مظفرالدین شاه قاجار

مظفرالدین شاه قاجار ، پادشاه بیمار

،مظفرالدین شاه قاجار ( تولد ۱۲۳۲ خورشیدی – درگذشت ۱۲۸۵ خورشیدی)

همانطوریکه در فصل قبل اشاره شد، ناصرالدین شاه پس از رسیدن به حرم عبدالعظیم و داخل شدن به آنجا از سوی میرزا رضای کرمانی ( وی از مریدان سید جمالدین اسدآبادی بود) که از قبل با ظاهری زنانه منتظر آن لحظه بود ، مورد سوء قصد قرار گرفت و  ضارب با شلیک گلوله به قلب شاه به زندگی او خاتمه داد  . امین اسلطان که همراه شاه بود ، بیدرنگ جسد بیجان وی را به کالسکۀ او برده و به کاخ گلستان انتقال داد . سپس اعلام نمود که بگویند ناصرالدین شاه زنده است . آنگاه به مظفرالدین میرزای ولیعهد تلگرافی مخابره نموده و ماجرا را به اطلاع او رساند . تا عصر آنروز خبر مرگ شاه علنی گردید . دراین حال کلنل کاساکوفسکی فرماندۀ قزاق نظم و انضباط تهران را برعهده داشت . «ظهیرالدوله : ۳۴، ۳۷ ،۵۳ –  عباس میرزا قاجار : ۱۹۹- امین الدوله : ۱۹۸» هنگامی که امین السلطان همراه سفرای انگلیس و روسیه عازم تلگرافخانه بود ، تهی بودن خزانه و عقب افتادگی جیره و مواجب قراولان و نوکران دربار را به اطلاع سفرا رسانید . همچنین اظهار کرد که ولیعهد ، خود دیناری پول ندارد تا وسایل سفر خود به پایتخت و جلوس بر تخت را فراهم سازد . سفیر انگلیس تعهد کرد که به لندن تلگراف کند تا برای مبلغ مورد نیاز ، دولت اعتبار لازم به بانک شاهنشاهی حواله کنند . «نقل از کتاب خاطرات میرزا علی خان امین الدوله »

مظفرالدین شاه قاجار

مظفرالدین شاه قاجار

بهر جهت با قتل ناصرالدین شاه و اعلام این خبر به تبریز ، مظفرالدین میرزا در روز شنبه هیجدهم ذیقعده ۱۳۱۳ ه.ق (۱۲۷۵ خورشیدی)بصورت نیمه رسمی تاجگذاری نمود و از آنجایی که شخصی خرافاتی بود ، نمی خواست در آخرین روزهای سال ۱۳۱۳ ه.ق که نحس مضاعف بود ، تاجگذاری کند ، لیکن ناچاراً به سمت تهران حرکت کرد و صبح یکشنبه بیست و پنجم ذیحجه وارد تهران شد . و بدون تشریفات مفصل بر اریکۀ سلطنت جلوس کرد . «ابراهیم آشتیانی منتخب التواریخ : ص۳۳۳»

مظفرالدین میرزا که در سال ۱۲۶۹ ه.ق متولد شد ، پسر چهارم ناصرالدین شاه بود . دو برادر او معین الدین میرزا و امیر قاسم خان یکی بعد از دیگری به ولیعهدی رسیده بودند ، و هردو در خردسالی از دنیا رفتند و پسر سوم ناصرالدین شاه یعنی مسعود میرزا ظل السلطان که از مظفرالدین میرزا سه سال بزرگتر بود ، چون مادرش از ایل قاجار نبود ، به ولیعهدی نرسید و مظفرالدین شاه در سال ۱۲۷۴ ه.ق  ولیعهد ناصرالدین شاه شد و تا سال۱۳۱۳ ه.ق ولیعهد باقی ماند . « عباس اقبال آشتیانی ، تاریخ ایران : ص۸۴۸»

مظفرالدین شاه پس از نشستن برتخت ، امین السلطان را در مقام خود ابقا نمود . لیکن پس از چندی با سعایت برخی از درباریان که وی را منتسب به روسیه می دانستند ، سرانجام در سال ۱۳۱۵ ه.ق  وی را معزول ساخت . (مورخین معاصر امین السلطان را مردی نوکر مآب ، متملق و چاپلوس دانسته اند) شاه سپس امین الدوله را که مردی خوشنام و مورد اعتماد طبقۀ روشنفکر و درس خواندۀ کشور بود ، به صدارت خود برگزید . « ابراهیم آشتیانی منتخب التواریخ : ص۳۳۳» با اینکه امین الدوله از ملازمان شاه در تبریز بود ، اصلاحاتی را که انجام داد ، امیال جاه طلبانۀ درباریان جدید را برآورده نمی ساخت ، از جمله او عبدالحسین فرمانفرما وزیر جنگ و سردستۀ گروه سودجویان و اشراف درباری را از کار برکنار ساخت . آنگاه به اصلاح امور مالیه پرداخت و در صدد کاستن از مخارج دربار برآمد . ضمناً با تأسیس کارگاه صنعتی و مدارس علمیه در زمینۀ اصلاحات اقتصادی و فرهنگی گام برداشت با تمام این فعالیتها چون نتوانست مسئلۀ وام گرفتن از خارج را برای سر و سامان دادن به اقتصاد آشفتۀ داخلی حل و فصل کند ، مورد بغض درباریان قرار گرفت و به تحریک آنها در محرم سال ۱۳۱۶ ه.ق معزول گردید .  «غلامحسین افضل الملک ، افضل التواریخ : ص۳۸۶» بار دیگر امین السطان بر سر کار آمد و با کسب اختیارات جدید و رخنه در امور گمرکی ایران ، محاصرۀ اقتصادی مملکت را تکمیل کرد . نابسامانی اوضاع مالی و مخارج بُلهوسانۀ شاه و اعمال خودخواهانۀ امین السلطان عاقبت موجب اعتراض متعدد در شهرها گردید از جمله در صفر سال ۱۳۲۰ ه.ق مردم مشهد قیام نموده و بازارها را تعطیل کردند و چون همۀ این اوضاع را از صدراعظم می دانستند ، به روحانیون متوسل شدند و آنان در جمادی الآخر ۱۳۲۱ ه.ق عزل او را از شاه خواستار شدند .  بنابراین امین السلطان در جمادی الثانی ۱۳۲۰ ه.ق رسماً از کار خود استعفا کرده و عازم سفر حج گردید . آنگاه مظفرالدین شاه ، مجید میرزا عین الدوله را به جای او به مقام صدارت عظمی برگزید . « عباس اقبال آشتیانی ، تاریخ ایران : ص ۸۵۱»

عین الدوله

عین الدوله

سفر اول مظفرالدین شاه قاجار  به اروپا

علی اصغر شمیم در کتاب خود ، ایران در دورۀ سلطنت قاجار به نقل از ادوارد براون ، سفرهای شاه را بدین ترتیب نقل کرده است :

مظفرالدین شاه بیمار و مبتلا به نقرس بود و چون بیماری او شدت یافت ، برای مداوا و استفاده از آبهای معدنی با دریافت وامی از دولت روسیه به مبلغ ۲۲۵۰۰۰۰۰منات طلا و با سود ۵ درصد ، بهمراهی امین السلطان و ملتزمین رکاب ، در تابستان سال ۱۳۱۸ ه.ق عازم اروپا گردید . و از کشورهای روسیه و فرانسه بازدید کرد و با آن که بازدید از کشورهای انگلستان ، آلمان و ایتالیا نیز در برنامه های او پیش بینی شده بود ، بدان علت که دربار کشورهای مذکور به سبب مرگ شاهزاده ساکس کوبورگ گتا عزادار بودند ، از برنامۀ او حذف گردید . در این سفر امین السلطان که در حادثۀ سوء قصد نسبت به جان مظفرالدین شاه از خود تهور و جسارتی نشان داده بود ، از جانب شاه به مقام اتابک اعظم ملقب گردید . « ادوارد براون ، کتاب انقلاب ایران »

مظفرالدین-شاه-در-میان-همراهان-خمد-در-شهر-ورشو-لهستان

مظفرالدین-شاه-در-میان-همراهان-خمد-در-شهر-ورشو-لهستان

سفر دوم  مظفرالدین شاه قاجار به اروپا

مظفرالدین شاه که به دلایلی که ذکر گردید ، نتوانسته بود ، از انگلستان آلمان و ایتالیا دیدار کند ، لذا بار دوم قصد سفر به آن کشورها را نمود و چون دربار با مشکلات اقتصادی روبرو بود ، از کشور روسیه تقاضای وامی به مبلغ ده میلیون منات طلا (روبل) کرد و با دریافت آن وام در تاریخ ۱۳۲۰ ه.ق  به اتفاق همراهان خود عازم اروپا گردید و چند ماه بعد به لندن وارد شد و در کاخ مالبرو که برای پذیرایی از او آماده شده بود ، اقامت گزید . دولت انگلیس به افتخار شاه ایران ، روز بعد از ورود او یک میهمانی رسمی در کاخ بوکینگهام مقر پرنس اویلز ترتیب داد و شاه و همراهانش در آن ضیافت حضور یافتند . «روزنامه تایمز لندن مورخ بیست وسوم آگوست سال ۱۹۰۲»

پس از چند روز اقامت در لندن شاه عازم پاریس گردید و روز چهاردهم سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی از پاریس به سمت ورشو پایتخت لهستان حرکت کرد و از راه روسیه به ایران مراجعت کرد . طبق گزارشهای رسیده از پاریس هزینۀ مهمانخانه های مظفرالدین شاه و همراهانش در آن شهر ، روزانه بالغ بر ۶۰۰۰       ( برابر با ۲۴۰ لیره انگلیسی ) بوده است .

 

مظفرالدین شاه قاجار در دومین سفر خود به اروپا

سفر سوم  مظفرالدین شاه قاجار به اروپا

مضفرالدین شاه به علت بیماری و بر اثر وحشت و نگرانی که از جنبشها و نهضت های فکری زمان خود داشت ، دور بودن از کشور را که هم متضمن امنیت شخص او و هم وسیلۀ سرگرمی و تفریح و استراحت بود ، بر توقف در ایران ترجیح می داد ، بار دیگر در صدد مسافرت به اروپا برآمد .

موکب شاهانه در بهار سال ۱۳۲۳ ه.ق از گرگان و مرز ایران و روسیه عازم اروپا گردید . کجانوسکی مرزبان روسیه در گرگان به ملتزمین رکاب شاه ملحق شد . و در سفر روسیه همراه شاه بود . در این سفر مظفرالدین شاه ولیعهد خود ، محمدعلی میرزا را به نیابت سلطنت گماشت تا در غیاب وی از اختیارات سلطنتی استفاده نماید .

در این هنگام روسیه سرگرم جنگ با ژاپن در منچوریا بود . شاه در مدتی که در روسیه اقامت داشت ، با مقامات آن کشور مذاکراتی در خصوص دریافت قرضۀ جدیدی بعمل آورد و بطوریکه ناظم الاسلام در تاریخ بیداری ایرانیان می نویسد ، گویا بطور محرمانه آن قرضه از روسیه دریافت گردیده است . «علی اصغر شمیم ، ایران در دورۀ سلطنت قاجار : ص ۳۱۵ تا۳۲۱»

قرارداد نفت دارسی

چند سال قبل از امتیاز دارسی ، موسیو دمرگان  باستان شناس فرانسوی که سالها در شوش مشغول کاوش برای کشف  آثار باستانی ایران بود ، مقاله ای در مجلۀ معادن که در پاریس چاپ می شد ، نوشت و در مورد وجود نفت در غرب و جنوب غربی ایران شرح مفصلی ارائه کرد . شخصی بنام آنتوان کتابچی که یک ایرانی ارمنی بود ، و در آن موقع تصدی ادارۀ گمرک را بعهده داشت ، به مناطق غرب و جنوب غربی ایران سفر کرد و چون از وجود نفت در آن مناطق اطلاع حاصل کرد ، به پاریس رفت و با یکی از دوستان خود بنام سِر هنری دروموندولف که در گذشته وزیر مختار انگلیس در ایران بود ، موضوع را مطرح ساخت و او نیز کتابچی را به شخصی بنام ویلیام ناکس دارسی آشنا کرد که پس از مذاکرات بسیار وی را تشویق به استخراج نفت در ایران نمودند . دارسی که در استرالیا مدتی به استخراج طلا مشغول بود ، پیشنهاد آنها را پذیرفت و نمایندۀ خود را بنام ماریوت به همراه کتابچی به تهران اعزام نمود . و سردروموندولف برای وزیر مختار وقت انگلیس که سر آرتور هاردینگ نام داشت ، نامه ای کتابت کرد و در آن سفارش کرد که همه نوع مساعدت را با ماریوت بنماید و نامه را به نمایندۀ دارسی جهت ارائه به هاردینگ  تحویل داد . ماریوت و کتابچی پس از ورود به تهران پیشنهادی تنظیم کرده و به مظفرالدین شاه تسلیم کردند و او که تحت نفوذ سیاست روس بود ، بدون آنکه آنرا مطالعه نماید به آن پاسخ منفی داد . آنها موضوع را به اطلاع هاردینگ رساندند و او نیز به ملاقات امین السلطان رفت و از وی طلب مساعدت کرد . و به ماریوت ندا داد که وعده وعیدهایی را به متصدیان امر پیشنهاد کرده و آنها را تطمیع نماید .

هاردینگ می گوید اتابک اعظم (امین السلطان) اظهار کرده که حاضر است با آن پروژه موافقت نماید و پیشنهاد داد که من نامه ای به زبان فارسی برای او بنویسم و شرایط عمدۀ امتیاز را در آن ذکر نمایم تا او نامۀ مزبور را به سفارت روس تسلیم کند . اتابک می دانست که وزیرمختار روس فارسی نمی داند و مترجم وی نیز به ییلاقات زرگنده به قصد شکار رفته و تا دو هفته دیگر باز نخواهد گشت . لذا اتابک کاغذی را که گفته بود و بنده کتابت کرده بودم به سفارت روس فرستاد . درحالی که وزیر مختار روس از مندرجات آن نامه نتوانست اطلاع حاصل کند و حتی سوءظنی هم نسبت به مفاد آن پیدا نکرد ، و هیچ گونه اعتراضی به آن نشد ، نامه در حضور شاه مطرح گردید و همۀ اعضای دولت نظر اتابک را تأیید کرده و امتیاز به دارسی واگذار و به صحۀ شاه نیز رسید . شاه که به لحاظ فکری چون کودک سالخورده ای بیش نبود ، و از لحاظ استقامت مزاج بسیار نحیف و ناتوان شده بود ، آنچنان وضعی در دربار و دولت بوجود آورده بود ، که هر دولت خارجی میتوانست هر مأمور دولتی را چه در ردۀ بالا و چه در ردۀ پایین تطمیع نموده و مقاصد خود را پیش ببرد . امتیاز نامۀ دارسی دارای صحۀ شاه ، مهر و امضای اتابک ، و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و نظام الدین غفاری مهندس الممالک بوده و در دفتر دیوانی به ثبت و ضبط رسیده است .

تصویرمظفرالدین شاه قاجار..

تصویر مظفرالدین شاه قاجار ..

به موجب فصل هشتم و نهم و شانزدهم امتیازنامه ، دارسی متعهد شده بود که ظرف مدت دو سال پس از عقد امتیاز و تشکیل شرکتی برای بهره برداری بیست هزار لیرۀ نقد و معادل بیست هزار لیره سهام پرداخت شدۀ شرکت مذکور را به دولت ایران تسلیم نماید . بعدها معلوم شد که کتابچی حق دلالی خوبی از این معامله برد و توانست برای خود و خانواده اش در اروپا زندگی مرفهی برپا کند .  البته از سویی جراید صدر مشروطیت به دفعات ذکر کردند که نمایندۀ دارسی ، ده هزار لیره هم به امین السلطان ، مشیرالدوله و مهندس الممالک نقداً پرداخت نمود .

شرکت-دارسی-درحال-استخراج-نفت-در-مسجد-سلیمان

شرکت-دارسی-درحال-استخراج-نفت-در-مسجد-سلیمان

پس از چند ماه دارسی عده ای حفار لهستانی را استخدام نموده و به چاه سرخ واقع در قصر شیرین اعزام داشت که البته بعدها چاه سرخ در جنگ جهانی اول و به سال ۱۳۳۳ ه.ق از ایران جدا شده و به قلمرو عثمانی ملحق شد . هیأت اعزامی دارسی در چاه سرخ مشغول بکار شدند و در سال ۱۳۲۱ ه.ق در عمق ۵۰۷ متری گاز نفت پدیدار گشت و متعاقب آن دارسی طبق تعهد خود مبلغ بیست هزار درهم به دولت ایران پرداخت کرد . دارسی تا آنزمان سیصد هزار لیره روی این پروژه هزینه کرده بود لیکن هنوز هیچ بازدهی برایش نداشت . بنابراین با شرکت نفت برمه و لرد استراتکونای سرمایه دار شرکتی بنام سندیکای امتیازات در شهر گلاسکو تشکیل دادند . اولین کاری که این شرکت انجام داد توقف فعالیتهای چاه سرخ  و انتقال تمام آدات و ادوات فنی و متخصصین به ماماتین در نزدیکی رامهرمز بود . در اینجا شروع به حفر دو چاه امتحانی کردند و همچنین حفارهای زبده از کانادا استخدام نموده تا تحت ریاست رینولدز سرمهندس به عملیات بپردازند . چاه اول به عمق ۶۶۱ و دومی به ۵۹۱ متر رسید لیکن هیچکدام به نفت نرسید . و چون نتیجۀ مطلوب به دست نیامد ، تصمیم گرفتند به جایی که باستان شناس فرانسوی موسیو دمرگان در گزارشهای خود از نفت ذکری به میان آورده بود نقل مکان کنند . بنابراین باز هم با تمامی ادوات فنی و افراد به مانین مسجد سلیمان عزیمت کردند و در اواسط سال ۱۳۲۶ ه.ق درحالی که سرمایۀ شرکت (سندیکای امتیازات)به تحلیل می رفت باز هم خبری از نفت نبود . بنابراین رؤسای شرکت تصمیم گرفتند که به سرمهندس خود جورج رینولدز دستور دهند که عملیات را متوقف ساخته و اثاثیه را جمع نموده و با همراهان از ایران خارج شوند . اما رینولد به واسطۀ اعتماد فوق العاده ای که به مسجد سلیمان داشت ، از اجرای دستور خودداری کرده و کار را ادامه می دهد تا اینکه در تاریخ پنجم خرداد ۱۲۸۷ شمسی مطابق با ۲۶ ماه مه ۱۹۰۸ متۀ حفاری آخرین ضربت خود را به صخره ای که روی معدن معروف مسجد سلیمان( میدان نفتون) قرار گرفته بود ، وارد آورده و نفت چاه با فشار زیادی فوران می کند و آنجا مشخص می شود که ایران دارای منابع  ذیقیمت نفت بوده و آیندۀ درخشانی دارد . عمق اولین چاه ۳۶۰ متر و عمق چاه دوم که ده روز پس از چاه اول به نفت رسید ۳۰۷متر بود و معلوم شد که قطر سنگ معدن مسجد سلیمان بالغ بر ۳۰۰ متر است .

 

فوران اولین چاه نفت درمسجد سلیمان به تاریخ پنجم خرداد۱۲۸۷شمسی  توسط شرکت دارسی

دارسی و لرد استراتکونا در آن زمان سهامداران شرکت نفت برمه بودند و علاوه بر این پس از تشکیل شرکت مزبور ۶۰۰هزار سهم مرجح یک لیره ای و ۶۰۰هزار سهم قرضۀ یک لیره ای که سالی پنج درصد سود می پرداخت ، از طرف شرکت نفت ایران و انگلیس ( این شرکت بعد ها به بریتیش پترولیوم و در آخر به بی پی تغییر نام یافت ) به بازار عرضه شد و با استقبال بی نظیری از طرف مردم روبرو گردید .

لرد استاتکونا در آن هنگام با ۸۹ سال سن سمت ریاست هیئت مدیره و چارلز گرینوی از سوی نفت برمه سمت مدیرعامل و دارسی نیز عضو هیئت مدیره بودند . که دارسی تا زمان فوت خود در سال ۱۹۱۷ میلادی این سمت را برعهده داشت . « علی اصغر شمیم ، ایران در دورۀ سلطنت قاجار: ۲۹۷ تا ۳۰۸»

علل نهضت مشروطیت از نظر نویسندگان و مورخان

بسیاری از مورخان و نویسندگان ایرانی و خارجی نظریه های مختلفی دربارۀ علل و عوامل نهضت مشروطیت به شرح ذیل ارائه می دهند .

ناظم الاسلام کرمانی در کتاب بیداری ایرانیان ، ریشۀ نهضت مشروطیت را به دوران ناصرالدین شاه مربوط ساخته و واقعۀ انحصار دخانیات از طرف شاه به یک نفر خارجی و مقاومت مردم  در برابر اراده و فرمان شاه را ، نخستین نشانۀ تَنَبّه و بیداری مردم دانسته است . از کوشش ها و خطابه ها و نوشته های سیدجمال الدین اسدآبادی که درعصر ناصرالدین شاه می زیست و تأثیر آن در میان روشنفکران طبقۀ متوسط مانند شیخ احمد روحی کرمانی و میرزا آقاخان کرمانی و میرزا حسن خان خبیرالملک و امثال آنان و نیز از میرزا ملکم خان عضو وزارت امور خارجه و نمایندۀ سیاسی ایران در فرانسه و ایتالیا و نویسندۀ روزنامۀ قانون و میرزا علی خان امین الدوله و کسان دیگر در این کتاب به عنوان عوامل بیداری مردم ایران سخن به میان آمده است . «تاریخ بیداری ایرانیان ، میرزا محمد ناظم : ص۶۶ به بعد»

او همچنین نقش عده ای از روحانیون ، وعاظ و روزنامه نویسان را در امر نهضت فکری و بیداری مردم تشریح کرده و بطور کلی از عوامل متعدد و گوناگون در پیروزی این نهضت نام برده است .

سید احمد کسروی نویسندۀ کتاب تاریخ مشروطۀ ایران زیر عنوان « ایرانیان چگونه بیدار شدند » شکست های ایرانیان را در برابر روس و انگلیس و رقابت سیاست آن دو دولت را در ایران مقدمۀ علل بیداری مردم قرار داده و سپس به ترتیب از اقدامات اصلاحی حاج میرزا حسین خان سپهسالار و مشیرالدوله و سید جمال الدین اسدآبادی « تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۸ ، ۱۰» و میرزا ملکم خان سخن رانده و آغاز بیداری تودۀ مردم ایران را اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو از طرف ناصرالدین شاه و مقاومت منفی مردم در برابر تحریم و استعمال توتون و تنباکو از طرف روحانیون دانسته و در این باره می نویسد :

این امتیاز ایران را بسیار زیان می رساند ، زیرا فروش همگی توتون و تنباکوی کشور ، چه در درون و چه در برون به یک تن انگلیسی سپرده می شد ، در برابر آنکه سالانه پانزده هزار لیر به دولت بپردازد و از سود ویژۀ چهار یک دولت را باشد ، درح الی که در عثمانی که توتون و تنباکویش کمتر از ایران باشد تنها فروش در درون کشور به یک کمپانی واگذار شده بود ، در برابر آنکه سالانه هفتصد هزار لیره به دولت عثمانی بپردازد و از سود نیز پنج یک دولت را باشد ببینید تفاوت تا کجاست . « تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۱۵»

کتیبه-های-مشروطیت-در-فارسان-تاریخ-کنده-کاری-۱۳۳۴ه-...

کتیبه های مشروطیت در فارسان تاریخ کنده کاری ۱۳۳۴ه-ق…

کسروی مسألۀ وام های دولت روس و انگلیس و رنجش مردم از مستشاران بلژیکی که در امور گمرک و مالیه کار می کردند ، «تاریخ مشروطه ایران : ص ۲۴۵ ، ۲۷» را جزو علل بیداری مردم و انقلاب مشروطه خواهی ذکر می کند . او به نقش دبستان ها در بیداری افکار مردم اشاره دارد و ازخدمات فرهنگی حاج میرزا حسن رشدیه در مورد تأسیس مدرسه به سبک جدید و اجرای شیوه و روش جدید تعلیم الفبا بوسیلۀ او در سال ۱۳۰۵ ه.ق یاد می کند . «تاریخ مشروطه ایران : ص۳۸»

احمد کسروی به فزونی روزنامه هایی چون اختر چاپ استانبول و حمیت و روزنامۀ حبل المتین اشاره می کند و اقدامات کسانی چون عبدالرحمن طالبوف نویسندۀ کتاب های احمد و مسالک المحسنین و همچنین انتشار کتاب سیاحتنامۀ ابراهیم بیگ را از عوامل مهمی در انگیزه های جنبش مشروطیت می داند . «تاریخ مشروطه ایران : ص ۳۸»

نویسنده ای چون ادوارد براون انگلیسی دلیل نهضت مشروطه را استبداد و خودخواهی شاه و عوامل او ، و ظلم به رعیت دانسته و سرپرسی سایکس نیز با او هم نظر است . سایکس سید جمال الدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان را از پیشگامان جنبش مشروطیت ، و خودسری و رویۀ مستبدانۀ عین الدوله را از دلایل مهم جنبش مشروطیت ذکر می کند . « تاریخ ایران ، پرسی سایکس :۴،۵،۶ -ادوارد براون ، انقلاب ایران : ص۱۳۲ به بعد» و نویسندگانی چون م. پاولویچ و. تریا ، وس. ایرانسکی خالق کتاب سه مقاله در باب مشروطیت در بخش اول کتاب خود می نویسد : خرابی وضع مالی همواره مترادف با سیه روزی دهقانان بوده است . سنگینی بار مالیات در ایران بر دوش طبقۀ دهقان بوده است . وضعیت زندگی دهقانان و خرده مالک به حدی وخیم است که غالباً برای رهایی از زیر چنگال مالکان ستمگر ، خود را تیول اشخاص عالی منصب قرار می دهند . وی همچنین به نقش بختیاری ها در جنبش و نقش دولت انگلیس و نیز نقش منفی دولت تزاری روسیه و بریگاد قزاق بعنوان تکیه گاه ارتجاع اشاره می کند . « م. پاولویچ و. تریا ، وس. ایرانسکی : ص ۶۰ به بعد »

نهضت مشروطیت ایران مدت زمانی بطول انجامید . و میتوان آن برهه از تاریخ را بر حسب نوع مقاومت و مبارزه به چهار دوره تقسیم کرد .

دورۀ اول نهضت از آذرماه ۱۲۸۴ الی دیماه ۱۲۸۵ خورشیدی

مردم تهران که اظهار می کردند بانک استقراضی روس بر روی قبرستان بنا شده است و آنرا خلاف عقاید مذهبی خود می دانستند ، در تاریخ چهارم آذرماه ۱۲۸۴ شمسی به آن عمارت حمله برده و آنرا ویران کردند . «محمد ناظم الاسلام کرمانی ،تاریخ بیداری ایرانیان ، جلد اول :ص ۸۵»

عین الدوله صدراعظم پس از دو هفته یعنی بیستم آذرماه در صدد برآمد که ورشکستگی مالی و خرجهای دربار را از طریق بازرگانان و تجار تأمین نماید بنابراین به حکمران تهران فرمان داد تا چند تن از بازرگانان را به چوب و فلک ببندند . در همین اوقات تعرفه های گمرکی نیز افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرد از سویی عکس موسیو ژوزف نوز مستشار بلژیکی گمرکات ایران درحالی که لباس روحانیت به تن داشته و دریک مجلس بالماسکه فرنگیان تهران حضور داشت ، برداشته شده و در میان رجال و روحانیون پایتخت توزیع شد ، که مجموع این وقایع سبب گردید که بازرگانان به حرم عبالعظیم رفته و در آنجا به بست بنشینند . این بست نشستن با مذاکره و گفتمان خاتمه یافت . بار دیگر دولت عین الدوله به بهانۀ گرانی قند خواست که از بازرگانان زهر چشم بگیرد و مجدد به چوب زدن بازرگانان انجامید که چوب زدن آنها موجب شد بازاریان و کسبۀ تهران ، بازار و حجره های خود را بسته ، و بهمراه گروهی از مردم در مسجد شاه تحسن نمایند . «محمد ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، جلد اول : ص ۹۲ به بعد – مهدی ملک زاده ، تاریخ مشروطیت ایران ، جلد دوم :ص۲۶۳ به بعد» در فردای آنروز مردم ضمن تظاهرات درخواست عزل عین الدوله و تشکیل عدالتخانۀ دولتی را نمودند .

در تاریخ بیست و دوم آذرماه گروهی از تظاهرکنندگان به رهبری سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی از تهران به حرم عبدالعظیم رفته و در آنجا به بست نشستند . در همین اثنا عین الدوله فرمان داد بازارهای تهران را با اجبار و زور باز کنند . و هرحجره ای را که بسته بماند غارت نمایند . پس از چهار هفته در روز بیست و یکم دیماه گروهی از مردم تهران که بیشتر آنان زنان بودند ، کالسکۀ مظفرالدین شاه در موقع عبور در احاطۀ خود در آورده و از شاه درخواست کردند که به مطالبات بست نشینان رسیدگی شود . شاه که با این ازدحام زنان و بست نشینی روحانیون و بازاریان به وخیمی اوضاع پی برده بود ، فرمان تشکیل عدالتخانۀ دولتی را با مضمون زیر به صدراعظم ارسال کرد .

ترتیب و تأسیس عدالتخانۀ دولتی برای اجرای احکام شرع مطاع و آسایش رعیت از هر نوع مقصود مهمی واجب تر است . مقرر می فرماییم برای اجرای این نیّت مقدس ، قانون معدلت اسلامیه که عبارت از تعیین حدود و احکام شریعت مطهره است باید در تمام مملکت محروسۀ ایران عجلاً دایر شود ، بر وجهی که میان هیچ یک از طبقات رعیت فرقی گذاشته نشود . « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص۷۱»

بنابراین بست نشینان در تاریخ بیست و دوم دیماه به شهر مراجعت کردند .

خروش-و-بپاخواستن-مردم-در-عهد-نهضت-مشروطه

خروش-و-بپاخواستن-مردم-در-عهد-نهضت-مشروطه

مظفرالدین شاه قاجار که مردی بیمار و ناتوان بود شخصاً قادر نبود به اجرای عدالتخانه نظارت کند و درباریان از جمله عین الدوله و برخی رجال دیگر که با آن فرمان مخالف بودند ، نمی خواستند که به اجرایی شدن عدالتخانه تن در دهند . بنابراین هرکه را صحبت از آزادی و عدالت می راند مورد ضرب و جرح قرار داده و یا بقتل وی رساندند . باتوجه به این عمل شرم آور آنان ، آیات عظام آیت الله سید محمد طباطبایی و آیت الله سید عبدالله بهبهانی در تاریخ سی ام تیر ماه ۱۲۸۵ شمسی به همراهی یازده هزار نفر از مردم به قم رفته و در حرم حضرت معصومه (ع) به بست نشستند . همچنین سه روز قبل از آن نیز (۲۷ تیرماه) برخی از بازرگانان و طلاب به سفارت انگلیس رفته و در آنجا متحصن شدند . در عرض یک هفته تعداد آنها به سیزده هزار نفر رسید . «احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۱۰۷ به بعد» درخواستهای بست نشینان که از ترس چماقداران و اوباش حکومت به سفارت رفته بودند ، توسط کرانت داف سفیر انگلیس برای دولت ارسال گردید و مضمون و مفاد آن به شرح ذیل است :

آیت-الله-طباطبایی-و-آیت-الله-بهبهانی-در-نهضت-مشروطه

آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی در نهضت مشروطه

۱ – معاودت علمای مهاجر به تهران

۲ – اطمینان براینکه احدی را به بهانه ای جلب نخواهند نمود و نیز کسی شکنجه نخواهد گردید .

۳ – امنیت مملکت ، زیرا  امروز کسی صاحب مال و جان خود نیست.

۴ – تأسیس عدالتخانه که از طبقۀ علما و تجار و سایر اصناف برای رسیدگی در دعاوی شرکت داشته باشند .

۵ – قاتل دو سید بزرگوار را قصاص نمایند .

دولت خواسته های آنان را رد نمود و بار دیگر معترضین درخواستهای متعادل تری را به قرار ذیل ارائه دادند .

۱ – بازگشت علمای دین

۲ – عزل شاهزاده اتابک

۳ – افتتاح دارالشورا

۴ – قصاص شهدای وطن

۵ – عودت مطرودین  ( رشدیه و دیگران ) « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران : ص ۱۱۲»

پس از چند هفته مذاکره ،عین الدوله در روز ششم مردادماه از مقام خود عزل و میرزا نصرالله نائینی مشیرالدوله جانشین وی گردید . و در روز سیزدهم مردادماه ۱۲۸۵ شمسی فرمان مظفرالدین شاه قاجار که به (فرمان مشروطه) معروف شد ، صادر گردید . مضمون این فرمان به شرح ذیل است :

چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان و علماء قاجاریه و اعیان و اشراف و مالکین وتجار و اصناف ، به انتخاب طبقات مرقومه ، در دارالخلافۀ تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازم را بعمل آورده و به هیأت وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد ، اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را درخیر دولت و ملت مصالح عامه و احتیاجات قاطبۀ اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت بعرض می رساند که به صحۀ همایونی توشیح و به موقع اجرا گذارده شود . بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موقع تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ مرتب و مهیا خواهد نمود .

فرمان-قانون-مشروطیت-توسط-مظفرالدین-شاه

فرمان قانون مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار

چون این دستخط مشروطه خواهان را راضی نمی کرد چرا که درآن اسمی از ملت نبود ، شاه اصلاحیه ای را به آن اضافه نمود که در قسمتی از آن جملۀ ( بطوری که شایستۀ ملت و مملکت و قوانین شرع باشد مرتب نمایند )، جای گرفت . « احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران :ص۱۱۹، ۱۲۱» مراحل بعدی جنبش مشروطیت در عهد محمد علی شاه اتفاق افتاد که در احوالات و چگونگی سلطنت وی خواهد آمد .

درگذشت مظفرالدین شاه قاجار

مظفرالدین شاه پنج روز (وبه عبارتی ده روز) پس از امضای قانون اساسی ، و در هیجدهم دیماه ۱۲۸۵ شمسی و در سن ۵۳ سالگی دار فانی را وداع  گفت . جسد وی را به کربلا برده و بخاک سپردند . « اقبال ، تاریخ ایران : ص ۸۵۴» وی به هنگام مرگ دارای ۶ پسر بنامهای محمد علی میرزا ، ملک منصورمیرزا شعاع السلطنه ، ابوالفتح میرزا سالارالدوله ، ابوالفضل میرزا عضدالسلطان ، حسنعلی میرزا نصرت السلطنه و ناصرالدین میرزا ناصری و هیجده دختر بود .

عمارت-وباغ-اکبریه-بیرجند-ساخت-زندیه-تا-پهلوی-آرشیو-میراث-فرهنگی-کشور..

عمارت و باغ اکبریه بیرجند ساخت زندیه ، قاجاریه و پهلوی آرشیو میراث فرهنگی کشور..

 

 

منابع  :

ابراهیم آشتیانی  ، منتخب التواریخ ،  تصحیح ، ایرج افشار ، تهران ، علمی ، ۱۳۶۶ شمسی

علی ظهیرالدوله ، تاریخ بی دروغ ، به اهتمام نورالدین چهار دهی ، تهران ۱۳۶۲ شمسی

شرح حال عباس میرزا قاجار (ملقب به ملک آرا) به اهتمام عبدالحسین نوایی ، تهران ۱۳۵۵شمسی

خاطرات سیاسی ، امین الدوله ،به اهتمام حافظ فرمانفرمایان ، تهران ۱۳۵۵ شمسی

عباس اقبال آشتیانی ، تاریخ ایران بعد از اسلام تا قاجار ، انتشارات پر  ۱۳۹۴ شمسی

غلامحسین افضل الملک ، افضل التواریخ ، به اهتمام منصوره اتحادیه ، سیروس سعد وندیان ، تهران نشر تاریخ ،۱۳۶۱شمسی

احمد کسروی ، تاریخ مشروطۀ ایران ، انتشارات امیرکبیر ، تهران ۱۳۵۱ شمسی

سرپرسی سایکس ، تاریخ ایران ، ترجمۀ محمدتقی فخر داعی ، جلد دوم ، تهران ، نشرعلمی ، ۱۳۶۲شمسی

ادوارد براون ، انقلاب ایران ، ترجمۀ احمد پژوه ، تهران ، چاپ معرفت ، ۱۳۳۸شمسی

م. پاولویچ و. تریا ، وس. ایرانسکی ، سه مقاله درباب مشروطیت ، ترجمۀ م .هوشیار ، جیبی ، تهران ، ۱۳۵۷ شمسی

محمد ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، به اهتمام علی اکبر سعیدی سیرجانی ، جلد اول

مهدی ملک زاده ، تاریخ مشروطیت ایران ، هفت جلد ، تهران ، سعدی ،ابن سینا  ۱۳۲۹ ،۱۳۳۰ ،۱۳۳۱ شمسی

علی اصغر شمیم ، ایران در دورۀ سلطنت قاجار، انتشارات علمی ،  ۱۳۲۹ و چاپ چهارم پاییز ۱۳۷۲شمسی

نظام سیاسی و سازمان های اجتماعی ایران درعصر قاجار ، دکتر غلامرضا ورهرام ، چاپ اول ۱۳۸۵ شمسی

تاریخ قاجار ، دکتر محسن سلیم ، انتشارات داشگاه آزاد اسلامی ، ۱۳۸۳ شمسی

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *