شاه اسماعیل دوم (سومین پادشاه صفوی)
شاه اسماعیل دوم ( اسماعیل میرزا) حکومت ۹۸۴ الی ۹۸۵هجری قمری
شاه تهماسب اول دارای چهارده پسر بود که از میان آنها سه فرزند در خردسالی و دو فرزند دیگر بعد از فوت وی به مرگ طبیعی از دنیا رفتند . دو تن از هفت تن دیگر بنام محمدمیرزا (سلطان محمد خدابنده) و اسماعیل میرزا به سلطنت رسیدند . حیدر میرزا بر اثر درگیری بر سر جانشینی پدر بقتل رسید . همچنین سلیمان میرزا ، مصطفی میرزا و محمود میرزا بدستور شاه اسماعیل دوم به هلاکت رسیدند . و دیگر برادر نیز بفرمان شاه اسماعیل دوم به چشمانش میل کشیده و او را کور کردند . تاریخ تولد شاه اسماعیل در جایی ثبت نگردید . لیکن اگر به تاریخ تولد سلطان محمدخدابنده (۹۳۸ ه.ق) بنگریم ، با استناد به آن و با توجه به اینکه او دو سال کوچکتر از برادر بوده ، می توان گفت که وی درسال ۹۴۰ ه.ق متولد شده است . «احسن التواریخ ، جلد دوم : ۶۳۷ ، ۶۳۸ ، ۶۴۸»
اسماعیل میرزا در چهارده سالگی در حالی که للۀ او گوگجه سلطان قاجار نیز همراهش بود ، طبق امر پدر به حکومت شروان برگزیده شد . در سال ۹۵۵ ه.ق ، برهان شروانی به شروان هجوم برد ، ولیکن مغلوب اسماعیل میرزا گردید .
سلطان سلیمان چهار هزار تن از سپاهیان خود را پس از تسخیر قلعۀ قارص در آنجا گماشت تا قلعه را تعمیر نمایند . شاه طهماسب ، اسماعیل میرزا را به آنجا گسیل داشت و او نیز تعداد زیادی از عثمانیان را در آنجا قلع و قمع کرد . پس از تصرف قلعه ، اسماعیل میرزا به اردوی شاه پیوست .
اسکندر پاشا، حاکم ارزروم ، در سال ۹۵۹ ه.ق به گرجستان یورش برد و سیصد تن از گرجی ها و قزلباشها را به هلاکت رسانید . شاه تهماسب اسماعیل میرزا را به جنگ او روان کرد . در منطقۀ پاسین نبردی بین آن دو انجام شد که اسکندر پاشا شخصاً پا به میدان جنگ گذاشت . پس از درگیری شدید میان طرفین دو هزار و پانصدتن از نیروهای عثمانی بقتل رسیدند و اسکندر پاشا مغلوب گشته و گریخت . اسماعیل میرزا به سبب شهامت و دلاوری که از خود نشان داد ، از سوی عثمانی ها به اسماعیل دیوانه (دلی اسماعیل) مشهور شد . « شاه اسماعیل دوم صفوی :۲۸» سال بعد اسماعیل میرزا به اتفاق معصوم بیگ صفوی و چند تن دیگر به چند منطقه از سرزمین عثمانی ها هجوم بردند ، و در این حملات اسماعیل میرزا مناطق وان ، وسطان ، ارجیش و عادلجواز را غارت کرده و غنائم بسیاری کسب کردند .
سال دیگر یعنی ۹۶۲ ه.ق شاه تهماسب در تبریز جشن مفصلی برپا نمود و در آنجا صبیه (دختر) شاه نعمت الله یزدی را از خانش خانم خواهر خود برای اسماعیل میرزا خواستگاری کرده و او رابه عقد اسماعیل در آوردند .
روایت است که شاه تهماسب از حضور اسماعیل میرزا در دربار ناخشنود بود چرا که وی در اموری دخالت می کرد که به او مربوط نبود . بنابراین شاه تهماسب سلطان محمد میرزا را در سال ۹۶۳ ه.ق از هرات احضار نمود و اسماعیل میرزا را بجای او به هرات فرستاد . «تاریخ عالم آرای عباسی ، جلد اول: ۲۱۵- شرف نامه ، جلد دوم : ۲۵۳»
در عصری که اسماعیل میرزا حاکم هرات بود ، عده ای از مخالفان او همانند محمدخان تکلو امیرالامرا ، وزیر خراسان و همچنین معصوم بیگ صفوی ، ذهن شاه تهماسب را بر علیه وی بر می انگیختند .
درحالی که شاه تهماسب با عثمانیها قرارداد صلح منعقد کرده بود، اسماعیل میرزا پنهانی با سران قزلباش مکاتبه داشت و آنها را ترغیب به حمله علیه عثمانیها می نمود. در همین ضمن معصوم بیک به شاه خاطر نشان کرد که اسماعیل میرزا در صدد جمع آوری سپاه و ایجاد شورش است . شاه تهماسب که از طغیان برادرش القاس میرزا و سام میرزا بشدت خشمگین بود ، فرمانده قورچیها ، سوندوک بیک افشار را به هرات فرستاد تا اسماعیل میرزا را به قلعۀ قهقهه برده و محبوس کنند . اسماعیل میرزا حدود بیست سال در آن قلعه در حبس بود . « شاه اسماعیل دوم صفوی : ۳۲ ، ۳۷»
تا اینکه شاه تهماسب در پانزدهم صفر سال ۹۸۴ ه.ق چشم از جهان فرو بست . پس از مرگ وی اسماعیل میرزا و حیدرمیرزا اقبال بیشتری از پسران دیگر برای جانشینی پدر داشتند . از یک سو طوایف روملو (علی الخصوص حسینقلی) ، ترکمانان ، تکلو ، چرکس و افشار حامی و طرفدار اسماعیل میرزا بودند ، و گروهی دیگر همانند حسین بیگ یوزباشی و جمعی از امرای استاجلو که در اواخر حکومت تهماسب صاحب قدرت بودند ، همچنین سلسلۀ شیخاوند و گرجی ها به حمایت حیدر میرزا برخواستند . در این اثنا پرخان خانم نیز حامی و هوادار اسماعیل میرزا شد . بمحض اینکه تهماسب از دنیا رفت ، زال بیگ گرجی ، به خلیفۀ انصار در قلعۀ قهقهه نامه ای ارسال نمود . بدین مضمون که هر چه زودتر اسماعیل میرزا را در قلعه از بین ببرد . لیکن نامه قبل از خلیفۀ انصار بدست حامیان اسماعیل میرزا افتاد . و آنها وی را از قلعه آزاد ساختند.
در همین حین هواداران اسماعیل میرزا در صدد طراحی قتل حیدر میرزا بودند . و زمانی که او قصد خروج از کاخ شاهی را داشت . نگهبانان طایفۀ شاملو افشار دربهای کاخ را بر روی او بستند تا مانع ورود طرفداران او شوند . طرفداران اسماعیل دوم از مسیر باغچه های حرم سرا وارد حرم خانه شدند و مشاهده کردند که حیدر میرزا با چادر زنانه در حال فرار است . بنابراین حسینقلی خلفا و شمخال خان در همانجا وی را بقتل رساندند و سر وی را از بام به پای هواداران وی پرتاب کردند .
پیرخان خانم تا زمان ورود اسماعیل میرزا امور دربار را تحت کنترل خود قرار داد. او یکی از امرای ترکمان را برای عرض تبریک به قلعۀ قهقرا گسیل داشت و در بیست و پنجم صفرسال ۹۸۴ ه.ق خطبه بنام اسماعیل میرزا خوانده شد . اسماعیل میرزا نیز پس از خلاصی از قلعۀ قهقرا به اردبیل و زیارت مقبرۀ اجداد خود رفت و از آنجا به قزوین بیامد و درخانۀ حسنقلی خلفا و پریخان خانم سکنی گزید و در تاریخ بیست و هفتم جمادی الاول (چون درآن عصرنظر و اعتقاد منجمان بر این بود که مراسم تاجگذاری باید درساعت خوش یُمن برگزار گردد) به کاخ سلطنتی رفته ، بر اریکۀ سلطنت جلوس نمود و در تالار چهل ستون قزوین مراسم و جشن با شکوهی برگزار گردید . «احسن التواریخ ، جلد دوم :۶۰۰ ، ۶۱۵- شاه اسماعیل دوم صفوی :۴۹ ، ۶۲ ، ۷۱ ، ۷۶ ، ۷۸ ، ۸۵- شرف نامه : جلد دوم : ۲۴۷ ، ۲۵۱- تاریخ عالم آرای عباسی ، جلد اول :۲۹۶ ،۳۲۰»
اسماعیل دوم درمدت پادشاهی خود که شانزده ماه بیشتر نبود ، اقدامات خونینی علیه مخالفان و حتی موافقان خود انجام داد . شاید این اقدامات وی به سبب بیست سال حبس او در قلعۀ قهقهه باشد که روان او را دچار اختلال و یا بعبارتی عقده کرده باشد . زیرا به محض نشستن برتخت ، حسینقلی خلفا و پریخان خانم را که در رسیدن او به حکومت بسیار تلاش کرده بودند ، مورد بی مهری خود قرار داد و حسینقلی خلفا را به مشهد فرستاد و پس از چند ماه فرمان داد تا چشمانش را نابینا سازند . همچنین پریخان خانم را از دربار دور ساخته و به او اجازۀ دخالت در امور مملکتی را نداد . اسماعیل حتی فرمان داد تا برادرتنی اش (محمد میرزا خدابنده) را بقتل برسانند . لیکن وی جان سالم بدر برد . وی همچنین دستور قتل حسن میرزا پسر محمد میرزا و فرزندان دیگر او را داد .
پریخان خانم که مقدمات جلوس اسماعیل میرزا بر تخت سلطنت را فراهم نمود از کم لطفی های وی اندوهگین شده و با برخی صاحب منصبان دیگر تصمیم به نابودی وی گرفتند . شاه اسماعیل عادت به خوردن معجون فلونیا داشت که آن معجون ترکیبی از مواد نیروبخش و قوی بوده و به آن تریاک افزوده می شد . بنابراین پریخان خانم قوطی معجون او را به سمی مهلک آلوده کرد . شاه اسماعیل دوم که درحال مستی به آنجا رسید بدون تذکر ملازم خود که مشاهده کرد مُهر وی بر درب قوطی رؤیت نمی شود ، و نباید شاه از آن معجون استفاده کند ، مقدار زیادی از آن فلونیا را تناول کرد ، که مسموم شده و جان سپرد . « تاریخ عالم آرای عباسی ، جلد اول: ۳۳۶ ، ۳۴۱ – شرف نامه ، جلد دوم : ۲۵۴ ، ۲۵۵- زندگی شاه عباس اول ، نصرالله فلسفی ، جلد اول ودوم : ۵۷- احسن التواریخ ،جلد دوم :۶۴۵ ، ۶۴۷- تاریخ عباسی ، ملاجلال الدین منجم : ۳۸ ، ۳۹»
شاه اسماعیل دوم به اسلام شاخۀ تسنن گرایشی خاص داشت و در دورۀ زمامداری خود دست علما و روحانیون شیعه را از دربار کوتاه و فرمان تبعید برخی از آنان را صادر نمود و به موازات آن اقدامات به روحانیون اهل سنت اهمیت بسیاری داد . اگر از قزلباشها هراس نداشت ( زیرا اکثر قزلباشها در اعتقاد به شیعه بسیار راسخ و استوار بودند) دستور حذف شیعه را به همه اعلام می کرد . وی اعتقادی قوی به اسلام شاخۀ تسنن داشت لیکن آنرا ابراز نمی کرد .
شاه اسماعیل فرمان داد برای اولین بارنقش شیر و خورشید را بر روی پرچم ایران به رنگ طلایی سوزندوزی کردند که تا اواخر دولت صفویان این نقش بر روی پرچم ماندگار بود .
منابع :
فوائد الصفویه ، ابوالحسن قزوینی ، تصحیح مریم احمدی ، تهران : مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ،سال ۱۳۷۶ شمسی
تاریخ تحولات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه : دکتر عبدالحسین نوایی ، دکتر عباسعلی غفاری فرد
تاریخ جامع ایران ، جلد یازدهم ، صفویان
تاریخ ایران ، دورۀ صفویان ، پژوهش از دانشگاه کمبریج ، مترجم : دکتر یعقوب آژند
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.