محمد علی شاه قاجار عکس از آرشیو کاخ گلستان....

محمد علی شاه قاجار ، ششمین پادشاه قاجاریه

محمد علی شاه مستبد  (تولد۱۲۵۱ خورشیدی – درگذشت ۱۳۰۴ خورشیدی)

پسر بزرگ مظفرالدین شاه قاجار و تاج الملوک (دختر میرزا تقی خان امیرکبیر) محمد علی میرزا بود که در تاریخ چهاردهم ربیع الثانی سال ۱۲۸۹ ه.ق(۱۲۵۱ خورشیدی) در شهر تبریز دیده به جهان گشود . و در ذیقعده سال ۱۳۱۳ ه.ق در سن بیست و چهار سالگی به ولایتعهدی رسید . در میان پادشاهان قاجار وی از همه کمتر حکومت کرد .

قاجار-محمدعلی-شاه-پشت-سکه-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده....

قاجار-محمدعلی-شاه روی سکه-سکه های ایران زمین-شریعت زاده….

قاجار-محمدعلی-شاه-روی-سکه-سکه-های-ایران-زمین-شریعت-زاده....

قاجار-محمدعلی شاه پشت سکه-سکه های ایران زمین شریعت زاده….

محمد علی میرزا پس از مرگ پدرش مظفرالدین شاه ، روز چهار شنبه بیست و چهارم ذیقعده ۱۳۲۴ ه.ق به تهران آمده و در تاریخ شنبه چهارم ذیحجه ۱۳۲۴ ه.ق رسماً تاجگذاری نمود . محمدعلی شاه از سن ده سالگی تحت تعلیم معلمی روسی بنام شاپشال و همچنین نشست و برخاست با کامران میرزا پدر زن متکبر خود و بعضی روحانیون و رجال خرافاتی قرار داشت ، و قاعدتاً به استبداد و اعمال حاکمیت مطلقه گرایش پیدا کرده بود . و سعی برآن داشت تا همانند پدربزرگش ناصرالدین شاه حکومت نماید و به همین جهت در مراسم تاجگذاری خود از نمایندگان ملت در مجلس دعوت بعمل نیاورد . علاوه برآن او کوشش داشت تا روابط کابینه و مجلس را تیره نماید و مسائلی همانند پاسخگویی وزرا در برابر مجلس ، عزل مستشاران بلژیکی ، ارائۀ حسابهای مالی دربار و دولت و غیره را به حالت معلق نگاه دارد . « یونس مروارید ، ادوار مجلس .. جلد اول : ص ۱۰۷ ، ۱۱۳»

محمدعلی شاه قاجار هنگام تاجگذاری آرشیو کاخ گلستان.

محمد علی شاه قاجار هنگام تاجگذاری آرشیو کاخ گلستان.

در سیزدهم بهمن ۱۲۸۵ شمسی اعضای دولت به مجلس معرفی گردید . و اعضای دولت برای اینکه مجلس را به بازی بگیرند ، به توضیحی خنده آور دست زدند که وزراء بر دو قسم هستند وزرای لقبی و وزرای شغلی . و وزرای لقبی آنهایی بودند که به مجلس معرفی نمی شدند . این اخبار و امثال آن در میان مردم موج نگرانی را افزایش داد . که بدنبال آن انجمن تبریز مطالبات زیر را مطرح نمود .

۱ – شخص همایونی بایستی دستخطی برای عامه صادر نماید که دولت مشروطۀ تامّه است

۲ – عدد وزرای مسئول از هشت نباید تجاوز کند و هرگاه نیاز شد با مشورت مجلس باید تصمیم گرفته شود .

۳– از این تاریخ به بعد از ممالک خارجه وزیر نباید مشخص و برگزیده شود .

۴ – در هر ولایت و ایالت با اطلاع مجلس شورای ملی ، انجمن شورای محلی برقرار گردد .

۵ – اصلا و ابداً وزرای افتخاری نباید وجود داشته باشد . یعنی اسم وزارت جز بر هشت وزیر مسئول در دایرۀ دولت نباشد .

۷ – عزل ساعدالملک  .  « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۲۰۸ ، ۲۱۴- مهدی ملکزاده ، تاریخ انقلاب مشروطیت : ص۹۶۳»

در قانون اساسی کلمۀ مشروطیت ذکر نگردیده بود بنابراین محمدعلی شاه ادعا کرد که حکومت ایران بایستی مشروعه باشد نه مشروطه  .  و نمایندۀ دولت جناب حاج مخبرالسلطنه در مورخۀ بیست و یکم بهمن سال ۱۲۸۵ شمسی چنین اظهار کرد :

دیروز مأمور به گفتن بودم امروز مأمور به شنیدن هستم . ولی من باب خیرخواهی عرض می کنم که مشروطه بودن دولت ایران صلاح نیست . جهت اینکه در دولت مشروطه ، آزادی همه چیز هست ، در این صورت آزادی ادیان هم لابد باید باشد . آنهایی که در میان ما عددشان کم نیست و ما آنها را نمی شناسیم ، آن وقت دسیسه می کنند که ما را آزادی باید و در هیچ موقع مانع نباشد ، که این ضرر اسلام است . « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۲۲۲»

در نهایت پس از گفتگوهای بسیار محمدعلی شاه مجبور به قبول خواسته های مشروطه طلبان گردید . لیکن پنهانی در فکر برانداختن مشروطه بود . در همین ایام شاه امین السلطان را که در اروپا بود ، به ایران خواست و در اردیبهشت ماه سال ۱۲۸۶شمسی وی را به صدارت عظمی برگزید . و او نیز با کاردانی و سیاست درصدد تفرقه افکنی در صفوف مشروطه خواهان و همچنین قدرت بخشیدن به ضد انقلاب بر آمد . نمایندگان مجلس اول نیز با وجود کارشکنی های بسیار محمد علی شاه و حامیانش ، تدوین و نقایص قانون اساسی را  کامل نموده و در مجلس به تصویب نمایندگان رساندند . و آنزمان به اتفاق به این نظر رسیدند که شورایی از علمای طراز اول تشکیل تا تمامی قوانین طرح شده از سوی نمایندگان به رؤیت آنها برسد و اگر قانونی با شریعت اسلام مطابقت نداشت ملغی شود . چند اصل از مواردی که بر آن اختلاف بوجود آمد این بود :

۱ اصل هشتم که می گوید : (اهالی مملکت در مقابل قانون دولتی متساوی خواهند بود) ایراد گرفته شد که مسلم و کافر در دیه و حدود متساوی نتواند بود ، اگر مسلمانی یک یهودی یا یک زرتشتی یا یک کافر دیگری را کشت او را به کیفر نتوان کشتن و باید دیه گرفت .

۲ – اصل نوزدهم که می گوید : ( تأسیس مدارس به مخارج دولتی و ملتی و تحصیل اجباری باید مطابق وزارت علوم  و معارف مقرر شود ) که خرده گرفته شد و گفتند ، تحصیل اجباری مخالف شریعت اسلام است .

۳ – اصل بیستم که می گوید : ( عامۀ مطبوعات غیر از کتب ضلال به دین مبین ، آزاد و ممیزی در آن ممنوع است ) که ایراد گرفته و می گفتند آنهم بایستی تحت نظر علما باشد .

« احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۳۱۵»

سرباز-سوار-قاجاریه-عکس-ار-آرشیو-کاخ-گلستان....

سرباز سوار قاجاریه عکس از آرشیو کاخ گلستان….

در پی برگزیده شدن امین السلطان به صدارت عظمی ، وی در ابتدای کار خود کوشید تا از طریق تحریک فرمانداران و طرفداران ارتجاع در ولایات و ایجاد دو دستگی میان روحانیون ، نظام مشروطه را بی فایده و ناکارآمد جلوه دهد و برهمین اساس ، تعدادی از روحانیون با بنیان مشروطه خواهی مخالفت نموده و آنرا نوعی اشاعۀ بی دینی و مخالفت با شریعت دانسته ، لذا مشروطۀ مشروعه را مطرح ساختند که در رأس آنان شیخ فضل الله نوری قرار داشت و اعتراض وی بیشتر جنبۀ ایدئولوژیکی داشت و در واکنش به مواردی از متمم قانون اساسی که در مجلس نمایندگان در دست تهیه بود ، به برابری اقلیتهای مذهبی با مسلمانان ایراد گرفته و از نهضت مشروطه کناره گرفت و تدریجاً رهبر جریان ضد مشروطه خواهی گردید . در ماه جمادی الآخر سال ۱۳۲۵ ه.ق طرفداران روحانیون مشروعه خواه سعی کردند تا با برگزاری مراسم مذهبی ، اجتماع و تشکلی را در مخالفت با اساس مشروطه و اقدامات مجلس برپا سازند که در این کار توفیقی نیافتند . و درنتیجه شماری از روحانیون مذکور منجمله شیخ فضل الله نوری ، ملا محمد آملی ، میرزا لطف الله ، میرزا احمد طباطبایی و عده ای دیگر به حرم عبدالعظیم رفته و با ارسال پیام و تلگراف به اکثر نقاط ایران ، مشروطه را مخالف و مغایر اسلام معرفی کردند شیخ فضل الله از طریق سخنرانی و انتشار لوایحی که متضمن مکتوباتی علیه مشروطیت بود ، در رأس حرکت ضد مشروطیت قرار گرفت . «هما رضوانی ، لوایح شیخ فضل الله نوری»

بزرگمهر حکیم

محمد علی شاه قاجار پس از تبعید از ایران

محمد علی شاه و امین السلطان همچنان به تقویت و تحریک نیروی اشرار سرگرم بودند . در اردیبهشت ماه ۱۲۸۶ شمسی پسر رحیم خان سردار نصرت که پدرش در دربار محمدعلی شاه می زیست ، در قره داغ دست به غارت و کشتن و سوزاندن اموال مردم زده و مرتکب جنایات زشت و فجیعی گردید . مقصود وی از این عملیات تدارک دیدن جهت حمله به تبریز و جلوگیری از رسیدن گندم و آذوقه به آن شهر بود ، تا انجمن تبریز را در وضع ناگواری قرار دهد

روز چهارم خرداد ۱۲۸۶ شمسی در شهر تهران بازار به حمایت تبریز تعطیل شد و مردم اقدام به تظاهرات گسترده در بهارستان زدند و علناً بر ضد شاه و امین السلطان شعار می دادند ، آنچنانکه صدراعظم وادار به دستگیری سردار نصرت (رحیم خان) و فرو نشاندن عملیات ماکو شد . در آن هنگام موافقان شاه دست به اقدامات موذیانه جهت تفرقه افکنی در صفوف آزادی خواهان مشروطه طلب زدند . و انتشار دادند که آذربایجان درصدد استقلال و جدایی از ایران است .

پس از چندی در روز هشتم شهریورماه ۱۲۸۶ شمسی ، میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک) هنگامی که درحال خروج از مجلس بود ، هدف تیراندازی شخصی بنام عباس آقا صراف تبریزی قرار گرفت و کشته شد . عباس آقا عضو کمیتۀ انقلاب بود که موفق گردید انتقام دسیسه چینی ها و مانع تراشی های اتابک را بگیرد. « جواد شیخ الاسلامی ، قتل اتابک .. : ص ۳، ۶۶»

محمد علیشاه پس از تبعید ، به همراه خانواده

محمد علیشاه پس از تبعید ، به همراه خانواده

دراین برهه از زمان انقلاب ، دخالت و منفعت طلبی های دو کشور انگلیس و روس در ایران افزایش پیدا کرد . و در جریان سیاست جهانی و امپریالیسم آلمان و از نگرانی اینکه مبادا هندوستان و کشورهای آسیای میانه و غیره نیز از انقلاب ایران پیروی نموده و در آن مناطق نیز انقلاب مذکور جاری شود ، با یکدیگر مشورت کرده و قرارداد سری و محرمانۀ تقسیم ایران(قرارداد اوت ۱۹۰۷مطابق شهریور ۱۲۷۶) را به امضاء رساندند . طبق این عهدنامه ایران به سه منطقۀ تقسیم می شد که منطقۀ شمالی آن از قصرشیرین ، اصفهان  ، یزد ، ذوالفقار (جایی که ایران ،افغانستان و روسیه )بهم پیوند می خوردند و مساحت آن به حدود ۸۹۰ هزار کیلومترمربع می رسید تحت نفوذ روسیه ، و منطقۀ جنوب شرقی که از بندرعباس ، کرمان و بیرجند گذشته و به مرز افغانستان می رسید و مساحت آن نیز حدود ۳۵۵ هزار کیلومترمربع را شامل می شد ، تحت نظر انگلیس قرار بگیرد و براساس قرار طرفین هیچکدام در مناطق تحت نفوذ دیگری حق تحصیل امتیاز نخواهند داشت . و در مناطق بی طرف هردو این حق را خواهند داشت . و هر دو دولت روس و انگلیس توافق کردند که در مناطق خویش عواید دولت ایران را تحت کنترل خود داشته باشند . در همین اوان ارتش روسیه تزاری به شهر تبریز یورش برد و سپس به سمت رشت روانه شد و دولت انگلیس نیز متعاقباً در مهرماه ۱۲۹۰ شمسی جهت فرونشاندن و سرکوب انقلابیون ایران در بنادر و دیگر شهرهای جنوب ایران از هندوستان ، به بوشهر و شیراز نیرو اعزام نمود . و همچنین دولت عثمانی فرصت طلب نیز از سال ۱۲۸۴ شمسی به بهانۀ اختلافات مرزی قسمتی از خاک ایران را به اشغال خویش درآورد و آنجا را به هرج و مرج کشاند . بدین سان انقلاب ایران هم از سوی مخالفان و منفعت طلبان داخلی و هم از سوی نیروهای خارجی مورد تهدید قرار می گرفت . البته اشاره شد که حرکتهای سردار نصرت و پسر وی با قیام مردم تهران و تبریز بی اثر شده و خاموش ماند لیکن محمد علی شاه نیز در موقعیت کنونی فرصت را مغتنم شمرده و دست به اقدامات جدیدی زد و بفرمان او در شهر تبریز شخصی بنام میرهاشم در محلۀ دوچی اقدام به تشکیل انجمنی بنام (انجمن اسلامیه ) کرد که آن انجمن کانون گردهمایی نیروهای ارتجاعی و استبداد علیه مشروطیت درآمد .

مبارزین-مشروطه-خواه-عصر-قاجار

مبارزین مشروطه خواه عصر قاجار

میرهاشم تعدادی تفنگچی و اوباش را گرد خود جمع نموده و نیز از سوی برخی از مرتجعان محلی برایش قوای کمکی فرستاده شد . در تاریخ ۲۳ آذر ۱۲۸۶ شمسی به دستور و تحریک دربار عده ای از اشرار و اوباش در میدان توپخانه تهران جمع شده و بسوی مجلس حرکت کردند لیکن چون با مقاومتهای مردمی مواجه شدند به میدان توپخانه مراجعت کردند سپس به محلات و کوچه های شهر یورش برده و به غارت دکان ها و منازل پرداختند .  از سوی دیگر در همین روز انجمن تبریز تلگرافی به محمدعلی شاه و مجلس و انجمن سایر ولایت ارسال نمود و اعلام کرد که چون محمد علی شاه قاجار سوگند وفاداری خود را به مشروطیت شکسته است ، آن انجمن وی را از سلطنت معزول می کند . این اولتیماتوم و تلگرافها موجب گردید که محمدعلی شاه بار دیگر در مقابل مشروطه خواهان سرتسلیم فرود آورد . و به توطئه و نمایش میدان توپخانه خاتمه دهد . سپس قسم نامه ای در وفاداری نسبت به مشروطیت به مجلس شورای ملی ارسال کرد که نمودار خوبی از فریب کاری و دورویی و پیمان شکنی بود . « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۵۲۱»

چون به واسطۀ انقلابی که این چند روزه در تهران و سایر ولایات واقع شده برای ملت سوء ظن حاصل شد که خدای نخواسته ما در مقام نقض و مخالفت از قانون اساسی هستیم ، به این کلام الله مجید قسم یاد می کنیم که اساس مشروطیت و قوانین اساسی را کلیتاً در کمال مواظبت ،حمایت و رعایت کرده و اجرای آن را به هیچ وجه غفلت نکنیم و هرکس برخلاف مشروطیت رفتار کرده مجازات بدهیم . هرگاه نقض عهد و مخالفت از او بروز کند ، در نزد صاحب قرآن مجید مطابق عهد و شرط و قسمی که از وکلای ملت گرفته ایم ، مسئول خواهیم بود . لیله هفده ذیقعدۀ  ۱۳۲۵ ه.ق

این کامیابی های انقلاب ، محمدعلی شاه ، دربار و همچنین دولتهای استعمارگر روس و انگلیس را بسیار نگران و به وحشت انداخت . لذا در تاریخ سیزدهم خرداد ۱۲۸۷ ه.ق سفرای روس و انگلیس در تهران برخی رجال و امرا را طلبیدند و اظهار کردند با اقدامات اخیر انجمن مشروطه طلبان جان محمدعلی شاه در خطر است و بنابراین فردای همانروز محمدعلی شاه درحالی که کلنل لیاخوف و شاپشال در رکاب او بودند ، از تهران به باغشاه رفت تا حمله بر مشروطه طلبان را تدارک ببیند . اما اظهار کرد که بدلیل گرمای هوا بدانجا عازم شده است . آنها سپس سربازها و توپها را نیز از تهران به باغشاه منتقل کردند همچنین تعدادی توپ نیز در دروازه دوشان تپه و شمیران تعبیه کردند . در بیستم تیرماه قزاق ها به سرکردگی کلنل لیاخوف به تهران هجوم آورده و میدان بهارستان را اشغال نمودند . پس از آن مجلس به توپ بسته شد . و قزاقهای تحت امر شاه با حمله به آزادیخواهان و غارت مجلس ، شماری از ملی گراها را کشته و تعدادی را نیز دستگیر کردند . و اثاثیه مجلس را هم به یغما بردند . « نیکلا مامونتوف ، بمباران مجلس … : ص۳۶۰»

سربازان-توپخانه-دوره-قاجاریه-عکس-از-آرشیو-کاخ-گلستان....

سربازان توپخانه-دوره قاجاریه-عکس از آرشیو کاخ گلستان…

درمیان کشته شدگان آنروز، چه در مجلس و چه در باغشاه ، آزادیخواهانی چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل ، ملک المتکلمین ، قاضی ارداقی ، میرزاداوود ، سلطان العلماء و ….. بودند . همچنین سید جمال واعظ در حین فرار در شهر بروجرد کشته شد . آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی به خارج از تهران تبعید شدند و شماری نیز چون حسن تقی زاده ، ممتازالدوله ، کلیم الملک ، علی اکبر دهخدا و … به سفارتخانه های انگلستان و فرانسه پناهنده شدند . بدین سان حکومت نظامی برقرار و نشانه های مشروطه از میان برخاست . که این دورۀ استبداد صغیر بود . « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۶۵۷»

تعدادی-از-دربندیان-مشروطه-خواه-در-زمان-سلطنت-محمد-علی-شاه-قاجار...

تعدادی از دربندیان مشروطه خواه در زمان سلطنت محمد علی شاه قاجار ….

قیام تبریز درسال ۱۲۸۷ تا فتح تهران بسال ۱۲۸۸ شمسی

پس از کودتای محمد علی شاه ، مشروطیت از اکثر نقاط ایران رخت بربست . و فقط مبارزین تبریزی همانند ستارخان و باقرخان که در قیام تبریز خود را بعنوان آزادیخواه نشان داده بودند ، با گروههای مباززه جو و حق طلب از تبریز خارج شده و در باسمنج اردو زده بودند . همزمان با کودتای محمدعلی شاه در تهران ، در تبریز نیز رئیس انجمن اسلامیه که از عوامل خود شاه بودند ، عصیان را آغاز کردند . محمد علی شاه قاجار که تهران را به راحتی تحت سلطۀ خویش آورده بود ، گمان نمی برد که با مقاومت اهالی تبریز نیز مواجه شود . لذا برای مقابله با مردم آنجا عین الدوله را به فرمانداری آنجا منصوب کرد . « ملک زاده ، تاریخ انقلاب مشروطیت .. ، جلدچهارم وپنجم : ص ۹۱۶- احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۷۹۷ به بعد»

از سوی دیگر مقاومت مردم آذربایجان سبب نگرانی شدید امپریالیسم روس و انگلیس گردید . و نمایندگان آنها در صدد بر آمدند تا مبارزان مشروطه خواه تبریز را وادار به تسلیم و تحویل اسلحه کنند . و از طرف دیگر قوای ضد مشروطه یعنی همان انجمن اسلامیه بر مواضع انقلابیون یورش بردند . در این میان کنسول روس از یک سو به نیروهای ضد انقلاب انجمن اسلامیه اسلحه و تجهیزات می رساند و از طرف دیگر پرچم های سفید را میان مردم توزیع می کرد تا هرکه خواستار مسالمت است آن را بر سر در منزل خود نصب نماید . دولت روس و انگلیس پیشنهادات مردم آزادیخواه که در آن پذیرفتن مشروطه از سوی شاه ، عفو و آزادی عموم مشروطه خواهان ، عزیمت سپاهیان از پیرامون شهر تبریز، آزادیخواهان هرچه تجهیزات جنگی و سلاح دارند نزد خود نگاه دارند . استانداری که جهت تبریز انتخاب می شود برگزیده از خود مردم این شهر باشد را ، پذیرفتنی ندانستند «احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۸۸۸»

تصویر-مبارزین-مشروطه-خواه

تصویر مبارزین مشروطه خواه

طبیعی و بدیهی است که اینگونه پیشنهادات آزادیخواهان برای دربار و طرفدارانش قابل قبول نبود .  لذا ارتش روسیه به تاریخ ۱۲۸۸ شمسی از جلفا عبورکرده بطرف تبریز عازم شد . و بهانه اش این بود که میخواهد راه تبریز را گشوده تا آذوقه به کنسولگری خود برساند . و این عمل آنها  مردم تبریز را بسیار خشمگین نمود چراکه خاک وطنشان توسط بیگانه اشغال گردیده بود .  آنها طی تلگرافی به محمدعلی شاه پیام دادند که ما حاضریم تبریز را تسلیم کنیم ، لیکن بهانه بدست بیگانه ندهید تا سرزمین وطن اشغال شود .

این عمل روسها سبب اتحاد هرچه بیشتر آزادیخواهان گردید . و درکلیۀ شهرهای ایران تظاهرات مفصلی برپا گردید .  سپس آزادیخواهان گیلان و قوای بختیاری در روز هیجدهم تیر۱۲۸۸ شمسی هرکدام از سویی به سمت پایتخت عازم شده و در حوالی تهران به یکدیگر ملحق گردیدند و طی نبردی با قزاقهای محمدعلی شاه در بادامک ، واقع در بیست کیلومتری تهران ، نیروهای آزادیخواهان وارد تهران شدند و عمارت مجلس را تصرف کردند . آنگاه هزاران نفر دیگر از آزادیخواهان به آنان پیوستند . زد و خوردهای دیگری نیز با قزاقها بوقوع پیوست و نیروهای محمدعلی شاه از سوی قصر قاجار تهران را بمباران کردند . ولی سرانجام مشروطه طلبان فاتح شدند . که بدنبال آن محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده گردید .

سپس در شب بیست و پنجم تیرماه شورایی مرکب از رهبران فداییان ، سران بختیاری ، شاهزادگان ، وزیران پیشین ، نمایندگان سابق مجلس ، مجتهدین و بازرگانان بزرگ بنام (مجلس عالی) تشکیل شد که در آن شورا همگی به اتفاق ، احمدمیرزای چهارده ساله پسر محمدعلی شاه را به جانشینی پدر برگزیدند. عضدالملک نیز به نیابت سلطنت انتخاب گردیده و در دولت موقتی که در نظر گرفته شد ، سپهدار به وزارت جنگ و سردار اسعد بختیاری به وزارت کشور منصوب شدند .

محمدعلی شاه به روسیه رفت و پس از چندی با پاسپورت جعلی و در لباس بازرگانان در بیست و پنجم تیرماه ۱۲۹۰ شمسی با قوایی مسلح به گُمیشان گرگان آمد و با آنکه به لحاظ نفرات و اسلحه قوی به نظر می رسید ، توفیقی نیافت و مجدد به روسیه مراجعت کرد . اما بسی تعجب آور است که بسیاری از کسانی که در برابر نهضت مشروطه خواهی مقاومت و پایداری می کردند و حتی مرتکب فجایع و اعمال پلید گشته بودند ، از جمله عین الدوله ، ظل السلطان ، شجاع السلطنه ، لیاخوف و …. از محاکمه جان سالم بدر بردند و فقط تعداد اندکی از سلطنت طلبان همانند مفاخرالملک ، میرهاشم دَوَچی ، صنیع حضرت ، موقرالسلطنه و شیخ فضل الله نوری به دام دادگاههای انقلابی افتاده و پس از محاکمه به جرم ضدیت و دشمنی با مشروطه خواهی و همکاری با توطئه های شاه در حضور مردم به دار مجازات آویخته شدند . و تعدادی دیگر از فعالان مخالف مشروطه خواهی به حبس و تبعید محکوم گردیدند . « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران – مهدی شریف کاشانی ، واقعات اتفاقیه در روزگار ، جلد دوم  : ص ۳۷۶ ، ۳۷۹»

قلعه-سردار-اسعد-واقع-در-شهر-کرد-ساخت-۱۳۱۸-ه.ق

قلعه سردار اسعد واقع در شهر کرد ساخت ۱۳۱۸-ه.ق

محمد علی شاه قاجار معزول پس از چندی در تبعید به بندر ساونای ایتالیا رفته و در آنجا سکونت گزید . سپس در روز شانزدهم فروردینماه ۱۳۰۴ شمسی به علت عوارض ناشی از مرض دیابت از دنیا رفت . جسد او را به کربلا منتقل کرده و درآنجا به خاک سپردند .

محمد علی شاه قاجار و مشروطه «برگی از تاریخ»

محمدعلی شاه قبل از عزل ،  تلگرافهایی که از ایالات مختلف در همکاری و همراهی با مشروطه خواهان رسیده بود ، جهت اطلاع وی به نزدش  آوردند . او در این موقع مشغول تدارک نیرویی جهت انهدام مجلس بود که با دیدن تلگراف ها خشمگین شده و فریاد برآورد :

سزای این بی سر و پا ها را خواهم داد . رعیت را چه به سرکشی ، رعیت را چه به استنطاق صاحبقران ، رعیت را چه به فریاد حق طلبی ! رعیت غلط می کند ما را نخواهد ! رعیت گوسفند و ما شبانیم ! سایه ماست که آرامش می دهد ، نعمت ارزانی می دارد و دفع بلا میکند ! ماییم که آبرو می دهیم ، ماییم که مالک ایرانیم !

آخرالزمان است ! شاه شاهان را محکوم می کنند به دروغ گویی ، سایۀ خدا را محکوم می کنند به فساد ، به استبداد ، به عیاشی ، مصلحین فریاد قانون می زنند ، مشق مردم سالاری می کنند ! خدا لعنت کند یوسف خان مستشارالدوله بی شرف را ، که قانون و قانون می کرد در این مملکت همایونی .

به جهنم که نان ندارید !

به جهنم که کار ندارید !

به جهنم که سرپناه ندارید !

به جهنم که آزادی ندارید !

به جهنم که جوانانتان در گیر افیونند !

به جهنم که زنان تن فروشی می کنند !

همین که سایه ما بر سر شماست کافیست !

خون جواب آزادی است ! رعیت غلط می کند اعتراض کند ، غلط می کند دیوان مظالم بخواهد ، غلط می کند مشروطه بخواهد ، رعیت غلط می کند خلاف روسیه تزاری باشد ! رعیت غلط می کند متحصن در زاویه شاه عبدالعظیم شود ! رعیت غلط می کند ما را که زینت این کشوریم محکوم کند !

به خدای احد و واحد قسم دستور داده ایم به قزاق ها هرکه نافرمانی کرد ، امانش ندهند ، هرکه فریاد مشروطه خواهی سر داد پوستش را کنده و از کاه پرکنند . ما رعیت سربه زیر می خواهیم ، ما رعیت بله قربان گو می خواهیم ، ما رعیت کر و کور می خواهیم .

اینجا مملکت محروسۀ ایران است و ما قبلۀ عالم هستیم و پرچمدار عدالت و پاکی ! هرکس که نمی خواهد بسم الله از این مملکت برود . شما لیاقت سروری ما را ندارید . بروید از حاک ما بروید ای بی لیاقتان ….

پس از آنکه از خشم محمدعلی شاه کاسته شد ، او جوابیه ای صادر کرد و فریادهای مشروطه خواهی را دسایس خارجه و منافقین اعلام نموده آنرا سوء قصد فِرَق فاسده نسبت به دین و دولت نامید .

علی اکبر دهخدا در اولین شمارۀ جدید صور اسرافیل که در سوئیس منتشر شد ، در مقاله ای در ستون چرند و پرند با نام کلام الملوک – ملوک الکلام جوابیه محمدعلی شاه را مهمل و مزخرف خواند و چرند و پرند را برترین چرند و پرند ها در طول تاریخ دانست . «علی اکبر دهخدا – چرند و پرند»

عک محمد علیشاه در سال آخر عمر

عکس محمد علیشاه در سال آخر عمر

قربان خلاف به عرض رسانده اند!

محمدعلی شاه برای خفه کردن صدای آزادیخواهان، عناصر فاسد و دشمنان آزادی و مشروطه را احترام فراوان می کرد و به آنها مقام بسیاری می بخشید. یکی از این مقام پرستان مفاخرالملک بود که از نعمت سواد بی بهره اما مردی پولدوست و بیرحم بود و لذا از طرف شاه به حکومت تهران رسید.

مفاخرالملک از طرف شاه مأموریت یافت که تمام تجار و کسبه را مجبور نماید عریضه به حضور شاه بنویسند و از مشروطه اظهار تنفّر کنند. مفاخرالملک به دستیاری ملک التجّار تهران مجالسی تشکیل داد و در آنها از کسبه خواستند که در ضمن نوشتن عریضه ای به «خاکپای همایونی» از وی بخواهند که به «غائله مشروطیت» پایان دهد. کسبه دلیر و تجّار که به مشروطیت علاقه داشتند از امضای آن طومار خودداری کردند، اما گروهی از ترس، آن را امضا کردند. چند روز بعد مفاخر الملک هشتصد نفر از تجّار و کسبه را دعوت کرد که برای شرفیابی به حضور شاه آماده شوند. وی تلاش فراوان کرد که عده شرکت کنندگان زیاد باشد، اما با وجود همه کوشش وی، عدّه شرکت کنندگان از ۹۰ نفر تجاوز نکرد.

ملک التجّار عریضه ای را که قبلاً تهیه کرده بود، قرائت کرد. مضمون این عریضه چیز جز تملّق و چاپلوسی نبود که در پایان آن « از خاکپای جواهرآسای قبله عالمیان» استدعا شده بود که برای همیشه از برقراری مشروطه و افتتاح مجلس شورای ملی صرف نظر نمایند.

محمدعلی شاه می خواست شروع به صحبت کند که ناگهان از میان کسبه فریادی به گوش رسید که گفت: آنچه حضور مبارک عرض کردند فقط نظر شخصی ملک التجّار بود. ملت ایران مشروطه خواه است و اگر کسی به غیر از این حضور مبارک عرض کند، خلاف عرض کرده است.

این صدای حق طلبانه، فریاد میرزا ابوالقاسم اصفهانی بود که صدای آزادیخواهان ایران را بدون خوف و وحشت در دربار ایران منعکس نمود. فریاد او محمدعلی شاه را سخت وحشت زده ساخت. رنگ و رویش پرید و مجلس در یک سکوت مرگ آسا فرو رفت. شاه پس از یک دقیقه سکوت به خود آمد و برای آنکه گفته میرزا ابوالقاسم در خارج انعکاس پیدا نکند، حرف او را نشنیده گرفت و آن جماعت را مرخص کرد.

منبع: تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مهدی ملک زاده

 

منابع :

یونس مروارید ، ادوار مجلس قانونگذاری در دوران مشروطیت ، تهران ، اوحدی ، جلد اول  ۱۳۷۷شمسی

مهدی ملک زاده ، تاریخ مشروطیت ایران ، هفت جلد ، تهران ، سعدی ،ابن سینا  ۱۳۲۹ ،۱۳۳۰ ،۱۳۳۱ شمسی

احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران ، انتشارات امیرکبیر ، تهران ۱۳۵۱ شمسی

جواد شیخ الاسلامی ، قتل اتابک و ۱۶ مقالۀ تحقیقی دیگر ، تهرا ن ، کیهان ، ۱۳۶۷ شمسی

نیکلا مامونتوف ، بمباران مجلس شورای ملی در ۱۳۲۶ ه.ق ، به اهتمام همایون شهیدی ، تهران ، اشکان ، ۱۳۶۳شمسی

مهدی شریف کاشانی ، واقعات اتفاقیه در روزگار، به سعی اتحادیه ، سعدوندیان ، تهران نشر تاریخ ایران جلد دوم ، ۱۳۶۲شمسی

هما رضوانی ، لوایح شیخ فضل الله نوری ، تهران ، تاریخ ایران ، ۱۳۶۲ شمسی

علی اصغر شمیم ، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، انتشارات علمی ،  ۱۳۲۹ و چاپ چهارم پاییز ۱۳۷۲شمسی

نظام سیاسی و سازمان های اجتماعی ایران درعصر قاجار ، دکتر غلامرضا ورهرام ، چاپ اول ۱۳۸۵ شمسی

تاریخ قاجار ، دکتر محسن سلیم ، انتشارات داشگاه آزاد اسلامی ، ۱۳۸۳ شمسی

انقلاب مشروطه ، ابوالقاسم خان ناصرالملک

علی اکبر دهخدا – چرند و پرند

انقلاب مشروطه ایران ، ژانت آفاری

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *