پرچم سلجوقیان

جلال الدوله ملکشاه سلجوقی

جلال الدوله ملکشاه سلجوقی

محمد تپر از اصفهان بسوی آذربایجان رفته و پس از جمع آوری سپاه در جمادی الاول سال ۴۹۶ ه.ق مجدد در حوالی شهر خوی از برادر شکست خورد و نزد حاکم اخلاط «سقمان قطبی» و حاکم ارزروم آمد و با اخذ کمک از آنها باسپاهی جدید به جنگ برادر آمد . سلطان برکیارق برای او پیغام داد که جنگ و خونریزی دیگر شایسته نیست و او رادعوت به صلح کرد و محمد تپر نیز این صلح را پذیرفت و قرار بر این شد که سرزمینهای نواحی قفقاز و سوریه در اختیار محمد قرار گرفته و اصفهان و مناطق شرقی تحت سلطه برکیارق باشد .و مقرر گردید بعد از برکیارق، محمد تپر سلطان سلجوقیان شود .« ابن اثیر ، الکامل ۳۰۱،۳۰۰- علی حسینی ۵۴»

بنابراین قلمرو سلجوقیان به دو بخش تقسیم شد . اما دیری نپایید برکیارق مبتلا به سل و بواسیر شده بود ، او از چندی قبل به سل مبتلا بود لیکن بطور کامل مداوا نگردید وی در آن هنگام عازم بغداد شد اما در بروجرد وضعیت بیماری اش وخیم تر گشته ، لذا پسرش ملکشاه را بعنوان ولیعهدی معرفی و به بغداد روانه کرد . و خود نیز عازم اصفهان شده ،ولی پس از چند روز درسن ۲۵ سالگی چشم از جهان فرو بست . جنازه وی را به اصفهان آورده و در مقبره خانوادگی بخاک سپردند . «ابن اثیر، الکامل،۳۰۸»

آرامگاه خواجه نظام الملک و ملکشاه و برخی پادشاهان سلجوقی در اصفهان

آرامگاه خواجه نظام الملک و ملکشاه و برخی پادشاهان سلجوقی در اصفهان

 

پس از مرگ برکیارق پسرش ملکشاه بر مسند قدرت تکیه زد و از سوی خلیفه برای وی خلعت  ارسال گردید و خطبه به نام وی خوانده شده  و وی را ملقب به جلال الدوله نمود  . برخی ازمورخان زمان پادشاهی وی را متفاوت ذکر کرده اند و همگی وی را مردی عیاش و شرابخوار دانسته اند. او تنها کاری را که در سر نداشت امور حکومتی بود اما برخی برخلاف این عقیده اند .

کتیبه-آجری-به-خط-کوفی--محل-کشف-مدرسه-نظامیه-خرگرد-خواف-سده-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

کتیبه-آجری-به-خط-کوفی–محل-کشف-مدرسه-نظامیه-خرگرد-خواف-سده-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

محمد تپر که از طرف برادرش برکیارق قول جانشینی را دریافت کرده بود ، با فوت برادرش در تاریخ جمادی الاول سال ۴۹۸ ه.ق به بغداد رفت . امیرایاز اتابک جلال الدوله ملکشاه در ابتدا تصمیم گرفت با وی نبرد کند  اما پیغام برصلح داد و با اعزام فرستاده ای به حضور محمد تپر از وی درخواست کرد که اگر به او و ملکشاه امان داده شود، سلطنت او را به رسمیت خواهند شناخت . محمد تپر اظهار کرد که ملکشاه همانند فرزند خودش است و سوگند یاد کرد که به اتابک نیز گزندی نخواهد رسید .«ابن اثیر، الکامل ، ۳۱۳» اما به قسم خود پای بند نبود و به محض ورود به منزل ایاز وی را کشت . و در سیزدهم جمادی الثانی سال ۴۹۸ ه.ق برتخت سلطنت سلجوقیان جلوس نمود . «عزالدین ، سلطان محمد تپر، ۳۰، ۳۱، ۳۵»

آفتابه-مفرغی-نقش-کنده-وسبک-خراسان-،-کتیبه-به-خط-نسخ-سدۀ-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

آفتابه-مفرغی-نقش-کنده-وسبک-خراسان-،-کتیبه-به-خط-نسخ-سدۀ-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

 

منابع :

ابن عبری ، تاریخ الزمان ، نشر بیروت ، لبنان

عزالدین ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، کارلوس یوهنس تورنبرگ در سال ۱۸۵۱ میلادی ، ترجمه به اهتمام ابوالقاسم حالت ، عباس خلیلی

ابوالحسن علی بن زید بیهقی ، تاریخ بیهق ، با تصحیح و تعلیقات احمد بهمنیار

بنداری ، ( قوام الدین فتح بن علی بن محمد اصفهانی ) تاریخ سلسلۀ سلجوقی ، مترجم محمد حسین جلیلی ، بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۶شمسی

محمدبن علی بن سلیمان الراوندی ، راحه اصدور وآیه السرور ، تاریخ سلجوقیان ، به اهتمام محمد اقبال ، چاپ اساطیر تهران ۱۳۸۵شمسی

تاریخ جامع ایران ، جلد هشتم

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *