میرفندرسکی

ابوالقاسم میرفندرسکی فیلسوف و عارف

میرفندرسکی   (تولد در حدود ۹۷۰ ه.ق – در گذشت ۱۰۵۰ ه.ق)

اا

تابلوی نقاشی ازمیرفندرسکی

تابلوی نقاشی ازمیرفندرسکی

وی درحدود سال (۹۷۰ق) در روستای «جعفرآباد نامتلو» (طبق تحقیقات محلی انجام شده بویژه نقل خاندان فعلی میرفندرسکی، به احتمال قریب به یقین زادگاه میر روستای مذکور بوده است).

از توابع بخش «فندرسک» (منطقه فندرسک در قدیم یکی از هفت بلوک ایالت استرآباد به شمار میرفت و در حال حاضر به مجموعه اراضی بین منطقه کتول و رامیان اطلاق می‌شود که از توابع استان گلستان است. فندرسک احتمالا ترکیبی از دو واژه «فندر» به معنای نگاه تیز و دقیق و «اسک» به معنای جایگاه و چاپارگاه و روی هم رفته «دژ دیدبان» است.

تصویر هوایی منطقه فندرسک عکس از گوگل

تصویر هوایی منطقه فندرسک عکس از گوگل

شهرستان رامیان، واقع در «استرآباد» (استرآباد شامل دو ناحیه مهم، یکی در شمال موسوم به «دهستان» و دیگری در جنوب به نام «ورکان» میباشد. دهستان شامل ساحل جنوب شرقی دریای خزر و قسمتی از ناحیه فعلی شمال اترک بود و ورکان شامل تمام ناحیه‌ایست که رود گرگان از آن می‌گذرد. استرآباد از شمال محدود است به رود اترک و از شرق به خراسان و از جنوب شادکوه را از شاهرود و بسطام جدا میکند) ، ولادت یافت. « مقاله خانم زهرا گواهی، میرفندرسکی، مجله مشکوه، ش ۲۹، ص۷۲»

یعقوب آژند در کتاب تاریخ صفوی در باب احوالات میرفندرسکی چنین آورده است :

میرفندرسکی همدوران و یار غار میرداماد و شیخ بهائی چندان شناخته نیست و چندان محل توجه و بررسی قرار نگرفته و تا زمان ما به صورت یکی از شخصیتهای متفکر مرموز دوره صفویه باقی مانده است . او در کنار میرداماد و شیخ بهائی یکی از استادان بنام اصفهان و یکی از محترم ترین افراد در محافل مذهبی و دربار بود . زندگی پر از سادگی و زهد و تقوا داشت و یکی از وابستگان به عرفان عملی بود که زندگی شخصی اش قابل مقایسه با شیوخ برجسته قدیمی عرفان ایرانی است . او بارها به هند سفر کرد و بارها از سوی جوگی های هند و متفکران مسلمان مورد تکریم قرار گرفت . گفته اند که همیشه در حال سیر و سفر بود ، و لی بخش اعظم زندگی خویش را در اصفهان گذراند و به آموختن فلسفه ، ریاضیات و طب پرداخت . میرفندرسکی به سبب رفتار صوفیانه و دانش باطنی صاحب کرامات بود و گاه اتفاق می افتاد که بطور یک زمان در دو جا حضور می یافت . انتساب این نوع صفات بدو در شناخت وی بسیار مهم می تواند بود . «تاریخ صفوی ، آژند ، ص۳۵۲»

نقاشی رنگ روغن ابوالقاسم میرفندرسکی اثر رجبعلی دوره قاجار

نقاشی رنگ روغن ابوالقاسم میرفندرسکی اثر رجبعلی دوره قاجار

و اما ذبیح الله صفا در ارتباط با میرفندرسکی چنین آورده است :

ازهمدورگان مشهور میرداماد ، امیرابوالقاسم فرزند میرزا بیگ پسر امیرصدرالدین موسوی فندرسکی معروف به “میرفندرسکی” است که پیرامون سال ۹۷۰ ه.ق ولادت یافته و در سال۱۰۵۰ به هشتادسالگی در اصفهان بدرود حیات گفته و در تخت پولاد بخاک سپرده شده است . وی با شاه عباس اول و جانشینش شاه صفی همزمان و از بزرگداشت آندو برخوردار بود . تذکره نویسان او را در عصر و زمان خود بلکه در همه عهدها و زمانها بی مانند شمرده و در این راه البته طریق مبالغه پیموده اند ولی به هرحال او جامع معقول و منقول و مردی دانا و وارسته و صوفی منش و از مصاحبت صاحب جاهان و مقامداران بر حذر بود . پشمینه می پوشید و با مردم تُنُک مایه می جوشید . گویند روزی شاه عباس به تعریض در اثنای سخن با میر گفت : شتیده ام بعضی از طلبه علوم در سلک اوباش حاضر و به مزخرفات ایشان ناظر می شوند . و میر که مقصود را دریافته بود گفت : من هر روزه در کنار معرکه ها حاضرم و کسی را از طلاب در آنجا نمی بینم .

وی مدتی را بطریق سیر آفاق و انفس در سرزمین هند گذراند و دوبار به معرفی آصف خان (۱۰۳۸-۱۰۵۲ه.ق) به اصفهان بازگشت و بقول نصرآبادی “آن پادشاه قدردان بدیدنش رفته ، با وجود این اعتبار تغییر در اوضاع او بهم نرسیده همان در عالم بی تکلّفی و بی تعلّقی سیار بود تا روح پرفتوحش در بهشت جاویدان مأوا گرفت. « تاریخ ادبیات در ایران ، ذبیح الله صفا ، ص ۲۱۰»

تصویری قدیمی از میرفندرسکی

تصویری قدیمی از میرفندرسکی

آثار میرفندرسکی

آثار میرفندرسکی اندک است . آثار معتبر او یکی شرحی مفصل به زبان فارسی بر جوگ باشست است که نظام الدین پانی پتی آنرا به زبان فارسی درآورده بود و یکی از آثار معتبر فارسی دربارۀ هندوئیسم است و رساله ای درباب حرکت (رساله الحرکه) یک رساله دیگر درباره اجتماعیات از دیدگاه متافیزیک سنتی (رساله صناعیه) و اصول الفصول درباره هندو است . اخیراً در کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران نسخه خطی رساله او درباره کیمیا به زبان فارسی کشف شد . ولی معروفترین اثر او قصیده ای است که اصول حکمت را دراشعاری زیبا تلخیص کرده و نشان داده که میرفندرسکی هم شاعری توانا بسان میرداماد و شیخ بهائی بوده است . این قصیده با ابیات زیر شروع می شود :

و سپس جنبه های اساسی حکمت را به فحص و بحث می کشد . به همین دلیل است که این قصیده را بعدها چند نفر از حکما از جمله محمدصالح خلخالی و حکیم عباس دارابی شرح کرده اند . استادان بنام معاصر حکمت ایران هم عنایتی درخور به این قصیده دارند .

شماری از محققان را اعتقاد بر این است که ملاصدرا در نزد میرفندرسکی تحصیل کرد و مهمترین ویژگی های نظریه خود از قبیل حرکت جوهری و اعتقاد به “عالم مثال” را از او گرفت . به لحاظ طبقه بندی نمی توان این اعتقاد را غیرممکن دانست ، چون بده و بستان شفاهی درکار بوده ، ولی آنچه از آثار مکتوب میرفندرسکی برمی آید این است که او در فلسفه از رهسپاران صادق ابن سینا بوده و مخصوصاً حرکت جوهری و عالم مثال را در آثار فلسفی اش رد کرده است . به علاوه همه شاگردان او جز ملاصدرا (البته اگر بپذیریم ملاصدرا در نزد او تحصیل کرده است) کمابیش پیرو فلسفه ابن سینا بوده اند ، قصیده میرفندرسکی واقعیت عالم مثال را تأیید می کند و می رساند که او صوفی خالص و ساده ای بوده است . می توان ابراز داشت که میرفندرسکی در عین حال که استاد فلسفه مشائی و علومی چون طب و ریاضیات بوده و در همه این علوم آثار کهن همچون شفا و قانون را خوانده بوده است ، یک نفر صوفی و عارف عملی نیز بوده و در علوم خفیه ای چون کیمیا و نیز متافیزیک هندی تبحر داشته است . میرفندرسکی نیز یکی دیگر از شخصیتهای برجسته تفکر دوره صفوی است که درچندین علم استادی را به ثبوت رسانده و کاوشگر ساحتهای مختلف علم بوده است . «تاریخ صفوی ، آژند ، ص۳۵۳ و ۳۵۴»

سردیس حکیم ابوالقاسم میرفندرسکی

سردیس حکیم ابوالقاسم میرفندرسکی

ذبیح الله صفا درباب آثارمیرفندرسکی می گوید :

بنابرآنچه در دبستان مذاهب آمده وی بر اثر معاشرت با بعض پیشوایان زرتشتیان هند با اندیشه های آنان آشنایی یافت و گذشته از این اقامتش در «جوگ باشست» و نوشتن شرحی برآن گردید . جوگ باشست تفسیری است از عرفان هندی به دست “آناندان” کشمیری که به امر جلال الدین اکبر پادشاه تیموری هند (۹۶۳- ۱۰۱۴ه.ق”مانند بسیاری دیگر از کتابهای معتبر هندویی به پارسی درآمد . گزارنده این کتاب از سانسکریت به پارسی نظام الدین پانی پتی است . میر فندرسکی از این ترجمه منتخبی ترتیب داد و بر آن شرحی نوشت و بعدها فرهنگی برای آن تنظیم شد که گویا از خود میر نباشد .

از میان اثرهای دیگر میر معروف تر از همه کتاب اوست در موضوعات علوم بنام “صناعیه” به فارسی و دیگر رساله ای به اسم “مقولۀ الحرکۀ و التحقیق فیها” که در آن گوید هر حرکتی به محرّک اول که خالق یگانه است باز می گردد و اعتقاد بر مثل افلاطونی را در این مورد باطل می شمارد . دیگر پاسخنامه ای است به فارسی درباره “ذاتی و تشکیک و عدم تشکیک او” که مسئله ای میان مشّاییان و اشراقیان است . میر در آغاز این پاسخنامه گوید : “معتقد این ضعیف آن است که نشاید ذاتی مقول به تشکیک باشد .  همچنانکه نوشته ام میرابوالقاسم شعر فارسی می سرود و قصیده ای حکیمانه از او که بسیار لحن اشراقی و عرفانی دارد ، مشهور است . آن قصیده را آقا محمدصالح خلخالی شرح کرده است . قصیده یاد شده میر به استقبال از قصیده استادانه و حکیمانه ابومعین ناصرخسرو قبادیانی سروده شد که بدین مطلع است :

از استادان پارسی گوی پیشین همانند ناصرخسرو قبادیانی در همین زمینه قصیده ای دارد .

این بیت هم از میر است :

دنیا بگذاشتم به اهل دنیـا      دنیا نکند قبول مرد دانا

الّا سه چهار چیز ناچاری را آب رز و باده و شراب و صهبا از بازماندگان میر ابوالقاسم فندرسکی یکی میر ابوطالب فندرسکی بود که بر التکملۀ فی شرح التذکره شمس الدین محمد خفری ، که خود شرحی است بر تذکرۀ الهیۀ اثر خواجه نصیرالدین طوسی ، حاشیه ای نوشت و دیگر سیدمحمد فندرسکی که در پایان سده سیزدهم و آغاز چهاردهم هجری در تهران بسر می برد و صاحب طرائق الحقائق او را می شناخت و وی را ستوده و مرگش را به سال ۱۳۱۳ ه.ق در تهران نوشته است . « تاریخ ادبیات در ایران ، ذبیح الله صفا ، ص ۲۱۳»

بزرگداشت میرفندرسکی

بزرگداشت میرفندرسکی

کتب زیر از تالیفات میرفندرسکی است:
قصیده یائیّه، مطبوع؛- شرح «جوک باشست»؛- منتخب «جوک باشست»؛- کشف اللّغات «جوک باشست»؛- رساله صناعیّه، مطبوع؛- رساله حرکت ، مطبوع در کتاب منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران؛- منظومه فی الکیمیا؛- زیبق، مطبوع در کتاب مجموعه رسائل خطّی فارسی؛ –  تخمیریّه؛-
ترجمه شذورالدهب؛ این کتاب در دفتر اول «رسائل خطی فارسی» از انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس به چاپ رسیده است.
کیفیت ابصار (برهان الابصار)؛ – رساله فی حقیقه الوجود – رساله فی معقولات العشر؛ – رساله فی ارتباط الحادث بالقدیم؛ – تاریخ الصّفویه؛ – تحقیق المزلّه؛-  تفسیر قرآن؛ – رساله فی التشکیک؛- این رساله در پاسخ به سؤالات ملا مظفّر حسین کاشانی درباره مسئله تشکیک در ذاتیات تدوین شده و میر طبق مسلک حکمای مشایی بدان پاسخ گفته است، مطبوع در کتاب منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران؛
اجازه به ملا حسنعلی تستری، مطبوع ضمن اجازات بحار الانوار؛ – کتاب دیگری با عنوان «قبسات» به ایشان منسوب است.

میرفندرسکی کتابخانه‌ای ارزشمند با کتاب‌های نفیس داشته که پس از وفات، کتاب‌های آن را به کتابخانه شاه صفی انتقال داده‌اند.

شاگردان میرفندرسکی

میرفندرسکی شاگردان چندی تربیت کرد که بعضی از آنها از شخصیتهای نام آور شدند . از این شاگردان می توان از افراد زیر نام برد : ملارفیع گیلانی (متوفی ۱۰۸۲ه.ق)شارح اصول کافی ، ملامحمد باقر سبزواری (متوفی۱۰۹۸ه.ق) مؤلف چندین اثر مهم در زمینه فقه از جمله کفایه و شرحی بر اشارات و التنبیهات و شفای ابن سینا و آقاحسین خوانساری (متوفی به سال ۱۰۸۰ ه.ق) که یکی از علمای عظام عصر خویش بود و مشارق النفوس را در باره فقه نگاشت و نیز حاشیه بر شفا و اشارات زد . اما مهمترین شاگرد میرفندرسکی در کنار ملاصدرا ، ملارجبعلی تبریزی (متوفی به سال۱۰۸۰ه.ق) بود که در نیمه دوم سده یازدهم از معلمان برجسته فلسفه برشمرده می شد . ملارجبعلی تعدادی آثار از جمله کلید بهشت راجع به معادشناسی نوشت که ملاصدرا به مخالفت با آن برخاست و با توجه به حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول نظریات او را نپذیرفت . او در تقابل با اکثریت قریب به اتفاق فلاسفه مسلمان ، دارای گرایش های ملی گرایانه بود و اعتقاد داشت که وجود ظاهراً با اشیاء موجود بدون تطابق با حقیقت عینی سهیم است . او کتابهای ابن سینا را تدریس می کرد و شاگردان بنامی پرورش داد مثل قاضی سعید قمی و محمدرفیع پیرزاده که تحت هدایت استادش المعارف الهیه را نوشت و دروسی را که ملارجبعلی ارائه کرده بود ، در آن جمع کرد . «تاریخ صفوی ، آژند ، ص۳۵۴»

میرفندرسکی

میرفندرسکی

میرفندرسکی و آیین زرتشتی

اینکه برخی فندرسکی را متاثر از آذرکیوان روحانی زرتشتی شیرازی مقیم هند و صاحب منظومه جام کیخسرو و شاگردان او دانسته‌اند، مقبول به نظر نمی‌رسد، زیرا شخصیتی که بسیار متشرع بود و بر بلندای تدریس و تحقیق عالی‌ترین سطوح فلسفه الهی قرار داشت و عقل‌ورزی و استقلال رأی رسم دیرین او محسوب می‌شد آنگونه که شخص آذرکیوان نیز از میرفندرسکی و صدرا به عنوان خردمندان ایران یاد می‌کند .  نمی‌توانست متاثر از تعالیم آنان باشد، هرچند که هنر میرفندرسکی این بود که فرازهای مثبت فرهنگ ملل دیگر را در دریای فرهنگ استوار و پر ظرفیت اسلام هضم و حل می‌نمود و بومی می‌کرد.
دلیل دیگر اینکه در آثار فندرسکی هیچ گونه ردپایی از تاثیرپذیری او نسبت به فرهنگ آذرکیوانان دیده نمی‌شود و در آثار و تألیفات آنها نیز هیچ اشاره‌ای به تابعیت میر از مرام آنها نگردیده است.

با این حال انواره‌هایی که از میر مبنی بر تاثیرپذیرفتن از فرهنگ هندی و زرتشتی نقل می‌نمایند، در صورت استناد تاریخی باید به گونه‌ای دیگر حمل کرد و آن، چیزی جز روح معرفت ‌دوستی و یکتاپرستی آن بزرگوار نیست. آن بزرگوار در یکی از حاشیه‌هایی که بر ترجمه کتاب جوگ باسشت نوشته است، با لحنی عتاب‌آلود به نکوهش مدعیان دانش می‌پردازد و می‌نگارد:

«جماعتی که غرضشان از علم، ریاست و اعتبار دنیا بوده نه کمال، هیچ از اینها نفهمیده‌اند و آنها را باطل و سخیف دانسته بر رأی خود معنا می‌گفته‌اند که طالبان حق را گمراه کرده‌اند». «اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵»

تصویر بسیار قدیمی از مقبره میر فندرسکی

تصویر بسیار قدیمی از مقبره میر فندرسکی

درگذشت میرفندرسکی

شهرت میرفندرسکی حتی پس از مرگش هم فراموش نشد چون وقتی که او در سال ۱۰۵۰ ه.ق مطابق ۱۶۴۰ میلادی در اصفهان دار فانی را وداع گفت در گورستان معروف به تخت فولاد ، نه در یک قبر معمولی ، بلکه در قبری که در داخل زمین یا جعبه ای فلزی محصور شده بود دفن گشت . چون میرفندرسکی در علم کیمیا متبحر بود ، از اینرو می ترسیدند که مردم به هوای طلا سر وقت قبر او بروند و نبش قبر کنند ، از اینرو چنین تمهیدی را در دفن او بکار بستند . «تاریخ صفوی ، آژند ، ص۳۵۲و ۳۵۳»

مقبره میرفندرسکی در تخت فولاد

مقبره میرفندرسکی در تخت فولاد

 

 

منابع :

تاریخ ایران دوره صفویان ، پژوهشی از دانشگاه کمبریج ، ترجمه دکتر یعقوب آژند ، ناشر جامی ، ۱۳۸۰ خورشیدی

تاریخ ادبیات در ایران ، تألیف دکتر ذبیح الله صفا، جلد پنجم ، ناشر چاپی فردوس، ص۲۱۰

مقاله خانم زهرا گواهی، میرفندرسکی، مجله مشکوه، ش ۲۹، ص۷۲

اسفندیار، کی‌خسرو بن آذرکیوان، دبستان مذاهب، ج۱، ص۴۷وص۲۱۵

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *