قطعۀ-گچبری-محل-کشف-،-ری-تهران---سدۀ-پنجم-ه.ق

سلطان مسعود سلجوقی

سلطان مسعود سلجوقی

پس از درگذشت محمد تپر ، سنجرکه پسر ملکشاه اول سلجوقی بود ، خود را پادشاه سلجوقیان خواند و لقب معزالدین را برای خود برگزید . او در زمان سلطنت پدرش ده ساله بود که حکومت مشرق قلمرو سلجوقیان برعهده اش گذاشته شده بود . «عثمان توران ، تاریخ سلاجقه ، ۲۳۶» وی در دوره حکومت خویش قراخانیان و غزنویان را تحت تابعیت سلجوقیان درآورد . «عثمان توران ، تاریخ سلاجقه ، ۲۳۶»

 

سنجر با سپاهی نیرومند که برخی امرای سلحشور خراسان ، یزد و سیستان درآن حضور داشتند ،عازم جنگ با سلطان محمود پسرسلطان محمد تپر ، برادرزاده خودگردید و درجمادی الاول سال ۵۱۳ ه.ق در حوالی ساوه با سپاه برادرزاده درگیر شد.« ابن اثیر ، الکامل ، ۴۳۷» سلطان محمود در این نبرد شکست خورد و به اصفهان گریخت . سلطان سنجر پس از آن وارد همدان شد و پس از چندی محمود را به حضور پذیرفت و دختر خود ماه ملک خاتون را به همسری وی درآورد و بشرط اطاعت از سلطنت سلجوقی حکومت عراق را به وی واگذار کرد .

سلطان سنجر پایتخت را از اصفهان به مرو منتقل نمود و سپس سلجوق شاه را به ولایت خوزستان و اصفهان و همچنین طغرل یکی دیگر از برادرزاده هایش را به حکومت شرق عراق عجم گماشت .

در آن هنگام خلافت عباسی در نظر داشت که قلمرو غربی سلجوقیان را تحت نفوذ خود درآورد و از سوی دیگر جانشینان محمد تپر هر از چندی بپا خواسته و ادعای سلطنت می کردند . پس از ماجرای محمود ، مسعود پسر دیگر محمدتپربپا خواسته و ادعای سلطنت کرد لیکن با نبردی که درتاریخ پانزدهم ربیع الاول سال ۵۱۴ ه.ق با سپاه سلطان سنجر انجام داد ، به سختی شکست خورد .

ازسوی دیگر عباسیان مصمم شدند تا قدرت سیاسی خود را در منطقه که از دوران آل بویه از دست داده بودند ، احیاء کنند که این موضوع خلاف سیاست سلجوقیان بود . لذا سلطان سنجر از برادرزاده اش محمود درخواست کرد پسر نظام الملک را به وزارت خلیفه منصوب بدارد تا اعمال عباسیان را تحت نظر بگیرد لیکن المسترشد آنقدر زیرک و با سیاست بود که زیر بار فرمایشات وزیر تمیلی خود نمیرفت . بنایراین سلطان سنجر ناچار شد که به محمود فرمان دهد تا به بغدادیورش برده و خلیفه را مطیع خود سازد . در ذیحجه سال ۵۲۰ ه.ق خلیفه بالاجبار با محمود سازش نمود و او هم خلیفه را مجدد برمسند خلافت نشاند .«ابن اثیر، الکامل ۵۰۴، ۵۰۳»

محدوده قلمرو حکومت سلجوقی

محدوده قلمرو حکومت سلجوقی

پس ازچندی المسترشد برای کسب قدرت سیاسی به فعالیت پرداخت .محمود به محض اطلاع مصمم شد خلیفه را عزل کند اما بیمار گردید ودرتاریخ پانزدهم شوال سال ۵۲۵ ه.ق پس از سیزده سال فرمانروایی از دنیا رفت .« راوندی ، ۲۰۴»

پس از مرگ محمود پسرخردسالش «داوود» با همیاری ابوالقاسم درگزینی وزیر و اتابک آق سنقر احمدیلی بر تخت سلطنت سلجوقیان ناحیه عراق جلوس کرد . و سپس به ناآرامی هایی که پس از فوت پدرش بوجود آمده بود ،خاتمه داد و در آذربایجان وعراق بنام اوخطبه خوانده شد . «ابن اثیر ، الکامل ، ۵۳۱» لیکن بسیاری از امرای سرشناس و قدرتمند ، فرمانروایی وی را به رسمیت نشناختند خصوصاً خلیفه که ازخطبه خواندن بنام وی امتناع ورزید و از همه مهمتر که داوود بدون کسب اجازه از سلطان سنجر جانشین پدر شده بود . « محمد آلتای کویمن -۱۷۴»

