نصرت الدین جهان پهلوان اتابکان آذربایجان
نصرت الدین جهان پهلوان محمدبن ایلدگز
پس از مرگ ایلدگز در نخجوان ، پسر او پهلوان محمد که نزد سلطان ارسلان در همدان بود ، به سرعت به آذربایجان آمد و مقام اتابکی پدر را عهده دار شد . « ابن اثیر ۳۸۸- حسینی ۱۶۸»
نام کنیه و القاب او را راوندی چنین آورده است . « ملک معظم اتابک اعظم خاقان عجم شمس الدنیا والدین نصرت الاسلام والمسلمانان ابوجعفر محمدبن ایلدگز»« راوندی ۳۳۱» و در سکه ها نامش « الملک المعظم اتابک اعظم محمد » نقل شده است . «ترابی طباطبایی ۵۵۹،۵۵۸» اما در بیشتر منابع چه متقدم و چه متأخر نام او محمد پهلوان ، جهان پهلوان و یا جهان پهلوان محمد آمده است مادر وی مؤمنه خاتون ، بیوۀ طغرل دوم بود که توسط سلطان مسعود به عقد اتابک ایلدگز درآمد . پهلوان محمد در جنگهای بسیاری همراه پدر بود و هنگامی که اتابک ایلدگز در سال ۵۵۶ ه.ق شاهزاده ارسلان را برتخت نشاند ، او را نیز امیر حاجبان نمود . «ابن اثیر ۲۶۷- راوندی ۲۸۲ ، ۲۹۲- ظهیرالدین نیشابوری ۷۸- حسینی ۱۴۴»
پس از آشتی حسام الدوله اینانج و ایلدگز ، نصرت الدین جهان پهلوان با دختر حسام الدوله ازدواج کرد و قتلغ اینانج و امیرامیران عمر ثمرۀ این ازدواج هستند . « ابن اثیر ، ۲۶۸»
پس از کشته شدن امیر اینانج ، ایلدگز حکومت ری را به جهان پهلوان داد . « راوندی ۲۹۶، ۲۹۷» بنابراین وی نه تنها وارث قلمرو پدر در آران و بیشتر نواحی آذربایجان شد ، بلکه حکومت ولایت بزرگ جبال نیز به او انتقال یافت . برادرش قزل ارسلان عثمان هم بعنوان امیر تابع و جانشین وی در تبریز حکومت می کرد . « بوس ورت ، ۱۷۰»
سلطان ارسلان که در حیات اتابک ایلدگز از وابستگی خود به وی ناراحت و دلگیر بود و هرگز نتوانست خود را از زیر نفوذ و قدرت او خارج سازد ،با سپاهی گران به قصد بغداد ، موصل و همچنین آذربایجان عازم شد لیکن دربین راه بر اثر بیماری از قصد خود منصرف گردید و بازگشت . لذا اداره حکومت را به پهلوان محمد واگذار کرد و در این اثنا ، میان راه در سن چهل وسه سالگی بدرود حیات گفت . « بوس ورت ۱۷۹، ۱۸۰- حسینی ۱۶۸، ۱۶۹»
بعضی روایات از مسمومیت ارسلان بدستور جهان پهلوان گزارش کرده اند . « بنداری اصفهانی ،۲۷۶- راوندی ۳۵۱ » پس از مرگ سلطان ارسلان، جهان پهلوان محمد فرزند خردسال وی طغرل سوم را که نزد او در نخجوان بسر می برد ، به همدان آورد و به تخت سلطنت نشاند و خود به عنوان اتابک ، زمام امور را تا آخر عمر بدست گرفت و برادر خود قزل ارسلان را به حکومت آذربایجان منصوب کرد .«حسینی ۱۷۲، ۱۶۹- میرخواند ۷۷۲- آق سرایی ۲۵،۲۶- اقبال آشتیانی ۳۶۲»
جهان پهلوان محمد در ابتدای کار برای دور کردن خطر، به دلجویی امرایی که قصد سرکشی داشتند پرداخته ، سپس با تدبیر آنها را از میان برداشت و بندگان خود را جایگزین آنها نمود چندان که در نقاط مهم و حساس دولت شصت الی هفتاد نفر از مملوکان خود را منصوب کرد و برای جلب و جذب آنها شهر یا ایالتی را بعنوان اقطاع در اختیار آنها قرار داد .«راوندی ۳۳۵- قفس اوغلی ۱۳۶» امیر افشار شملو «شمله ، شوملا» آیدی «آیدوغدو»
حاکم خوزستان ، بعد از درگذشت شمس الدین ایلدگز ، درصدد تصرف نهاوند برآمد و بعد از تصرف آن شهر را غارت کرده و آتش زد . « ابن اثیر ۳۹۱، ۳۹۰» اما در نبردی از جهان پهلوان شکست خورده و اسیر شد و دو روز بعد درگذشت .«سال۵۷۰ ه.ق» «همو : ۴۲۳، ۴۲۴»
چون طغرل سوم برتخت نشست ، شاهزاده محمد با شنیدن خبر مرگ برادر درصدد تصاحب تاج و تخت سلجوقیان برآمد و بدون برخورداری از پشتیبانی امرا و حتی اتابک خود ، شرف الدین بن شملو ، به جنگ جهان پهلوان محمد رفت اما شکست خورد و به خوزستان گریخت . شملو از ترس جهان پهلوان به او پناه نداد و او به اتابک زنگی پناه برد . براثر تهدید و حملۀ جهان پهلوان محمد به فارس ، چون اتابک زنگی نیروی مقاومت را در خود نمی دید ، شاهزاده محمد را دستگیر و تسلیم کرد . شاهزاده محمد در قلعه سرجهان محبوس بود تا اینکه در همانجا درگذشت . «حسینی ۱۶۹ ،۱۷۱»
جهان پهلوان محمد با خلیفه المستضیی بامرالله سال ۵۶۶- ۵۷۵ ه.ق و همچنین الناصرالدین الله ۵۷۵ ، ۶۲۲ ه.ق روابط حسنه داشت که موجب می شد او در سایه احترام به علما و روحانیون سیاست خود را بدون اینکه به بغداد وابسته باشد ، اجرا کند . «همو ،۱۷۲» روایت دیگر حاکی است که خلیفه هرگز سلطنت سلطان طغرل را نپذیرفت و فرستادۀ جهان پهلوان محمد را از درگاه خود طرد کرد . «سبط ابن جوزی ، ۳۳۰» پس از تحکیم حاکمیت ، میان جهان پهلوان محمد و سلطان تکش خوارزمشاه «۵۶۷ ، ۶۴۸» مناسبات دوستی برقرار گردید . « بهاءالدین بغدادی ، ۱۸۲ ، ۱۶۵»
یکی از مشکلات نصرت الدین جهان پهلوان در سیاست خارجی ، تامین امنیت در منطقۀ غرب کشور بود . در ولایات مربوطه یعنی در جزیره و آناتولی شرقی ، صلاح الدین ایوبی « ۵۶۴ ، ۵۸۹» مؤسس سلسله ایوبیان فعالیت می کرد . وی در صدد توسعۀ قلمرو خود بخصوص در موصل بود . به همین دلیل جهان پهلوان محمد همواره حکام همسایه را تحت نظر قرار می داد و در جنگ ها و منازعات به دوستان خود کمک می کرد و دربیشتر اوقات ، بعنوان داور و آشتی دهنده حضور می یافت . صلاح الدین ایوبی در سال ۵۸۱ ه.ق به قصد تصرف موصل حرکت کرد و آنجا را به محاصره درآورد اما با مرگ سقمان دوم حاکم ارتقی « ۵۸۱ ه.ق » از محاصره موصل منصرف شد و به سوی اخلاط رفت و آنجا را محاصره نمود . سیف الدین بیگ تیمور ، شاه ارمن ،اجازه پیشروی به او و نیز به جهان پهلوان که با لشکر آذربایجان ، همدان و شرق به مقابله رفته بود نداد . در نتیجه کار به صلح انجامید و هر دو حکومت سیف الدین را بر اخلاط پذیرفتند و به احتمال در سال ۵۸۱ ه.ق به حاکمیت ایلدگزیان بر موصل پایان داده شد . « راوندی ۳۳۷ – ابن اثیر : ۵۱۱ ، ۵۱۴ – سبط ابن جوزی ، ۳۸۴ – ابن عبری : ۲۹۱ – ابن خلکان ؛ ۱۷۲»
سپس صلاح الدین ایوبی برای از میان برداشتن قلاع ملاحدۀ قزوین ، بسطام و دامغان از جهان پهلوان محمد ، اجازۀ عبور از قلمرواش را خواست . اما جهان پهلوان به گمان اینکه صلاح الدین قصد مملکت وی را دارد ، به فکر چاره جویی برآمد و از شدت دلتنگی بیمار شد و بر اثر آن درگذشت . «راوندی : ۳۳۷» وفات وی در اوایل سال ۵۸۲ ه.ق در ری بود .«ابن اثیر ۵۲۵- حسینی ۱۷۲» جسد وی را به همدان بردند و درکنار قبر پدرش دفن کردند .
منابع :
خلاصۀ مبحث زندگانی نصرت الدین جهان پهلوان ، در کتاب تاریخ جامع ایران : علی اکبر دیانت ، منصوره وثیق »
تحقیق و پژوهش: مهدی صبور صادق زاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.