محدوده قلمرو حکومت مظفریان

جلال الدین شاه شجاع

جلال الدین شاه شجاع

شاه شجاع نتیجۀ ازدواج مبرزالدین با دختر سلطان قطب الدین شاه جهان پادشاه برکنار شدۀ قراختایی می باشد که درسال ۷۳۳ ه.ق متولد گردید. وی بدلیل نسبی که ازخاندان اصیل قراختایی داشت ، از جانب پدر به ولیعهدی منصوب گردیده بود . در جنگهای متعدد منجمله جنگ برعلیه شاه ابواسحاق اینجو ، رشادت بسیاری از خود نشان داد . پس از برگشتن از جنگ شاه شجاع و امیرمحمود از آذربایجان ، امیرمبارزالدین آنها را به کورشدن و خواهرزاده خود شاه سلطان را به کشتن تهدید نمود . به همین دلیل آن سه نفر سحرگاه رمضان سال ۷۵۹ه.ق پدر را درحالی مشغول تلاوت قرآن بود ، دستگیر و به قلعۀ تبرک منتقل نموده و همانجا چشمانش را کور کردند . « کتبی ، تاریخ آل مظفر  : ۵۹،۶۰ – عبدالرزاق سمرقندی : ۳۰۳»

در همین ایام بود که « ۷۵۹ه.ق » شاه شجاع برتخت شاهی جلوس نمود . « کتبی » لیکن بعضی دیگر از مورخین حتی لشکرکشی مبارزالدین به آذربایجان را به سال ۷۶۰ ه.ق ذکر کرده اند . « حافظ ابرو زبده التواریخ : ۲۳۸» به هر حال دراین باب تاریخ دقیقی در دست نمی باشد . اما بلافاصله پس از کور کردن امیر مبارزالدین ، شاه شجاع از قلعۀ تبرک با شکوهی شاهانه به سوی شهر حرکت کرده ، درحالی که بالای سرش چتر شاهی گرفته بودند و محمود برادرش پیاده در رکاب او حرکت می کرد .

پس از آن شاه شجاع اصفهان و ابرقوه را به محمود و کرمان را به برادر کوچکترش احمد داد . و برادرزادۀ خود شاه یحیی را به خاطر سابقۀ مخالفت و نزدیکی با امیرمبارزالدین درکهندژ زندانی کرد .«عبدالرزاق سمرقندی ، کمال الدین : ۳۰۴ ،۳۰۵»  وی سپس به هزارۀ اوغان حمله برد ، لیکن آنها بطرف جیرفت گریخته و در کوهها پناه گرفتند بنابراین شاه را گرفتار و معطل خود ساختند . اما پس از چندین بار جنگ و گریز ، سران هزاره به خدمت آمده و مطیع گردیدند .

در ایام فوت پدر وی سال ۷۶۵ ه.ق بود که شاه شجاع با برادر خود محمود و یحیی که پسر برادر دیگرش شاه مظفر که در جنگ شیراز مرده بود ، دچار اختلاف های بسیار شد. یکی از این اختلافات موضوع خراج ابرقوه بود که شاه محمود آنرا از خود می دانست لیکن شاه شجاع مالیات را مربوط به دولت و دربارخود قلمداد می کرد . این موضوع باعث گردید که جنگهای متعدد و دامنه داری بین دو برادر واقع شود که در نهایت با مرگ شاه محمد در سال ۷۷۶ه.ق قضیه خاتمه پیدا کرد . از سوی دیگر برادرزاده محبوس در سال ۷۶۴ه.ق از حبس گریخت و به یزد رفته و آنجا را به تصرف خویش در آورد  اما با یورش شاه شجاع به آنجا ، یحیی گریخت و طلب عفو نمود و ازسوی شاه مورد عفو قرار گرفت لیکن تا زمان فوت شاه محمود، چندبار دیگر نافرمانی از سوی یحیی انجام شدکه مورد عفو ملوکانه قرار گرفت .

نگارگری-در-عهد-مظفریان

نگارگری-در-عهد-مظفریان

درسال ۷۶۴ ه.ق شاه شجاع که به خواجه قوام الدین صاحب عیار بدگمان شده بود ، فرمان داد تا وی را با شکنجه بسیار بقتل رسانیدند و امیر کمال الدین حسن از خاندان رشیدالدین فضل الله را به وزارت منصوب کرد .«عبدالرزاق سمرقندی ،کمال الدین ، مطلع سعد : ۳۳۸ ،۳۴۲»

خواندمیر در تاریخ حبیب السیر آورده است که اختلاف میان شاه شجاع و شاه محمود ، جدال و رقابت عشقی بر سر خواندسلطان ، دختر برادر شاه شیخ ابواسحاق اینجو بوده است .

پس ازچندی شاه جلال الدین شاه شجاع به آدربایجان لشکر کشید و تبریز را که دردست سلطان حسین پسر سلطان اویس ایلکانی بود تسخیر کرد اما درآنجا توقف نکرد  و به فارس برگشت . « عبدالحسین زرین کوب ، روزگاران : ۵۵۸»

شاه شجاع که پس از چندی برای میانجیگری مابین عادل آقا و سلطان احمد عازم  سلطانیه شده بود ، بعد از صلح آنها راه خوزستان را در پیش گرفت  . در خرم آباد پسرملک عزالدین به اسقبال آمد . شاه شجاع دختر او را خواستگاری کرد و با اینکه گفتند وی نامزد سلطان احمد است ، دختر را به زور به عقد خود درآورد و پس از آن بسوی شیراز روانه شد . در اواسط راه در شولستان چند روزی به عیش و نوش پرداخت و براثر آن به بیماری دچار گشت اما پس از کمی بهبودی بسوی شیراز عازم گردید . « حافظ ابرو ، جامع التواریخ : ۲۷۶»

مسجد-پامنار-در-کرمان-دوره-آل-مظفر

مسجد-پامنار-در-کرمان-دوره-آل-مظفر

پس از ورود به شیراز شاه مظفریان بیماری خود را از یاد برده و مجدداً به عیش و نوش پرداخت و این بار به بستر بیماری افتاد چنانچه حتی نتوانست آب و غذا میل کند و نشانه های مرگ در او نمایان گشت . بنابراین تصمیم به اتنخاب جانشینی خود گرفت . او که دو پسر خود اویس و شبلی را کشته و کور کرده بود ، پسر دیگر خود زین العابدین را جانشین خود نمود . وی در این اثنا نامه ای به امیرتیمور با مضمون کوچکی و خاکساری ،  فرزندان خود را به وی سپرد . شاه شجاع در یکشنبه ۲۲ شعبان ۷۸۶ه.ق بدرود حیات گفت .  جسد وی را در پای کوه چهل مقام شیراز دفن کردند ، تا بنا به وصیتش بعداً به مدینه منوره انتقال داده شود . لیکن هیچ زمان این وصیت وی عملی نگردید . « همو، جغرافیا : ۲۵۵ ، ۲۵۶»

کریم خان زند بعدها دستورداد بر سر مزار او سنگ قبری که هم اکنون نیز مشاهده می شود ، را نصب کردند .

طول مدت سلطنت شاه شجاع را می توان همزمان با سقوط سلسلۀ ایلخانیان و ظهور دودمان تیموریان دانست . لذا می شود اظهار کرد که دوران حکومت وی آرامش بر سرزمینهای تحت قلمرواش حکمفرما بوده و فقط درگیریها و تنش های خانوادگی ، جنگهایی را در میان برادران و برادر زاده ها موجب شده است .

شاه شجاع مردی بود که از فیزیک مناسب ، جمال زیبا ، خوی فرشته مانند ، برخوردار بوده و هنرمند و هنرمندان و شاعران را نکو می داشت بدین سبب مورخینی همچون باستانی پاریزی در اثر خود «شاه منصور مظفری» او را دون ژوان ایران نامیدند .

گویند شاه شجاع  روزی با همراهان و درباریان از کوی و بازار عبور می کرد که پیرزنی از بام فریاد زد که خاتونها بیایند و جمال شاه را ببینند و او نیز اندکی تأمل کرد تا مردمان لحظاتی وی را مشاهده کرده  و او نیز آنان را ببیند و سپس براه افتاد .

 

 

منابع :

تاریخ جامع ایران ، جلد دهم  ،مبحث مظفریان

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *