بقعه-پیر-ابهر-ششم-وهفتم-هجری--آرشیو-میراث-فرهنگی

سلطان محمود سلجوقی

سلطان محمود سلجوقی

ملکشاه به جهت جلوگیری از مناقشات پس از مرگش ،در هنگام حیات احمد را به ولایتعهدی انتخاب کرد اما پس از یک سال احمد فوت کرد و برکیارق بعنوان فرزند ارشد به ولیعهدی برگزیده شد و خواجه نظام الملک از وی حمایت نمود . پس از مرگ نظام الملک، ملکشاه با تحریک وزیر ابوالغنائم  و ترکان خاتون ، برکیارق چهارده ساله را عزل و محمود خردسال را به ولیعهدی برگزید . پس از فوت پادشاه ، ترکان خاتون مرگ او را تا مدتی مخفی نگاه داشت . «ابن اثیر ،الکامل ،۱۸۱،۱۸۴» وی با تطمیع امرای درباری و سران سپاه سلجوقی ، از آنها برای پسرش بیعت گرفت و از خلیفه درخواست نمود که بنام فرزند خردسالش خطبه خوانده و او را به رسمیت بشناسد . محمود پسر وی در آن هنگام چهار سال و نیم بیشتر نداشت .لذا خلیفه بنام وی خطبه خوانده و او را به ناصر الدنیا و الدین ملقب کرد .

محدوده قلمرو حکومت سلجوقی

محدوده قلمرو حکومت سلجوقی

توافق خلیفه المقتدی تحت شرایطی صورت گرفت . شرط اول آنکه فرماندهی سپاه به امیر اونر واگذار گردد و شرط دوم آنکه جمع آوری مالیات ها برعهده وزیر ابوالغنائم باشد . « ابن اثیر، الکامل ، ۱۸۱» شرایط مذکور از سوی ترکان خاتون مورد قبول واقع گردید و محمود خردسال برتخت سلطنت جلوس کرد .

پس از آن ترکان خاتون برای از میان برداشتن برکیارق ، «برکیارق پسر همسردیگرملکشاه بود» امیر کربوغا را به اصفهان گسیل کرد . لیکن غلامان خواجه نظام الملک انبار اسلحه را گشودند و در اندک مدتی شهر اصفهان را به تسلط خود درآورده و از برکیارق حمایت نمودند و نیز وی را برتخت شاهی نشانده و خطبه بنامش خواندند . «ابن اثیر ،الکامل، ۱۸۵» بنابراین در اثنائیکه محمود در بغداد پادشاه نام گرفت ، برکیارق هم از سوی طرفداران خواجه نظام الملک سلطان سلجوقی پادشاه خوانده شد . ترکان خاتون با توجه به قدرتی که بدست آورده بود ، همراه پسرش و وزیر ابوالغنائم  بسوی اصفهان براه افتادند لذا برکیارق و هواداران نظام الملک با علم بر اینکه سپاه دشمن مقتدر است به سمت ساوه عقب نشینی کردند . « ابن اثیر ، الکامل ، ۱۸۵» «راوندی ، ۱۴۰،۱۳۷»

پرچم-سلجوقیان

پرچم سلجوقیان

پس از پیوستن امیرتارش و نیروهای وفادار به نظام الملک و همچنین گمشگین اتابک برکیارق ، نیروهای نظامی برکیارق تقویت گردیده و جملگی بطرف ری عازم شدند و در نزدیکی ری قلعه تبرک را متصرف شدند. آنموقع ترکان خاتون سپاهی را به فرماندهی تاج الملک ابوالغنایم به جهت نبرد با برکیارق بطرف وی گسیل داشت .در نزدیکی بروجرد دوسپاه روبروی یکدیکر صف آرایی کردند . لیکن قبل از شروع جنگ  امیریلبرد از فرماندهان سپاه ترکان خاتون به نیروی برکیارق پیوست .

در شانزدهم ذیحجه سال ۴۸۵ ه.ق نبرد سختی میان طرفین در گرفت که منجر به شکست سپاه ترکان خاتون گشته و سبب گردید که آنها به اصفهان عقب نشینی کنند . ابوالغنائم به سمت بروجرد گریخت لیکن پس از مدت کوتاهی دستگیر و به حضور برکیارق آورده شد و به قصد استفاده از تجاربش به فرمان برکیارق عفو گردید. (اما پس از مدتی به دلیل کینه وغضبی که هواداران نظام الملک از او به سبب قتل خواجه داشتند ، وی را در محرم سال ۴۸۶ ه.ق به قتل رساندند .) برکیارق با توجه به این پیروزی بسوی اصفهان رفته و شهر را در محاصره گرفت . اما ترکان خاتون به وی پیشنهاد پانصد هزار دینار را داد و بدلیل شرایط اقتصادی ضعیف برکیارق این پیشنهاد را پذیرفت . « ابن اثیر ، الکامل ، ۱۸۶،۱۸۶» « عزالدین ، سلطان برکیارق ، ۲۰»

اسماعیل حکمران و شاه گنجه و فرزند آق سنقر بیک یاقوتی و دایی ملکشاه توسط ترکان خاتون پیامی دریافت کرد ، که درصورت اتحاد با وی و جنگ با برکیارق زوجه اش خواهد شد . لذا اسماعیل با ارسال پیام موافقت ، خود را آماده جنگ با فرزند خواهرش نموده و از آذربایجان عازم ری شد و در حومه کرج به سپاه برکیارق برخورد کرد . اما تعدادی از سربازان اسماعیل به نیروهای برکیارق ملحق شدند . بنابراین اسماعیل به شدت شکست خورده و به سمت اصفهان عقب نشینی کرد . «راوندی -۱۴۱»

کتیبه-آجری-به-خط-کوفی--محل-کشف-مدرسه-نظامیه-خرگرد-خواف-سده-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

کتیبه-آجری-به-خط-کوفی–محل-کشف-مدرسه-نظامیه-خرگرد-خواف-سده-پنجم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

ترکان خاتون به سبب مخالفت بزرگان و درباریان نتوانست به عقد اسماعیل درآید لذا این موضوع باعث عصبانیت امیر اسماعیل گردید و در ماه رجب سال ۴۸۶ به حضور برکیارق رفته و به سپاه او پیوست  ولیکن در جلسه ای که با حضور کمشتگین ، آق سنقر و بوزان تشکیل شد ، تصمیم به قتل وی گرفتند و در ماه شعبان سال ۴۸۶ ه.ق او را کشتند .

تتش برادر ملکشاه هنگامی که خبر مرگ برادرش را شنید ، در حاشیه فرات بسوی بغداد در حرکت بود که بلافاصله خود را شاه خواند و به سرعت به سوریه مراجعت کرد و سلطنت خود را به اطلاع بسیاری از امرا و بزرگان سلجوقی رسانید . و امرای مذکور در محل حاکمیت خود خطبه بنام تتش خواندند و او نیز با سپاه تقویت شده خود رحبه، نصیبین ، رقه و موصل را در ماه محرم سال ۴۸۶ ه.ق تصرف نمود. و سپس از خلیفه المقتدی عباسی درخواست کرد که نام وی را به عنوان پادشاه سلجوقی در خطبه ایراد بنماید. اما خلیفه مخالفت کرد . « ابن اثیر ، الکامل ، ۱۸۹ ،۹۰ »

بنای-رباط-شرف-دوره-سلجوقی-عکس-از-سعید-ازناوه-آرشیو-میراث-فرهنگی

بنای-رباط-شرف-دوره-سلجوقی-عکس-از-سعید-ازناوه-آرشیو-میراث-فرهنگی

تتش در پی فتوحاتش میافارقین ، دیاربکر و ربیعه را ضمیمه تصرفات خویش نمود و در مسیر خود به آذربایجان رسیده و سپس وارد تبریز شد . برکیارق با ارسال پیامی پنهاهی از آق سنقر و بوزان به آنها گفت شما از بهترین سرداران پدرم هستید و به او وفارار بودید و اینک شایسته است به پسرش که جانشین واقعی اوست ملحق شوید . پس از چندی سرداران نامبرده تحت تاثیر قرار گرفته و به برکیارق پیوستند . تتش که نیروی نظامی اش تحلیل رفته بود در ذیقعده سال ۴۸۶ ه.ق بسوی دمشق عقب نشینی کرد. برکیارق از امیر آق سنقر و بوزان قدردانی نمود . سپس آنها به مناطق تحت حاکمیت خود مراجعت نمودند و بنام برکیارق خطبه خواندند .

برکیارق به بغداد رفته و خلیفه المقتدی در ۱۴ محرم سال ۴۸۷ ه.ق خطبه بنام وی خواند و لقب رکن الدین به او عطا نمود . بعد از چند روز خلیفه از دنیا رفت و المستظهر جانشین او شد . « ابن اثیر ، الکامل ، ۱۹۷-۱۹۵»

در این اثنا تکش که به دلیل دوبار عصیانگری به چشمانش میل کشیده بودند ، مجدد ادعای سلطنت کرد . برکیارق فرمان داد وی را از زندان تکریت آوردند و او را تحت نظر گرفت . علیرغم اینها تکش بطورسری با دوستان خود در تخارستان و بلخ در ارتباط بود، و این مورد باعث گشت که پادشاه فرمان داد در تاریخ ربیع الاول سال۴۸۷ ه.ق وی را خفه کردند . و در آرامگاه ابوحنیفه به خاک سپردند . «ابن اثیر ،الکامل ، ۲۰۲»

بقعه-حیقوق-نبی-قدمت-سلجوقی-عکس-از-نادر-دایی-آرشیو-میراث-فرهنگی-کشور

بقعه-حیقوق-نبی-قدمت-سلجوقی-عکس-از-نادر-دایی-آرشیو-میراث-فرهنگی-کشور

درهمین زمان تتش سپاهی مجهز گردآوری کرد و به حلب یورش برد که متعاقب آن آق سنقر از برکیارق کمک خواست وی باسپاه اعزامی از سوی برکیارق به تتش حمله برد ،لیکن ازوی شکست خورد و تتش او را دستگیر و سپس بقتل رساند.«ابن اثیرالکامل ۱۹۷» تتش قصد کرد تا به ملاقات ترکان خاتون برسد . اما اطلاع یافت که او فوت کرده است . پس از آن نیروی نظامی ترکان خاتون به تتش ملحق شدند و او نیز یعقوب بن اباق را به فرماندهی لشکری ، به جنگ با برکیارق فرستاد. که یعقوب بن اباق توانست با تاکتیک جنگی برکیارق را مغلوب کند . شکست برکیارق موجب شد خلیفه المستظهر در بغداد خطبه بنام تتش بخواند.

 

کاسه-سفالی-لعاب-یکرنگ-با-نقش--قالب-زده-کشف-از-نیشابور-سده-ششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

کاسه-سفالی-لعاب-یکرنگ-با-نقش–قالب-زده-کشف-از-نیشابور-سده-ششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

برکیارق با تلاش بسیار توانست از مهلکه بگریزد و همراه با تعدادی از حامیان خود به اصفهان برسد اما تعدادی از جنگجویان محمود وی را دستگیر کرده و در کوشک حبس نمودند . سپس درباریان منجمله اونر و بیگله بیگ با یکدیگر در مورد میل کشیدن چشمهای برکیارق در بحث و مشاجره بودند که محمود به بیماری آبله گرفتار شد و در ماه شوال سال ۴۸۷ ه.ق بدرود حیات گفت .

فرماندهان سپاه محمود پس از برگزاری جلسه ای برکیارق را از حبس آزاد نموده و برتخت سلطنت نشاندند .

 

 

منابع :

ابن عبری ، تاریخ الزمان ، نشر بیروت ، لبنان

عزالدین ابن اثیر ، الکامل فی التاریخ ، کارلوس یوهنس تورنبرگ در سال ۱۸۵۱ میلادی ، ترجمه به اهتمام ابوالقاسم حالت ، عباس خلیلی

بنداری ، ( قوام الدین فتح بن علی بن محمد اصفهانی ) تاریخ سلسلۀ سلجوقی ، مترجم محمد حسین جلیلی ، بنیاد فرهنگ ایران ۱۳۵۶شمسی

محمدبن علی بن سلیمان الراوندی ، راحه اصدور وآیه السرور ، تاریخ سلجوقیان ، به اهتمام محمد اقبال ، چاپ اساطیر تهران ۱۳۸۵شمسی

تاریخ جامع ایران ، جلد هشتم، بخش سلجوقیان مبحث سلطان محمود سلجوقی

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *