عمادالدوله ابوکالیجار
عمادالدوله ابوکالیجار
سلطان الدوله ابوشجاع پسر بهاءالدوله در تاریخ شوال سال ۴۱۵ ه.ق در سن سی و دو سالگی چشم از جهان فروبست . در اینزمان پسر او عمادالدوله ابوکالیجار در اهواز بود . ابومحمدبن اللمکرم که طرفدار ابوکالیجار بود، از وی خواست که از اهواز به شیراز بیاید تا جانشین پدر گردد . از آن سو ترکان هواخواه ابوالفوارس ، برادر بهاءالدوله ، از او جهت جانشینی برادر ، دعوت بعمل آوردند که زودتر به شیراز رسید آنجا را صاحب شد و ابومحمدبن المکرم را بکشت . ابوالقاسم پسر ابومحمد خود را به نزد ابوکالیجار رسانید و او نیز ضمن سپاس از پایمردی ابومحمد ، سپاهی بیاراست و عازم فارس گردید . ابوالفوارس نیز سپاهی به فرماندهی وزیر خود، ابومنصور حسن بن علی فسوی (اهل شهرفسا) به مقابلۀ ابوکالیجار گسیل داشت که سپاهیان ابوالفوارس در اندک مدتی مغلوب شدند . و خودش نیزبسوی کرمان گریخت . سپس ابوکالیجار وارد شیراز شد . «ابن اثیر، الکامل ،جلد هفتم : ۳۲۵» ابوالفوارس درگذشته از سوی سلطان الدوله به حکومت کرمان گماشته شده بود ، و اینبار پس از شکست از ابوکالیجار و مراجعت به کرمان در سال ۴۱۹ ه.ق ازدنیا رفت و سپاهیانش به نفع ابوکالیجار شعار دادند . ابوکالیجار نیز فرصت را مغتنم شمرد و به کرمان رفت و آنجا را نیز تصرف نمود . و مردم آنجا به سبب رهایی از ظلم و ستم ابوالفوارس و ظهور آرامش شکرگزاری کردند . «ابن اثیر، الکامل ،جلد هفتم : ۳۳۳»
مشرف الدوله ، پسر بهاءالدوله و عموی ابوکالیجار در ربیع الاول سال ۴۱۶ ه.ق ودر سن بیست و سه سالگی بدرود حیات گفت مدت پادشاهی وی پنجسال و اندی بود . پس از مرگ وی بنام برادرش ابوطاهر جلال الدوله در بغداد خطبه بخواندند . او در بصره بود و از او خواستند که به بغداد رفته و برتخت نشیند .
درسال ۴۲۰ه.ق ابوعلی احمدبن محمد مسکویه رازی اصفهانی که عمری را درخدمت سلاطین آل بویه بود چشم از جهان فرو بست .
درآن ایام جلال الدوله در وضع ناگواری بسر می برد و هیچ قدرتی نداشت . افراد سپاه بر او شوریدند و از اوخواستند که از بغداد بیرون رود و بسوی او آجر پرتاب کردند او به خانۀ شریف مرتضی پناه برد. سپاهیانش کاخ سلطنتی را غارت نمودند و جلال الدوله ناچار به کَرخ سامره رفت . لیکن سپاهیان به نزد او رفته و عذر خواستند و اوضاع به حال عادی برگشت . « المنتظم فی تاریخ الملوک والامم ، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی معروف به ابن اجوزی ، جلد هشتم :۸۹» لیکن درسال ۴۲۸ ه.ق شورش علیه او تکرار شد و باز به مصالحه انجامید .
بعد از حملۀ طغرل بیک سلجوقی به شهر ری ، درسال ۴۳۵ ه.ق جلال الدوله به سبب بیماری کبد از دنیا رفت . پس از مرگ وی بزرگان دربار وی به پسرش که در واسط بود ، پیام داده و از وی اظهار فرمانبرداری کردند . در این میان ابوکالیجار به آنها نامه ای ارسال کرد . درنتیجه آنها از ملک عزیز منصرف و به ابوکالیجار روی آوردند . ملک عزیز ناچار به نزد دبیس بن مِزیَد رفت و در آنجا بسوی یَنال برادر طغرل بیک سلجوقی عازم گردید . سرانجام او در سال ۴۴۱ ه.ق در مَیافارِقیِن چشم از جهان فروبست .
قبلاً گفتیم که درسال ۴۳۶ ه.ق دربغداد بنام ابوکالیجار خطبه خوانده شده بود . و او ده هزار دینار و اموال دیگری برای خلیفه ارسال کرد .خلیفه نیزلقب محی الدین به او عطا کرد چندتن از امرای اطراف ، از جمله ابومنصور پسر علاءالدوله کاکویه دراصفهان بنام اوخطبه خواندند . لذا ابوکالیجار وارد بغداد گردیده وبا طغرل سلجوقی مصالحه نمود و دختر خود رابه عقد او درآورد . بنابراین درسال ۴۳۹ ه.ق میان ابوکالیجار و طغرل آشتی شد . « عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون ، کتاب العبر و دیوان المبتداء والخبر، جلد سوم : ۴۵۳»
پس از یکسال (۴۴۰ ه.ق) ابوکالیجار زمانی که در بیرون شهر بسر می برد ، بیمار شد و در یک روز سه بار رگ زد . لذا بواسطۀ تبی که براو عارض گشته بود، برتخت روان نشست ، اما سفر با تخت روان نیز برایش دشوار بود ، ناگزیر، تختی که بر گردن مردان حمل می شد برایش بساختند . لیکن بالاخره روح از جسمش بدر آمد ، غلامان ، خزانه و اموال او را غارت نمودند و کنیزان ، تمام خیمه ها و سراپرده هارا بجز خیمه ای که نعش درآن بود، به آتش کشیدند .
منابع :
ابن اثیر، علی ، الکامل فی التاریخ ، به کوشش ابوالفدا عبدالله القاضی ، بیروت ، ۱۴۱۵ میلادی
المنتظم فی تاریخ الملوک والامم ، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی معروف به ابن الجوزی ، هند سال ۱۳۵۸ شمسی
عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون ، کتاب العبر و دیوان المبتداء والخبر، چاب بیروت سال ۱۳۹۱ ه.ق
تاریخ جامع ایران ، جلد هفتم ، صادق سجادی ، تاریخ آل بویه مبحث عمادالدوله ابوکالیجار
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.