نبرد میان بایدو و غازان خان

یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی)

یزدگرد سوم

در کشاکش هرج ومرج و کشتار شاهزادگان ساسانی بدست قباد دوم ، شهریار پسر خسرو پرویز و فرزند وی بنام یزدگرد سوم در خفا بسر می بردند و از آن مهلکه جان سالم بدر بردند .

درسال ۶۳۲ میلادی در بحبوحه نابسامانی در دربار ساسانی بزرگان و دین مردان زرتشتی یزدگرد سوم  پسر شهریار و به عبارتی نوه خسرو پرویز و همسر دلبندش شیرین رابه شاهی برگزیدند . او در معبد آناهیتا در استخر فارس تاجگذاری کرد . در آنهنگام ناامنی و بلبشو سراسر کشور را فرا گرفته بود . و نیروی جوان و تازه نفس عربهای مسلمان نیز نیروهای خود را در مرزهای قلمرو ساسانیان متمر کز می کردند . درسال ۶۳۳ میلادی «۱۲قمری » در دومین سال پادشاهی یزدگرد و در روزگار ابوبکر نبردی در گرفت و سردار عرب خالدبن ولید در این جنگ که زنجیر « ذات السلاسل » نام داشت  و درسرحدات بین ایران و اعراب رخ داد ،سپاه ایران را شکست داد و سپس وی اوبله «نزدیک بصره کنونی » و بعد از آن حیره را تصرف کرد.

یکسال بعد رستم فرخزاد حاکم خراسان که در این زمان نایب السلطنه واقعی ایران به حساب می آمد ، فرمانده کل قوا گردید . «کریستین سن ص۵۲۵» در نبردی که در محل قس الناطف و به عبارتی جنگ پل شهرت یافت اعراب را شکست داد.«۱۳ قمری ،۶۳۴ میلادی» « پیرنیا ۳۶۱ ص۳۶۱» لیکن بحران و کشمکشهای داخل کشور ادامه این پیروزی را برای ایران بسیار سخت و غیرممکن ساخت . چنانکه عربها بار دیگر در بویب «محلی در نزدیکی کوفه» سپاه ایران را مغلوب ساختند. « در سال ۱۳ قمری و یا ۶۳۴ میلادی »

ولیکن نخستین نبرد بزرگ در قادسیه و در سال ۶۳۵ میلادی رخ داد . عمربن الخطاب که از کارهای شام فراغت حاصل کرد ،قشون خود را برای نبرد با ایران راهی آن منطقه کرد. سعدبن ابی وقاص فرمانده قشون اعراب با سی هزار سپاه بسوی جبهه نبرد تاخت . از سوی دیگر یزدگرد سوم سپاهی را به فرماندهی رستم فرخزاد سردار دلیر ایرانی با سپاهی که بعضی آنرا یکصدو بیست هزار نفر ذکر کرده اند،،، قدری به عقب برگردیم در سال ۶۳۵ میلادی عمر هیاتی متشکل از دوازده نفر عرب را به دربار ایران گسیل داشت . ظاهرا آنها در بدو ورودشان مورد تمسخر قرار گرفتند اما یزدگرد سوم آنها را با احترام پذیرفت .چون اطلاع داشت که آنها دمشق را تسخیر کرده اند . یزدگرد درخواست آنها را جویا شد و جواب آنها چنین بود یا اسلام را بپذیرید یا جزیه بدهید . شاه با حقارت به آنها نگریست و اشاره به فلاکت آنها نمود و اظهار داشت شما مردمانی هستید که فرزندان خود را زنده به گور می کنید و آدمیانی هستید که سوسمار می خورید .

آنها جواب دادند که ما فقیر و گرسنه بودیم ، ولی به خواست خداوند هم اکنون ثروتمند و سیر هستیم . و حال که حکمیت مابین ما را شمشیر اختیار کردید ما نیز شمشیر و نبرد را برمی گزینیم «پیرنیا ص۳۶۱»

پرچم-سلسله-ساسانی....

پرچم-سلسله-ساسانی….

رستم فرخزاد سپهسالار سپاه ایران در زمان یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بود.  باستان شناسان وی را قهرمان ملی ایران در قرن هفتم میلادی دانسته اند . رستم فرخزاد بعنوان فردی وطن پرست در شاهنامه فردوسی آمده است . در زمان سلطنت آذر میدخت ، فرمانروای خراسان ، سپهبد فرخ هرمز را که از مخالفانش بود بقتل رساند . اما رستم فرخزاد پسر فرخ هرمز به خونخواهی پدر به پایتخت لشگر کشید و پس از سرنگونی آذرمیدخت ، یزد گرد سوم را به تخت شاهی رساند . «آرتور کریستین سن ،ایران در زمان ساسانیان » حکیم ابوالقاسم فردوسی در وصف خصوصیات رستم فرخزاد آورده است .

رستم به صلح با اعراب معتقد بود لیکن بزرگان کشور بخصوص یزدگرد سوم به نصایح وی گوش نداده ، همگی خواهان جنگ با اعراب بودند . وی به علم ستاره شناسی آگاهی داشت و به پایان کار خود می اندیشید . شاهنامه فردوسی در این باره آورده است .

دکتر عباس احمدی به تفضیل در کتاب خود درباره رستم فرخزاد توضیح داده است .

نخستین نبرد بزرگ بین سپاه ایران به فرماندهی رستم فرخ زاد دلیر مرد ایران زمین و سپاه اعراب به سرکردگی سعدبن ابی وقاص در سال ۶۳۶ میلادی بوقوع پیوست . آن جنگ چهار روز بطول انجامید که نهایتاً به شکست ایران منجر شد . رستم که شخصاً طریق جنگ با اعراب را تحت نظر داشت ،در حالیکه درفش کاویانی را در برابر خود نصب کرده بود مورد اصابت نیزه قرار گرفت و کشته شد و درفش کاویانی نماد قدرت ایران بدست اعراب افتاد . پس از این پیروزی اعراب حیره را متصرف شدند و تازیان به جانب تیسفون روانه شدند . « آرتور کریستین سن ص۵۲۵»

 

جنگاور-ساسانی..

جنگاور-ساسانی..

یزدگرد به ابی وقاص پیشنهاد کرد که ممالک آن سوی دجله را به اعراب واگذار نماید و صلح برقرار شود ولی او این پیشنهاد را با استهزاء رد کرد .«پیرنیا ص۳۶۳»

در بهار سال ۶۳۷ میلادی در اطراف پایتخت نگهبانان ایرانی از دم تیغ گذشتند و مانده سپاه ایران گریخت و بسیاری از ساکنین تیسفون  نیز تمام اموال خود را برجا گذاشته هزیمت کردند بنابراین در شهر کسی باقی نماند . «کریستین سن ص۵۲۸ – آناهیتا ص۳۷۹»  و سعدبن ابی وقاص به همراه شصت هزار مرد عرب وارد تیسفون شدند . کریستین سن ص۵۲۹»

جنگ-ایران-واعراب-در-قادسیه

جنگ-ایران-واعراب-در-قادسیه

سعد در ابتدا قصد داشت سپاه ایران را تعقیب کند ولی به دستور شخص عمر از این کار انصراف داده و تابستان را در مدائن گذراند . پس از چندی به سعدبن ابی وقاص اطلاع دادند که یزدگرد در حلوان قشونی فراهم آورده و آماده جنگ است . سعد در چهارمین نبرد که به جنگ جلولاء معروف است با یزدگرد روبرو شد و به سپاه ساسانی شکست دیگری وارد آورد. «پیرنیا ص۳۶۳»

کاخ-کسری-ایوان-مدائن-دوره-انوشیروان-ساسانی.

کاخ-کسری-ایوان-مدائن-دوره-انوشیروان-ساسانی.

در این میان بتدریج ، سپاه عربهای مسلمان از کمک برخی ایرانیان نیز بهره مند شدند و عده ای از دسته های نظامی ساسانی که به مسلمانان پیوسته بودند و عربها ایشان را موالی یا حلیف می خواندند به جنگجویان مزدور تبدیل شدند «ذاکری ۱۹۹۵: ۱۱۳» یزدگرد سوم که همه چیز را از دست رفته می دید و در شهر های غربی و مرکزی ایران سرگردان بود درصدد برآمد تا سپاهی دیگر فراهم کند . از این رو در ری فرمانی صادر کرد و سپاهیان را از سراسر کشور فرا خواند .

بالاخره آخرین نبرد بزرگ در سال ۶۴۲ میلادی « پیرنیا ص۳۶۵» بنام جنگ نهاوند که اعراب آنرا فتح الفتوح نامیده اند، آغاز گردید و سپاه یزدگرد با همه افزونی نفرات و تبهر در جنگ ، برای آخرین بار از سپاه اعراب شکست خورد . «کریستین سن ، ص۵۳۰»

پس از آن لشکر اعراب با مقاومت چندانی روبرو نشدند . و اگر نبردی هم اتفاق افتاد درگیری با نیروهای محلی بود . آنگاه اعراب همدان ، ری ،آذربایجان ، ارمنستان ، اصفهان و فارس را بتصرف خود درآوردند .« تاریخ چهار هزار ساله ارتش ایران ص۱۹۲» یزدگرد نیز با حرمسرا و دربار پرخرج خود به سمت مشرق گریخت تا به مرو رسید . ماهوی «ماهویه» مرزبان مرو که از خاندان سورن بود، حضور شاهنشاه ساسانی را طاقت نیاورد و فرمانروای طوایف طخار را که نیزک نام داشت جهت قتل شاه تحریک کرد . یزدگرد سوم که از توطئه آنها اطلاع یافته بود از مرو گریخت لیکن در اطراف مرو بقتل رسید. «سال۳۱قمری / ۶۵۱میلادی» «ماهیار نوابی۱۳۵۷: ۳۸ – ۴۳»

در بعضی متون تاریخی آمده است که یزدگرد پس از اینکه از مرو گریخت ، خسته و درمانده به آسیابانی پناه برد که شب را درآنجا بیتوته کند که در همان جا ، آسیابان یزدگرد را به طمع لباسهای فاخر و جواهراتش و به عبارتی به دستور ماهوی بقتل رسانید . بنابه روایت ثعالبی « جسد شهریار نگون بخت را در رود مرو انداختند و آب او را برده تا به شاخه درختی پیچید و اسقفی نثاری جسد او را شناخت و به خاک سپرد . « آرتور کریستین سن : ایران در زمان ساسانیان ص ۵۳۰ و۵۳۱»

بندر-سیراف-یاطاهری-قدمت-ساسانی...

بندر-سیراف-یاطاهری-قدمت-ساسانی…

یزدگرد سوم بعد از بیست سال حکومت و درسن ۳۶ سالگی درگذشت .«آناهیتا ص ۳۸۰ » ماهوی نیز در حکومت حضرت علی علی بن ابیطالب «ع» به کوفه فرا خوانده شد و از جانب او مامور گردآوری خراج در خراسان گردید. «زرین کوب ، تاریخ ایران بعد از اسلام ص۱۹۸»

فرزندان یزد گرد بسوی شرق گریختند و با وجود درخواست کمک از پادشاهان چین نتوانستند قدرت از دست رفته ساسانیان را باز گردانند . دراین میان ، پیروز فرزند ارشد یزدگرد سوم میان سالهای ۶۵۸تا۶۶۳ میلادی حکومتی به مرکزیت « زرنگ»بوجود آورد و چینیان او را شاه قانونی ایران دانستند و حکومت او را مرکز فرماندهی ایران نامیدند« هارتاما ۱۹۷۱الف: ۳۷۴-همو ۱۹۷۱ب:۱۴۱» این فرمانروایی بمدت ده سال ادامه پیدا کرد زیرا در سالهای ۶۷۴ یا ۶۷۵میلادی ظاهرا به سبب غلبه عربهای مسلمان ، پیروز سیستان را رها کرده و به چین رفت . نرسه، فرزند پیروز و بهرام پسر دیگر یزدگرد سوم نیز تلاش هایی کردند که بی نتیجه ماند . نام این بهرام در یکی از متون زرتشتی «درباره آمدن شاه بهرام ورجاوند» به یادگار مانده است .                     «بیلی ۱۹۷۱: ۱۹۵، ۱۹۶ – چرتی ۱۹۹۶: ۶۲۹، ۶۳۹ – فورت ۱۹۹۶: ۱۸۷،۱۹۷»

یزدگرد سوم سه دختر بنامهای ادرگ ،شهربانو و مردآوند داشت که شهربانو به روایت شیعیان به عقد حسین بن علی در آمد . «کریستین سن ، ایران در زمان ساسانیان ص۵۲۱»  نام شهربانو در میان اسیران کربلا به چشم نمی خورد در این میان برخی معتقدند که وی بعد از واقعه کربلا خود را به دجله انداخت و برخی دیگر می گویند که او بلافاصله به سمت ایران تاخت و در نزدیکی ری در دل کوه ناپدید شد .« کتاب زندگی حسین بن علی اثر جعفر شهیدی چاپ مرکز نشر فرهنگ اسلامی »

در تاریخ بیهق یزدگرد را چنین می نمایاند :  یزدجرد زیبا بود و جوانی بود گندمگون و پیوسته ابرو ، جعد موی و شیرین لب و دندان ، لطیف سخن ، و هر کس او را دید از وی هیبت بر او افتاد و او نسیب ترین ملوک عجم بود . « تاریخ بیهقی ص۲۶»

مشروح جنگهای ایران و اعراب را در مبحث جنگهای قادسیه ، جلولاء و نهاوند در تقویم تاریخ صبور مطالعه بفرمایید .

 

تُنگ دسته‌گربه‌ای : یک تنگ آب‌خوری برنزی و از آثار تاریخی است که قدمت آن به اواخر دوره ساسانیان و آغاز حکومت خلفای راشدین (اوایل سده هفتم میلادی) باز می‌گردد. طرح روی این ظرف از نوع نقوش گیاهی انتزاعی است. دسته تنگ، یک گربه وحشی است که دستانش بر روی لبه تنگ و پاهایش بر روی بدنه تنگ قرار دارد. بر روی بدنه ظرف و پایه آن طرح برگ گیاهان وجود دارد. فلز مس در هنرنمایی روی ظرف نقش عمده‌ای دارد. طرح و سبک کار، تاثیر هنر ساسانی و اشکانی را بر هنر اسلامی در ادوار آغازین اسلام در ایران ثابت می‌کند .

 

منابع :

اسدالله معطوفی ، تاریخ چهار هزار سالۀارتش ایران ، از ایلامی ها تا ۱۳۲۰ خورشیدی ، ۱۳۸۲ خورشیدی

کریستین سن ، ایران در زمان ساسانیان ، ترجمۀ رشید یاسمی ، ویرایش حسن رضایی باغ بیدی ، تهران ، ۱۳۷۸ شمسی

عبدالحسین زرین کوب ، تاریخ مردم ایران ، تهران انتشارات امیرکبیر ، ۱۳۶۴ شمسی

ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی ، ترجمه ، علی اکبرفیاض ، نشرکتاب هرمس ، ۱۳۸۳ شمسی

ابوالقاسم فردوسی فردوسی ، شاهنامه ، به اهتمام جلال خالقی مطلق ، با همکاری محمود امیدسالار و ابوالفضل خطیبی تهران ، ۱۳۸۶ شمسی

پیرنیا ، (مشیرالدوله) حسن ، تاریخ ایران باستان ، چاپ مجلس ، تهران ، ۱۳۱۱شمسی

مطلب از جلد اول کتاب تاریخ جامع ایران ، روزبه زرین کوب

تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *