اتابک مظفرالدین تکله
اتابک مظفرالدین تکله (حکومت ۶۴۹ تا ۶۵۶ ه.ق)
بنابه روایات مظفرالدین تکله فرزند هزار اسپ پس از فوت کلچه به منصب اتابکی دست یافت . « حمدالله مستوفی ، تاریخ برگزیده : ۵۴۲- بدلیسی : ۲۷»
مهمترین اقدام وی در آغاز امر ، درخواست (منشور و تشریف لقب) از خلیفۀ عباسی بود . خلیفۀ عباسی به دلایلی با این درخواست موافقت کرد و به وی لقب اتابکی داد . « منتخب التواریخ ، معینی : ۴۱» اتابک تکله نوه سلغریان بود . و پدرش اتابک هزار اسپ وی را یکبار برای درخواست ( منشور و تشریف اتابکی ) به نزد خلیفۀ عباسی فرستاد که خلیفه نیز با آن موافقت کرده بود .
اتابک مظفرالدین تکله بخشی از توجه و فعالیت خود را مصروف مسائل فی مابین خاندان خود و اتابکان سلغری فارس کرد . ظاهراً جنگهای چند گانه ای که سلغریان از دورۀ اتابک سعدبن زنگی سلغری (۵۹۹ تا ۶۲۳ ه.ق) شروع کرده بودند ، در دورۀ پس از مرگ هزار اسپ ادامه یافت . متأسفانه آشفتگی در سالشماری تاریخ اتابکان لر پس از هزاراسپ ابوبکربن سعد (۶۲۳ تا۶۵۸ ه.ق) حاکم مقتدر سلغری ، از یک سو قلمروهای خود را گسترش می داد و از سوی دیگر به سرعت با مغولان روابط سیاسی برقرار کرد و از این طریق توانست از اوگتای قاآن تأیید تداوم حکومت فارس را برای خود بگیرد . « اقبال آشتیانی ، تاریخ مغول : ۳۸۶ ، ۳۸۷»
سپس به علت برخی مسائل حل نشده میان سلغریان و اتابکان لر به قلمرو تکله یورش برد . به گزارش حمدالله مستوفی اتابک سعد سلغری جهت آزاری که بواسطۀ شکست شولان از لران داشت ، جمال الدین عمرلابلا را که همزادۀ هزار اسپ بود ، با ده هزار پیادۀ لر و شول وترکان به جنگ تکه فرستاد . اتابک با سپاهی (حدود ۵۰۰ نفر) در حدود مانگشت به مقابلۀ آنها شتافت . با قتل جمال الدین عمرلالبا ،سپاه دشمن ازهم پاشید.« حمدالله مستوفی ، تاریخ برگزیده : ۵۴۲، ۵۴۳- منتخب التواریخ معینی : ۴۲- بدلیسی :۲۷» پس از نبرد مزبور چندین نبرد دیگر بدنبال لشکرکشی سلغریان به حدود لر بزرگ رخ داد . که هیچیک نتیجۀ دلخواه برای حکام فارس در بر نداشت . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده :۵۴۳- بدلیسی : ۲۷- خواندمیر :۳۲۶» ظاهراً موضوع نزاع در اختیار داشتن قلعۀ مانگشت بوده است .
اتابک تکله با اتابکان لر کوچک نیز درگیریهایی داشت . در واقع به هنگام تهاجم مکرر سلغریان به قلمرو بزرگ ، اتابک تکله بارها از اتابک لر کوچک کمک خواسته بود ، اما به دلیل نامشخصی از آن سو تمایلی به این همکاری نشان داده نشده بود .« منتخب التواریخ ، معینی : ۴۲» از این رو اتابک تکله پس از آنکه حملات سلغریان را دفع کرد ، با لشکری گران به لر کوچک حمله کرد . وی پس از آنکه برخی از ولایات لر کوچک را بتصرف خود در آورد ، مجبور به بازگشت شد . « حمدالله مستوفی ، تاریخ برگزیده : ۵۴۳- منتخب التواریخ معینی : ۴۲ – میرخواند : ۳۶۲۹»
حسام الدین خلیل اتابک لر کوچک در سال ۶۴۰ ه.ق وفات یافت و پس از وی بدرالدین مسعود فرزند وی از سال ۶۴۰ تا ۶۵۸ ه.ق اتابک لر کوچک شد . و دلیل بازگشت حملۀ بهاءالدین گشتاسپ و عمادالدین یونس سرداران خلیفه در خوزستان بود که سپاهی را به لر بزرگ فرستادند و خرابی ها به بار آورده و دربازگشت قزل عموی تکله را اسیر کرده و با خود به خوزستان بردند . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۳- میرخواند : ۳۶۲۹»
ظاهراً به همین علت تکله مجبور شد به سرعت مسائل خود را در لر کوچک فیصله دهد و به قصد امراء مزبور بسوی خوزستان حرکت کند . به نظر می رسد هدف این امراء از حمله به خاک لر بزرگ ، کاهش فشار اتابک تکله بر حکمران لر کوچک بوده است . اتابک تکله پس از رسیدن به خوزستان سرداران خلیفه را شکست داد و عمادالدین را کشت و بهاء الدین گشتاسپ را اسیر کرد . وی بعدها اسیر خود را با قزل که اسیر آنها بود ، مبادله کرد . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۲ ، ۵۴۳- منتخب التواریخ معینی : ۴۱ ،۴۲- میرخواند : ۳۶۲۹» این وقایع حاکی از روابط غیر دوستانۀ اتابک تکله با خلیفۀ عباسی بوده است . بنابراین هنگامی که هلاکو با سپاه خود عزم بغدادکرد ، اتابک تکله به حضور او رسید (۶۵۵ ه.ق) هلاکوخان اتابک تکله را بر فرماندهی تومان کتبوقا نویان تعیین کرد . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۳- منتخب التواریخ معینی : ۴۱- بدلیسی : ۲۷۷» بدون تردید این خبر حکایت از آن دارد که مظفرالدین تکله روابطی مشخص را با هلاکوخان بعنوان حاکم جدید مغولان در ایران برقرار کرده بود و مدتی از این قضایا نیز گذشته بود . به احتمال زیاد یک جناح از سپاه مغول از مسیر لرستان بسوی بغداد فرستاده شد ، تا هم حکام و امراء طرفدار خلیفۀ عباسی و مخالفان مغولان را در آن منطقه از میان بردارد و هم نقشۀ محاصرۀ بغداد تکمیل شود .
اتابک تکله مدت زیادی همراه سپاه مغول باقی ماند . به هنگام محاصرۀ شهر بغداد ، بر اثر اختلافات و سوءتفاهم و کشتار مسلمانان به لرستان بازگشت . اما جزئیات ماوقع روشن نیست . گفته اند که مظفرالدین تکله بنا به عادت لری از سر انفعال به ناگهان نیمه شبی ، بدون اجازه بازگشت و به لرستان رفت . « منتخب التواریخ معینی : ۴۲» و چون این عمل وی را به هلاکوخان گزارش کردند ، رنجید و تصمیم به تنبیه او گرفت . تکله وقتی از این نیت هلاکو اطلاع یافت ، به سرعت گریخت . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۳- بدلیسی : ۲۷- غفاری ، تاریخ جهان آرا : ۱۷۱- خواندمیر: ۳۲۶»
هلاکو از کتبوقا نویان بازخواست کرد و او را باسپاهی بسیار برای دستگیری و بازگرداندن اتابک تکله فرستاد . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۴ – منتخب التواریخ معینی : ۴۳»
تکله برادر خود شمس الدین آلب ارغو را به جهت عذرخواهی روانۀ اردوی هلاکو کرد که در بین راه به سپاه کتبوقا نویان رسید و قصد خود را برای آنها بیان کرد ، لیکن امراء کتبوقا با وی رفتاری سخت نشان داده و اتباعش را کشتند و او را باخود به سوی لرستان بردند . اتابک تکله از برابر سپاه مغول عقب نشست و به قلعۀ مانگشت پناه گرفت . مغولان مدتی قلعه را محاصره کردند ، اما موفق به فتح آن نشدند . از این رو به وعده و وعید توسل جستند . اتابک تا هنگامی که امرا(انگشتری امان) هلاکوخان را به وی تسلیم نکردند ، از آنجا فرود نیامد . «حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۴ – منتخب التواریخ معینی : ۴۳ – بدلیسی :۲۸» اتابک مظفرالدین تکله را به تبریز و خدمت هلاکو بردند . درحضور خان مغول مجلس یارغو (محاکمه) تشکیل شد . و آنگاه دلیل بر ارتباط مخفیانه وی با درون بغداد و خلیفه آوردند و پس از اثبات گناه وی را در تاریخ پانزدهم رمضان سال ۶۵۶ ه.ق به قتل رساندند . «حمدالله مستوفی ، تاریخ برگزیده :۵۴۴- منتخب التواریخ معینی : ۴۳- غفاری قزوینی : ۲۰۵» جنازۀ وی را اطرافیانش مخفیانه به لرستان برده و در ده زرده بخاک سپردند . « حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده : ۵۴۴»
منابع :
غفاری قزوینی ، قاضی احمد ، تاریخ جهان آرا ، تهران ، ۱۳۳۴ شمسی
اقبال آشتیانی ، عباس ، تاریخ مغول ، تهران ، ۱۳۶۵ شمسی
خواندمیر ، غیاث الدین ، تاریخ حبیب السیر ،به اهتمام محمد دبیر سیاقی ، تهران ۱۳۳۳ شمسی
منتخب التواریخ معینی ، منسوب به معین الدین نطنزی ، به اهتمام ژان اوبن ، تهران ۱۳۶۳ شمسی
حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی ، تهران ، ۱۳۶۳ شمسی
بدلیسی ، شرف خان ، شرفنامه ، به اهتمام ولادیمیر ولییا منیوف زرنوف ، تهران ، ۱۳۷۷ شمسی
میرخواند ، محمد ، روضه الصفا ، به اهتمام جمشید کیان فر، تهران ، ۱۳۸۰ شمسی
خلاصه شدۀ مبحث اتابکان لر ، تاریخ جامع ایران ، جلدنهم ، شهرام یوسفی فر
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.