در این هنگام سلطان مسعود از گنجه بسوی آذربایجان حرکت کرد و تبریز و همدان را تسخیر کرد لذا داوود به مقابله با او پرداخت ولی نتیجه ای عایدش نشد . سلجوقشاه حاکم فارس و خوزستان به جنگ مسعود آمد . در اواسط نبرد بین دوطرف صلح برقرار شد و مسعود در تاریخ جمادی الاول سال ۵۲۶ ه.ق به بغداد بازگشت . خلیفه با مسعود و سلجوقشاه طی جلسه ای به توافق رسیدند که بر اساس آن مسعود برتخت سلطنت سلجوقیان تکیه می زد و سلجوقشاه نیز ولیعهدش می شد . سپس المسترشد نام سنجر را از خطبه برداشت و خطبه بنام مسعود کرد و خود را نیز مستقل اعلام نمود . « ابن اثیر ، الکامل ، ۵۳۲، ۵۳۳» سلطان سنجر سپاهی عظیم روانه بغداد کرد و المسترشد و مسعود آماده جنگ با وی شدند . « ابن اثیر ، الکامل ، ۵۳۳،۵۳۵»

پرچم-سلجوقیان

پرچم-سلجوقیان

سنجر عمادالدین زنگی اتابک موصل و دبیس بن صدقه امیر حله را به فرماندهی بخشی از سپاه به بغداد گسیل داشت . از این عمل متحدان بیمناک شدند و مسعود بسوی آذربایجان گریخت لیکن در حوالی دینور در هشتم ماه رجب سال ۵۲۶ ه.ق سنجر راه را بر او سد کرد .و بین آنها نبردی سنگین در گرفت که نهایتا منجر به شکست مسعود گردید .«ابن اثیر،الکامل ، ۵۳۴- علی حسینی ، ۷۰ » « ظهیرالدین نیشابوری ، ۵۴»

سپس سلطان سنجر عمادالدین زنگی و ابیس بن صدقه را مأمور حصر بغداد کرد لیکن آنها در تاریخ ۲۷ رجب سال ۵۲۶ ه.ق از المسترشد شکست خوردند و گریختند .«ابن اثیر، الکامل ۵۳۴»در این هنگام داوود پسر محمود برعلیه مسعود شورش کرد و از آذربایجان رو بسوی همدان نهاد و درنبردی که بوقوع پیوست ، متحمل شکست شد و به اتفاق اتابک خود آق سنقر احمدیلی در تاریخ رمضان سال۵۲۶ ه.ق به بغداد گریخت .« ابن اثیر ، الکامل ، ۵۳۷» «علی حسینی ، ۷۱»

سلطان مسعود سلجوقی در صفر سال ۵۲۷ ه.ق دست به شورش زد و به بغداد وارد شد . در کاخ سلطنتی اقامت کرد و ملک داوود به او ملحق شد . «ابن اثیر ،  الکامل ۵۴۰ ، ۵۴۱» پس ازچندی خلیفه ضمن موافقت با مسعود طی مراسمی شمشیر به کمر وی بست . و پرچم سلطنت را به او داد . «ابن اثیر، الکامل ، ۵۴۱» سپس مسعود بهمراه ملک داوود برادرزاده خود بسوی آذربایجان حرکت کرد و پس از تصرف بسیاری نقاط درآنجا بطرف همدان عازم گردید . طغرل که انتظار او را می کشید ، در حوالی همدان با وی مصاف داد . و در رجب سال ۵۲۷ ه.ق مغلوب مسعود شد و به ری گریخت .

مسعود بدون هیچ مانعی بر تخت سلطنت سلجوقیان عراق جلوس کرد . طغرل نیز به فارس رفته و سپاهی گردآوری نمود و مجدد به جنگ مسعود آمد ولیکن برای بار بعدی نیز از او شکست خورد و به طبرستان گریخت  . « ابن اثیر ، الکامل ، ۵۴۱ »

آرامگاه و زیارتگاه شاه چراغ دوره قرن ششم ه.ق

زد خورد بر سر قدرت در سلجوقیان عراق کماکان ادامه داشت و حالا نوبت ملک داوود بود که برعلیه مسعود طغیان کند که شورش وی سبب شد که مسعود به آذربایجان رفته و قلعه رویین دژ را به محاصره خود در آورد . در سوی دیگر طغرل پس از گردآوری سپاه جدید، نظر بعضی امرای سلجوقی را نیز بخود جالب کرد و در حوالی قزوین برای بار سوم در ماه رمضان سال ۵۲۸ ه.ق با مسعود مصاف داد که این نبرد منجر به پیروزی وی گردید و مسعود ناچاراً به بغداد گریخت .  در آن شهر برخی از امرای سلجوقی که با خلیفه ارتباط خوبی نداشتند ، به مسعود ملحق شدند که موجب خدشه دار شدن روابط خلیفه و مسعود گردید . لذا خلیفه از مسعود خواست که از بغداد خارج شود . و در همین زمان طغرل در همدان دار فانی را وداع گفت . بنابراین مسعود موقعیت را مغتنم شمرده و سریعاً به همدان رفت و در تاریخ ۵۲۹ ه.ق بر تخت سلطنت سلجوقیان جلوس کرد . «محمد آلتای کویمن  ، ۲۴۷»

در رمضان سال ۵۲۹ ه.ق سلطان سنجر نامه ای شدیدالحن به خلیفه ارسال کرد و در آن از دخالت سیاسی وی در امور حکومت سلجوقی به شدت انتقاد کرد . « بارتولد ، ترکستان ، ۳۵ ، ۳۹» و در آن سوی خلیفه درجواب اظهار کرد که ارتباط سنجر با قرامطه ، ملاحده ، باطنیان  «اسماعیلیان » خلاف شرع و بی حرمتی به اسلام است . سلطان سنجر که از نفوذ اسماعیلیه بیم داشت ، تصمیم به ایجاد روابط دوستانه با پیروان آن فرقه گرفت .            « جوینی  ، ۲۱۴ ، ۲۱۵»

خلیفه چون تاحدودی بر قدرت خود افزوده بود ، در خطبه ای که در کرمانشاه ایراد کرد ، سلجوقیان را قومی فاسد خواند « نظامی ،۲۲» این موضوع سبب گردید که مسعود به مقابله خلیفه برود و پس ازاینکه برخی مخالفان المسترشد به وی ملحق شدند ، به مصاف خلیفه رفت . و با نبردی که در رمضان سال ۵۲۹ ه.ق  انجام گرفت ، مسعود پیروز گردید والمسترشد را به اسارت گرفت . « خواند میر ، تاریخ حبیب السیر ، ۳۲۱» مسعود با خلیفه به این نتیجه رسید که وی باید غرامت جنگی پرداخته و نبایستی نیروی نظامی داشته باشد. « ابن اثیر ، الکامل ، ۳۴، ۳۵»

ظرف-مفرغی-نقش-کنده-محل-کشف-ساوه-سده-ششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

ظرف-مفرغی-نقش-کنده-محل-کشف-ساوه-سده-ششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

پس از اطلاع یافتن سطان سنجر از این نبرد ، هیأتی را بسوی مسعود فرستاده و به او امر کرد که هر چه سریعتر المسترشد را آزاد نماید . اما قبل از اینکه مسعود بتواند دراین مورد اقدامی انجام دهد ، به گفته بعضی منابع تاریخی ، گروهی از اسماعیلیان که در هیات اعزامی سنجر جای داشتند ، در حوالی مراغه بسوی خلیفه حمله برده و او را بقتل رساندند . جسد وی را در تاریخ هفدهم ذیقعده سال ۵۲۹ ه.ق به مراغه بردند و طی مراسمی درآن شهربخاک سپردند.«جوینی ،۲۲۰- خواندمیر،۳۲۱- ابن اثیر التاریخ الباهر۲۰۱» چون طریقه قتل خلیفه همانند روشهای ترور دیگر اسماعیلیه نبود ، بنابراین اذهان عمومی معطوف به سلجوقیان گردید و عده ای قتل المسترشد را به آنها نسبت دادند .

کاسه-سفالی-نقش-زیر-لعاب-شفاف-مکشوفه-از-گرگان-سده پنجم-وششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

کاسه-سفالی-نقش-زیر-لعاب-شفاف-مکشوفه-از-گرگان-سده پنجم-وششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

باری پس از قتل خلیفه پسر او الراشد جانشین پدر شد .  سلطان مسعود سلجوقی نیز با پادرمیانی بای آیه  والی بغداد با خلیفه جدید بیعت نمود . «ابن اثیر، الکامل ، ۳۵» الراشد که درصدد خونخواهی قتل پدر بود ، در مقابل سلجوقیان جبهه گیری کرد و مسعود ناچاراً امیرنقش ذکوی را به بغداد گسیل داشت و به خلیفه پیغام داد که وی بایستی غرامت جنگی معوقه خود را پرداخت نماید . الراشد پیام مسعود را نپذیرفت و در صدد جنگ با وی برآمد . در نبردی که میان وی و نماینده مسعود درگرفت ، امیرنقش ذکوی مجبور به بازگشت به همدان شد . « ابن اثیر ، الکامل ،۴۱، ۴۲» آنگاه خلیفه با احضار عمادالدین زنگی و ملک داوود ، قوای متحدی بر علیه مسعود بوجود آوردند . علاوه برآن امرایی نظیر یرنقش بازدار حکمران قزوین ، آلب قوش خکمران اصفهان ، بوزآبه حکمران فارس و صدقه بن دبیس که از مخالفان مسعود بودند ، به خلیفه ملحق شدند و به نیروی او بیش از پیش افزوده گردید و نیرویی متجاوز از سی هزار نفر گرد خود جمع آوری کرد . « ابن اثیر ، الکامل ، ۴۲» سلطان مسعود نیز با سپاه خود به بغداد آمد و آنجا را به حصر خود در آورد . که به یکباره در شهر هرج و مرج بوجود آمد و با بروز اختلاف میان متحدان ، چند تن از آنها همانند داوود و عمادالدین زنگی خلیفه را رها کرده و شهر را ترک نمودند و در تاریخ چهاردهم ذیقعده سال ۵۳۰ ه.ق خلیفه نیز به عمادالدین پیوست و در پی آن مسعود وارد بغداد شد و با مردم رفتاری با محبت انجام داد . الراشد که با اقدامات خود باعث خونریزی های بسیار شده بود ، توسط اجلاس مفتیان و فتوای آنها از خلافت عزل گردید و به امر سلطان سنجر شخص ابوعبدالله ، برادر المسترشد در تاریخ هیجدهم ذیقعده سال ۵۳۰ ه.ق با لقب المقتفی به خلافت منصوب شد . « ابن اثیر، الکامل ، ۴۷ »

الراشد که به عمادالدین زنگی پناه برد و در موصل زندگی می کرد ، به اصفهان بازگشت اما پس از مدتی در تاریخ پانصد و سی و دو هجری قمری  بدست چهار تن از فداییان اسماعیلی بقتل رسید که جسد او را در کنار زاینده رود و مقابل پل شهرستان بخاک سپردند . «صدرهاشمی ، قتل الراشد ، ۵۸،۵۹»

تنگ-سفالی-نقاشی-زیر-لعاب-شفاف-سده-ششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

تنگ-سفالی-نقاشی-زیر-لعاب-شفاف-سده-ششم-ه.ق-موزه-ملی-ایران

درتاریخ جمادی الاول سال ۵۳۴ ه.ق خلیفه با فاطمه خاتون خواهر سلطان مسعود سلجوقی وصلت نمود و پس از چند ماه مسعود نیز با دختر المقتفی ازدواج کرد . « ابن اثیر ، الکامل ، ۴۷ ، ۷۷»

 

منابع :

ابن اثیر ، علی ، الکامل ، ترجمۀ محمد حسین روحانی ، تهران

حسینی ، علی ،زبده التواریخ ، ترجمۀ رمضانعلی روح اللهی ، تهران ۱۳۸۰

محمدبن علی بن سلیمان الراوندی ، راحه اصدور وآیه السرور ، تاریخ سلجوقیان ، به اهتمام محمد اقبال ، چاپ اساطیر تهران ۱۳۸۵شمسی

ابراهیم قفس اوغلو ، ملک شاه سلجوقی ، پرویز زارع شاهمرسی ، ناشر ،یاران

تاریخ سلاجقه ، محمبن محمد آقسرائی، به اهتمام دکتر عثمان توران ، انتشارات اساطیر۱۳۶۲ شمسی

سلجوقنامه ، ظهیرالدین نیشابوری ، به اهتمام حمیدالملک و محمد رمشانی صاحب کلاله خاور

خواندمیر(خواجه غیاث الدین هروی) ، تاریخ حبیب السیر ، ، انتشارات خیام ، ۱۳۸۷ شمسی

التاریخ الباهرفی الدوله الاتابکیه ، عزالدین ابوالحسن علی مشهور به ابن اثیر ، چاپ عبدالقادر احمد طلیمات ، قاهره ۱۹۶۳شمسی

فرقه اسماعیلیه ، مارشال گ.س.هاجسن ، مترجم فریدون بدره ای ، تاریخ انتشار ۱۳۸۷شمسی

تاریخ جهان آرا ، قاضی احمد غفاری قزوینی ، ناشر ، اساطیر ، ۱۳۹۶شمسی

تاریخ جهانگشای جوینی ، عطا ملک جوینی ، به اهتمام محمد قزوینی

تاریخ جامع ایران ، جلد هشتم خلاصه بخش سلجوقیان

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *