یوسف شاه اتابکان یزد
رکن الدین یوسف شاه اتابکان یزد حکومت ۶۷۳الی ۶۹۰ ه.ق
یوسف شاه برادر علاءالدوله و پسر طغان بود که پس از مرگ برادر به اتابکی یزد رسید . اما به روایت «جعفری: ۱۱۷» وی فرزند علاء الدوله بوده است . اتابک یوسف چون به حکومت دست یافت ، نخست به ترمیم خرابی های ناشی از سیل پرداخت و حصار شهر را که سیل انداخته بود ، تعمیر کرد . لیکن او شاهی بغایت عیاش و خوشگذران بود و در آمد شهر یزد کفاف هزینه های او را نمی داد . دراین هنگام شرف الدین مظفر پدر مبارزالدین در ملازمت او بسر می برد و پیوسته وی را نصیحت می کرد اما فایده ای نداشت . «کاتب : ۷۴»
یوسف شاه حامی شرف الدین مظفر بود . «معلم یزدی : ۳۰،۳۱ – عبدالرزاق سمرقندی : ۱۵۸» و او را مأمور سرکوبی راهزنان در اطراف یزد در سرحد قهستان و کوینان کرد و چون بخوبی از عهدۀ این کار برآمد، نگهداری راههای حوالی میبد و ندوشن را به او واگذاشت . « معلم یزدی : ۳۳ ، ۳۴ – خواندمیر : ۲۷۳» مدتی بعد غازان خان یکی از سفیران خود بنام یسودر را به یزد فرستاد و از اتابک یوسف خواست یا درآمد سه ساله یزد را بفرستد و یا امارت شهر را به یسودر واگذار کند . اما یوسف شاه تمکین نکرد و پس از مدتی یسودر را کشت و زن و فرزندش را به اسارت گرفت . « جعفری : ۱۶۱ – شبانکاره ای : ۲۱۲ ، ۲۱۴» چون خبر کشته شدن یسودر به غازان « یا ارغون » رسید ، وی امیرمحمد ایداجی فرمانروای اصفهان را با سی هزارسوار به یزد اعزام کرد . یوسف شاه که از عهدۀ مقاومت برنمی آمد ، کسان و خانوادۀ یسودر را برداشت و همراه شرف الدین مظفر روانۀ سیستان شد . «کاتب : ۷۵، ۷۶»
شرف الدین مظفر در بین راه از وی جدا شد و نخست به کرمان و از آنجا به یزد آمد . از سوی دیگر چون امیرمحمد نزدیک یزد رسید ، سادات و بزرگان و علما و برخی از مردم یزد قرآن ها را برداشته و به استقبال او رفتند و گفتند که ما از عهدۀ یوسف شاه برنیامدیم و از کارهای وی تبری جستند . امیرمحمد ایداجی آنها را بخشید و داروغه ای بنام بلغدر برای یزد تعیین نمود . «کاتب : ۷۵ ، ۷۶»
یوسف شاه سرانجام به امیرنوروز پناهنده شد و امیرنوروز او را نزد خان مغول فرستاد . خان هم وی را بخشید . اما چون رفتن به شام و جنگ با عربها را که به او پیشنهاد کردند نپذیرفت ، کشته شد . « منتخب التواریخ ۳۳ ، ۳۴ – اقبال آشتیانی : ۴۰۲» بعد از این واقعه از حکومت اتابکان فقط نامی برجای ماند و یزد به تصرف مغولان درآمد . اما همانطوریکه بعد از این خواهد آمد ، حاجی شاه پسر یوسف شاه رسماً عهده دار مقام اتابکی یزد گردید . همسر یوسف شاه دختر سعدبن ابوبکر سلغری از اتابکان فارس و سلغم خاتون نام داشت که اتابک یوسف دایی زاده وی بود . اما از اولاد احتمالی او در مآخذ نامی دیده نمی شود .
منابع :
خلاصۀ مبحث یوسف شاه در تاریخ جامع ایران جلد نهم ص ۶۲، ۶۱- سید علی آل داوود
تحقیق و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.