۀ سال ۵۶۱ ه.ق صورت گرفت . سپاه خوارزم تحت فرماندهی چهار امیر بزرگ یعنی امیر ایسن آبه بیغو ، امیر نجم الملک علی خواجه ، امیر ایسن و امیر بوری بسملی به شهرهای غرب نیشابور حمله کردند .این لشکرکشی نزدیک به یکسال بطول انجامید . که در ذیحجۀ همان سال در سبزوار ، در رجب سال ۵۶۲ ه.ق در خسروگرد و در رمضان سال ۵۶۲ ه.ق در نیشابور خطبه بنام ایل ارسلان خوارزمشاه خوانده شد . « بیهقی :۲۸۴» شواهد تاریخی نشان می دهد که نیشابور مدت بسیار کمی در دست خوارزمیان باقی ماند . و مؤیدآیبه مجدد آنجا را تصرف نمود .
گرفتاریهای ایل ارسلان خوارزمشاه در خراسان و دهستان موجب گردید تا بخش عمدۀ موفقیت های پیشین او از دست برود . بنابر سیاست جدید و با توجه به اینکه قدرت مقابله با قراختائیان را نداشت ، تصمیم گرفت در ۵ سال دوم حکومت خویش بیشتر به منطقۀ خراسان بپردازد . قارلوق ها نیز بدون یار و حامی گرفتار قراخانیان شدند . « ابن اثیر : ۱۲/۲۱، ۱۳- قِفِس اوغلی : ۱۰۴»
حکمران قراخانی سمرقند پس از نابودی قارلوق ها در اندیشۀ از میان برداشتن رقیب دیرینۀ خود یعنی خوارزمشاه بود . وی با همراهی قراختائیان در سال ۵۶۶ ه.ق به سمت خوارزم روانه شد . بارتولد به اشتباه دلیل لشکرکشی قراختائیان را عدم پرداخت به موقع خراج سالیانه عنوان کرده است . « بارتولد : ۲/۷۰۶»
اما علت حملۀ آنها تحریکات سمرقندیان و تعقیب سیاست دفع خوارزمیان بود . ایل ارسلان ، سنت تدافعی خوارزمشاهیان یعنی باز کردن سدهای رودخانه را در روش خود قرار داد و سپاه عظیمی به فرماندهی شمس الملک حسین بن عیار بیک قارلوقی ، شوهرخواهر خوارزمشاه ، که کینۀ خون خواهی پدر را از قراختائیان در دل داشت ، به مقابله با آنها اعزام کرد و خود نیز پشت سر او روانۀ آمویه گردید . لیکن در نیمۀ راه بیمار شد و با خبر شنیدن شکست عیاربیک قارلوقی بیماری او وخیم تر گشته و موجب مرگ وی گردید . « یازدهم رجب سال ۵۶۷ ه.ق »
منابع :
جوینی ، عطاملک ، تاریخ جهانگشای ، به کوشش محمد قزوینی ، تهران سال ۱۳۷۵
قفس اوغلو ، ابراهیم ، تاریخ دولت خوارزمشاهیان ، ترجمۀ داوود اصفهانیان ، تهران ۱۳۶۷
ابن اثیر ، علی ، الکامل ، ترجمۀ محمد حسین روحانی ، تهران
رشید وطواط ، محمد ، ابکارالافکار ، نسخۀ خطی لنینگراد شم ۲۲۵۹
میرخواند ، محمد ، روضه الصفا ، به کوشش جمشید کیانفر ، تهران ۱۳۸۰
حمدالله مستوفی ، نزهه القلوب ، به کوشش عبدالحسین نوایی ، تهران ۱۳۸۲
بیهقی ، غلی ، تاریخ بیهق ، به کوشش احمد بهمنیار ، تهران ۱۳۰۸
بارتولد ، ترکستان نامه ، ترجمۀ کریم کشاورز ، تهران ۱۳۶۶
تاریخ جامع ایران : اسماعیل حسن زاده جلد نهم
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.