قزل ارسلان (اتابکان آذربایجان)
قزل ارسلان «مظفرالدین قزل ارسلان عثمان»
قزل «قیزیل ،قیزل»ارسلان عثمان که مانند برادرش جهان پهلوان از مؤمنه خاتون بیوۀ سلطان طغرل و مادر سلطان ارسلان ، متولد شده بود و درحیات پدرش در برخی از جنگها فرماندهی سپاه را برعهده داشت ، جانشین وی شد . « ظهیرالدین نیشابوری ، ۸۱» وی در آغاز حکومت سلطان ارسلان به مقام «امیرالسلاح» منصوب شده بود « حسینی ، ۱۴۴» و در دورۀ حکمرانی برادرش جهان پهلوان محمد علاوه بر مقام سپهسالاری ، حکومت آران و آذربایجان را نیز عهده دار بود .«همو،۱۷۲- راوندی،۳۳۸- میرخواند ، ۷۷۲»
پس از در گذشت جهان پهلوان محمد ، خلیفۀ عباسی و خوارزمشاه درصدد تصرف قلمرو سلجوقیان برآمدند و در این قصد خوارزمشاه فعال تر بود و به اراضی آذربایجان و همسایگان آنها پی درپی حمله می کرد . ازسوی دیگر طغرل سوم خواهان استقلال بود و با قزل ارسلان هم به مخالفان پیوستند . «ابن اثیر ، ۵۲۶»
سلطان طغرل به یقین می دانست که اگر با قزل ارسلان در افتد ، ناکام خواهد ماند و اتابک می تواند به آسانی او را از سلطنت برداشته و شاهزاده محمدبن طغرل دوم را که در قلعه سرجهان زندانی بود و یا شاهزاده سنجربن سلیمان را که نامش چند بار در خطبه ها خوانده شده بود ، بجای وی برتخت سلطنت بنشاند . « راوندی ، ۳۳۸» بنابراین به پیشنهاد امیران خود ، او را به همدان دعوت کرد . چون قزل ارسلان به دارالملک همدان رسید ، مورد استقبال طغرل قرار گرفت و «اتابک اعظمی» وی را متقبل شد .«راوندی : ۳۳۸، ۳۳۹- حسینی : ۱۷۴- رشیدالدین فضل الله : ۱۲۲، ۱۲۵» اما اتفاقی که بعد از پایان مراسم روی داد ، موجب تغییر اوضاع گردید . هنگامی که ارسلان برای بوسیدن دست طغرل خم شد ، قاراگوز حاجب السلطان ، قصد کشتن او را کرد که با اشارۀ چشم طغرل از این کار منصرف شد . اما قزل ارسلان بر این قصد و نیت مطلع شد و بعد از آن هیچگاه اعمال و حرکات سلطان را از نظر دور نمی دانست . « مرثیل ، ۸۱»
اینانج خاتون که از رفتار و کردار قزل ارسلان در مورد فرزند خود نگران بود ، دست به اقدام علیه او زد و برخی از فرماندهان و امرای برجستۀ سلجوقی را به حمایت از فرزند خویش تشویق کرد و این امیران با سپاهیانشان به ری نزد وی رفتند . قزل ارسلان به محض اطلاع از این خبر به ری حمله برد که در آن هنگام ، امیران به دامغان فرار کردند و اینانج خاتون با پسرانش در ری ماندند. قزل ارسلان با آنها بخوبی رفتار کرد اما سلطان طغرل که همراه قزل ارسلان بود ، برای رهایی از اتابک فرصت را مغتنم شمرده و از او جدا شد . « ۵۸۳ ه.ق » و به امرای شورشی که به دامغان گریخته بودند پیوست . «حسینی ۱۷۴، ۱۷۵- رشیدالدین فضل الله چ روشن وموسوی ۳۴۵،۳۵۴» قزل ارسلان با تمامی سپاه خود به جنگ سلطان رفت اما مغلوب او شد و به آذربایجان رفت . « ابن اثیر ، ۵۲۶»
قزل ارسلان از خلیفه عباسی ، الناصرالدین الله ، تقاضای کمک کرد . خلیفه که همواره در آرزوی از بین بردن قدرت سلجوقیان بود ، سپاهی را به فرماندهی وزیر خود جلال الدین عبیدالله بن یونس به سال ۵۸۳ ه.ق از بغداد بسوی همدان روانه کرد اما به شکست انجامید و برای دومین بار به تشویق ارسلان درسال ۵۸۴ ه.ق باز هم لشکر به همدان فرستاد .ارسلان هم سپاه خود را روانه همدان کرد و خود به بغداد به جهت تشکر از الطاف خلیفه رفت که خلیفه او را لقب نصیر امیرالمؤمنین داد و بنامش خطبه خواند و از او قول گرفت که دست از مخالفت با طغرل برندارد . سلطان طغرل نیز چون قدرت مقابله با سپاه قزل ارسلان و لشکر خلیفه را در خود نمی دید ، در سال ۵۸۴ ه.ق به آذربایجان رفت . «حسینی : ۱۷۷، ۱۷۸ – مرثیل: ۹۵»
ارسلان نیز درغیاب طغرل همدان را تسخیر کرد و در ماه رجب همان سال ، شاهزاده سنجربن سلیمان را بر تخت سلطنت نشاند و خطبه و سکه بنام او کرد . و پس از بخشیدن اقطاع به امیران ، به اصفهان آمد و برای از بین بردن کدورت ، اینانج خاتون را به زنی گرفت اما خلیفه مصلحت را در این دید که ارسلان خود تاج و تخت را صاحب شود . بنابراین شاهزاده سنجر مجدد به قلعه فارس فرستاده شد و قزل ارسلان بر تخت سلطنت نشست .«راوندی :۳۶۳- ابوحامد:۸۷- رشیدالدین فضل الله چ روشن: ۱۲۸، ۱۳۱»
پس از مرگ جهان پهلوان محمد گروهی از اصفهانی ها که از اتابکان ناراضی بودند ، شوریدند و در جنگ قزل ارسلان با سلطان طغرل بپا خواستند . رهبری این مخالفان را صدرالدین ابوبکر محمدبن عبدالطیف خجندی اصفهانی وکیل شفیعی ها برعهده داشت . اتابک امیرقایماز بدستور قزل ارسلان و درجواب قتل عام مردم اصفهان تعداد زیادی از شفیعی ها را بقتل رساندند . بطوری که در عرض دو سه سال چندین هزار نفر از آنها کشته شدند . «بنداری اصفهانی ۲۰۱ – ابن اثیر : ۵۲۶ ، ۵۲۵»
دوران فرمانروایی قزل ارسلان کوتاه بود . وی در شعبان و یا شوال سال ۵۸۷ ه.ق بطرز مرموزی در بستر خود کشته شد .بعضی قتل او را به اسماعیلیان نسبت می دهند . « ابوحامد : ۸۹- آق سرایی : ۲۶- حمدالله مستوفی : ۴۶۷» و بعضی احتمال داده اند که به دست یکی از امرایش مقتول شده باشد . «بُوس وُت : ۱۸۱»
برخی مورخان نیز کشته شدن قزل ارسلان را به اینانج خاتون زوجه اش نسبت می دهند . «راوندی: ۳۶۳- سبط ابن جوزی: ۴۰۶»
منابع :
خلاصۀ مبحث قزل ارسلان در کتاب تاریخ جامع ایران : علی اکبر دیانت ، منصوره وثیق »
حمدالله مستوفی ،تاریخ گزیده
تحقیق و پژوهش: مهدی صبور صادق زاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.